۱۷ اسفند ۱۳۸۸

• برای امروز که روز من است
  رایحه فرخ‌نژاد: امسال آمده‌ام که متفاوت بنویسم! امسال دوست دارم در روز زن نه از سینه‌های هوس‌انگیز بنویسم نه از لب‌های خوش فرم! نه از فمینیسم، نه از موهای بی‌تاب زیر روسری! نه از مادربزرگ و نه از حس نکبت زن بودن در این سرزمین! نه از بکارت، نه از نگاه بی‌رحم مردسالار جامعه و نه لذت سیب سرخ حوا! امسال می‌خواهم برای روز زن از مردها هم بگویم و این‌که چقدر بهشان بالیدم! که بهم بالیدیم.

۸ اسفند ۱۳۸۸

• موسوی: گسترش آگاهی‌ها، استراتژی اصلی سبزها
  میرحسین موسوی در گفت‌وگویی صریح با کلمه به سوالاتی که برای افکار عمومی و حامیان جنبش سبز پیرامون حوادث ۲۲ بهمن امسال و برخوردهای خشونت‌آمیز صورت گرفته بوجود آمده بود، پاسخ داده و مواضع خود را شفاف مطرح کرد. مهندس موسوی در این گفت‌وگو همچنین در خصوص جنبش سبز مردم ایران و ادامه حرکت در مسیر راه سبز امید نکاتی را بیان کرده است.

۲۳ بهمن ۱۳۸۸

• چهار کلمه از یک سپیدموی به هم‌رزمان جوان و سبز
  نوشته‌ای به قلم یکی از اعضای حقوق‌دانان جنبش سبز مردم ایران: دوستان! از اینکه پس از حدود هشت ماه پیروزی پیاپی در جنگ با استبداد سیاه و تلاش برای بدست آوردن آزادی‌های بدیهی انسانی، یک بار کارها آن‌طور که انتظار داشتید به پیش نرفت دل‌خورید؟ پس اجازه دهید از میان یک دنیا مطلب برای گفتن، چند نکته کوتاه را برای‌تان تعریف و عرض کنم.

۱۶ بهمن ۱۳۸۸

• خشونت را می‌توان به‌بند کشید
  گفت‌وگوی روزنامه فرهیختگان با خسرو ناقد و رحمان افشاری: ما به جای برآوردن آرمان‌‌های خیالی و برپا کردن بهشت روی زمین بیشتر برای برطرف کردن عیب‌ و نقص‌های مشخص بکوشیم! تلاش نکنیم با راه‌حل‌های ناکجاآبادی انسان‌ها را خوشبخت کنیم، بلکه نیروی خود را در راه از بین بردن عیب‌ و نقص‌های مشخص به کار بریم. نگاه کنیم چه چیز در جامعه‌مان، بدترین بلای اجتماعی است و بکوشیم مردمان را صبورانه قانع کنیم که مى‌توانیم از شر آن خلاص شویم.

۲۵ دی ۱۳۸۸

• نامه سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی
  مهدی خلجی: شما هر که باشید و هرچه کنید، شهروندان ایرانی منتقد هم همان که بودند خواهند ماند و همان خواهند کرد که تا کنون کرده‌اند. کردار روای شما را می‌ستاییم و رفتار ناحقِ شما را نکوهش می‌کنیم. ما تنها سخن می‌گوییم و می‌نویسیم ‌و بی‌سلاح و خشونت نقد می‌کنیم. شما اگر راه خشونت را ادامه دهید، ترس بیشتری می‌ریزید و بخش‌های خاموش‌تر جامعه را به سخن گفتن و اعتراض بیشتر وامی‌دارید.

۲۳ دی ۱۳۸۸

• ناکجاآباد و خشونت
  خسرو ناقد: در مقاله‌ «ناکجاآباد و خشونت» پوپر می‌کوشد علل توسّل به خشونت در رفع اختلاف‌های سیاسی را بجوید و بر پایه‌ی آن داوری کند. به نظر او اعتقاد به ناکجادآباد و پندارهای آرمانی و دست‌نیافتنی، به قهر و خشونت منتهی می‌شود. پوپر به نگرش عقلانی در حوزه‌ی اجتماع و گستره‌ی سیاست باور دارد و معتقد است که هر نگرش دیگرى به راحتى به کاربرد خشونت منتهى خواهد شد.

