تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

«شاهدبازی در ادبیات فارسی»

ناصر غياثی

از اينجا بشنويد

دکتر سیروس شمیسا، فروردین 1327 در رشت متولد شد. ابتدا چند سالی در دانشگاه شیراز، پزشکی خواند. اما بعد تغییر رشته داد و ضمن تحصیلات حوزوی، لیسانس ادبیات فارسی گرفت. پس از آن وارد دوره دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال 1357 از رساله خود نزد دکتر خانلری دفاع کرد. پس از اتمام دروس دانشگاهی، ضمن ادامه تحصیلات حوزوی، به تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی پرداخت و به عضویت گروه زبان و ادبیات فارسی آن دانشگاه در آمد.

دکترسیروس شمیسا پژوهش‌گر و نویسنده‌ای است با بیش از 40 عنوان کتاب و مقالاتی بی‌شمار. عناوین برخی از کتاب‌های او عبارتند از: آشنایی با عروض و قافیه، سیر غزل در شعر فارسی، سبک‌شناسی شعر، نگاهی به فروغ، نقد ادبی، داستان یک روح (بررسی روان‌کاوانه بوف کور) بایونگ و هسه (ترجمه) و سیروس در اعماق (داستان)

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» کتابی است که به موضوع هم‌جنس‌گرایی مردانه در ادبیات فارسی (به ویژه شعر) از دوره غزنویان تا اوایلِ دوره پهلوی می‌پردازد. این کتاب در سال 1381 در ایران منتشر و بلافاصله ممنوع شد.


طرح جلد کتاب «شاهدبازی در ادبيات فارسی» نوشته دکتر سيروس شميسا

كتاب در هشت فصل و بر حسب دوره‌های تاریخی تدوین شده است. در فصل اول اسم‌ها و اصطلاحات شاهدبازی و انواع آن را مرور می‌کنيم. در فصل چهارم بحث در مورد صوفیان و شاهدبازی است و در فصل‌های دیگر با شاعران، نمونه شعر و نثر هر دوره تاریخی آشنا می‌شویم. این دوره‌ها عبارتند از: غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، تیموریان، صفویه، افشاریه، زندیه، دوره‌ی قاجار و پهلوی.

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» نخستین (و تا به امروز، تنها) کتابی است که به چنین پژوهشی دست زده است. مؤلف، بر اساس شواهد گوناگونی که بیشتر از نظم و کمتر از نثر برگزیده، نظریه خود را به اثبات می‌رساند که «... معشوق شعر فارسی ... غالباً و عمدتاً مرد است، نه زن1» و «فقط بخش کمی از اشعار قدماست که می‌توان در آن‌ها به ضرس قاطع معشوق را مؤنث قلمداد کرد.»

دکتر شمیسا در این کتاب پژوهشی و ارزشمند خود، تلاش دارد شاهدبازی و هم‌جنس‌گرایی را مورد بررسی قرار داده و نشان بدهد كه «شاهدبازی ... حداقل هزار و اندی سال در ایران سابقه دارد.»

«عشق مرد به مرد در طول تاریخ از دیدگاه‌های مختلف با اسم‌ها و اصطلاحات مختلفی مطرح شده است: شاهدبازی، نظربازی، جمال‌پرستی، لواط، لواطه، اِغلام، کار، بچه‌بازی و ...» همچنين «به شخص مفعول، معشوق، اَمرد، مابون، شاهد، منظور، مفعول، کودک، مخنث، نوخط، بی‌ریش، پسر، ساده، ساده‌رخ، ابنه‌ای ... گفته‌اند.» چنان که «به شخص فاعل، غلام‌باره، جمال‌پرست، صورت‌پرست، بچه‌باز، موزون ... گفته‌اند.»

به نظر دکتر شمیسا، شاهدبازی در ایران دو آبشخور داشته: یونانی و ترکی. عشق مرد به مرد در رساله معروف افلاطون («ضیافت» یا «مهمانی») به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد. این فلسفه ابتدا وارد فلسفه ایران و از آن‌جا به عرفان ایران راه پیدا کرد و «زیبارویان گواه یا دلیل جمال حق تعالی فرض شده‌اند.» گونه جنسی آن، پس از ورود ترک‌ها به ایران رواج یافت. و از این طریق دو گونه ادبیات پدید آمد: ادبیات عاشقانه و ادبیات پورنوگرافیک.

