خانه > پرسه در متن > ادبیات و طنز > «شب ماهنامه طنز و کاریکاتور» | |||
«شب ماهنامه طنز و کاریکاتور»سعید شکیباپنجاه و دومین شب از شبهای بخارا، با عنوان شب «مجلهی طنز و کاریکاتور» به مناسبت انتشار دویستمین شمارهی این ماهنامه در تالار ناصری خانهی هنرمندان ایران برگزار شد.
در این مراسم که با حضور هنرمندان و خوانندگان این ماهنامه برگزار شد، علی دهباشی، حمیدرضا میرزاده، فرزان انگار، هومن شهبندی، روحالله زمزمه و جواد علیزاده به سخنرانی پرداختند و فیلم مستندی از فعالیتهای این ماهنامه به نمایش درآمد. علی دهباشی، سردبیر مجلهی بخارا در ابتدای مراسم گفت: هدف ما از برگزاری چنين شبهايی برای همكاران خود بيشتر ادای دينی است نسبت به تلاشها و خدمات فرهنگی، ادبی و هنری اين نشريات. ما معتقديم اين نشريات و نشريات ديگری كه در آينده به آنها خواهيم پرداخت با متانت، استمرار و بدون هياهو به زمينههای فرهنگی اين مرز و بوم خدمت كرده و میكنند و از جهت غنی بودن محتوايشان ماندگار خواهند بود. دهباشی افزود: برخی از نامها با نام يك نشريه هويت پيدا میكنند و زندگی فرهنگی پيدا میكنند ولی برخی از نامها هم هستند كه هويت میدهند. نامشان هر جا كه باشد به آن مكان يا نشريه معنا و عمق و اعتبار میدهد. دوست ما جواد عليزاده –مدیر ماهنامه طنز و کاریکاتور- از اينگونه هنرمندان است كه هر جا كه بود اعتبار داشت و دست به هر كاری زد هويتي جديد بوجود آورد.
آقای دهباشی در ادامه به معرفی علیزاده پرداخت و گفت: جواد عليزاده متولد 1331 است، فارغالتحصيل رشتهی مترجمی زبان انگليسی از مدرسه عالی ترجمه. از سال 1350 وارد دنيای كاريكاتور شده است و در مجلهی كاريكاتور مرحوم محسن دولو تا سال 1357 كار كرده است. از سال 1356 تا 1360 كاريكاتوريست درجه اول سياسی روزنامه كيهان بوده است. كاريكاتورهای عليزاده در كيهان آن چنان شهرت پيدا كرده بود كه روزنامهخوانها اول به صفحه اول (جای چاپ كارهای عليزاده) مراجعه میكردند و بعد به ديگر مطالب مجله.
دهباشی در ادامه با اشاره به جوایزی که علیزاده تاکنون موفق به دریافت آنان شده افزود: جواد عليزاده ديدگاه جالبي درباره طنز دارد . او با توجه به رشته تخصصیاش «ترجمه»، كاريكاتور را ترجمهی رازهای زندگی به زبان طنز میداند. به نظر او كاريكاتور بايد به ايجاد اعتدال كمك كند و موجب تلطيف تضادهای زندگی بشود نه تشديد آنها. كاريكاتوريست نبايد دچار مطلق نگری و انتقاد افراطی بشود او بايد درك نسبی و نقد بينابين خود را از دنيای درون و بيرونی انسان معاصر و دغدغههای واقعی و فراواقعی را عرضه كند و اين توانايی را در مخاطب ايجاد نمايد كه بتواند به مشكلات معيشتی و غيرمعيشتی يا فلسفیاش و نيز به دغدغههای رئاليستی و سوررئاليستیاش بخندد! سخنران بعدی این مراسم، حميد رضا ميرزاده «از اعضای ماهنامه طنز و كاريكاتور» گزارشی از شروع كار اين مجله تا شماره 201 آن را ارائه داد. وی با تقسیمبندی مواردی همچون: ستونهای ثابت، ستونهای رکورد دار، طنز موزیکال، آلبوم سینما، نقد نسیه، مصاحبهها، وقایع، ویژه نامه، اسبابکشی و وقایع تلخ به آمار و ارقام ماهنامه در این زمینهها اشاره و در انتها از كسانی كه در طول اين مدت با مجله طنز و كاريكاتور همكاری داشتهاند از طرف اين مجله تشكر كرد.
