خانه > پرسه در متن > پرسه در متن > مردمشناسی اصطلاحات خفن! | |||
مردمشناسی اصطلاحات خفن!شیما زارعی«خفنبازار است. برای اینکه روحم از غلاف برآید، اسیدیِ اسیدی رفیقی فابریک و پا میطلبم. نه از آن احمد فالودههایی که کارتشان مچاله شده؛ و نه از آن فانفانهای اپن؛ نه از آن احمقالدولههایی که ادعای اورجینال بودنشان امالجوادیهای قرن را هم به پوزخند میکشاند. آنهایی که فقط بلدند از توی قابلمه حرف بزنند و روی مخ آدم اسکیت کنند. ما رو باش که روی دیوار چه کسی یادگاری نوشتیم. در این عصر که اسلحهی سرد و اشک بلبل اصغر کوپکها و اسمال چغکهای اسکول نباتی را تا افقی شدن همراهی میکنند». آنچه در بالا آمد بخشی از مقدمهی کتاب «مردمشناسی اصطلاحات خودمانی»، نوشتهی دکتر محمود اکرامیست. دکتر اکرامی را پیش از این، بیشتر با شعر معروف او، «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد»، میشناختیم؛ اما او به تازگی، در دو اثر مردمشناسانه، به بررسی اصطلاحات رایج میان جوانان و همچنین پدیدهی اساماس پرداخته است.
دکتر محمود اکرامی: «با این اثر میخواستم آسیبشناسی فرهنگی کنم. و در وهلهی دوم، این پدیده را به مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی جامعه بشناسانم و به آنها بگویم این قضیه وجود دارد؛ اگر خوب است ترویجش کنید و اگر بد کاری برایش کنید. جوانهای ما به دلیل شکاف بیننسلیای که وجود دارد، با زبانی حرف میزنند که نسل قبل از آنها متوجه نمیشوند. نمادهایی را در ارتباطات به کار میبرند که برای نسل قبل قابل درک نیست. لذا کتاب را پیریزی کردم و با روش علمی از میان ۸۶۷ نفر از جوانان ۱۸ تا ۲۸ سال، ۱۸۵۴ اصطلاح را گردآوری کردم. شیوهی گردآوری اطلاعات به صورت میدانی بوده است. گاهی در مصاحبه از آنها میپرسیدم، گاهی به صورت مکتوب بود و گاهی در صحبتهایی که با من داشتند کلمات را به ذهن میسپردم و یادداشت میکردم؛ و درنهایت معنای هرکدام را نمیدانستم دوباره برای دریافتن به آنها مراجعه میکردم. گاهی این کلمات چندین معنای متفاوت داشتند. فرآیند نوشتن کتاب یک فرآیند پژوهشی است؛ تا مخاطب بداند که این اطلاعات بر اساس یک فرآیند علمی تجزیه و تحلیل شده است. من برای این اصطلاحات از کلمهی «خودمانی» استفاده کردم؛ برای اینکه جوانان این اصطلاحات را فقط در ارتباطات بین فردی و درونگروهی به کار میبرند. مثلا به مدیر مدرسه یا استادشان نمیگویند «اسکیموزی» یا «اشتب شد»؛ اما به دوستشان میگویند. بنابرین، چون این ترکیبات در ارتباطات خودمانی کاربرد داشته، به عنوان اصطلاحات خودمانی از آن یاد کردم. احساس میکنم «اصطلاح زبان مخفی»، که دکتر مهدی سمایی از آن یاد کردند، شاید درست باشد اما شمولیت ندارد؛ چون خیلی از این کلمات خیلی هم مخفی نیست و در جمع جوانان گفته میشود». «اسام» میفرستیم نه «اساماس» «کتاب دیگر من در بارهی پدیدهی اساماس است. در وهلهی اول باید گفت که sms مخفف short message service است و وقتی میگوییم یک اساماس فرستادم یعنی یک سرویس پیام کوتاه فرستادم؛ که غلط است و آنچه فرستادنیست sm است یعنی پیام کوتاه، نه سرویس پیام کوتاه. در این کتاب ۶۱۷۳ پیام کوتاه تجزیه و تحلیل شده است. هدف این کار، آسیبشناسی فرهنگی بوده است. این کتاب هم کاملا علمی و پژوهشیست. در این اثر، نقش صدا و سیما بررسی شده است. همچنین من با تحقیق دریافتم که در این زمینه هم با تأخر فرهنگی روبهروییم. متأسفانه آن طور که شایسته و بایسته است، ما برای پاسخ به نیازهای واقعی خودمان از تکنولوژیای که در اختیار داریم، استفاده نمیکنیم. بلکه بیشتر به خواستههای کاذب توجه داریم که موارد آن ذکر شده است. یک بخش پیوست هم هست که در آن ۸۸۸ پیام کوتاه آمده است که بخشی از این پیامها مناسبتیست، برخی عاطفی و عاشقانه است، بخش دیگر هم طنز و بخشی هم نکات است.
