رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۸۷

محمد معين؛ كوچک‌اندام با گردن افراخته و گام‌های استوار

چهل‌وهفتمین شب از شب‌های مجله‌ی بخارا به دکتر محمد معین، استاد زبان فارسی و پدیدآورنده‌ی فرهنگ معین، اختصاص یافت. در این مراسم که به مناسبت سالگرد درگذشت زنده‌یاد معین در خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد، علی دهباشی، علی‌اشرف صادقی، عبدالرحیم جعفری و مهدخت معین به سخنرانی پرداختند و متن سخنان دکتر دبیرسیاقی توسط بیتا رهاوی قرائت شد.


شب دکتر محمد معين



در این مراسم فیلم مستندی از فعالیت‌های زنده‌یاد معین، به کارگردانی منوچهر مشیری به نمایش درآمد.

علی دهباشی در ابتدای این مراسم با اشاره به اینکه در ارتباط با سجايای اخلاقی و روحی دكتر معين صدها مقاله نوشته شده گفت: زندگی كوتاه دكتر معين با حجم كاری كه از خود به جا‌ی گذاشت تعجب همگان را برانگيخت.

دهباشی ادامه داد: محمد پروين گنابادی در اين زمينه گفته است: «علت بيماری وی را اغلب حمل اين می‌كردند كه كار زياد ايشان را اينطور كرد و واقعاً كار مرحوم دكتر معين زياد بود.» وقتی پزشكان انگليسی در دوران بيهوشی دكتر معين را معاينه كردند گفتند تن خسته‌ی اين مرد فرسودگی 90ساله‌ها را پيدا كرده است. بدن دكتر معين به اندازه‌ی يك فرد نودساله پير بود. زيرا ده‌ها سال، شب و روز برای اين فرهنگ و تاريخ و ادبياتش كار كرده بود.


علی دهباشی

سردبیر مجله‌ی بخارا خاطرنشان کرد: در اينجا به يك ويژگی بسيار مهم دكتر معين اشاره می‌كنم و آن شناخت و توجه عميق دكتر معين نسبت به ادبيات معاصر است. معمول چنين بوده كه از بين استادان درجه اول ما كمتر به ادبيات معاصر توجه می‌كردند حتی مخالفت‌هايی هم ابراز می‌شد. از جمله معدود استادان ما، دكتر معين به ادبيات معاصر گرايش و توجه خاصی داشت. ايشان با وجود تخصص خود از جمله ادبيات و متون كلاسيك از ادبيات معاصر غافل نبود. به دانشجويان خود تأكيد می‌كرد كه «افسانه» نيما و داستان‌های هدايت را بخوانند. عميقاً معتقد به تدريس ادبيات معاصر در دانشگاه بود و با وجود حجم كارهايش شعر و داستان معاصر را دنبال می‌كرد و می‌خواند و هيچگاه همچون برخی از استادان يک‌‌جانبه مسائل را بررسی نمی‌كرد و شايد بتوان گفت از اولين استادانی بود كه تدريس متن‌های فارسی را از صورت كهنه و فرسوده بيرون آورد و به معنی كردن لغت‌های مشكل و شرح مفهوم جمله قانع نشد؛ بلكه آن را با اصول زبان‌شناسی و لغت‌شناسی و دستور زبان و اصول علمی امروزی همراه كرد.
آقای دهباشی در پایان افزود: زنده ياد دكتر معين حق بزرگی بر فرهنگ و ادبيات ما دارد. فرهنگ فارسی او از يك‌سو، ترجمه‌ها و پژوهش‌های ماندگارش و مقالات بسياری كه از او به يادگار مانده همگی حكايت از جاودانگی او در تاريخ زبان فارسی است و بدون شک نام او در كنار ديگر بزرگان مسلم ادب فارسی باقی خواهد ماند.


علی‌اشرف صادقی

نخستین سخنران این مراسم، دکتر علی‌اشرف صادقی بود. آقای صادقی با اشاره به اینکه فعالیت‌های هنری بر خلاف فعالیت‌های علمی از پایداری و تثبیت برخوردار است گفت که دکتر معین شیوه‌ی جدیدتری نسبت به مرحوم دهخدا در گردآوری فرهنگ فارسی اتخاذ کرد.
آقای صادقی در ادامه گفت یکی از نخستین کسانی که سعی کرد فرهنگ فارسی را به سمت فرهنگ لاروس متحول کند، مرحوم معین بود که سالهای آخر عمرشان روزانه شانزده ساعت در این زمینه کار می‌کرد.