دکتر شمیسا معتقد است از آن‌جا که زن در جامعه حضور نداشته و در خانه محبوس مانده بود، نمی‌توانسته مثلاً ساقی شود تا بتواند مورد خطاب شاعر قرار بگيرد. و نیز «رسم خطاب به پسرکان زیباروی از سنت‌های دیرینه‌ شعر فارسی از رودکی تا بهار است. اصولاً خطاب به زن یا دختر نامعمول بوده و خلاف ادب شمرده می‌شده. به همین جهت است که در سراسر دیوان حافظ حتی یک‌بار لفظ «دختر» به‌کار نرفته.» «جز در اشعار سبک خراسانی که در آن صراحتاً لفظ پسر و نظایر آن آمده است، در اشعار ادوار دیگر مخصوصاً سبک عراقی، یعنی اشعار امثال حافظ و سعدی، زبان مانع است که خواننده عادی پی به مذکر یا مؤنث بودن معشوق ببرد.»

غیر از حمام که «اساساً ... یکی از مکان‌های مناسب برای دیدار عاشق و معشوق مذکر و فاعل و مفعول بوده‌» از دیگر مراکز ِ «امردبازی» قهوه‌خانه‌ها بوده‌اند.

شاهدبازی نه در ایران باستان سابقه داشته و نه در قرون اولیه ورود اسلام به ایران. از دوره‌ سامانیان که ترکان، اندک اندک وارد مقامات لشکری می‌شوند، شاهدبازی رشد یافته و رواج می‌گیرد. در دوره غزنویان که ترک‌نژاد بودند. لواط نزد آنان مرسوم و عشق مرد به مرد، امری عادی تلقی می‌شد. عشق سلطان محمود غزنوی به غلام ترکش، ایاز مشهورترین سند در این مورد است که البته شاعرانی چون مولانا از آن تفسیر معنوی می‌کنند. معشوق در شعر شاعران این دوره چون عنصری و منوچهری و به ویژه فرخی، مذکر است. این عشق (البته به لحاظ عشق عرفانی) در ادبیات فارسی بازتاب گسترده‌ای یافته است و حافظ و مولانا و سعدی به آن اشاره دارند.

در دوره سلجوقیان و خوارزمشاهیان این روند ادامه می‌یابد. در کنار سنایی و انوری، معروف‌ترین شاعر هزل‌گوی دوران سلجوقیان، سوزنی سمرقندی است. «از این دوره اسنادی در دست است که در ایران به صورت پنهانی، امردخانه‌هایی دایر بوده و کسانی در مقابل دریافت وجه، منازل خود را در اختیار فاعل و مفعول قرار می‌دادند.»

در دوره مغولان که اوج عرفان ایران است، صوفیان به دو دسته تقسیم می‌شوند: «قلیلی از آنان مانند ابن عربی و شهاب‌الدین سهروردی و شمس تبریزی و مولانا، اَمردبازی را نمی‌پسندیدند و دسته‌ دیگر که اکثریت با آنان بود، شاهدباز بودند.» البته در بین صوفیان و در خانقاه‌ها، شاهدبازی و لواط رواج داشت و «یکی از اسناد مهم در این باب مطالبی است که ابولفرج ابن جوزی، از وعاظ معروف قرن ششم در کتاب تلبیس ابلیس آورده‌ است.»

سعدی چه در گلستان و بوستان و چه در «هزلیات، المضاحک و خبثیات» حافظ در غزل‌ها و عبید زاکانی در «اخلاق الاشراف» و رساله «صدپند» نیز به نظربازی پرداخته‌اند. «احتمال دارد ساقی حافظ نیز همواره یا غالباً پسر بوده باشد.»

در دوره تیموریان، زوال شدت بیشتری می‌یابد. «شاعر معروف این دوره جامی است که به شاهدبازی علاقه داشت.» در همین دوره است که «یک کتاب اختصاصی در باب شاهدبازی تالیف شد و آن کتاب مجالس‌العشاق است.»

