رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۷ تیر ۱۳۸۹
نگاهی به جهان متن مجموعه داستان « دیوار گذر » نوشته « مارسل امه » با ترجمه اصغر نوری

دویدن هیچ فایده‌ای ندارد ...

جواد عاطفه

مارسل امه، نویسنده‌ی فرانسوی در یک خانواده‌ی فقیر متولد شد. او در رشته‌ی پزشکی تحصیل کرد، اما پس از پایان تحصیل زندگی‌اش را با کارهایی مانند بنایی، بیمه‌فروشی، نقاشی و روزنامه‌نگاری گذراند. او مدتی سخت بیمار بود، پس از این بیماری بود که به نویسندگی روی آورد و رمان‌ها و داستان‌هایش با اقبال گسترده‌ی خوانندگان و منتقدان مواجه شد. کمتر اثری از او وجود دارد که فیلم نشده باشد.

مهم‌ترین درونمایه‌ی آثار مارسل امه رویارویی روستائیان با شهرنشینان است. او با تصاویری شگفت و با طنزی گزنده داستان‌های واقع‌گرایانه‌ی شگفت‌انگیزی آفریده است. مهم‌ترین رمان او «کره اسب سبز» نام دارد. امه در شصت و پنج سالگی در پاریس درگذشت. میدانی را که او در محله‌ی مونمارتر در آن سکونت داشت، به افتخار این نویسنده به نام او کردند و مجسمه‌ای از برنز هم ساختند که امه را در حال گذر از یک دیوار نشان می‌دهد.

این مجسمه نشانگر رمان «دیوار گذر» است که اکنون آقای جواد عاطفه، نویسنده و منتقد در دفتر خاک، ترجمه‌ی فارسی آن را نقد می‌کند.


مارسل امه، نویسنده واقع گرا و طنزپرداز فرانسوی

«فانتزی بی‌زمان و مکان است و در کشور ابدی خیال زندگی می‌کند، به گونه‌ای که با جابجایی حکومت‌ها و حرکت‌های اجتماعی خاصیت و اهمیت خود را از دست نمی‌دهد.»
کیفتون فادیمن

سال‌های نه چندان دور، مردی از دیوارها گذر می‌کرد، زنی به دفعات در خودش تکثیر می‌شد، کودکان در حسرت چکمه‌هایی هفت فرسخی بودند، کوتوله‌ای به یکباره قد می‌کشید، زندگی آدم‌ها در گرو کوپنهای حضور بود، زمان مدام تغییر می‌کرد و ... روزگاری غریب و شگفت‌آور در جریان بود و مارسل امه، نویسندهی فرانسوی دنیایی اینچنین را در آثارش بازمی‌آفرید.

مارسل امه، نویسنده‌ی سرشناس و محبوب فرانسوی، با آثاری که در تمام حوزه‌های ادبیات تجربه کرده ( شعر، قصه، داستان كوتاه، رمان، نمايشنامه، رساله، فیلمنامه و ... )، با استفاده از عنصر فانتزی جنبه‌های مختلف آن را از قبیل «شگفتی »، « صور خیال»، « تنوع و گوناگونی »، « منطق خاص » به کار می‌بندد تا در نهایت « عمل بر شور و هیجان»، « استثناء بر یکنواختی زندگی »، « تازگی بر تکرار »، « اخلاق بر روانشناسی »، « خنده و شادی بر اشک و اندوه» و « خلاقیت بر صنایع ادبی » پیروز شود، آثاری ماندگار و بکر بر جای بماند و افسانه‌هایی مدرن و امروزی خلق شود.

امه نویسنده و شاعری است مردمی و واقع‌گرایی پرتخیل که توانسته فراواقعیت را با واقعیت روزمره و خیال را با زندگی ترکیب کرده و پدیده‌ای تکان‌دهنده، عجیب و دوست داشتنی را به مخاطب خود عرضه کند. دنیایی که در آن باید پذیرفت « زمان بُعدهایی دارد » و ماه‌ها کش می‌آیند، « چون انسان‌ها می‌توانند اختیار زمان را در دست بگیرند.»