وی سپس به خانواده‌ی دكتر معين پيشنهاد كرد كه از چاپ نازل اين لغات‌نامه و پاره‌پاره شدن توسط ناشران سودجو جلوگيری كنند و نيز به چاپ حواشی كه ايشان خود همان زمان بر لغت‌نامه نوشته و يا توسط ديگر استادان و دانشجويان و همكاران او در لغت نامه صورت‌ گرفته همت كنند.

صادقی در پايان مراتب تأسف خود را از اين‌كه جامعه‌ی ادبی ايران خيلی زود از استاد ارزنده‌ای همچون دكتر معين بی‌بهره ماند، ابراز داشت.


بیتا رهاوی

پس از سخنان آقای صادقی، متن سخنان دکتر دبیرسیاقی توسط بیتا رهاوی قرائت شد. دبیرسیاقی در بخشی از سخنان خود که بیشتر درباره‌ی اهمیت دکتر معین در ادبیات فارسی بود گفت: آغاز سال تحصيلی هزاروسيصدونوزده‌وبيست را به ياد می‌آورم كه به دانشكده‌ی ادبيات آمدم و در شعبه‌ی زبان و ادبيات فارسی نام‌نويسی كردم و با مروری كه به برنامه‌ی دروس آن سال كردم دريافتم كه تدريس تاريخ ادبيات در سال اول را كه در سال‌های قبل، در هر سه سال دوره‌ی ليسانس استاد مرحوم فروزانفر بر عهده داشتند به يكی از فارغ‌التحصيلان دوره‌ی دكتری زبان و ادبيات فارسی واگذار كرده‌اند. به كلاس آن درس در ساعت مقرر با هم‌كلاسان كه جمعاً بيست‌ودو نفر بوديم رفتيم و در صندلی‌‌های خود جای گرفتيم. با گشوده‌شدن در، مردی كوچک‌اندام با گردن افراخته و گام‌های استوار به درون آمد و بر كرسی استادی قرار گرفت و شمرده و فصيح آغاز سخن كرد.
دكتر دبيرسياقی در ادامه افزود: در سال تحصيلی بعد با آنكه درسی با آن مرحوم نداشتيم اما رابطه تعليم و تعلم سال قبل و نيز سابقه همكاری ايشان با پسرعمويم موجب گرديد كه از محضر ايشان در دانشكده به هر بهانه سود معنوی ببرم.

دبیرسیاقی خاطرنشان کرد: من در لغتنامه‌ی دهخدا با مرحوم دكتر معين همكاری داشتم. در خردادماه 1326 بنده نيز به همكاری با آن مرحوم دعوت شدم و سبب اين دعوت جز يك دو نوبت كه محضر دهخدا را دريافته بودم و نيز طبع و نشر ديوان منوچهری كه دهخدا آن را ديده و پسنديده بود معرفی مرحوم دكتر معين نيز تأثير داشته است.
در يكی از روزهای آذرماه 1346 يعنی درست پس از بيست‌وهشت سال و دو ماه پس از اولين آشنايی و بيست‌وشش سال پس از شروع همكاری در انجمن ايران‌شناسی و بيست سال و شش‌ماه بعد از همكاری در لغتنامه‌ی دهخدا با مرحوم دكتر معين، به‌طور معمول در فاصله دو تا شش بعد از ظهر در محل لغتنامه حاضر و مشغول كار بودم كه خبردادند حال استاد بد شده و او را به بيمارستان آريا واقع در شمال خيابان وصال شيرازی انتقال داده‌اند. بلافاصله با يكی دو تن از همكاران به بيمارستان رفتيم. مرحوم دكتر يحيی مهدوی استاد فلسفه دانشگاه نيز كه خبر را شنيده بودند رسيدند، همگي به پشت اتاقی كه مرحوم دكتر معين آنجا بستري شده بودند رفتيم. دكتر معين همين‌قدر مجال يافت كه از حضور دكتر مهدوی و همكاران خود در لغتنامه تشكر كند و اين آخرين باری بود كه ايشان صحبت كرد...


عبدالرحیم جعفری

پایان‌بخش سخنان آقای دبیرسیاقی، یادی از آرامگاه زنده‌یاد معین بود: آرامگاه دكتر معين در آستانه و قبه برافراشته و فضای روحانی آن را كه بارها در سفرهای خود به شمال زيارت كرده‌ام، گواه آرامش روح اوست و شادی روانش به گفته‌ی مرحوم دهخدا كه او نيز، مانند همكار خويش آرامگاهی مستقل دارد.