دکتر فرزان سجودی: «در بین زبانشناسان در مورد برخورد با زبان مخفی، روال و رویهی یکسانی وجود ندارد. به عبارت دیگر، زبانشناسان در برخورد با این قضیه به دستههای متفاوتی تقسیم میشوند. من دو دسته را از هم باز میشناسم: یک دسته زبانشناسان فرهنگستانی هستند. زبانشناسان فرهنگستانی این زبان را مخرب میدانند و چون بحث زبان و اخلاق در هم ادغام میشود، زبان مخفی را بیفرهنگی و غیراخلاقی و توهین به داشتههای غنی زبان فارسی میدانند. اما زبانشناسانی که به مسایل جامعهشناسی زبان و مردمشناسی زبان علاقهمندند و به کاربردشناسی اهمیت میدهند، به مطالعهی آن بهمثابه یک پدیدهی انسانی و در ارتباطات میپردازند و هرگز نمیتوانند از کارکردهای به اصطلاح مخفیاش غافل باشند. البته همانطور که دکتر اکرامی به درستی هم اشاره کردند این اصطلاحات "مخفی" نیستند بلکه یک نوع نقاب یا پوشش زبانیاند برای بیان آن چیزی که دستگاه رسمی فرهنگی بیان آنها را منع کرده و به عنوان تابو تلقی کرده است. حتا به نظر من، این زبان چندان هم مختص جوانان نیست، گرچه در جوانان شدت بیشتری دارد، اما اقشار و گروههای مختلف سنی و اجتماعی در زمانهایی از زندگی اجتماعی خود متوسل به زبانهای مختلف شدند. بنابرین، این نوع زبانشناسان هرگز نمیتوانند به عنوان اینکه اینها فرهنگ پست و غیرقابل مطالعه هستند، از مطالعهی زبان مردم در بافت اجتماعی اجتناب کنند. از این دیدگاه باید به دکتر اکرامی تبریک بگویم که قبح فرهنگ رسمی را، در مطالعه نکردن فرهنگ غیررسمی، شکستند. این کار خود قدم بزرگی است و این قدم همسو با دورانیست که در آن زندگی میکنیم. دورانی که تفاوت میان فرهنگ عالی و فرهنگ پست لااقل در کار پژوهشی به فراموشی سپرده شده است. ممکن است که ما از آن اصطلاح استفاده نکنیم اما حق نداریم به عنوان پژوهشگر کارکردهای آن بخش از فرهنگ را نادیده بگیریم. از دید من، این کلمات الان هم وارد فرهنگ فارسی شدهاند؛ مگر اینکه ما فرهنگ فارسی را فرهنگ ادیبانه و به اصطلاح متعالی زبان فارسی بدانیم. اما وقتی میلیونها نفر زن و مرد با هم امروزه به این زبان حرف میزنند و گفتوگو میکنند و کنایات و اشاراتی اعم از جنسی و سیاسی، که فرهنگ رسمی و مسلط نمیپذیرد، از این طریق بیان میکنند، این بخشی از فرهنگ یک جامعهی بزرگ است و مخصوص ایران و زبان فارسی هم نیست. در زبان انگلیسی خیلی بیشتر روی این مسأله کار کردهاند و فرهنگهای بزرگ عامیانه نوشتهاند که قابل مراجعه است. اساسا باید تقسیم کار بکنیم؛ چون این نوع مطالعه روحش فرهنگستانی نیست و نمیتوان از فرهنگستان زبان انتظار داشت که برای چنین مطالعهای و برای مطالعه روی گونههای زبانی به حاشیه رانده شده سرمایهگذاری کند». فرهنگ مسلط تابوسازی را