خانه > پرسه در متن > باشگاه کتاب > کتاب کلیساهای ارامنه را سیاسی نگاه نکنیم | |||
کتاب کلیساهای ارامنه را سیاسی نگاه نکنیمساغر رفيعیساغر رفیعی- کتاب «کلیساهای ارامنه تهران»، که به سفارش سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، در زمان مدیریت محسن هاشمی بر این سازمان، توسط آرمان استپانیان عکاس و پژوهشگر معاصر عکاسی و تهیه شده بود، بعد از تغییرمدیریتی که در سازمان فرهنگی و هنری ایجاد شد، در انبارهای نشر شهر در انتظار تصمیمگیریهای جدید برای توزیع، اصلاح و حتی خمیر شدن است. این کتاب شهریورماه سال جاری از سوی نشر شهر وابسته به سازمان فرهنگی، هنری شهرداری چاپ شد، ولی به دستور احمد نوریان رئیس جدید این سازمان، از انتشار و پخش آن جلوگیری شده است. درباره دلایل این تصمیم سازمان فرهنگی هنری شهرداری با آرمان استپانیان گفتگو کردهام.
کتاب کلیساهای ارامنه تهران در چه وضعیتی است؟ آیا کتاب هنوز در معرض خطرخمیر شدن است؟ من به آقای مجتبی آقایی (رییس موزه امام علی، که زیر نظر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری است) پیشنهاد یک جلسه را دادم که درباره کتاب صحبت کنیم. البته ایشان گفتند به دلیل درگیریهای مربوط به برنامههای هنری دهه فجر، این جلسه را به بعد از این ایام موکول کنیم. هنوز این جلسه تشکیل نشده است. اما در صحبتهایی که با ایشان شده گویا گفتهاند که کتاب خمیر نشده است. فقط گفتهاند باید در کتاب اصلاحیههایی اعمال شود. اصلاحیه؟ در کتابی که همهاش عکاسی از بناست چه اصلاحیهای میتواند اعمال شود؟ من هم نمیدانم. چون دقیقا همانطور که گفتید بخش اعظم کتاب را عکس از بنای کلیساها و پلان آنها تشکیل میدهد، همراه با توضیحاتی درباره تاریخچه کلیسا، محل احداث آن و... من هم نفهمیدم منظورشان از اصلاحیه چیست. البته حدس میزنم منظورشان جملهای است که من در مقدمه کتاب نوشتم و در آن از آقای هاشمی، معاونت سابق هنر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، که در آنزمان من به سفارش ایشان، این کار را انجام دادم، اسم بردم. فکر میکنم منظورشان برداشتن آن جمله و اسم آقای هاشمی از کتاب است. درباره کتاب بیشتر توضیح بدهید. کتاب 132 صفحه و به دو زبان انگلیسی و فارسی است. برای این کتاب، از کلیساهای ارامنه تهران حدود 2000 عکس گرفتم. تعدادی از این عکسها در کتاب چاپ شده وکتاب بسیار جامعی است. پلان تمام کلیساها در آن وجود دارد و از این نظر منحصر به فرد است. همینطور پراکندگی ارامنه تهران را از زمان فتحعلیشاه تا کنون نشان دادهام. مقدمهاش را خودم نوشتهام و یک متن را هم اسقف اعظم ما در ایران، «ابو سرکیسیان» نوشته است. به هر حال خلیفهگری ما هم در نامهای از سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران درخواست کرده است که چند نسخه از کتاب را برای آنها بفرستد که هم هنوز پاسخی دریافت نکرده است. دلایل آنها برای ممانعت از انتشار کتاب، آنهم در حالی که چاپ شده و تنها در انتظار توزیع است چه بوده است؟ گویا آقای نوریان رییس فعلی سازمان فرهنگی و هنری، به معاونت نشر شهر، که چاپ کتاب را بر عهده داشته است، گفتهاند که این کتاب تبلیغ مسیحیت است و ما مجبور نیستیم مسیحیت را تبلیغ کنیم. البته این را آقای هاشمی از قول آقای نوریان به من گفتند. با آقای هاشمی در این باره صحبت کردم و ایشان گفتند باید قرارداد مرا ببینند که اگر امکانش باشد کتاب را به صورت پی دی اف در سایتشان بگذارند. گفتند فقط بحث استفاده مالی من از این کتاب مطرح است که من اعلام کردم هیچگونه استفاده مالی را نمیخواهم و دوست دارم کتاب چاپ شود. البته من پولم را گرفتهام. یعنی آنچه در قرارداد نوشته شده بود را، و باقی استفادههای مالیاش را هم نمیخواهم. فقط دلم میخواهد این کتاب که خیلی مورد استفاده دانشجوهاست چاپ شود. هربار که به خلیفهگریمان میرفتم، دانشجوها و علاقمندان زیادی را میدیدم که به آنجا میآیند و اجازه میخواهند که درباره معماری و تاریخچه این کلیساها کار کنند؛ که خب البته خلیفهگری ما مجوز نمیدهند و به عقیده من حق هم دارند. حالا من این کار را در این کتاب انجام داده ام و حیف است که مورد استفاده قرار نگیرد.