۱۲ دی ۱۳۸۸

• نامه عزت‌الله سحابی به ایرانیان خارج از کشور
  عزت‌الله سحابی: خواهران و برادرانم تقاضای بنده را بپذیرید و بر احساسات، روحیات و دغدغه‌های فردی‌تان، به خاطر خدا و مردم، غلبه کرده و آنها را به نفع یک حرکت منطقی و تدریجی کنترل کنید. به خصوص جوانان عزیز میهنم، با همه حقی که در عصبانی و احساساتی شدن در زیر فشارها و سرکوب‌ها و دروغ‌ها و تهمت‌ها دارند، به خاطر نسل خودشان و آینده مردم و مملکت‌شان باید برخوردهای ولو واکنشی و احساسات پاک‌شان را کنترل کنند.

۶ دی ۱۳۸۸

• مشاهدات عینی از عاشورای سبز
  همین حالا به خانه آمده‌ام و این نوشته را در حالی می‌نویسم که چشمانم از گاز اشک آور سرخ است و گلویم به شدت می‌سوزد و اما این‌ها چون همیشه شیرین‌اند! امروز نقطه‌ی عطف جنبش سبز بود. سنّتی‌هایی که اعتقاد داشتند این حکومت برحق است امروز باور کردند که این حکومت نه تنها با اسلام ساز گاری ندارد که حکومتی است که حتی به عزا داران امام حسین هم رحم نمی‌کند و آن‌ها را به گلوله می‌بندد.

۲۴ آذر ۱۳۸۸

• گفتی، بشنو!
  سراج‌الدین میردامادی: یکی از مطالبی که توصیه می‌کنم حتی الامکان در روزنامه ارزشی و اصول‌گرای کیهان بخوانید، ستون به اصطلاح طنز «گفت و شنود» است. مهم‌ترین دلیلم برای این توصیه این است که بنابر اقوال نسبتا موثق، نویسنده این ستون کسی نیست جز شخص شخیص آقای حسین شریعتمداری. عموما از کنار این ستون نباید به سادگی گذشت چراکه می‌توان براساس آن، اقدامات آتی جریان سرکوب را پیش بینی کرد.

۱۲ آذر ۱۳۸۸

• گزارش سخنرانی اکبر گنجی در پارلمان سوئد
  اکبر گنجی از زندانیان سیاسی سرشناس ایرانی که به دعوت گروه موسوم به پشتیبانی از جنبش سبز و حزب لیبرال مردم به سوئد آمده بود، در پارلمان سوئد، علاوه بر دیدار با برخی از نمایندگان پارلمان سوئد، سخنانی نیز پیرامون راه‌حل‌هایی برای برون‌رفت از شرایط حاکم بر ایران و نقش کشورهای به خصوص اروپایی ایراد کرد.

۲۷ آبان ۱۳۸۸

• قرار التزام سردار رادان، بدعت در قوانین کیفری
  سپیده کلانتریان: در چهارچوب بررسی قضایی پرونده کهریزک، قاضی پرونده جهت تکمیل تحقیقات قضایی، برای آقای سردار رادان، قرار تامین از نوع «التزام به حضور» صادر کرده است. با این‌که اطلاعات حقوقی زیادی در خصوص پرونده کهریزک منتشر نمی‌شود، ولی ظاهرا تحقیقات در خصوص این پرونده ادامه دارد. این تحقیقــات به لحاظ حقوقــی جزو تحقیقات مقدماتی پرونده محســوب می‌شود و به موجب قانون، قواعد خاص خود را دارد.

۲۶ آبان ۱۳۸۸

• بررسی جرم تهدید به ترور
  سپیده کلانتریان: سرتیپ مسعود جزایری، معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی اخیرا با تاکید بر شناسایی بسیاری از معترضان در داخل و خارج از ایران وعده داده است که با آن‌ها چه در داخل و چه در خارج از کشور در زمان مناسب برخورد خواهد شد و تهدید نموده که جمهوری اسلامي ايران حتی خواهد توانست فعالان خارج از کشور را با «چالش جدی» مواجه سازد. این اظهارات در عالم حقوق چه معنایی دارد؟

۱۸ آبان ۱۳۸۸

• ضرورت‌های نخستین مرحله جنبش سبز
  محسن کدیور، از پیشگامان جنبش سبز، در آخرین سخنرانی خود مطالب مهمی را در مورد ضرورت‌های نخستین مرحله جنبش سبز در دانشگاه نورث وسترن شیکاگو عنوان کردند. در این سخنرانی مهم دکتر کدیور علاوه بر تجزیه و تحلیل آخرین رویدادهای سیاسی کشور به طرح ضرورت‌هایی که در نخستین مرحله جنبش سبز باید مورد امتنان گروه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی حامی جنبش سبز قرار گیرد پرداخته‌اند.

