رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ شهریور ۱۳۸۹
صمیمیت مجازی در وبلاگ‌ها- ۵

مینی‌مال‌ نویسی

ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

بیش از ۷۰ هزار وبلاگ ایرانی در سراسر جهان در حال ابراز هویتی بسیار متنوع از سلیقه‌ها و افکار ملتی سرزنده، کنجکاو و تشنه‌ی زندگی بهتر هستند.

پس از مدتی تردد در مجموعه‌ی وسیع وبلاگ‌های فارسی و آشنایی با فضایشان به گمانم می‌توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:

گروه اول) چهل‌ساله‌ها هستند که دغدغه‌های جدی هنری دارند. هم طولانی‌تر می‌نویسند و هم به نسبت افزایش هر لحظه‌ایی تعداد وبلاگ‌نویسان، این جمع به سرعت در حال تبدیل شدن به اقلیتی کوچک در دنیای مجازی هستند. گذشته‌نویسی‌های‌شان برای جمعیت اینترنتی جذاب است و معمولاً از قالب مقاله‌نویسی برای ارائه‌ی مطالب خود استفاده می‌کنند.

آنها مدعی دوری‌گزینی از قاطعیت نظری هستند ولی در لابلای نوشته‌های‌شان، رگه‌های کمابیش ثابتی از دیدن از دریچه‌ی عینکی مخصوص را می‌شود جست‌وجو کرد. مجموعه مقالات، محمد قائد ، توکای مقدس ، یک پزشک و سایت رضا قاسمی نمونه‌های موفقی از این گروه هستند.

گروه دوم) سی‌ساله‌ها هستند که کوتاه‌تر و خصوصی‌تر می‌نویسند و حضور زنان در این گروه سنی چشمگیرتر می‌شود. تقریباً در اکثر موارد سعی می‌کنند مطالب‌شان را در یک صفحه بگنجانند. از خود‌شان بیشتر‌ می‌گویند و جزئیات زندگی خود را در معرض دید عمومی قرار می‌دهند. این گروه تلاش دارند تا در نوشته‌های‌شان، شیطنت و بازیگوشی خود را با نوستالژی گذشته‌ایی که دیگر تکرار نخواهد شد پیوند بزنند. گیسو طلا ، خارخاسک هفت‌دنده، خورشید خانوم و یک لیوان چای داغ نمونه‌های مشخص این مجموعه هستند.

گروه سوم) در تعریفی کلی، نسل جوان‌ترها هستند که به شکلی فراگیر، در دنیای مجازی به سبک نگارشی دامن زده‌اند که به «مینی‌مال‌» نویسی معروف شده است. این وبلاگ‌نویسان درک واقع‌بینانه‌تری از دنیای مجازی دارند و ذوق‌‌زدگی کمتری نشان می‌دهند چون می‌توانند ادعا کنند که دوران نوجوانی خود را در دنیای مجازی پشت سر گذاشته‌اند.

مینی‌مال‌نویس‌ها می‌دانند که بازدیدکنندگان اینترنت تمرکز کمتری دارند و به همین دلیل پی برده‌اند که باید با خلاصه‌ترین شیوه‌ی ابراز وجود و «تک‌گویی» نویسی، احساسات و انگیزه‌های خود را منتشر سازند. کوتاه‌نویسی‌هایی که از سویی یادآور «هایکو»های ژاپنی است و از سوی دیگر شبیه ضرب‌المثل‌های سنتی و دو بیتی‌های ادبیات منظوم فارسی.

در این شماره از «صمیمیت مجازی در وبلاگ‌ها» به سراغ نمونه‌هایی از مینی‌مال‌نویسی می‌رویم تا با دقت بیشتر مروری داشته باشیم در ظرافت‌های نوشتاری آنها که در بسیاری موارد قابلیت انتزاعی نیز به خود می‌گیرد.


خرمگس خاتون

بی‌تردید، تنوع مجموعه‌ی مینی‌مال‌نویس‌ها بیشتر از آن است که بتوان با معرفی چند نفر به همه‌ی زوایا و کیفیت‌های نویسندگی و دغدغه های فکری‌شان اشاره کرد. ناگفته نماند که پدیده‌ی کوتاه‌نویسی در یکی دو سال اخیر در بین وبلاگ‌‌نویسان و خوانندگان از محبوبیت بیشتری برخوردار شده است ولی نمونه‌هایی نیز می‌توان یافت که قدمت‌شان به طول عمر وبلاگ‌نویسی در ایران نیز می‌رسد.