پس از آن به دوره‌ی صفویه و زندیه می‌رسیم. نه تنها «نباید پنداشت که در حکومت به ظاهر مذهبی صفویان، تغییری در خلق و خوی مردم نسبت به لواط روی داده باشد» بلکه امردخانه‌های تأسیس شد که حکومت به صورت رسمی از آن‌ها مالیات می‌گرفت و «یکی از مشاغل دربار آن دوره، شغل لعاب زدن به ماتحت امردان بود تا پادشاه با آنان راحت‌تر نزدیکی کند و به آن شخص لعابچی می‌گفتند.» «شاه اسماعیل صفوی که برای گروهی حکم رهبر طریقت و شریعت را داشته است» خود به شدت لواط‌گر بوده.

کتاب تاریخی «رستم‌التواریخ» گویاترین سند از سقوط اخلاقی جامعه در دوران حکومت صفویه و زندیه است. تا جایی که حتی دیپلمات‌ها و سفرای خارجی هم از تجاوز جنسی در امان نبودند.

در دوره‌ی قاجاریه سیر نزولی شتاب بیشتری می‌گیرد: «به عنوان مثال می‌توان به دیوان قاآنی شیرازی رجوع کرد و در آن نمونه‌های متعددی از بچه‌بازی را به راحتی یافت.» شاعر معروف اواخر قاجار و اوایل پهلوی ایرج میرزا است که اشعارش نیاز به معرفی ندارد.

و سرانجام به دوران پهلوی می‌رسیم که در آن گرچه «شاهدبازی در دوره پهلوی هم کم و بیش رایج بوده، اما در ادبیات آن دوره منعکس نشده است و اندک اندک به سبب رشد فرهنگ و حضور زن در جامعه، از عادات و رسوم مردم رخت بربست.»

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» کتابی است برای آشنایی و آگاهی بیشتر نسبت به گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی و ادبی ایران که هنوز جای پژوهش بسیار دارد. دقت نگارنده در کاوش در مهجورترین اسناد موجود ستودنی است. همان گونه که در ابتدا اشاره رفت، این کتاب متاسفانه چند روز پس از چاپ ممنوع اعلام شده است.

کتاب‌شناسی: شاهدبازی در ادبیات فارسی، تألیف دکتر سیروس شمیسا، 280 صفحه، انتشارات فردوس، تهران 1381


1- تمامی نقل‌قول‌ها از متن کتاب است.

نظرهای خوانندگان

شاهد میتواند معشوق هم معنی بشود
و معشوق میتواند مرد ویا زن باشد
....................
اما در عرفان
مذهبی
چون خدا مذکر و مرد است
در شعرهای عرفانی به مذکر بودن می رسیم

-- Rahim ، Aug 12, 2007 در ساعت 07:15 PM

همه چی کشورمون و مردممون درست شده فقط مونده مسائل سکس و شاهدبازی اینم از اون حرف هاست که سر مردم گرم بشه با این چرندیات تا به مسائل اعدام و زندان و شکنجه معطوف نشه مثل مصاحبه از قبل طراحی شده روزنامه شرق با اون شاعره ای که با این شعر ها می خواد بگه منم هستم خوب معلومه هرکسی هر احساسی داره احتیاجی نیست که بقیه متوجه بشن هرکاری دوست داره بکنه مربوط به دیگران نمی شه . احتاج نیست بیان کنه مسائل روز کشور و فقرو فحشا شکنجه و زندان و اعدام و نبوده آزادی رو بیان کنه بقیه اش پیشکش زنان و مردان خودشون می دونند چکار کنن .