۱۱ آبان ۱۳۸۸

• «سخن از هایده» و حنجره‌ای خدادادی
  هومن خلعتبری: مستند «سخن از هایده» از جمله فیلم‌های به نمایش درآمده در نهمین جشنواره جهانی سینمای تبعید در سوئد است. این مستند یک‌صد دقیقه‌ای، کاری است از پژمان اکبرزاده، پیانیست و روزنامه نگار ۲۹ ساله ایرانی مقیم هلند. «سخن از هایده» نگاهی فشرده اما دقیق به فعالیت‌ها و آثار برجای مانده از این خواننده محبوب ایرانی دارد.

۹ آبان ۱۳۸۸

• گزارش سالانه آمریکا از آزادی مذهب در ايران
  برابر با قانون اساسی کشور، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌ ۱۲ امامی است. در قانون اساسی تصریح شده «مذاهب دیگر اسلامی، دارای احترام کامل هستند» و پیروان ادیان پیش از اسلام به عنوان اقلیت‌های دینی «حمایت شده» شناخته می‌شوند. با این حال، اصل چهارم قانون اساسی می‌گوید کلیه قوانین و مقررات باید بر اساس موازین اسلامی باشد. در عمل، دولت محدودیت‌های شدیدی را بر آزادی مذهب اعمال کرد.

۳۰ مهر ۱۳۸۸

• فکر کنم دیگه باید حلال کنی!
  سراج الدین میردامادی: اکبر آقا به دلیل این‌که کمی هم اعتقادات مذهبی داشت بعد از دریافت پول زور از مردم بلافاصله می‌گفت فلانی حلالم کن! فرد پرداخت کنند پول زور از این یکی بیشتر زورش می‌آمد که هم پول زور بدهد، هم بعد اعلام کند که راضی بوده و زورگیر قلدر را حلال کند. معمولا اول مردم پاسخ می‌دادند که نه ما حلال نمی‌کنیم. در این حالت اکبر آقا چماق معروف را بر روی دوشش می‌گذاشت و با تغییر لحن می‌گفت: فلانی فکر کنم دیگه باید حلال کنی!

۱۴ مهر ۱۳۸۸

• دیدار سید محمد خاتمی و سعید حجاریان
  سید محمد خاتمی، رییس‌جمهور پیشین ایران با سعید حجاریان، مشاور پیشین خود و نظریه‌پرداز بلندپایه اصلاح‌طلبان دیدار کرد. آقای حجاریان که پس از ترور نافرجام در اسفند ۷۸ با عوارض جسمی قطع نخاع روبه‌رو است، پس از حضور در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات و یک میزگرد تلویزیونی، به تازگی از زندان آزاد شده است. سایت آقای خاتمی، عکس‌هایی از این دیدار را منتشر کرده است که می‌بینید.

۷ مهر ۱۳۸۸

• «شایع کردند پدرم به عراق پناهنده شده است»
  مصاحبه دختر شهید باکری با روزنامه اعتماد: آن موقع که پدرم زنده بود، از او خواسته بودند جلوی تلویزیون توبه‌نامه قرائت کند. پدر من را همین رفقای آقای احمدی‌نژاد و آقای محصولی از سپاه تصفیه کردند و از او خواسته بودند توبه‌نامه بخواند. در واقع آن‌ها بودند که پدرم را از سپاه بیرون کردند. زمانی که پدر من شهید شد، در ارومیه شایع شد که پدرم شهید نشده؛ بلکه به عراق پناهنده شده است.

