تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران

«قصد دولت، از بین بردن نشر خصوصی‌ست»

عباس معروفی

گفتگو با شهلا لاهیجی را از اینجا بشنوید.

عباس معروفی، سری هم به غرفه روشنگران زده و با شهلا لاهیجی، مدیر این انتشارات و فعال حقوق بشر صحبت کرده است. ابتدا درباره وضعیت فعلی کتاب و صنعت نشر در مقایسه با سال‌های گذشته در ایران.


شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران

فکر می‌کنم بحث عمده من در این روز‌ها، درباره‌ی وضعیت نه چندان خوشحال‌کننده، بلکه غم‌انگیز نشر در ایران و مخصوصاً نشر خصوصی است. فکر می‌کنم با این وضعیت تا چندی دیگر نشر خصوصی جدی، فلج است و فکر می‌کنم به زودی از پا در خواهد آمد. منظور (ناشر) آن چیز که کتاب است؛ البته نه کتاب‌های درسی و دانشگاهی یا حل‌المسائلی که با تیراژ فراوان و بازگشت مالی خوب همراه است، در بحث دیگری است.

اگر دولت سیاست‌های خود را ادامه دهد و اگر آقای صفار هرندی نخواهند در تعریف کتاب تجدید نظر کنند و اگر به عمل غیرقانونی بررسی کتاب پیش از چاپ ادامه دهند و نسبت به کتاب‌‌هایی که مجوز چاپ دائم داشتند، با دیدگاه مشکوک نگاه کنند؛ با این بهانه‌ی کاملاً غیرمنطقی که قبلی‌‌ها به دقت نگاه نکرده‌اند و ما می‌خواهیم دقت کنیم، در حالی که حکومت و قوانین همان است و حتی مقررات شورای انقلاب فرهنگی هم همان است و دولت مدعی اطاعت از آن است.

بنابراین، این‌ها همه بهانه است و بیشتر قصد از بین بردن نشر خصوصی و راحت شدن از شر نشر خصوصی است. چون نشر خصوصی بخشی است که وجدان جامعه است. شاید این چشم‌ها نباید ببیند و نباشد؛ ولی نهایتاً این را می‌دانم که این سیاست‌ها به ضرر کل مملکت است.

مملکتی که در آن صدای مخالف نباشد و در آن سکوت مطلق باشد، بی‌شک خطرناک تر از سرزمینی است که آواهای انتقاد بلند است و حتی آن‌ها سوپاپ‌های اطمینانی برای حکومت‌ها هستند. به همین جهت در امریکا می‌بینیم که آقای مایکل مور می‌تواند انواع دشنام‌ها را چه با سند و چه بی‌سند به رییس‌جمهور بدهد. آن‌ها هم آن قدر احمق نیستند که نفهمند اگر او خلاف می‌کند، جلویش را به طور قانونی بگیرند؛ ولی اجازه می‌دهند که این سوپاپ‌ها در جامعه‌شان باشد.

اما اگر بناست که همه ساکت شویم، این دلیل توفیق سیستم نیست و به نظر می‌آید که این برای یک سیستم بسیار خطرناک است و خرد را بازی قرار می‌دهند.

در سالن شش که شما سخنرانی می‌کردید و جلسه پرسش و پاسخ داشتید، من حضور داشتم. شما در واقع درباره‌ی وضعیت نشر برای حاضران در نمایشگاه صحبت کردید. در سال‌های گذشته یکی از مکانیزم‌های سانسور، سهمیه کاغذ بود. الان مقداری تغییر کرده است. مسئولین دولتی می‌گویند که مسأله کاغذ حل شده است. آیا به نظر شما مسأله کاغذ یا این مکانیزم حل شده است؟

برای ناشر مسأله‌ی کاغذ هیچ وقت حل نمی‌شود. با سیاست‌های متغیر دولت، عملاً کاغذ به شکل یک معضل در آمده است. حتی زمانی که کاغذ به ناشر داده می‌شد و نظر ما این بود که این سبک کاغذ دادن صرفاً با مجوز چاپ، شاید کار درستی نباشد. ما منتظر دیالوگ و گفتمان بودیم که این را به بحثی عمومی تبدیل کنیم و ببینیم که در کدام صورت بیشتر به نفع ناشر است؟

صحبت از منفعت دولت نیست. دولت باید بودجه‌ای را که برای کشور است، صرف کشور کند و نمی‌تواند برای آن‌ها تصمیم بگیرد. نه آن و نه هیچ دولتی چنین حقی ندارد. بحث ما این بود که اگر اجازه دهند این پول تبدیل به کتاب شود و توسط دولت از ناشران خریداری شود یا حتی به ناشران کاغذ داده می‌شد.

آقایان بعضی وقت‌ها می‌گویند که ما در حکومت قبلی پولی می‌گرفتیم. این واقعاً خنده‌دار است. به این دلیل که اول حکومت آن را در یکی از روزنامه‌ها نوشتند و من در یک نامه بسیار مؤدبانه از آن‌ها خواستم که لیست آن کمک‌های اضافی که به من ناشر داده‌اند، برای مردم افشا کنند. البته جوابی نیامد و حتی در اکثر نقاط دنیا می‌توانستیم آن روزنامه را به دادگاه بکشانیم؛ ولی در اینجا کسی نیست که جوابگو باشد.