-- taraneh ، Aug 12, 2007 در ساعت 07:15 PM

اشتباه دکتر شميسا اين است که مفاهيم شاهدبازي و همجنسبازي يا همجنس خواهي را به يک معنا بکار مي برد و اين خطاي علميست. در شاهدبازي هم هميتوان نمادي از بيان حالات و فانتزيهاي همواروتيک ايراني را ديد و هم جانشين شدن پسر بجاي دختر بخاطر محيط بسته جنسي ايراني. اما بهرحال همجنس بازي نيست که يک محصول دوران مدرن و يک مفهوم مدرن است. در اين باره بايستي با نظرات فوکو آشنا بود، تا اين تفاوتها را درک کرد. فوکو حتي رابطه پسر با پسر، يا مرد با مرد يوناني را که در آن فرهنگ رايج بوده است، همجنس خواهي نميخواند، بلکه در معناي لغوي يوناني آن «بچه بازي» مي خواند. شاهدبازي نيز ترکيبي از حالت بچه بازي ايراني و نيز جانشيني پسر بجاي دختر در محيط بسته ايراني مي باشد. در نزد حافظ مي توان هم عشق به زن را ديد که براي مثال به عشق معروف حافظ به نام تاج الملوک است، هم در شاهدبازي اين حالت پسربازي يا بچه بازي ايراني با معناي دوگانه بيان شده. البته داراي معاني عرفاني خاص خويش نيز هست. تنها با ترک اين تفاوتها و درک تحول مدرن در جامعه ماست که ميتوان فهميد چرا در جامعه ما شاهدبازي کهن در برخورد به مدرنيت در ابتدا بجاي تبديل شدن به همجنس خواهي مدرن هرچه بيشتر به حالت فاعل/مفعولي و کمپلکس مقعدي مرد ايراني تبديل ميشود. در اين حالت بسته جامعه ماو شکستن هرچه بيشتر فرهنگ سنتي،حالت شاهدبازي با معاني متفاوت آن تبديل به حالت فاعل/مفعولي دوران قاجاريه و بعد تبديل مي شود و پسر ايراني از يکطرف مرتب هراس دارد که مورد حمله جاهل محل قرار گيرد و آبرويش برود و از طرف ديگر فانتزيها و کمپلکسهاي مقعدي به يکي از مشکلات رواني مرد يا پسر ايراني تبديل شود. کار خوب دکتر شميسا در عين حال يکي از مشکلات جديد روشنفکران معاصر را نشان ميدهدو آن ناتواني از چندلايه ديدن و چندفاکتوري دين مسائل و موضوعات و ساده نويسي يا ساده بيني است.

-- داريوش برادري ، Aug 12, 2007 در ساعت 07:15 PM

علاقه مندان مي توانند براي درک بهتر نظر من و درک بهتر پيوند و ارتباط ميان فانتزيهاي مردان ايراني در پي کپل زنان و فانتزيها و هراسهاي مقعدي خويش، به نقد ذيل من بر رمان جديد رضا قاسمي و بخش 2.2 (جهان سمبليک و رئال ايراني) مراجعه کنند. لينک مطلب.
http://asar.name/2007/02/blog-post_12.html

-- داريوش برادري ، Aug 12, 2007 در ساعت 07:15 PM

بلاهت و دروغ گویی رو کاملا در این مقاله دیدم...
از نیا.کان خودتون خجالت بکشید...

-- کورش ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

شاهد بازی سیروس شمیسا همچو اکثر تألیفات ایشان بسیار بدیع است. در مورد حافظ و لفظ " دختر" ، بنابر دیوان حافظ شادروان خانلری و همچنین نسخۀ قزوینی/غنی اینکه " در سراسر دیوان حافظ حتی یک‌بار لفظ «دختر» به‌کار نرفته" با حقیقت مطابقت ندارد. در هفت غزل دختر و دختری بکار رفته که اکثراً در ترکیب دختر رز است.

-- شهریار ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

What Shamisa has described cannot be pedophilia. To apply such a concept to hostorical currents of of the past is a fallacy. Pedophilia is considered a taboo in comteporary era, not necessarily in the past. Every era has its own norms and vaules. we cannot judege the past with today's standards. thanks

-- elham ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

آقای برادری! این «کمپلکس مقعدی» از کشفیات شماست؟ راهنمایی می فرمایید؟

-- مستانه پیله ور ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

آقای شهریار، ممنون از دقت نظر شما. حق باشماست، با این تفاوت، همان طور که شما هم می گویید، "دختررز" یک "ترکیب" است. آقای شمیسا هم به این مطلب اشاره دارند. شاید لازم بود من هم اشاره می کردم، اما لطفن توجه داشته باشید که در یک مقاله ی کوتاه باید بنا را بر کوتاه گویی و فشرده گویی گذاشت. باز هم ممنون.