گسترش داده است «از دید من، وقتی ما به دنبال مطالعهی فرهنگهای به حاشیه رانده شده میرویم، در واقع قصد پلیسی نداریم و دنبال این نیستیم که مثلا اینها را شناسایی کنیم و آنها را فرضا به شورای فرهنگ عمومی اطلاع دهیم و راه حلی برای پیشگیری از آنها ارائه دهیم. اگر من دنبال چنین کاری بروم برای این است که بخشی از فرهنگ جامعهام را بشناسم و بگویم این در تقابل و واکنش با چه جریانهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته و چه کارکردهایی دارد و چه نیازهایی را پاسخ میدهد. اگر به این فهرستی که دکتر اکرامی تهیه کردند نگاه کنیم، میبینیم که فرهنگ مسلط گسترهی تابوسازی را گسترش داده است. وقتی فرهنگ مسلط دامنهی تابوسازی را گسترش دهد و این احساس ایجاد شود که صحبت کردن در بارهی هر چیزی ممنوع است، از آن طرف فرهنگ به حاشیه رانده شده دامنهی واکنشیاش را در ساختن نشانههای کلامی و غیرکلامی برای واکنش به این رویکرد تنگ کردن کلام، از طرف فرهنگ مسلط، گسترش میدهد. ما در حقیقت در مطالعه این نوع جریانات وارد نوعی مطالعه فرهنگی میشویم تا وارد نوعی نگرانی فرهنگی. به همین دلیل وقتی دکتر اکرامی به رواج چنین اصطلاحاتی در زندانها و پادگانها اشاره میکنند، گرچه درست است و بخش کثیری از این اصطلاحات از این نوع حوزههای زندگی عمومی برمیخیزد، اما در عین حال یک نگرانی پشت آن هست که حس کنیم این فضای گفتاری یک فضای مجرمانه است. من حتا وقتی عبید زاکانی را امروز میخوانم میگویم که عبید زبان مخفی زمان خودش بود. بنابرین، معتقد نیستم که زبانهای مخفی اساسا ماهیت مجرمانه یا حاشیهای، به معنای پرتابشدهای و زبالهای، دارند. نظامهای نشانهای مخفیانه ترفندهای مختلف ما در زندگی اجتماعی هستند؛ ترفندهای واکنش به فرهنگ و نظام مسلط فرهنگیاند و از این جهت باید تحلیل شوند». فهرست اصطلاحات خودمانی زنانه نیستند «نکتهی دیگر که در نقد کتاب وجود دارد و هیچ از ارزش کار کم نمیکند، این بود که وقتی لیست ارزشمند دکتر اکرامی را دیدم به نظرم آمد که این فهرست مردانه است. آیا زنان زبان خودمانی و مخفی ندارند؟ این تمایز جنسیت و نوع سوگیری جنسیتی چقدر میتواند در تحلیلهای فرهنگی مهم باشد؟ چون بخش زیادی از اصطلاحات زبان مخفی مربوط به مسایل جنسیست. البته بخش زیادی هم به سیاست مرتبط است. آیا خود نقطهی ایستادن این کتاب و نگاهش به زبان مخفی نگاهی مردانه نیست؟ یعنی اینکه به نظر میرسد که زبانی بررسی شده که زبان مخفی مردهاست یا زبان خودمانی مردهاست. مسأله جنسیت در این تحلیل منظور نشده و شاید برای یک پژوهشگر مرد این کار دشوار باشد؛ لازم بود این کار گروهی صورت میگرفت تا میشد به محفلهای زنانه هم راه یافت و زبان خودمانی آنها را هم کشف کرد.