در ادامه‌ی اين مراسم عبدالرحیم جعفری به عنوان ناشر فرهنگ معين به ذكر خاطره و آشنايی با دكتر معين و چگونگی انتشار و سختی‌های اين كار در آن زمان پرداخت. آقای جعفری گفت: روز پانزده شهريور بود كه به من اطلاع دادند كه آقای دكتر در لغت‌نامه منتطر شما هستند. بلافاصله به ملاقات دكتر رفتم. پس از تعارفات نوشته‌ای به من داد و گفت پيش‌نويس قرار داد است. بخوانيد اگر اشكالي نمی‌بينيد يا نظری داريد بگوييد تا پس از بررسی و اصلاح امضا كنيم و كار شروع شود. قرارداد مطلب مهم و پيچيده‌ای نداشت. صحبت بيشتر روی چند بار تصحيح و غلط گيری فرمها و آماده ساختن دو شعبه برای حروف‌چينی (يكی براي حروف‌چينی لغات و ديگری برای حروف‌چينی اعلام) و دستور ساخت ماتريس (قالب) برای حروف لاتين مخصوص تلفظ لغات و انتخاب يك نفر به تشخيص او به عنوان رابط چاپخانه‌ها و حروف‌چينی و دفتر دكتر در «لغت نامه» و حق التأليف و ميزان آن بود. با تمام شرايط دكتر موافقت كردم و كار آغاز شد. و با آن‌که من فكر مي كردم اين فرهنگ يک‌جلدی خواهد بود و وقتی فهميدم كه چهار جلد و نهايتاً شش جلد خواهد بود حالم دگرگون شد چون آن وقت‌ها چنين بودجه‌ای نداشتم.


مهدخت معین

جعفری در پایان گفت: اما به هر طريق كار گذشت تا آنكه دكتر معين در بستر بيماری افتادند و كار نيمه‌تمام ماند و معاون ايشان آقای دكتر شهيدی كار را ادامه دادند و 19 سال اين كار به طول انجاميد تا سرانجام تمام فرهنگ چاپ شد.

در پايان دكتر مهدخت معين، فرزند زنده‌یاد معین ضمن تشكر از مجله‌ی بخارا، شركت‌كنندگان و سخنرانان با قرائت شعری از دكتر معين به بيان خاطرات و به ويژه واپسين روزهای سلامتی دكتر معين پرداخت.

نظرهای خوانندگان

روح این خدمتگذاران فرهنگ و ادبیات ایران شاد و یادشان هم برای همیشه گرامی باد. حقیقتا که یادگارهای دوران رضا شاه بودند که فرهنگ نوین ایران را پایه گذاری کردند.

-- قلم ، Jul 7, 2007 در ساعت 11:07 PM

زنده باد بخارا. زنده باد دهباشی. زنده باد فرهنگ ایران. گزارشها را از مراسم های دهباشی ادامه دهید. خواندنی است

-- ehsan ، Jul 7, 2007 در ساعت 11:07 PM

یاد این عزیز گرامی به امید روزی که دست کم لغت نامه معین همانند لغت نامه های بزرگ دیگر زبان ها بر روی اینترنت گذاشته شود و کار به روز رسانی آن پیوسته باشد.

-- آرمان ، Jul 7, 2007 در ساعت 11:07 PM

مردم ما در برابر ورود فرهنگ غرب دست و پای خود را گم کرده اند. مردم عوام و خواص, کوچک وبزرگ، رئیس و مرئوس، مرد و زن، تحصیل کرده و نکرده همه و همه هدف را گم کرده و دست پاچه شده اند. خودشان هم نمی دانند باید چکار کنند. هر کس از راهی می رود و بدون فکر و تامل راه افراط و تفریط را در پیش گرفته است.
البته در این مورد سخن بسیار است اما یکی از صد ها نشانه این امر بی توجهی ما به میراث پر ارزشی است که شاعرانی چون "سعدی" و "مولوی" و "فردوسی" برای ما به یادگار گذاشته اند. من این شاعران شاعر تنها نمی نامم بلکه آنها متفکران، نوابغ و فیلسوفانی بزرگ هستند.
در زمان معاصر نيز وضع بسيار بدتر است. كدام جوان دانشجوي ما دررشته هاي پزشكي و مهندسي و علوم نام دكتر معين و دهخدا را شنيده اند يا چيزي از زندگي آنان مي دانند.
يا از خاتمي وجناح راست و چپ حرف مي زنند و يا از ديويد بكهام و رونالدنهو و اين هر دو گروه نام خود را روشنفكر گذاشته و يكديگر را هم به باد انتقاد گرفته اند.
نمي دانند كه هر دو در راه باطل مي روند

-- فريبرز ، Jul 4, 2008 در ساعت 11:07 PM