پس از سخنان میرزاده، فرزان انگار در سخنان کوتاهی با تقدیر از بهایی که جواد علیزاده به جوانان داده، گفت: آنچه که باعث شده ما جوانان ماهنامه به این مرحله برسیم، تنها اعتمادی بود که آقای علیزاده به ما داشت و من در مقابل جمع به او تعظیم میکنم. روحالله زمزمه و هومن شهبندی هم هرکدام در دقایقی کوتاه از جواد علیزاده و ماهنامهی موفق طنز و کاریکاتور تقدیر کردند. هومن شهبندی، به عنوان یکی از همکارانی که از بلژیک با ماهنامه همکاری میکرد، در سخنان کوتاه خود گفت: ماهنامه طنز و کاریکاتور در دیار غربت، مونس من بود و من گمان میکنم جواد علیزاده، همچون عشق بیپایان و همچون تاریخ بیتکرار است. جواد علیزاده، مدیر ماهنامه طنز و کاریکاتور به عنوان آخرین سخنران این مراسم، ضمن تشكر از مجله بخارا، حاضرين در مراسم و همه كسانی كه او را در مجله ياری رساندهاند به نقل خاطرات تلخ و شيرين خود طی سالهای كار در مطبوعات پرداخت. در پایان این مراسم مريم مهتدی به نمايندگی از طرف مشتركين و خوانندگان اين مجله از جواد عليزاده و دستاندركاران آن تشكر كرد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
مجله مورد علاقه نوجوانی من، بارها پول نان خانه را رفتم و طنز و کاریکاتور خریدم. یادش به خیر...! عکس علیزاده را دیدم، چقدر پیر شده.
-- آلوار ، Aug 9, 2007 در ساعت 04:48 PMیادم می آید شهبندی در بلژیک با فوتبالیست ها مصاحبه می کرد و یک حوض به سبک ایرانی هم در خانه اش درست کرده بود. شماره هایی که علی دایی را دعوت می کردند که دیگر شربت اندر شربت بود. یک کاریکاتوریست دیگر بود به نام علی درخشی، که می گفتند پشت سر علیزاده حرکت می کند (هر چند من قبول نداشتم)، کاراکتر های علی درخشی آدم را از خنده روده بر می کرد، موتور سوارای لات روی موتور می رقصیدن و بشکن می زدن. مسابقه های چهره، مفسر شوت، طنز سه بعدی و و و و ....
بنده خدا خیلی هم علیزاده با مشکلات مالی دست و پنجه نرم کرد طی اون سالها.
تنها مجله ای بود که آگهی قبول نمی کرد. دیگه در سالهای بعد از 2 خرداد 76 در هیاهوی جذابیت جریده های دیگر اون سالها از یاد ما رفت. واقعا حقش بود که از علیزاده قدر دانی شود، دست دهباشی و همکارانش درد نکند.
من اولین مجلهای که خریدم توی سن 9 سالگی شماره ویژه عید 1370مصاحبه با فرشاد پیوس وسال گوسفند بود مجله خیلی ساده بود وصمیمی
-- مهدی ، Sep 12, 2007 در ساعت 04:48 PMاقای علیزاده دست شما رو به گرمی میفشارم و امروز با دیدن عکست بغض گلویم را گرفت
راستی همین اقای درخشی اولین کاریکاتورش توی مجله خرداد 70 چاپ شد وبرنده 6ماه اشتراک مجانی شد
-- مهدی ، Sep 12, 2007 در ساعت 04:48 PM