دکتر علی طلوعی: «کتابهای دکتر اکرامی همه با لفظ مردمشناسی شروع میشوند. در مردمشناسی تعریفی هست که میگوید: مردمشناسی بررسی پدیدههای فرهنگی در جوامع ابتداییست. اگر کمی بخواهیم تخفیف دهیم، باید بگوییم در جوامع ابتدایی و سنتی. نگاه متفاوتی که دکتر اکرامی به این کارها داشتند این است که مطالعات مردمشناختیشان را از جوامع سنتی به جوامع مدرن یا جوامع در حال گذار آوردند. هم آن بحث اساماسها این فضا را دارد که یک پدیدهی جدید و مدرن است، و هم کتاب «مردمشناسیاصطلاحات خودمانی». این نوع نگاه نوعی کلیشهشکنی و هنجارشکنی نگاه سنتی ما به مردمشناسی بود. با توجه به تعریف مردمشناسی، من کلی بحث با دکتر اکرامی سر این قضیه داشتم که آیا این کار مردمشناسیست یا نه؟ اما وقتی خروجی کار را دیدم، وظیفهی خودم دیدم که از این همه جسارت تشکر کنم. این نوع حرکتها میتواند اتفاقی در فضای مردمشناسی باشد. از این بابت این جسارتی که در کار بود، نگاه متفاوتیاست و قابل احترام و تقدیر. در تعریف سنتی از مردمشناسی، حیطهی کاری به یک فضای کاملا بسته و غیرکاربردی محدود میشود. در جامعهی ما نگاه به مردمشناسی نگاه بسیار بستهایست. ما یک نگاه گذشتهگرا به مردمشناسی داشتیم که گرچه ارزشمند است اما هیچ وقت هم به درد ما نمیخورد. دکتر اکرامی از این نگاه گذشتهگرا به روزمرگی آمد و از دیدگاه مردمشناسی به آن پرداخت. حتا تبلیغات را، که یک پدیدهی کاملا امروزیست، در کتاب «مردمشناسی تبلیغات» از دید مردمشناسی بررسی کردند. بنابرین، این کارها ارزشمند است و در کارهای سخت همیشه اولین قدم سختترین قدم است. این قدم اولها برداشته شده است و این قدم اولها قطعا بیاشتباه نیست و نقدپذیر است اما از بس که این قدم مهم بوده است از تمام این نقصها میشود گذشت و از ایشان تشکر کرد». بیشترین کارکرد اساماس در جامعهی ما طنز است «اساماسها بیشتر در حوزهی ارتباط بررسی میشوند. ما جامعهای در حال گذار هستیم و جوامع در حال گذار هم با تأخر فرهنگی مواجهاند. این اساماسها قطعا از این فضا مستثنا نیستند. در جوامع صنعتی از احساس نیاز به پدیدهای به تولید میرسیم. در جوامع سنتی یا در حال گذار مسأله عکس است و ما از تولیدات وارداتی به تعریف نیاز میرسیم. یعنی ما از مصرف به نیاز میرسیم. خروجی چنین مسألهای برای جوامع ما این است که آنچه ما داریم برای پاسخ به نیازهای اولیهی ما نیست، برای پاسخ به نیازهای ثانویهی ماست. اساماسها در جوامع صنعتی کارکرد اطلاعرسانی دارند. آنها احساس نیاز کردند به اینکه اطلاعی بدهند و هزینهی کمتری داشته باشد و اساماس را تهیه کردند. در جامعهی ما چون اول این پدیده وارد شده است، برای نیازهای ثانویه از اساماس استفاده میکنیم؛ یعنی اساماس کارکرد تفریح و سرگرمی یافته است. اگر این اصل را قبول کنیم خروجی آن میشود کار دکتر اکرامی که بیشترین کارکرد اساماس در حوزهی طنز است. این کلیت اولیه را اگر قبول میکردیم، شاید به خیلی از نتایج، پیش از انجام دادن، میرسیدیم. اما مهم قدم اول برداشتن است. مهم این است که مردمشناسی در مملکت ما پیدا