تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
‌‌نگاهی‌ به‌ جهان‌ داستانی‌ احمد دهقان‌ در مجموعه‌ داستان‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم”

‌‌تركش‌های‌ جنگ‌ لای‌ سطرهای‌ نويسنده‌

‌‌مجتبی‌ پورمحسن‌

جنگ‌ به‌ عنوان‌ مهمترين‌ تجربه‌ مشترك‌ مردم‌ ايران‌ در سالهاي‌ پس‌ از انقلاب‌ حضور كمرنگي‌ در ادبيات‌ داستاني‌ معاصر ايران‌ داشته‌است. محدوديت‌هاي‌ نانوشته‌ ايجاد شده‌ بر سر نگاه‌ نويسندگان‌ به‌ واقعيات‌ جنگ‌ سبب‌ شده‌ كه‌ نويسندگان‌ كمتر ميلي‌ به‌ پرداختن‌ به‌ جنگ‌ داشته‌ باشند. داستانهاي‌ جنگ‌ در سال‌هاي‌ گذشته‌ منحصر به‌ آن‌ دسته‌ از داستان‌نويساني‌ بوده‌ كه‌ نگاه‌ خاصي‌ به‌ جنگ‌ داشته‌اند. نگاهي‌ كه‌ بيشتر مورد پسند دولتمردان‌ ايراني‌ بوده‌ و با استقبال‌ مخاطبان‌ مواجه‌ نشده‌است. از نگاه‌ اين‌ دسته‌ از نويسندگان، نويسنده‌ تا جايي‌ مجاز است‌ به‌ واقعيات‌ جنگ‌ بپردازد كه‌ به‌زعم‌ آنها به‌ “ارزشها” لطمه‌اي‌ وارد نشود. از سوي‌ ديگر معدود نويسندگاني‌ بوده‌اند كه‌ سعي‌ كرده‌اند نگاه‌ متفاوتي‌ به‌ مقوله‌ي‌ جنگ‌ داشته‌ باشند.


تصویر روی جلد کتاب

احمد دهقان‌ يكي‌ از برجسته‌ترين‌ اين‌ دسته‌ از داستان‌نويسان‌ است. او با رمان‌ “سفر به‌ گراي‌ ۲۷۰ درجه” به‌ عنوان‌ نويسنده‌اي‌ خلاق‌ مطرح‌ شد. قصه‌‌نويسي‌ كه‌ واقعيت‌هاي‌ تلخي‌ را از جنگ‌ هشت‌‌ساله‌ ايران‌ و عراق‌ در آثارش‌ انعكاس‌ مي‌دهد.

مجموعه‌ داستان‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم” متاثر از نگاه‌ تلخ‌ دهقان‌ به‌ جنگ‌ نگاشته‌ شده‌ است. احمد دهقان‌ در اين‌ كتاب‌ از يك‌ طرف‌ به‌ بازخواني‌ برگهاي‌ پنهاني‌ از خاطرات‌ جنگ‌ مي‌پردازد و از سوي‌ ديگر وضعيت‌ بغرنج‌ رزمنده‌هاي‌ ديروز در دنياي‌ امروز را به‌ تصوير مي‌كشد. انگار نويسنده‌ در نيمي‌ از داستانهاي‌ كتاب‌ مجموعه‌اي‌ از استخوانهاي‌ قد و نيم‌‌قد اجساد را بيرون‌ كشيده‌ و سرنوشت‌ تلخي‌ را كه‌ در جنگ‌ بر آنها گذشته، به‌ تصوير مي‌كشد.

شخصيت‌هاي‌ داستانهاي‌ كتاب‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم” همگي‌ قرباني‌ جنگ‌ هستند تعدادي‌ از آنها در جريان‌ جنگ‌ قرباني‌ بي‌رحمي‌ ناگزير منازعه‌ شده‌اند و عده‌اي‌ ديگر پس‌ از پايان‌ جنگ‌ و بازگشت‌ از جبهه‌ گرفتار پيامدهاي‌ جنگ‌ شده‌اند و آنهايي‌ كه‌ از اين‌ دو وضعيت‌ جان‌ سالم‌ به‌ در برده‌اند گرفتار روزمرگي‌ تهوع‌‌آوري‌ هستند كه‌ آنها را در مقابل‌ ارزش‌هايي‌ قرارداده‌ كه‌ روزي‌ به‌ خاطرش‌ جنگيده‌اند.