۲۷ شهریور ۱۳۸۸

• چند روایت عینی از راهپیمایی روز قدس
  این قدر مردم زیاد بودند که هر دفعه (نیروهای امنیتی) حمله می‌کردند، مردم به جای فرار، دنبالشان می‌کردند و آن‌ها هم در می‌رفتند. چندین دفعه موتور سوارها فرار کردند. البته چند تا کتک‌خورده هم دیدم؛ ولی مثل دفعه‌های قبل بود. زیاد کسی ازشان نمی‌ترسید

۲۴ شهریور ۱۳۸۸

• من تندرست هستم
  نامه‌ی کوروش زعیم، چند ماه پیش از دستگیری: من هر سال چک آپ کامل می کنم. که نتایج آن مانند همیشه نشانگر تندرستی کامل من است. قلب من هیچ عیبی ندارد. نه رگهایم گرفته و نه ماهیچه های قلبم تنبل شده اند. نبض من میانگین ۷۰ تپ در دقیقه، فشار من ۸/۱۲ و برای سالهای سال ثابت بوده است. بنابراین، احتمال سکته، ایست قلبی یا هرگونه عارضه قلبی بسیار بسیار بعید است. آمید به آینده و امید به زندگی من بسیار زیاد است و هیچ گرایش به خودزنی یا خودکشی ندارم. من هرگز اعتصاب غذا نخواهم کرد، مگر اینکه به سلامت غذا مشکوک شوم. من به هیچ چیز هم اعتیاد ندارم.

۱۵ شهریور ۱۳۸۸

• سقوط
  بقای این نظام اگر با کشتن بی‌گناهان میسر است،‌ من شخصاً این بقا را نمی‌خواهم. ما اگر فدایی این نظام بوده‌ایم،‌ به خاطر تفاوت‌های بنیادین آن با سایر رویه‌های حکومتی بوده است. ما بنا بود کرامت انسانی را فراتر از غربیان به صحنه آوریم. قرار بود به دنیا نشان دهیم که می‌شود مستقل بود و انسان بود و انسانیت محض را در کوچه پس‌کوچه‌های شهر به تماشا گزارد.

۷ شهریور ۱۳۸۸

• از بازداشتگاه بسیج تا بند قرنطینه
  خاطرات یک دختر بازداشتی: بعد از انتقال به مکانی که گویا مقاومت بسیج بوده، برای او دکتر می‌آورند و دکتر چند قرص بدون جلد به او می‌دهد؛ اما او به دلیل ترس از خوردن آن امتناع می‌کند. در این مکان موبایل مریم در دست بازجو بوده و مدام زنگ می‌خورده است. بازجو از وی می‌پرسد: کیست که مدام به تو زنگ می‌زند؟ جواب می‌دهد: دوستم. بازجو می‌پرسد: چه دوستی؟ جواب می‌دهد: دوست‌پسرم. بازجو می پرسد: فقط همین یکی رو داری؟ پس این همه شماره پسر توی گوشی‌ات چیه؟ جواب می‌دهد: اقوامم هستند. مگر آدم شماره هر کسی را دارد، یعنی با او رابطه دارد؟

۶ شهریور ۱۳۸۸

• مهندسی شادی
  خیلی مهم نیست که شادی چیست. بودن نبودنش از همه چیز مهمتر است. روزهای اول اسفند سال پیش یکی از مدیران میانی مملکت، که نمی‌دانم و در واقع یادم نمی‌آید کی بود، اعلام کرده بود که ما، یعنی دولت، باید شادی را «مهندسی» کند. البته از چگونگی و نحوه این عمل حرفی نزده بود. این حرف‌ها هم به دلیل نزدیکی عید و چهارشنبه‌سوری بود. این واژه «مهندسی» هم واژه جالبی است. باید دید اول بار توسط چه کسی به جز در حوزه دانش مهندسی و ریاضی مورد استفاده قرار گرفته. واقعاً مهندسی یعنی چی؟ مهندسی یعنی کنترل؟ مهندسی یعنی نظم دادن؟ یعنی بررسی رابطه متقابل چیزها با شادی؟

۴ شهریور ۱۳۸۸

• نامه‌ای به یک آقای دکتر در وزارت اطلاعات
  نمی دانم شما را باید به چه نامی خطاب کنم؟ چون اصلاً نام شما را نمی‌دانم و حتی نمی‌توانم آن را حدس بزنم. اما همکارانت شما را آقای دکتر صدا می‌زدند و شما هم خودتان را یک استاد دانشگاه و نویسنده معرفی کردید. از پشت چشم بند برزنتی‌ام هم قرار نبود که چهره شما را ببینم‌. انگار پس از پنجاه و چند روز بازجویی وارد مرحله جدیدی شده بودیم. شما به من گفتید: «قرار است با من بحث علمی و تئوریک کنید و نمی‌خواهید که مثل همیشه روی صندلی‌ای که رو به دیوار است بنشینم. گفتید صندلی‌ات را برگردان تا رو در رو با من صحبت کنید.» گفتید که بازجو نیستید و در طول جلسات بحث و گفت و گو هیچ چیز یادداشت نخواهد شد.

