رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۸۵

«آرین» وبلاگ مادری جوان و داغدار در ایران



. . . گفت: «چه بود ای همه دانندگی
راست‌ترین راستی زندگی؟»

. . .

. . . ایمیلی رسیده بود از یکی از شنوندگان این برنامه که: «رادیو زمانه فقط به شیرینی‌ها می‌پردازد یا مرگ هم به‌عنوان یک حقیقت در آن جایی دارد؟» با این ایمیل لینک وبلاگی همراه بود و اینکه: «فکر کردم شاید این تلنگری باشد که همه ما نیاز داریم. شاید هم همدردی با با یک مادر داغدار. . .»

آدرس پیوندی که این شنونده فرستاده است نشانی وبلاگ مادری جوان در ایران است که تقریبا همزمان با تولد اولین فرزندش «آرین» وبلاگی با نام او باز می‌کند و به‌طور منظم با یادداشت‌هایی کوتاه و گزارش‌گونه از چگونگی رشد و پا گرفتن فرزند خردسالش که با عکس‌هایی از او در حالت‌های طبیعی نیز همراه است.

مادر، این دفتر مصور را از همدلی و سعادتی که از وجود فرزند در خود حس می‌کند، با همه ـ همۀ آنهایی که به وبلاگش سر می‌زنند ـ تقسیم می‌کند و خوانندگان، با ذوق و شوق، از احساس مادری جوان که شیرینی و شیطنت‌های فرزندش را شاهد است او را همراهی می‌کند و همزمان رشد و قد کشیدن «آرین» را ناظر است.

هدف و چشم‌انداز مادر این بوده که بعدها «آرین» کوچولوی او زمانی که به سن و سالی می‌رسد با مرور این دفتر خاطرات مصور و دیجیتالی از آنچه که در زمان رشد بر او گذشته آگاه شود. اما به طوفانی بلا و به‌ناگهان «آرین کوچولو» که هنوز سالی از عمر را پشت سر نگذاشته، درهم می‌پیچد و گل جانش پرپر می‌شود.

آنچه که مادر از ساعات سخت انتظار پاسخ دکتر، دقایق دیدار آخر با فرزند، ساعت تحویل پیکر طفل خود از سردخانۀ بیمارستان، و لحظۀ خاک‌سپاری او در آخرین پست‌های وبلاگ خود نوشته، یکی قصه باشد پر از آب چشم. و شاید آنچنان که آن شنونده در ایمیل خود نوشته: تلنگری که همه ما نیاز داریم.

در دنیای شلوغ و رنگارنگ و بسیار متنوع وبلاگستان فارسی، مویۀ غریب این مادر جوان از استثناهاست. آنچه که بر او گذشته و می‌گذرد را می‌توان در [اینجا] خواند و دید.

فایل شنیداری این مطلب را از «اینجا» بشنوید!