داستان‌ اول‌ كتاب‌ به‌ سرنوشت‌ مادري‌ مي‌پردازد كه‌ بي‌صبرانه‌ و با تمام‌ وجود، منتظر فرزند مفقودش‌ است. مادري‌ كه‌ در نتيجه‌ي‌ انتظار عقلش‌ زايل‌ شده، تا جايي‌ كه‌ در پايان‌ داستان‌ استخوانهايي‌ را به‌ جاي‌ استخوانهاي‌ پسرش‌ در آغوش‌ مي‌كشد كه‌ معلوم‌ نيست‌ متعلق‌ به‌ چه‌ كسي‌ است. در داستان‌ “مسافر” اگرچه‌ عبده‌ مفقود است‌ اما تاثيرش‌ بر آدمهاي‌ اطرافش‌ كاملا مشهود است. رخوت‌ غم‌آلودي‌ كه‌ در ناصر و جاسم‌ ايجاد شده‌ بسيار تلخ‌ به‌ نظر مي‌رسد.

داستان‌ “بلدرچين”، قصه‌ي‌ تعارض‌ عشق‌ است‌ و جنگ كه‌ در اين‌ ميان‌ جنگ‌ با بي‌رحمي‌اش‌ برنده‌ است. وقتي‌ در پايان‌ قصه‌ جسد ا... قلي‌ پايين‌ خاكريز دشمن‌ افتاده‌ و هم‌ سنگري‌هاي‌ او صرفا مي‌توانند از پشت‌ خاكريز خود به‌ جسدش‌ نگاه‌ كنند و از طرف‌ او براي‌ نامزدش‌ نامه‌ بنويسند، مخاطب‌ درمي‌يابد كه‌ در تماس‌ جنگ‌ و عشق، اين‌ جنگ‌ است‌ كه‌ برنده‌ است.

دو داستان‌ “بليت” و “زندگي‌ سگي” زندگي‌ رقت‌‌بار كساني‌ را بازگو مي‌كند كه‌ از جنگ‌ برگشته‌اند، رزمندگاني‌ كه‌ براي‌ كشورشان‌ جنگيدند و حالا به‌ خانه‌هايشان‌ برگشته‌اند و گرفتار دشواري‌هاي‌ اقتصادي‌ زندگي‌ شده‌اند. در “زندگي‌ سگي” آدمهايي‌ كه‌ يك‌ يا چند عضو بدنشان‌ را در جنگ‌ از دست‌ داده‌اند به‌ خاطر حل‌ مشكلات‌ اقتصادي‌شان، حاضرند دو متر قبري‌ را كه‌ به‌ عنوان‌ تسهيلات‌ ويژه‌ به‌ آنها داده‌اند با قيمت‌ بالاتر در بازار آزاد بفروشند. نويسنده‌ در اين‌ داستان‌ برخورد دولتمردان‌ با مجروحان‌ جنگي‌ را به‌ باد انتقاد مي‌گيرد.

در داستان‌ “بليت” هم‌ دوستان‌ قديمي‌ و هم‌‌سنگري‌هاي‌ ديروز مجبورند به‌ خاطر وضعيت‌ بد اقتصادي‌ در مقابل‌ هم‌ دست‌ دراز كنند و يا از كمك‌ به‌ دوست‌ خود امتناع‌ كنند. بياباني، مرد دل‌‌رحيم‌ روزهاي‌ جنگ‌ حالا وقتي‌ از هم‌رزمي‌ كه‌ جانش‌ را نجات‌ داده، تقاضاي‌ كمك‌ مي‌كند با برخورد غير منتظره‌ او مواجه‌ مي‌شود. برخوردي‌ كه‌ خود اينچنين‌ توصيفش‌ مي‌كند: “.. خجالت‌ مي‌كشيدم‌ بگم‌ پول‌ مي‌خوام، اما گفتم. نمي‌تونستم‌ نگم؛ نه‌ يك‌ ذره‌ روغن، برنج، گوشت،... حرفم‌ را با خنده‌ گرفت. گفتم‌ صد هزار تومن‌ قرض‌ بده. در اومد كه‌ وضع‌ بازار خوب‌ نيست، كساده‌ و... آخر سر دو هزار تومان‌ گذاشت‌ گوشه‌ مشتم. گفت‌ نمي‌خواد برگردوني، مال‌ خودت. من‌ پس‌اش‌ دادم‌ و اومدم‌ بيرون. فقط‌ جلوي‌ در گفتم...”.