-- ناصر غیاثی ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

خانم مستانه پيله ور اصطلاح کمپلکس مقعدي يا آنالي يکي از اصطلاحات رايج فرويد و روانکاويست. هر چهار مرحله اورالي،آنالي، فالوسي، تناسلي، يا بزبان ديگر دهاني، مقعدي، ذکري، تناسلي، داراي حالات و کمپلکسهاي مربوط به خويشند. من تنها حالت ايراني آن را با توجه به اين موضوعات چندلايه روانکاوي/فلسفي و پسامدرني نشان داده ام. يک حالت رفتاري و بيماري آنالي حالات اجباري/وسواسي مانند حالت اجبار به تميزي وغيره است که من در رفتار زاهد و کاهن ايراني آن را نشان ميدهم. کمپلکس مقعدي مرد ايراني در حالت وحشت از مفعول بودن و بياد آمدن کابوسها و هراسهاي کودکي از يکسو و از سوي ديگر علاقه مداوم او به موضوعات و جوکهاي مقعدي و يا کپل زنان خويش را نشان مي دهد. در رمان جالب رضا قاسمي بخوبي ميتوان هم هراس و هم اين کمپلکس را ديد. براي درک ببشتر اين موضوع مي توانيد به نقد من و بخشي که بالا پيشنهاد کرده ام مراجعه کنيد.

-- داريوش برادري ، Aug 13, 2007 در ساعت 07:15 PM

دوستان فایل صوتی کار نمی کند.

-- بدون نام ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

کتاب شاهدبازی آقای شمیسا کتاب بسیار ارزشمندی است. آقای شمیسا به نکاتی در این کتاب توجه میدهد که از چشم خواننده ی عادی پنهان می ماند. اینکه "زلف" در مقابل "گیس" در توصیف موی بلند مردانه به کار برده می شود را احتمالأ خیلی از ما می دانستیم. اما شاید کمتر کسی به این موضوع توجه کرده بود.

-- شعر خوان ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

شما اططلاع دارید که این کتاب رو از کجا میشه پیدا کرد؟

-- آزاده ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

در بازار غیر رسمی کتاب اگر بگردید پیدا می کنید ، چاپ غیر قانونیش کم و بیش یافت می شود .

-- علی (پاسخ به آزاده) ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

خانم آزاده و دیگر دوستانی که علاقه مند هستند کتاب را تهیه کنند، می توانند به آدرس نشر فردا
http://nashrefarda.com/main/default2.aspx
که در آلمان مستقر است، مراجعه کنند و کتاب را سفارش بدهند.

-- ناصر غیاثی ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

آقای داریوش برادری به جای اینکه این همه حفظیات و تئوریات خودشان را به معرض نمایش بگذارند باید توجه کنند که دکتر شمیسا در ایران این کتاب را منتشر کرده اند و باید مراقب می بودند.

-- پزمان ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

واقعیت این است که چه اشکالی دارد که در بخشی از رویدادهای تاریخی ایران به این مسئله پرداخته شود اتفاقا باید این را از دید روانشناسی بررسی کرد .مشکل را در طول تطور تاریخ باید در بین افراد وحاکمان ویا شاعران بخصوص صوفیان جست .هر مسئله ای جایگاه خودش را دارد ومن فکر نمی کنم که دکترشمسیا قصدی جز اگاه کردن مردم نسبت به بخشی از وقایع تاریخی داشته باشد برخلاف ان دوست که گفته الان موقع اش نیست .بهرحال باید پذیرفت که در حوزه اسلام ناب محمدی که روحانیان یدک کش ان هستند همین شاهد بازی رواج بسیار دارد و متاسفانه در خود جامعه کنونی ما در ایران زیر لوای همین اوباشان بنام اسلام کم نیستند که عمل شاهدبازی را رونق می دهند .باشد تا در این خصوص تاریخ قضاوت کند .عمری باشد تا خود اقای دکتر در این امر پژوهش کنند ...