شد که دیگر گذشتهگرایی نمیکند. اینها بد نیست، اما کارکردهایش برای امروز حداقلیست. در بحث «مردمشناسی اصطلاحات خودمانی» هم اگر از دیدگاه جامعهشناسی به این قضیه نگاه کنم ما در جامعهای زندگی میکنیم که بحران هویت اصلیترین بحران ماست و اگر قبول کنیم که یکی از عناصر اصلی هویتساز "زبان" است، در هر جامعهای اگر زبان دچار بحران شود، هویت هم با بحران مواجه میشود. اگر قبول کنیم در جامعهای که هستیم بحران هویت یک دلیلش میتواند شکاف بین نسلی باشد، فصل مشترک همهی اینها ارتباط است و ما برای ارائهی مفاهیم باید از زبان کمک بگیریم. این شکاف بین نسلی هم اشکالش در بحث زبان است. ما نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم. «مردمشناسی اصطلاحات خودمانی» دکتر اکرامی هم از این زاویه در حوزهی جامعهشناسی قابل بحث است. چون شکاف بین نسلی هست، جوانان زبان جدیدی برای خود ایجاد میکنند؛ چون هم میخواهند انسجام گروهی داشته باشند و هم مستقل باشند. اگر دو اصل "تأخر فرهنگی" و "شکاف بین نسلی" مبنای مطالعاتی ما باشد، میتوانیم این دو کتاب دکتر اکرامی را توجیه کنیم و از این دو حیث، این کتابها قابل دفاع هستند». دکتر محمود اکرامی: «زبان اگر زایش درستی نداشته باشد، ما دچار اخذ زبانی و فرهنگی میشویم و واژهها را از جاهای دیگر میگیریم. طبیعیست. پدیدههای جدید نگاه جدید و زبان جدیدی را میطلبد. دو نگاه به زبان هست: پویانگری و ایستانگری. نگاه ایستایی این است که زبان تغییر نمیکند و مقدس است؛ اما در نگاه پویانگری زبان ابزار است و متناسب با شرایط، حتا معنایش هم تغییر میکند. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادم، دلایل استفاده از واژگان و اصطلاحات خودمانی در جوانان پنهانکاری و حفظ اسرار، ابراز صمیمیت، تمایز و تفاخر، تعلق و وابستگی، تحکیم روابط درونگروهی، تحکیم دنیای خصوصی در برابر دنیای عمومی، تابو بودن برخی از واژگان و اصطلاحات، طنز و لذتبخشی و رهایی از فشار هنجاریست. محیطهای شبانهروزی، مثل خوابگاه دانشجویی و پادگانها، نظم خاصی دارند و معمولا در آنجا جوانها بیشترند. نظم حاکم بر محیط و ماهیت ساختارشکنی جوانان این شرایط را فراهم میکند که برای بیان خواستههای خودشان به زبانی غیر از زبان معمول و رایج روی بیاورند. ما در بحث جامعهشناسی جوانان داریم که جوانان وقتی در کنار هم قرار میگیرند با توجه به پدیدهی سرایت، یک تفکر بهراحتی بین یک جمع ساری میشود. این دو مسأله نظم حاکم و با هم بودن جوانان و پدیده سرایت باعث میشود که این زبان میان آنها جاری و ساری شود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
چهقدر جالب و همزمان و سينك!
-- ح.ش ، Aug 5, 2007 در ساعت 03:45 PMBBC هم رفته سراغ اين كتاب:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/08/070802_m-ss-khafan.shtml
خیلی با مزه بود مخصوصا متن مقدمه. این کتاب رو چه طوری میشه تهیه کرد؟ کسانی که در خارج از کشور هستند چطور میتونند اون را داشته باشند؟ ناشرش کیه؟
-- نینا مژدهی ، Aug 7, 2007 در ساعت 03:45 PM