شخصيت‌ درمانده‌ داستان‌ بليت‌ گله‌ از هم‌رزم‌ ديروز پيش‌ هم‌رزم‌ ديگري‌ - راوي‌ - آورده‌ است‌ كه‌ خودبه‌ جبر زندگي‌ دشوار امروز مجبور است‌ او را دست‌ به‌ سر كند. به‌ همين‌ دليل‌ راوي‌ از بياباني‌ مي‌خواهد كه‌ شماره‌ تلفن‌‌اش‌ را پشت‌ تنها بليت‌ اتوبوسي‌ بنويسد كه‌ از قبل‌ مي‌داند لحظاتي‌ ديگر به‌ راننده‌ اتوبوس‌ خواهد سپرد. حسن‌ كار دهقان‌ در داستان‌ “بليت” اين‌ است‌ كه‌ از قضاوت‌ درباره‌ي‌ آدمها پرهيز مي‌كند. در داستان، هر سه‌ شخصيت‌ قرباني‌ شرايط‌ هستند. نويسنده‌ به‌ جاي‌ توصيف‌ شرايط، قصه‌ را چنان‌ مي‌نويسد كه‌ رودررويي‌ شخصيت‌ها خود شرايط‌ را خلق‌ مي‌كند.

داستان‌ “تمبر” سرگذشت‌ شخصيتي‌ است‌ كه‌ تمام‌ زندگي‌ و عشقش‌ تحت‌ تاثير جنگ‌ و پيامدهايش‌ قرار گرفته‌است. داستان‌ از جايي‌ شروع‌ مي‌شود كه‌ راوي‌ با سوزاندن‌ تمبرهايي‌ كه‌ با دوست‌ دوران‌ كودكي‌اش‌ جمع‌ كرده، خاطرات‌ تلخش‌ را به‌ ياد مي‌آورد. نويسنده‌ در اين‌ داستان‌ نگاهي‌ كاملا انتقادي‌ به‌ مساله‌ي‌ جنگ‌ دارد و البته‌ گاهي‌ هم‌ دچار خودسانسوري‌ مي‌شود؛ آنجا اتفاقات‌ مربوط‌ به‌ گروهك‌ها را بريده‌ بريده‌ روايت‌ مي‌كند.

در بخشي‌ از داستان‌ كه‌ مي‌توان‌ آن‌ را تلخ‌ترين‌ بخش‌ كل‌ كتاب‌ دانست،‌ راوي‌ و ادريس‌ سر جاده‌اي‌ در كرمانشاه‌ پشت‌ جنازه‌ي‌ رويا، خواهر ادريس‌ و معشوق‌ راوي‌ پناه‌ مي‌گيرند. البته‌ آنها با تاخير متوجه‌ مي‌شوند. در جاي‌ ديگري‌ از همين‌ داستان، صلاحيت‌ ادريس‌ براي‌ حضور در جبهه‌ به‌ خاطر عضويت‌ خواهرش‌ در گروهكي‌ غيرقانوني‌ رد مي‌شود. در واقع‌ ادريس‌ به‌ جرم‌ خواهرش‌ صلاحيت‌ دفاع‌ از وطن‌ خود را ندارد. راوي‌ داستان، تك‌‌تك‌ تمبرها را همچون‌ گواهي‌ بر رنج‌هايي‌ كه‌ بر زندگي‌اش‌ گذشته‌ مي‌سوزاند. رنج‌هايي‌ كه‌ خاطره‌‌شان، رنجي‌ مضاعف‌ را بر او تحميل‌ مي‌كند. در داستان‌ “تمبر” دوره‌اي‌ تقريبا طولاني‌ از زندگي‌ راوي‌ در قالب‌ “يادآوري” روايت‌ مي‌شود.

داستان‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم” روايت‌ رزمنده‌ غواصي‌ است‌ كه‌ مجبور شده‌ براي‌ نجات‌ جان‌ بقيه، بهترين‌ دوستش‌ را به‌ قتل‌ برساند. رهاورد جنگ‌ براي‌ فرامرز بنكدار صرفا عذاب‌ وجداني‌ است‌ كه‌ هميشه‌ با او مانده‌‌است. او وقتي‌ لحظه‌ي‌ كشتن‌ محسن‌ را براي‌ پدر محسن‌ توصيف‌ مي‌كند يك‌ بار ديگر او را در ذهنش‌ مي‌كشد و رنج‌ كشتن‌ دوستش‌ را تحمل‌ مي‌كند.

“پري‌ دريايي” شايد كم‌ رنج‌ترين‌ داستان‌ كتاب‌ باشد. سه‌ رزمنده‌ كه‌ مجروح‌ شده‌اند و در بيمارستان‌ بستري‌ هستند. يكي‌ از اميدهاي‌ زندگي‌ آنها تماشاي‌ چهره‌ي‌ كسي‌ است‌ كه‌ آنها صدايش‌ را از بلندگوي‌ بيمارستان‌ مي‌شنوند و هر يك‌ تصوري‌ از چهره‌ در ذهن‌ دارند. آنها در بيمارستان، فارغ‌ از مشكلات‌ جنگ‌ تنها روزنه‌ اميد خود را در چهره‌ “پري‌ دريايي”اي‌ مي‌بينند كه‌ در فكر خود ساخته‌اند.