۲۸ مرداد ۱۳۸۸

• «فرهنگ سیاسی ایران در حال تغییر است»
  حمید دباشی در گفت و گویی تفصیلی به ارزیابی وضعیت اجتماعی ـ سیاسی جنبش سبز و نقش نسل جدید در آن می‌پردازد و تغییرات فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی را مورد مداقه قرار می‌دهد. بخش‌هایی از این گفت و گو، چندی پیش به طور ناقص در روزنامه «فرهیختگان» چاپ تهران منتشر شد و اینک متن کامل و بدون سانسور این گفت و گو را که با اجازه آقای دباشی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار گرفته، در ادامه می‌خوانید.

۱۳ مرداد ۱۳۸۸

• کجا داشتی می‌رفتی؟
  ابتدا: می‌گويد سلمانی‌ها وقتی بيكار می‌شوند، سر همديگر را می‌تراشند. ظاهرا براي هر دولتی هم وقتی هست كه در آن راحت‌تر از هر كار ايجاد سازمان‌ها و وزارتخانه‌های جديد، تغييرنام قبلی‌ها و ادغام قبلی‌ها و جديدها در يكديگر است. وزارتخانه‌ای كه تازه پارسال تأسيس شده، امسال در سازمان جديدالتأسيس ديگری ادغام می‌شود و هر دو هم احتمالاً تا سال ديگر منحل می‌شوند. ظاهراً در اين تأسيس و ادغام و انحلال دائمی و هميشگی، چندان هم قائل به ربط نيستند.

۲۴ تیر ۱۳۸۸

• روزهای تعلیق حزب‌اللهی‌ها
  این روزها با بعضی از دوستان در ایران که حرف می‌زنم از دوستان و آشنایان حزب‌اللهی‌شان می‌گویند که در یک ماه اخیر بریده‌اند. به ویژه از خود رهبر. ظاهراً خطبه‌های نماز جمعه رهبر و برخوردهای خشنی که در خیابان‌ها شد، تأثیرش را گذاشته. این نکته یکی از جدی‌ترین نشانه‌هایی است که به من می‌گوید این بار با بارهای پیش خیلی زیاد فرق دارد. محمد نوری‌زاد، یادداشتی در وبلاگش نوشته که به نظر من خیلی مهم است. وقتی کار به جایی می‌رسد که نوری‌زاد این‌ها را «می‌نویسد»، یعنی توی دل خیلی‌ها تکان خورده.

۱۶ تیر ۱۳۸۸

• تدارک‌ها برای تظاهرات ۱۸ تیر در ایران
  مجموعه‌ای از مطالب پیرامون آماده شدن گروهی از مردم در ایران و کشورهای دیگر برای تظاهرات اعتراضی به مناسبت سالگرد واقعه ۱۸ تیر و حمله به کوی دانشگاه تهران

۱۱ تیر ۱۳۸۸

• هنرمندان ايرانی مقيم هلند در همبستگی با مردم ايران
  شماری از هنرمندان ايرانی مقيم هلند برای ابراز همبستگی با مردم ايران و خواسته‌هايشان برای دموکراسی و عدالت اجتماعی، برنامه‌ای اجرا خواهند کرد. اين برنامه، يک‌شنبه آينده، پنجم ژوييه ۲۰۰۹، ساعت سه بعد از ظهر در کليسای Mozes & Aaronkerk در مرکز آمستردام برگزار خواهد شد. اين هنرمندان به ارائه آثار خود خواهند پرداخت: فرشاد آريا (فيلم)، پژمان اکبرزاده (پيانو)،‌بابک اميری (گيتار و آواز)، سوسن رضايی (داستان)، نارسيس زهره نسب (شعر)، پروين صاحب ديوانی اخباری (آواز)، مهرناز صالحی (آواز)، حميد طباطبايی (پيانو)، رضا علامه‌زاده (فيلم)، ناصر فاخته (شعر) و نفيس نيا (شعر).

