بیهقی در بیهقی


بیهقی؛ عقل عملی و تاریخ

بیهقی عقل را به دو معنا به کار می‌برد: یکی عقل نظری و دیگری عقل عملی. او باور دارد که روایت‌های تاریخی ولو از کتابی معتبر یا از زبان راوی ثفه حاصل شده باشد، باید که با خرد سنجیده شود و اگر با عقل سازگار بود، به منزله روایت تاریخی پذیرفته شود. از این رو شایعه و خرافه را در تاریخ نباید راهی باشد. اما عقل از نظر او معنی دیگری هم دارد که هم پادشاه باید بدان ملتزم باشد و هم تاریخ‌نگار.



بیهقی؛ تاریخ‌نگار خردگرا

بیهقی از نخستین تاریخ‌نگاران ایرانی است که مفهوم عقل تاریخی و تاریخ عقلانی را – در چارچوب منظومه معرفتی دوره‌ی تمدن اسلامی – دریافته است. عیارسنجی روایت‌های تاریخی بر محک عقل و پرهیز از روایت‌هایی که برآمده از افسانه‌ها و شایعه‌ها هستند، به متنِ تاریخِ بیهقی ویژگی کم‌مانندی بخشیده است.



بیهقی؛ تاریخ‌نگاری فلسفی

تاریخِ بیهقی را باید بر بستر سنتِ فلسفی دوران زرین تمدن اسلامی دریافت. بیهقی از آموزه‌های فلسفی عصر خود، چارچوبی برای فهم و نوشتنِ تاریخ می‌سازد و بدین سان، تاریخی «پایه‌ای» می‌نویسد.



بیهقی؛ زن، حماسه و تاریخ

بیهقی و فردوسی هم‌روزگار بودند و در یک منظومه‌ی معرفتی می‌زیستند. از این‌رو مقایسه جهانِ شاهنامه با جهانِ تاریخِ بیهقی می‌تواند به فهم هر دو متن یاری رساند. بیهقی و فردوسی دو روش یک‌سره متفاوت را در ثبت آگاهی قومی به کار گرفتند.



بونصر مشکان؛ کلید شناخت بیهقی

تاریخ بیهقی، همین اندازه که در دست است، حکایت از مهر ژرف بیهقی به استادش می‌کند. برای شناخت نگرش نظری و منش عملی بیهقی دبیر، آگاهی از جهانِ فکری و شخصیتِ اخلاقی و سیاسی استادش بونصر مشکان ضروری است. مهم نیست بونصر مشکان که بود و چه کرد. مهم آن تصویری است که بیهقی از او به دست می‌دهد؛ فرزانه‌ای کاردان و نمونه‌ی برتر صناعت دبیری و سیاست‌شناسی دورنگر.



بیهقی؛ دبیرِ تاریخ‌نگار

بیهقی دبیر است؛ اما درکِ ويژه‌ای از معنای دبیری دارد که به خوب نوشتن محدود نمی‌شود. دبیر در روزگار بیهقی، رایزن سلطان و دیپلمات است. تاریخِ بیهقی، روایتی است از عصر غزنویان از چشم يک سیاست‌پیشه‌ی هوشمند و کاردان.



امر سیاسی مستقل از امر اخلاقی

بیهقی در تاریخ خود می کوشد از تفسیر اخلاقی رویدادهای تاریخی دور شود و به تببین تاریخی-سیاسی بگراید. مستقل دیدن امر اخلاقی از امر سیاسی یکی از شالوده های بنیادی تاریخ نگاری غیرمذهبی است



بیهقی؛ رمزگشای انحطاط سیاسی

بیهقی در تاریخ خود درباره‌ی اسباب فساد و انحطاط و زوال حکومت‌های دورانِ خود و پیش‌تر می‌اندیشد. بیهقی در شرح این دلایل کوشیده است بی‌تدبیری پادشاه و خودکامگی وی، رواج ریاکاری مذهبی و نیز چیرگی قبائل بیابان‌نشین بر شهرنشینان را برجسته نماید.



بیهقی؛ راوی نمایش سیاست در ایران

بیهقی برای ما ایرانیان در دوران اخیر بیشتر یا تاریخ‌نگار عهد غزنویان بوده است یا نثرنویسی زبردست. بیهقی دبیر تا کنون کمتر به چشم اندیشه‌گری سیاسی نگریسته شده است. او می‌کوشید تاریخ عصر خویش را با بهره‌گیری از شماری مقوله‌های اندیشه‌ی سیاسی دریابد و بنویسد.



بیهقی؛ انسان‌گرای منتقد

مهدی خلجی در نظر دارد در چند گفتار ما را با بیهقی در مقام سیاستمدار، ادیب و انسان گرایی منتقد آشنا کند. وی در اولین گفتارش درباره بیهقی می گوید: اگر بخواهیم نمونه‌ای شبیه به تیپ روشن‌فکر در تاریخ گذشته ایران جست‌وجو کنیم، بیهقی نمونه‌ای کامل است.
بیهقی نه فقیه است نه ریاضی‌دان، نه عالم نه فیسلوف. بیهقی ادیب است؛ ادیب در عصر زرین تمدن اسلامی کسی است که تا اندازه‌ای برخی از کارکردهای روشن‌فکر اروپایی دوران مدرن را داشت.