داستان‌ “بن‌ بست” درباره‌ي‌ خانواده‌اي‌ است‌ كه‌ پنج‌ نفرشان، نه‌ در جنگ‌ كه‌ در روزهاي‌ پس‌ از جنگ، اما تحت‌ تاثير سرنوشتي‌ كه‌ جنگ‌ برايشان‌ رقم‌ زده‌ به‌ قتل‌ مي‌رسند. مردي‌ در بازجويي‌ به‌ بازپرس‌ ماجرا را مي‌گويد. او مي‌گويد كه‌ يك‌ پسرش، سام‌ ازدواج‌ كرد و به‌ جبهه‌ رفت‌ و شهيد شد. وقتي‌ بچه‌ شهيد و زن‌ شهيد تنها ماندند به‌ توصيه‌ اهالي‌ محل‌ پسر ديگر او با زن‌ برادرش‌ ازدواج‌ مي‌كند و از او بچه‌دار مي‌شود. اما چندي‌ بعد مشخص‌ مي‌شود كه‌ سام‌ شهيد نشده‌ بلكه‌ اسير بوده. او برمي‌گردد و وقتي‌ با واقعيت‌ تلخ‌ ازدواج‌ برادرش‌ با همسرش‌ رو به‌ رو مي‌شود، برادرش‌ را مي‌كشد؛ همسرش‌ خودكشي‌ مي‌كند و دو فرزند به‌ جا مانده‌ از دو برادر نيز با جريان‌ گاز خودشان‌ را مي‌كشند. از هم‌ پاشيده‌ شدن‌ يك‌ خانواده‌ تاواني‌ است‌ كه‌ براي‌ جنگ‌ پرداخته‌ مي‌شود. چنانكه‌ در داستان‌ “پيشكشي”، مادري‌ چشمانش‌ را از حدقه‌ درمي‌آورد و پيشكش‌ كسي‌ مي‌كند كه‌ خبر مرگ‌ فرزندش‌ را برايش‌ آورده‌ است.

مجموعه‌ داستان‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم”، هم‌ واقعيت‌هاي‌ تلخي‌ از جنگ‌ را نشان‌ مي‌دهد و هم‌ اين‌ واقعيت‌ها را به‌ تصوير مي‌كشد كه‌ جنگ‌ براي‌ آدمهايي‌ كه‌ از جنگ‌ برگشته‌اند هنوز ادامه‌ دارد. كار احمد دهقان‌ از اين‌ حيث‌ ستودني‌ است. اما اهميت‌ كار نويسنده‌ كتاب‌ در انتخاب‌ سوژه‌هاي‌ بكر و بيان‌ حرف‌هاي‌ نگفته‌ است‌ وگرنه‌ در اجرا، داستانها داراي‌ ضعف‌هاي‌ عمده‌ هستند.

در داستان ها‌ كمتر با شيوه‌هاي‌ روايتي‌ تازه‌اي‌ رو به‌ رو هستيم. ضمن‌ اينكه‌ بعضي‌ از داستانها از جمله‌ خود داستان‌ “من‌ قاتل‌ پسرتان‌ هستم” طرح‌ هستند و فقط‌ با توصيف‌ گلوله‌ و گارون‌ و ... به‌ داستان‌ تبديل‌ نشده‌اند. نقطه‌ي‌ ضعف‌ ديگر داستان‌ها وجه‌ سينمايي‌ آثار و شباهتش‌ با چند فيلم‌ مشهور است. اينكه‌ داستان‌ پري‌ دريايي‌ شبيه‌ فيلم‌ “شيدا”، داستان‌ “بن‌ بست” شبيه‌ بخشي‌ از فيلم‌ “شب‌هاي‌ زاينده‌رود” و چند داستان‌ ديگر شبيه‌ فيلمهاي‌ حاتمي‌ كياست، به‌ خاطر فقدان‌ ادبيت‌ كار و چربيدن‌ وجه‌ تصويري‌ داستانهاست.

با اين‌ همه‌ احمد دهقان‌ را فارغ‌ از اين‌ ضعف‌ها به‌‌خاطر نوشتن‌ داستان‌هاي‌ اين‌ كتاب‌ بايد ستود. چرا كه‌ وجهي‌ از جنگ‌ را به‌ ما نشان‌ مي‌دهد كه‌ شايد از سوزش‌ اصابت‌ تركش‌ به‌ بدن‌ هم‌ رنج‌ آورتر باشد.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)





از دست ندهید


‌نگاهی‌ به‌ رمان‌ «سپیده‌دم‌ ایرانی»

گزارش يك زندگى: روی قبرم ویسکی بپاشید

تهران: يک ايستگاه تا جهنم

روان‌شناسی رفتارهای جنسی

مسیحیان روز رستاخیز چه گوش می‌دهند؟