خرمگس خاتون از جمله‌ی قدیمی‌ترین کوتاه‌نویسانی است که از زمستان سال 1381 خورشیدی با جدیت تمام در فضای مجازی حضور دارد. «فروغ» نام نویسنده‌ی این وبلاگ قدیمی، سرلوحه‌ی صفحه‌ی اصلی‌اش را به این جمله‌ی طلبکارانه مزین کرده است که: «این وبلاگ آب انار محمد نیست. شعبه ندارد. جیررررر لولای روغن نخورده‌ی دری است که می‌رود سمت کمدی و باز می‌گردد سمت تراژدی».

جنون گاوی يا امنيت شغلی؟

خانم هاشم آقا در مراسم سمنو پزان به مامانم : «پشت پرده‌ی خيلی از زن‌های طلاق گرفته‌ی درمانده، مردی است که مسووليت حرف‌هاش رو نپذيرفته و حالا تو زده!»

ولفگانگ برشرت در کتاب سيمای زنی در ميان جمع، از زبان زن شوهرداری که شايعه است با مردانی هم معاشرت پنهانی دارد: «درست است که حرف‌های خوبی پشت سرم نمی‌گويند ولی به خدا سوگند که هيچ‌گاه احساس خودفروشی نکرده‌ام جز در مواقعی که با شوهرم خوابيده‌ام.»

سوگل - عروس خاله‌ی مامانم - که ۱۲ سال بر سر الاکلنگ ماندن و رفتن نشسته است: «با در نظر گرفتن موارد بالا ادامه دادن به خودفروشی امن‌ترين شغل است.»


کوتلاس پیامبر

جست‌وجوی خود را متوجه تک‌گویی‌هایی کوتلاس پیامبر می‌کنیم که مدت کوتاهی از ورودش به جمع مینی‌مال‌نویس‌های درون اینترنت نمی‌گذرد ولی توانسته است با کوتاه‌ترین شیوه‌ی ممکن مخمصه‌‌ی‌ شهروند ایرانی بودن را در تک جمله‌های به ظاهر ساده روایت کند.

نوشتن اولين پست مثل داد زدن توی دره‏س با اين تفاوت که حتی انعکاس صداتم نمی‌شنوی.

ترجیح می‌دم یه ایرانیه دلتنگ وطن باشم تا یه ایرانیه دلتنگ در وطن!

دقت که می‌کنی‌ می‌بینی‌ حرومزاده هم می‌تونه به داییش بره! دقت کن ...

گردش مالی یعنی خودتو پاره کنی مهندس شی بعد حقوق 6 ماهتو یه جا بدی به یکی که خودشو جر داده دکتر شده.

برنامه بذار کمتر ببینیم همدیگرو!


مدازوپام

از تازه‌ترین وبلاگ‌های مینی‌مال که اگر با همان انرژی و طراوتی که شروع کرده است به کار خود ادامه دهد، دیر یا زود محبوبیت‌اش تضمین خواهد شد، مدازوپام است که هم جذابیت سانتیمانتالیزم شهری را با خود دارد و هم رندی و ظرافت شعر ایرانی را بدون هیچ ادعایی با خود یدک می‌کشد. یکی از نویسندگان وبلاگ که با امضای عرفان در آن قلم می‌زند حضور چشمگیرتری در وبلاگ مدازوپام دارد:

- به لب مدام این ترانه دارم «ترا ندارم/ ترا ندارم»

- به هر راهی قدم می‌گذارم/ مسدود است/ گاه شک می‌کنم نکند پدرم/ نامم را از کوچه‌ای بن‌بست به عاریت گرفته است.

ادامه دارد...

یادداشت:
- تقسیم‌بندی سنی ارائه شده برای سه گروه اصلی وبلاگ‌نویس‌ها را می‌توان به پا‌ به‌سن‌ گذاشته‌ها، میانسال‌ها و جوانان نیز تقسیم کرد. به هرحال، قصد اصلی طبقه‌بندی فوق این بود که بتوان گرایش‌های کلی را در آن گنجاند.