زمان در آثار امه به عنوان دست‌آویزی برای عبور از امروز برای به چالش کشیدن فردا یا دیروز، به شکلی نو و جادویی به بازی گرفته می‌شود تا در نهایت «کروتوس»، الهه‌ی زمان ریشخند شود برای تمام جهان داستان. و در شرایط بغرنجی که «توهم تمام‌عیار» است و « جادو ادامه دارد »، مرگ‌ها هم « نسبی » می‌شوند. نه مرگ «دوتیول» مرگی تمام‌عیار است که جهان داستان را از خود متأثر کند، نه مرگ‌های پی در پی داستان « کارت ». چون مرگ هم در کنار انسان و جهان اطرافش مضحکه‌ای است که نویسنده ترسیم می‌کند تا وسیله‌ای باشد برای بسط و انتشار فانتزی درون متن اثر.

لیلیان اسمیت، نویسنده‌ی آمریکایی معتقد بود: «در مطالعه‌ی فانتزی چیزی بیشتر از آنچه برای خواننده‌ی قصه‌های معمولی به کار می‌رود، لازم است. چیزی فوق‌طبیعی، شاید به نوعی حس ششم خواننده» فانتزی به همان اندازه که سرگرم‌کننده است، اندیشه و خوی انسانی را هم تقویت کرده، سبب می‌شود فراواقعیت، واقع‌گرایی را برجسته کرده، جذب آن شده، خود نیز واقعی جلوه می‌کند.


گذر از دیوار، مجسمه برنزی در محل سکونت مارسل امه در مونمارتر، پاریس

نویسنده‌ی داستان‌های فانتزی از هیچ یک از خیال‌های بلهوسانه‌ی خود چشم پوشی نمی‌کند و سعی در بسط تخیل لجام‌گسیخته‌ی خود دارد. امه هم به عنوان یکی از مطرح ترین نویسندگان این گونه داستان، در ادامه‌ی راه نویسندگان پیش‌تر یا هم‌عصر خود همچون، جاناتان سویفت ( سفرنامه گالیور )، فرانتس کافکا ( مسخ )، آناتول فرانس ( جزیره پنگوئن‌ها )، اوژن یونسکو ( کرگدن‌ها ) و...، دگردیسی را بن‌مایه‌ی داستان‌های فانتزی خود قرار داده، و استحاله درونی و برونی شخصیت، زمان، مکان و موقعیت را در تمام داستان‌هایش به اصل غیرقابل انکار بدل می‌کند. دگردیسی که در عین عجیب بودن و گاه دهشتناک بودن آن، در بستری از زندگی عادی و روزمره اتفاق می‌افتد که این خود تأثیر و مانایی آن را دو چندان می‌کند. آن جا که «کارمند درجه سه وزارت ثبت اسناد»، دیوار گذری حرفه‌ای با سرقت‌هایی هنرمندانه می‌شود یا انسان هایی که با کارت‌های زندگی مرده و زنده می‌شوند و ...

نویسنده با تمام تلاشی که برای رهایی از شعارزدگی و خارج شدن از قواعد داستان‌های اخلاقی به کار می‌بندد، به نوعی داستان‌هایش از نهیب‌های اندیشمندانه سرشار است. او داستان‌هایش را به یک سطح پیچیده‌تر از تمثیل‌های سیاسی و اجتماعی، طنزهای پیش پاافتاده و سطحی و فانتزی صرف، منوط به غریبی و شگفتی سوق می‌دهد و بدین ترتیب جایگاهش را در نظر منتقدان تا جایگاه ولتر، فیلسوف و معلم اخلاق ادبیات پیش برده است. نگاهی خاص و منحصر به فرد او به جهان و اطراف، از زوال اخلاقیات در کشوری ( فرانسه ) در حال اشغال، با مردمانی استحاله یافته در شرایط خاص زمان و مکان داستان، با مضمون های کلی مانند بازار سیاه، گرسنگی و ... با تفننی اغلب دیوانه‌وار، تصاویری بکر، بدیع، شگفت‌آور و استنادی از قرن بیستم ( خصوصاً جنگ دوم بین‌الملل ) را تصویر می‌کند.

دغدغه‌ی امه در مجموعه داستان « دیوار گذر »، جنگ، و مسائل پس پشت آن است. و اینکه انسان در آن چه موقعیتی دارد، چگونه با آن برخورد کرده، می‌کند یا خواهد کرد. با آنکه نویسنده انسان‌هایی را در پاریس یا دیگر شهرهای فرانسه ترسیم می‌کند، اما در نهایت تصویرگر انسان جهان وطنی است که در پس جنگ یا در بحبوحه جنگ درد هایی مشترک و خواسته‌هایی یکسان دارند. او بالزاک قرن بیستمی است که کمدی انسانی عصرش را نوشته، تصویری یگانه و بی همتا از موضوع های تکراری را رقم می‌زند تا در نهایت « خشک‌اندیشی »انسان مدرن را که جزئی از ذات وجودی‌اش شده به سخره بگیرد و با بدبینی مفرط و روشن‌بینانه به نمایش بگذارد!
بستر تاریخی داستان‌های امه چندان شادی‌آور نیستند، اما اتفاقات مضحک داستان و طنز قوی نویسنده آن را حداقل برای خواننده قابل تحمل می‌کند.