۱۰ تیر ۱۳۸۸

• دعوت به تظاهرات ـ ایرانیان کلن
  ما عده ای از ایرانیان در کلن که تا به حال به کمک دیگر هموطنانمان در ایالت نورد راین وست فالن پنج حرکت اعتراضی بزرگ را در کلن تدارک دیدیم تصمیم داریم به همراه دیگر ایرانیان اروپا روز شنبه به جمع ایرانیان در بلژیک بپیوندیم و فریادمان را در مقابل پارلمان اروپا به گوش دولت های اروپایی برسانیم و از آنها بخواهیم که دولت احمدی نزاد را به رسمیت نشناسد و آن را تحریم کنند و هیچگونه قراردادی را با آنها نبندند تا زمانی که دولتی با انتخابات آزاد و نظارت بین المللی در ایران حاکم باشد.

۲۴ خرداد ۱۳۸۸

• نتایج واقعی انتخابات از زبان ابراهیم امینی
  ابراهيم امينی عضو هيئت رئيسه مجلس ششم و عضو ستاد مهدی كروبی نتايج واقعي انتخابات رياست جمهوری دهم را اعلام كرد. امينی در نامه‌ای خطاب به ملت نوشت: دوستان عزيز اين آمار واقعی آرای مردم ايران است. از دیروز این آمار در سایتهای اینترنتی به نقل از عده ای از کارکنان وزارت کشور نقل شده بود.

۱ خرداد ۱۳۸۸

• در‌خواست اعتراض‌ تایید‌شده‌ها به ردصلاحیت زنان
  «همگرایی جنبش زنان ایران برای طرح مطالبات در انتخابات» با صدور بیانیه ای از کاندیداهای تایید صلاحیت شده درخواست کرد که به ردصلاحیت کاندیداهای زن اعتراض کنند. در این بیانیه آمده: «به کاندیداها اعلام می‌کنیم اگر امروز نخواهید در برابر اولین سدی که در برابر حضور و مشارکت زنان و حقوق برابر آنان ایجاد شده اقدامی کنید‌، بی‌شک فردا نیز که به کرسی ریاست جمهوری برسید، در برابر وعده‌های خود در مورد مطالبات زنان با چنین سدهایی به کرات مواجه خواهید شد و بدون تردید امکان تحقق خواسته های زنان هموطن تان، وجود نخواهد داشت.»

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸

• صفر و صد یا کمی بهتر؟
  محسن مخملباف: اکنون دوباره یک فرصت دیگر است که می‌تواند بر تاریخ ایران، حداقل ٤ سال، و حداکثر خدا می داند تا کی! اثر کند. آن ها که پای صندوق نمی‌روند، سهم خود را از وضعی که بعدا پیش می‌آید، فقط در خیال خود کم می‌کنند. و می‌خواهند اگر دوباره وضع صد در صد مطلوبی پیش نیامد، بگویند: ای بابا! تقصیر ما نبود. ما که اصلا در انتخابات شرکت نکردیم.

۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸

• سه سال با دلارا دارابی
  آسيه امينی: ننوشتن از گزارشی که راوی آن سه سال با امید و اطمینان آن را دنبال کرده و با آن زندگی کرده است، آسان نیست. پایان این ‏داستان هرگز آنگونه نشد که ما امید داشتیم. اما بازخوانی آن شاید به دختران و پسران نوجوان محکوم به اعدام از اینرو ‏کمک کند که بدانیم ترازوی عدالت، یک ماشین مکانیزه نیست که خودبخود حق را تمیز بدهد. قانون و نظارت قانونی لازم ‏است تا بدانیم روند دادرسی‌های ما چگونه طی می‌شود.

۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸

• انتظار از رییس‌جمهور آینده
  اگر رییس‌جمهور فقط یک روز جای خودش را با من عوض کند، آن وقت می‌داند که شطرنج‌بازی کردن در پارک چه مشکلاتی دارد؛ پلیس گیر می‌دهد، ساعت‌ها بازجویی‌اش می‌کند، شطرنج‌باز از خانه سفید به سیاه می‌افتد، به یاد اجاره صاحبخانه‌‌... حال حاضر قهرمان ما بیکار است و با کمک‌های مردمی زندگی می‌کند (قرض سابق). من اصولاً اهل رای دادن نیستم، زیرا شناسنامه‌ام قلم خوردگی پیدا می‌کند، چون اگر می‌خواستم سال‌ها پیش ازدواج می‌کردم.

۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸

• حاج محسن؛ کلاشِ بی‌ماشه؟
  نهم اردیبهشت ماه، محسن رضایی از حضورش به عنوان نامزد در دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری‌ خبر داد. از خود می‌پرسم کدام محسن؟ «آن محسن» یا «این محسن»؟ من سه دوره را به‌خاطر دارم که محسن رضایی کاندیدا شده و بعد انصراف داده است. نوشتم سه دوره؛ شاید بیشتر بوده و شاید هم من زیاد حساب کردم. «‌آن محسن»؛ محسنی است که مرا یاد کلاشنیکف می‌اندازد. آن محسن رضایی در عرصه سیاسی- نظامی وزنه‌ای بس سنگین بود. جوانی‌اش را یا در گروه منصورون و انجام عملیات ضد حکومت پهلوی گذراند و یا در جبهه‌ها جنگید.

۲۷ فروردین ۱۳۸۸

• «کنترل پیامک، فرقی با استراق سمع ندارد»
  بهمن کشاورز، وکیل دادگستری: اظهارنظر اخیر وزیر محترم اطلاعات درباره «رصد کردن» پیامک‌ها چند نکته حقوقی را به ذهن می‌آورد. مواردی مانند پیامک و MMS، در محدوده کلی مکالمات و مخابرات قرار دارد، پس ورود به آن‌ها به هر حال «تجسس» محسوب می‌شود و از آن‌جا که همواره قوانین را باید در راستای آزادی‌های فردی و اجتماعی تفسیر کرد، حتی عدم صراحت اصل ۲۵ (که البته چندان هم نمی‌توان گفت که قانون در این‌مورد عدم صراحت دارد و برخی معتقدند قانون اساسی در مورد این مساله کاملا صریح است) مجوز اقدامات غیرقانونی که باعث محدود شدن یا از بین رفتن حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی می‌شود، نمی‌تواند باشد.

• «لیست ۱۹۰ نفره طنزپردازان تخریبگر را منتشر كنید»
  ‌فرورتیش رضوانیه‌، در واكنش به انتشار خبری مبنی بر آغاز به كار ستاد جنگ روانى علیه دولت نهم، با بیان این كه اكنون تعداد طنزپردازان كشور از انگشت‌های دست هم كمتر است، گفت: «معلوم نیست ۱۹۰ نفری كه گفته شده با ستاد تخریب همكاری می‌كنند، چه كسانی هستند و از كجا آمده‌اند.» رضوانیه که در سابقه خود طراحی دروغ ۱۳ کج بودن برج میلاد را نیز دارد با تأكید بر این كه دستمزد ماهی ۸۰۰ هزار تومان برای تخریب، مانند شرخری است، از مسوولان خواهش كرد تا برای جلوگیری از هزل‌پردازی و سوءاستفاده از طنزنویس‌ها، لیست ۱۹۰ نفری را اعلام كنند.

۲۶ فروردین ۱۳۸۸

• پشت پرده انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال
  انتخاب محمد مایلی‌کهن، سرمربی سایپا، به‌سمت مربیگری تیم ملی باز هم این شائبه را ایجاد کرد که سایپا، اسپانسر تیم ملی، سرمربی تیم را تحمیل می‌کند اما خب، همه‌چیز شائبه و حدس و گمان بود. نماینده زنجان در مجلس پرسید که اگر این مربیان خوب هستند، پس چرا سایپا آن‌ها را برای خود نگه نمی‌دارد؟ اما پاسخ این سوالات را نه سایپا که فدراسیون داد. فدراسیونی‌ها قاطعانه می‌گویند مایلی‌کهن، منتخب اعضای هیات‌رئیسه‌اش است اما خب، کمتر کسی آن را باور دارد. دیروز اما یک شایعه باورنکردنی در محافل ورزشی پیچید.

۲۴ فروردین ۱۳۸۸

• ماجرای ترک سیگار میرحسین موسوی
  یکی از نزدیکان میرحسین موسوی در گفت و گو با سایت «آینده» گفت: «مهندس موسوی در دوره اول نخست‌وزیری، به مصرف سیگار عادت داشت و روزانه تعداد زیادی سیگار می‌کشید و حتی به خاطر دارم در برخی از مواقع که ایشان فرصت خرید سیگار را نداشت، از غلامرضا آقازاده که در آن دوره در نخست‌وزیری کار می‌کرد، می‌خواست که برایش سیگار تهیه کند. یک روز که برای ملاقات مهندس موسوی به نخست‌وزیری رفته بودم،‌ دیدم مهندس موسوی در مدت زمان طولانی جلسه، سیگاری روشن نکرد و ظاهراً سیگار را کنار گذاشته است.»