-در آینده مطلب کاملی را به وبلاگ‌نویسی‌های مسعود بهنود اختصاص خواهم داد چون او از معدود نویسندگانی‌ است که توانسته است زبان و سبک مشخص روزنامه‌نگاری خویش را در فضای مجازی حفظ کند و حتی توسعه دهد.

- مسعود بهنود
- توکای مقدس
- محمد قائد
- یک پزشک
- رضا قاسمی
- خارخاسک هفت دنده
- گیس طلا
- خورشید خانوم
- یک لیوان چای داغ
- خرمگس خاتون
- کوتلاس پیامبر
- مدازوپام

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

معرفی نویسندگان نسل اینترنت کار بسیار ارزنده ای است و ارزیابی کیفیت کارشان به درد آیندگان هم می خورد.

-- بدون نام ، Sep 13, 2010 در ساعت 03:07 PM

اگر تقسیم بندی عنوان شده خودتان که در یادداشت اخر مقاله آوردید را در داخل مقاله می آوردید بهتر بود چو ن بعضی از اشخاص گروه چهل ساله ها بیشتر از 50 و حتی 60 سال سال عمر دارند.

-- سیروس ، Sep 14, 2010 در ساعت 03:07 PM

khily khoob bood. omidvaram be khiliha ke aleki maroof nashodand ham eshare konid

-- بدون نام ، Sep 14, 2010 در ساعت 03:07 PM

خیلی خوب بود،اما اگه بتونین یه جشنواره مینی‌مال نویسی کوچیک بزارین شاید خیلی از کسایی که اسمی ازشون درنرفته خودشونو هر قدرم کوچیک نشون بدن!

-- بدون نام ، Sep 14, 2010 در ساعت 03:07 PM

این همه از آدمهای جدی می نویسی یه کم هم از آدم ها و وبلاگ های شاد و بی خیال بنویس مرد. آخه همش که نمی شه جدی بود

-- بدون نام ، Sep 15, 2010 در ساعت 03:07 PM

مطالب شما اصلا تکراری نیست. از خواندن شان لذت می برم. به توصیه شما رفتم به وبلاگ خرمگس خاتون عجب آدمهای جالبی تو ایران وجود دارند

-- Rayhaneh ، Sep 15, 2010 در ساعت 03:07 PM

در ضمن رضا قاسمی وبلاگ نویس نیست. اشتباه شده؟ ممنون

-- بدون نام ، Sep 15, 2010 در ساعت 03:07 PM

من هم نسل ِ وبلاگ خوانانم و مطالب ِ ونداد زمانی را می خوانم که هم علم است و هم ثبت ِ تاریخ به روایت ِ صداقت .
مهدی رودسری

-- بدون نام ، Sep 15, 2010 در ساعت 03:07 PM

تقسیم بندی بسیار کلی سه نسل وبلاگ نویس بیش از حد کلی بود و ناخواسته بسیاری را در موقعیتی قرار داد که درست نبود. این مقاله را به حساب اشاره کلی! بگذارید و من سعی خواهم کرد در مطالب بعدی به آرامی تصویر جامع تری از این پدیده فراگیر ارتباطی بدهم.

باور کنید ساعت ها در هزارتوی این شبکه وسیع با کنجکاوی تمام می گردم و پهناوری و بیکرانگی اش گاهی چنان مرعوبم می سازد که ناچاراً به ساده گزینی پناه می برم.
با سپاس

-- ونداد زمانی ، Sep 17, 2010 در ساعت 03:07 PM

آقای رودسری، ریحانه خانم و دو عزیز بدون نام

بیشتر اوقات که کامنت های معمولا عصبانی که نشان دهنده رنجش خواننده از نوشته من بوده یکی دو روز زمینگیرم می کند و جون بلوری به دیوار سنگی خورده هزار تکه می شوم به کامنت های محدود شما عزیزان پناه می برم و آنها را بارها برای خود با صدای بلند می خوانم تا بالاخره از مود یاس و خود-تخریبی بیرون بیایم.
سایه مرحمت و لطف شما از سر آدم های نازک نارنجی خود-شیفته ای چون من کم نشود.

-- ونداد زمانی ، Sep 17, 2010 در ساعت 03:07 PM