روزنامه کیهان هم در صدر قدرت و در کنار قدرت ایستاده است. ولی من از آن‌ها خواهش می‌کنم که به ما بگویند کجا از این کمک‌ها گرفتیم.

ما در این دولت به دلیل سیاست‌های ضعیف و ناتمام، منتقد دولت قبلی هم بودیم. دو سال بعد از اولین دولت خاتمی، به خواست دفترشان که از من نظر خواسته بود، نامه بسیار تندی برایش نوشتم.

الان با حضور وزیر خارجه آلمان که به سالن نمایشگاه آمده و در غرفه روشنگران در کنار خانم لاهیجی حضور پیدا کردند که ببینند وضعیت ناشران خارجی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت چه طور است. بحث را کم می‌کنم و امیدوارم در نمایشگاه‌های بعدی باز حضور داشته باشیم و بتوانیم برای زمانه گزارش تهیه کنیم.

***

مرتبط:
«قطعاْ تأسف می‌خورم»
عباس در برابر عباس
دوریس لسینگ نمایشگاه فرانکفورت را به هم ریخته است

نظرهای خوانندگان

باز هم معتقدم که از ماست که برماست، چرا؟ خواهم گفت، تا SMS و chat و مانند آن بیداد می کند کی سراغ از کتاب می گیره ، از هر 10 فروشگاه مبلمان فقط یکی چند قفسه زهوار در رفته به عنوان کتابخانه داره و در مقابل هر 100 مغازه رنگ و وارنگ در محله های شهر یک کتابفروشی وجود داره ، که باید عناوین کتابهایش را نادیده گرفت !! ترکیب خانه های قشر متوسط و مرفه ایران امروز از اقلام زیر پر می شود . مبلمان نشیمن و خواب ، کمد ، ویترین و بوفه در انواع مختلف، انواع اشیاء تزئینی از ارزان تا گران ، سیستم صوتی و تصویری ، رسیور بعضا با چند آنتن ، کامپیوتر ، تجهیزات آشپزخانه از ریز تا درشت، چند دستگاه یخچال و . . و . . و . . . من که هیچ اثری از کتاب ، قفسه کتاب و یا در برخی موارد حتی یک برگ کاغذ سفید که بخواهی چیزی روش بنویسی ندیده ام . حتی کتاب درسی سال تحصیلی گذشته در اولین فرصت راهی زباله دان سر کوچه می شود و روزنامه های خوانده نشده نثار امور نظافتی خانه.
در مترو ، اتوبوس ، پارک ها و هر مکان عمومی دیگر اگر خدای ناکرده کسی را کتاب یا روزنامه بدست ببینی یا نقد تاکتیک بازی فوتبال شب قبل رو داره می خونه یا قبل از جلسه امتحان داره کتاب تست می زنه !!
خوب مگه آقای X و Y دوست داشتنی ، با صد جور قانون و تبصره و تنبیه استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره و فیلم های آن چنانی و یا حضور در انظار عمومی را با ظاهر این چنانی منع نکرده اند ؟ پس چرا اکثریت به استقبال این موارد ناقض قانون می روند؟
جوینده یابنده است، کسی نمی تواند جلوی اراده وخواست جامعه را بگیرد الا آنکه خود آن جمع خواسته یا ناخواسته چنین بخواهد. این گونه است که وزارت ارشاد هم همچون کاسه داغ تر از آش، هوس می کند خوراک فکری جامعه را کاملا کنترل کنند تا مبادا کسی مغزش دچار سوءحاضمه شده و باد کند .
بحث مشکلات اقتصادی نیز بکلی منتفی است، کسی که توان خرید 4 جلد کتاب در یک سال را نداشته باشد از کجا ماشین صفر (حتی قسطی) سوار میشه یا سالی 3 بار گوشی عوض می کنه؟ شما چی فکر می کنید؟

-- بابک ، Oct 16, 2007 در ساعت 08:55 PM

همه جاى دنيا مشكل كمبود مطالعه هست و تعداد كسانيكه به كتاب علاقمندند كمتر از بازى هاى كامپيوتريه ولى سانسور و اجحاف و حذف مسائل جدى خاص ما امروزه...چون ما تو دوران شروع رياست جمهورى خاتمى دييديم كه چقدر علاقمند به مطالعه چه كتاب چه روزنامه داريم...دولت امروز از همون مى ترسه ولى دير يا زود تكليف روشن مى شه....ما اتفاقا'' جمعيت آگاه اجتماعى در نسل جوان زياد داريم...ترس و كمبود سازمان دهى و فشار براى نا اميد كردنه كه نمى گذاره به نتيجه برسيم....نبايد خودمون رو دست كم بگيريم

-- ثمر ، Oct 17, 2007 در ساعت 08:55 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)