رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۸۷
عشق در ادب معاصر فارسی- بخش دوم

«شوهر آهوخانم» و بازتاب عشق

نوشین شاهرخی

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

سیدمیران نانوایی است که با آهو و فرزندانش زندگی آرام و خوشی دارد. آهو که ۱۹ سالی از سیدمیران کم‌سن‌تر است، زنی زحمت‌کش و فداکاری‌ است که با ادب و احترام خود به زندگی زناشویی موسیقی‌ای فرح‌بخش می‌بخشد و مرد را از شادکامی سرمست می‌سازد. تا روزی که سیدمیران به همای رقاصه دل می‌بازد، وی را به همسری دوم برمی‌گزیند و آرام‌آرام هست و نیست خود و زن و فرزندانش را بر سر این عشق می‌بازد.


تصویر روی جلد کتاب

"شوهر آهوخانم"، داستان عشقی سه‌نفره در کرمانشاه ۱۳۱۳ است. کتابی که در سال ۱۳۴۰ به چاپ رسیده و نویسنده تقابل سنت و مدرنیسم را در هیبت عشق به تصویر می‌کشد.

سیدمیران مذهبی و متعصب که زن را از دنده‌ی چپ مرد می‌داند و بهترین پوشش زن را شوهر، آنچنان در عشق هما که سی‌سالی از وی جوانتر است، غرق می‌شود که نه‌تنها به مشروب‌خواری که حتی به خانه‌ی مطرب‌ها نیز راه می‌یابد. و همای خودخواه و حسود که حتی برای فرزندان خود نیز حس مادری ندارد، با عشوه‌ها و تن‌نازی‌هایش سیدمیران را چون مومی در اختیار می‌گیرد. تاجایی که سیدمیران همچون جادوشدگان دل از کار و خانواده می‌کشد و سرمایه‌ی زندگی‌ خود و خانواده‌اش را به پای معشوقه می‌ریزد.

نگاه سنتی به زن به عنوان همسر و مادری فداکار در قامت آهو در تقابل با تهاجم مدرنیسم که در ظاهر و کُنش همای رقاصه نهفته است، در هیبت عشقی سه‌نفره در یکی از رمان‌های مطرح دهه‌ی چهل شمسی تصویر می‌شود. آهوی سنتی عاشق شوهرش است، اما شوهر عاشق همای مدرن، تا جایی که نه‌تنها آهوی سنتی را به فراموشی می‌سپارد، بلکه از او بیزار می‌شود. همای مدرن رفته‌رفته سید میران نانوا را به خاک سیاه می‌نشاند و سیدمیران تمام بازمانده‌ی دار و ندارش را می‌فرشد تا با هما کرمانشاه را به قصد تهران ترک کند، اما آهو در آخرین لحظه شوهر را از سفر بازمی‌دارد و هما با باقیمانده‌ی دارایی خانواده به تنهایی به سفر می‌رود و سیدمیران و خانواده را پس از هفت سال ترک می‌گوید تا خانواده با فقر و بدبختی، دوباره از صفر شروع کند.

راوی دانای کل داستان با زبان مردانه‌اش، آهوی ذلیل و خواری را می‌ستاید که نه‌تنها نمی‌داند غرور چیست، بلکه با ازدواجش نقش سایه‌ای از مرد را پذیرفته است که برای گوشه‌ نگاه همسر به هر حقارتی تن می‌دهد، کتک می‌خورد، اما باز هم دیوانه‌ی مردش است.