این قضیه یک سیاست کلی است که اعمال شده؟ فکر نمیکنم اینطور باشد. بیشتر یک اظهار نظر شخصی بوده که از طرف آقای نوریان طرح شده است. تا جایی که اطلاع دارم فرهنگستان هنر و سازمان میراث فرهنگی پیگیر قضیه کتاب هستند. از فرهنگستان هنر هم با من تماس گرفتند و اظهار تاسف کردند از اتفاقی که برای کتاب افتاده است. فکر نمی کنم این یک سیاست کلی باشد. پس این نوع نگرش از کجا ناشی می شود که کتابی را اول مجوز بدهند کار شود و بعد که کتاب چاپ شد جلوی انتشارش را بگیرند. من در عمرم کار سیاسی نکردهام. چه در زمان دانشجوییام که سی سال پیش بود، چه حالا که 50 ساله هستم. برای همین اصلا نمیفهمم که چرا این رفتار میشود. تا جایی که اطلاع دارم 25 میلیون تومان برای این کتاب هزینه شده است و اگر کتاب توزیع شود شاید تا چاپ دهم، پانزدهم هم برود. اما یک اعمال نظر شخصی باعث شده است که کتاب اینطوری متوقف شود. این همه هم جنجال به پا شد. من خبر دارم که خلیفهگری ما و چند انجمن دیگر هم به این قضیه اعتراض کردهاند. چند تا از روزنامهها هم که نوشتند. سازمان میراث و فرهنگستان هنرهم اعتراض کردهاند. من که دیگر چشمداشت مالی برای این کتاب ندارم، اما واقعا دلم میخواهد کتاب چاپ شود. این اتفاقات از تغییر مدیریتهایی ناشی می شود که معمولا منجر به لغو شدن تمام برنامههای مدیر قبلی میشود. درباره تغییر مدیریت آقای هاشمی هم، این اتفاق علاوه بر قضیه کتاب شما، درباره برپایی چند نمایشگاه و جشنواره و ...هم افتاده است. ببینید اقدام فرهنگی، یک کار زیربنایی است. آدم هایی مثل آقای هاشمی همیشه در تاریخ فرهنگی ما میمانند. حتی اگر بخواهند نامش را از مقدمه کتابها بردارند. در مملکت ما همه تصمیمات، یک شبه، لغو میشود. اما درباره تصمیمات فرهنگی باید جور دیگری عمل کرد. تاسفآور است که در کلام میگوییم باید کار فرهنگی کرد اما در واقع، جور دیگری عمل میکنیم. امکان اینکه کتاب را جای دیگری منتشر کند وجود دارد؟ فکر نمیکنم امکانش باشد. چون امتیاز آن متعلق به سازمان فرهنگی و هنری شهرداری است. البته اگر انتشارات یا سازمانی با آنها وارد مذاکره شود ممکن است بتواند امتیاز کتاب را از آنها بخرد. همیشه سعی میکردم در کارهایم سراغ بخش خصوصی نروم. همیشه، از لحاظ قضیه مالیاش، ترجیح میدادم با بخشهای دولتی کارکنم. چون معتقدم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. اما در کار با شرکتهای خصوصی همیشه اتفاقت عجیب و غریب می افتد! مدیر نشر نظر که قرار است کتاب عکسهایم به اسم «روزی روزگاری ایران» را در میآورد میگفت اگر با شرکتهای خصوصی که کار کنی اقلا کتابهایت در میآید و به دست آنکه باید، میرسد. شاید هم درست میگوید! برنامههای دیگرتان چیست؟ مساله برای من فقط کلیساها نیستند. به هر حال من قصدم این بود که کار دیگری را هم به سازمان پیشنهاد کنم، درباره مساجد تهران. البته مساجد مربوط به صد سال اول شهر تهران. این پروژهام عکاسی و نقشهبرداری از مساجد تهران است. اگر بخواهم این کار را بکنم و اجازه هم بدهند با طیب خاطر انجامش میدهم. البته گمان نمیکنم این کار را به من بدهند چون به هر حال ترجیح می دهند یک فرد مسلمان این کار را بکند. اما مهم این است که این کار انجام شود. ما مساجد قدیمی زیبایی در گوشه و کنار تهران داریم که هیچ کاری روی آنها نشده است. معرفی این بناها به نوعی اهداف توسعه توریسم را هم دنبال میکند. من تعجب میکنم که چرا سازمان میراث فرهنگی این کار را نمیکند و تا به حال هم اقدامی به این منظور نکرده است. از عکاسان خودمان هم تعجب میکنم. مخصوصا عکاسانی که کارشان عکاسی از بناهای معماری است. نمی دانم اینها چرا سراغ این کارها نمیروند. آیا برنامهای برای سایر کلیساهای کشور ندارید؟ هدف من کلیساهای کل ایران بود که البته کار بزرگی است. تعداد دقیق کلیساهای کل کشور 144 کلیسا است که 96 تای آنها کلیسای ارامنه ایران هستند. از این تعداد هم 11 کلیسای ارامنه، در تهران داریم که این کتاب به این کلیساها اختصاص دارد. اگر بتوانم بودجه بگیرم قصد دارم کل کلیساهای ایران را عکسبرداری و کار کنم. سال 1992 کلیساهای اصفهان را کار کردم که کتاب آن در ایتالیا چاپ شد. نسخه بسیار خوب و تر و تمیزی از آب درآمد. که الان کتاب نایاب شده است. کلیساهای استان آذربایجان شرقی و غربی، بوشهر و خوزستان را هم تا حد زیادی، کار کردهام. همینطور لرستان و چهارمحال و بختیاری. در زمان وزارت آقای مسجد جامعی، هزینه این کار برآورد شد، که حدود 80 میلیون تومان بود، الان فکر میکنم بیش از 700 میلیون نیاز باشد. همان زمان پیشنهادم را به مرکز گفت و گوی تمدنها هم ارائه کردم. گفتم این کار برای توسعه توریسم خوب است. وجهه سیاسیاش هم که برای آقایان مهم است، بالاست. ما چندین کلیسا در ایران داریم که جزو میراث جهانی ثبت شده اند و یا قابلیت ثبت شدن در این فهرست را دارند. جنبه توریستی این بناها هم بسیار بالاست ضمن اینکه نگهداری این کلیساها می تواند برای ایران وجهه سیاسی داشته باشد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
اسم اسقف ارامنه است نه ابو
-- son of thunder ، Feb 18, 2008 در ساعت 06:45 PMگویا آقای نوریان رییس فعلی سازمان فرهنگی و هنری، به معاونت نشر شهر، که چاپ کتاب را بر عهده داشته است، گفتهاند که این کتاب تبلیغ مسیحیت است و ما مجبور نیستیم مسیحیت را تبلیغ کنیم. البته این را آقای هاشمی از قول آقای نوریان به من گفتند.
-- هاشمی ، Feb 24, 2008 در ساعت 06:45 PM[جمله بالا به نقل از اقای سرسنگی است ونه آقای هاشمی.