-- ی. صفایی ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

Sigh of relief, now I feel better both about Iranian literature and my own bodily orifices
Thanks,
Anus Analyticus!

-- Anus Analyticus ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

آقای محسن ظهوری خلاصه جامع تری از کتاب "شاهد بازی در ادبیات ایران" را پیش از این در "کتاب نوشت" ارائه داده اند که به مطلب ایشان چرا هیچ اشاره ای نشده است؟http://ketabnevesht.blogspot.com/2006/08/blog-post_24.html

خانم شهرنوش پارسی پور هم "شاهدبازی در ادبیات ایران" را معرفی کرده اند که باز به کار ایشان هیچ اشاره نشده است و ایشان در مطلب خود گه گاه به مقایسه ای بین کتاب دکتر شمیسا و پژوهشی از خانم هما ناطق پرداخته اند که باز به هیچکدام از اینها اشاره ای نشده بود!

http://www.shabakeh.de/old/individual/000320.html#more

-- سیمین علوی ، Aug 14, 2007 در ساعت 07:15 PM

How can we order this book in the us?

-- Mohajer ، Aug 15, 2007 در ساعت 07:15 PM

البته من متن اصلی کتاب را ندیده ام ولی با مطالب نوشته شده و شنیده هایم کتاب خوبی است و امتیازش این است که تا به حال چنین پژوهشی در ادب فارسی نشده است البته من به ضرس قاطع می گویم که حافظ جزو این گروه های خانقاهی نبوده

-- حسین ، Aug 18, 2007 در ساعت 07:15 PM

تا کتاب را کامل نخوانده اید خواهشن نظر ندهید. این مقاله کاملن نارساست. تحقیقات دکتر شمیسا بسیار جالب توجه است.

-- هادی ، Aug 25, 2007 در ساعت 07:15 PM

برای دوستان عزیزی که این کتاب را ندارند و نخوانده‌اند من بند آخرین صفحه‌ی کتاب را با اجازه‌ی نویسنده‌ی این گزارش اینجا تایپ می‌کنم:
استاد شمیسا شعری از ایرج میرزا را نقل قول کرده به این صورت:
که تا این قوم در بند حجابند / گرفتار همین شیء عجابند
حجاب دختران ماه غبغب / پسرها را کند همخوابهء شب
تو بینی آن پسر شوخست و شنگست / برای عشق ورزیدن قشنگست
نبینی خواهر بی معجرش را / که تا دیوانه گردی خواهرش را

-- هادی ، Aug 28, 2007 در ساعت 07:15 PM

چه جالب... یک نظر داده بودم که تایید شده بود و در میان نظرات دیگر خوانندگان قرار گرفته بود. یک روز بعد نظر دیگری دادم و در آن دو سه بیتی از ایرج میرزا که دکتر شمیسا در همین کتاب آورده درج کردم. که نه تنها این نظر اخیر تایید نشد و اینجا قرار نگرفت که نظر قبلی مرا هم پاک کرد. خدا شما زمانه‌ای‌ها را همه با هم شفا دهد. برایتان متاسفم.

-- هادی ، Aug 30, 2007 در ساعت 07:15 PM

با سلام
اينکه ميل به زيبايي و جمال، درون انسان يک امر فطري است، نکته اي غير قابل انکار است و طبيعي است هر انساني با مشاهده ي يک پديده ي زيبا، لب به تحسين وتمجيد بگشايد؛ لکن آنچه محل تامل است اينکه اين ميل فطري در انسانهاي وارسته اي چون حافظ و سعدي، بعيد به نظر مي رسد که منجر به فعل(!) گردد و شايد در لسان عبيد، صرف طنز و بذلگي است؛ بخلاف امثال ايرج ميرزاها که اشخاص معلوم الحالي بوده اند.
به هر ترتيب لازم است در اثر بديع جناب شميسا اين مسئله مغفول نماند.
با تشکر. رضا.د.ک

-- reza.d.k ، Jun 14, 2008 در ساعت 07:15 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)