راوی اما نه به‌عنوان یک مازوخیست تمام‌عیار، بلکه به عنوان زنی سرشار از عشق و محبت و فداکاری از آهو بدین‌گونه یاد می‌کند: "چون زن پاک‌طینت و خوش‌قلبی بود از حسادتها و بدگوییهای زنانه و بیجا، که نشانه کوچکی روح است و بیش از هرچیز بخود آدم برمیگردد، فاصله میگرفت."*

در این داستان هما لکاته‌ای تصویر می‌شود که با طنازی و عشوه‌گری مرد را طلسم می‌کند و با سحر و جادوی زنانه‌ی خود زندگی مرد را به خاک سیاه عشق می‌نشاند. در عوض آهوی فداکار، زنی که نه‌تنها هر تحقیر و خواری و توهینی را از سوی شوهر و هووی خود در طول هفت سال می‌پذیرد، بلکه شاهد غارت هستی مادی و معنوی خود نیز می‌باشد، به عنوان زنی تصویر می‌شود که آنچنان تار و پودش از عشق به شوهر است که حتی در سیر این زمان، حس حسادت خود را از دست می‌دهد و همواره عاشق باقی می‌ماند.

اما آیا عشق آهو شما را نیز همچون راوی به ستایش وی برمی‌انگیزد؟

------------------------------
*شوهر آهوخانم اثر علی‌محمد افغانی، چاپ دهم ۱۳۷۲، انتشارات نگاه، (چاپ اول ۱۳۴۰)، ص۶۹

مطلب پیشین: بازتاب عشق در "بامداد خمار"

Share

نظرهای خوانندگان

خانم شاهرخی عزیز با سلام
لطفن در مورد کتاب دالان بهشت نوشته نازی صفوی هم صحبت کنید

-- نرگس ، Apr 12, 2007 در ساعت 03:38 PM

خانم نرگس گرامی
با سپاس از پیشنهادتان. من متأسفانه این رمان را نمی شناسم. در اولین فرصت کتاب را تهیه می کنم و می خوانم.
با مهر و درود
نوشین

-- noshin.shahrokhi@gmail.com ، Apr 13, 2007 در ساعت 03:38 PM

نوشين جان تو اينجا شده ای مثل «زينب زيادی»! با آنکه نوشته هايت جالب و پُرخواننده است اما اسمت توی «برنامه سازان» راديو زمانه نيست. چرا؟ نمی دانم. به نظرم پارتی ات کلفت نيست!
-----------------------------------
زمانه: تعداد کسانی که در ليست برنامه سازان نيامده اند کمتر از کسانی نيست که در اين ليست هستند و دليل آن بسادگی اين است که توليد صفحه برای هر يک زمان می برد ضمن اينکه هر برنامه پس از اينکه جا افتاد و تعداد قابل توجهی از آن توليد و پخش شد دارای صفحه می شود. رضا دانشور و ماه منير رحيمی و حسن زارع زاده و ايرج اديب زاده هم هنوز صفحه ندارند. داريوش و شهزاده و آزاده هم همينطور. سهند و ليدا و سارا تازه دارند صفحه شان را مرتب می کنند تا رونمايی شود. آسيا به نوبت!

-- کامران ، Apr 13, 2007 در ساعت 03:38 PM

خانم شاهرخي عزيز
روش نقد شما بوي بيطرفي نميدهد. به نظر ميرسد جنابعالي با همه دنيا سر جنگ داريد. رمان مينويسيم تا ادمها و دنياي اطرافمان را توصيف كنيم. رمان نمينويسيم تا نظرات خانم شاهرخي را تاييد كنيم. لطفا كمي علمي تر و خالي از تعصب به ادبيات نگاه كنيد.

-- Parisa ، Apr 14, 2007 در ساعت 03:38 PM

با عرض سلام خدمت شما .
من با نرگس خانم موافقم . شما چرا از دالان بهشت سخن نمیگید ؟ واقعا این رمان را نمیشناسین ؟ باید بگم اگر باهاش آشنایی ندارین حتما تهیه اش کنین گرچه شک دارم گیرش بیاورید .
در کل از زحماتتون ممنون .
کتاب دالان بهشت که من دارم چاپ 21 هست .
پس کتاب بی نهایت بزرگیه !!!
خدانگهدار.

-- علیرضا ، Aug 5, 2007 در ساعت 03:38 PM

سلام ، من هر چه میگردم کتاب شوهر آهو خانم را پیدا نمیکنم لطف میکنید آنرا برای دانلود بگذارید.با سپاس

-- زرین ، Dec 6, 2008 در ساعت 03:38 PM