بالزاک در ۱۸۴۱ در تحلیل کمدی انسانی خود در نامه‌ای به «مادام هانسکا» می نویسد:
«چنانکه جامعه‌ی فرانسه، تاریخ‌نگار باشد من منشی آن هستم.» او در ادامه تأکید می‌کند که: «من خواسته¬ام که جامعه را به تمامی در مغز خود جای دهم.»


دنیای واقعی اما سرشار از تخیل امه

مارسل امه هم با تفکری اینچنین زاویه‌ی نگاهش را بسط داده از منظری برتر و کلی‌نگر، مسائل پیش پاافتاده و جزئی را به بحران‌هایی عمیق، جذاب و رعب‌آور بدل می‌کند. این ویژگی اصلی و اساسی این مجموعه و دیگر آثارش است.

امه خودش را مردی می دانست که «همیشه خوش‌بین است و به راحتی احساس شادمانی می‌کند.» اما آن چیزی که در داستان‌هایش مشترک است، بدبینی اندیشمندانه و نه افراطی او به کلیت تام و تمام جهان و هستی و انسان است. او در داستان‌هایش صحنه‌هایی از زندگی فردی، زندگی شهرستانی، زندگی در پاریس، زندگی سیاسی، زندگی نظامی و زندگی روستایی را با طنز سیاه و بی‌بدیل تصویر می‌کند و به این وسیله داستان‌هایی انتقادی با نقد تفکر بورژوازی، مناسبت‌ها و عادت‌های اجتماعی، روشنفکرنمایی مفرط جامعه بورژا، روابط مصنوعی و قراردادی و ارزش‌های عصر مدرن و تمام پلشتی‌هایی را که در منظر نگاهش قرار می‌گیرند می‌نویسد.

اما مسئله اصلی و اساسی این جا است که نویسنده دربند تفکر جزمی‌نگری نمی‌شود و با استادی تمام، گویی که داستان‌هایی برای کودکان می‌نویسد، در اوج سادگی، دنیایی غریب با ظاهری رنگین را پیش چشم مخاطبانش به نمایش می‌گذارد. او از سفید و سیاه بینی دنیا گریزان است و در اوج بحران‌ها و فجایع در جهان داستان‌هایش، دنیایی رنگی و متنوع را ترسیم می‌کند. در جهان داستانی مارسل امه هر چیزی امکان‌پذیر است. حتی هستی و نیستی مدام و مادام انسان فانی!

امه ساده می‌نویسد؛ چنانکه خودش در مقدمه‌ی آخرین جلد از مجموعه قصه‌های کودکان «گرگم به هوا» ( گربه‌های خانگی ) می‌نویسد:

« من داستان‌هایم را نوشتم تا خوانندگان احتمالی‌ام از ماجراهای تلخ خودشان که در آنها عشق و پول چنان به هم آمیخته است که هر لحظه یکی به جای دیگری گرفته می‌شود و حتماً خیلی هم خسته کننده نیز هستند، فارغ شوند. در نتیجه داستان‌های من داستان‌هایی ساده به دور از عشق و پول است.»

و این راز ماندگاری و مانایی داستان‌های امه است؛ نگاهی خاص سوای تمام قراردادهای پس پشت ادبیات داستانی جهان. او رها می‌اندیشد و رها می‌نویسد. چون می‌داند که در این دنیای آشفته، هر لحظه امکان این هست تا «حکم» صادر شده، از هست به نیست یا از هیچ به همه چیز رسید، مسئله اصلی داشتن «کوپن‌های زندگی» است! به همین سادگی.

مجموعه داستان «دیوار گذر» شامل ده داستان کوتاه است. اما ترجمه‌ی فارسی کتاب تنها پنج داستان را به مخاطب وطنی عرضه می‌کند. داستان‌هایی چون «سابين‏ها»، « افسانه‏ی پولدو »، « مأمور وصول ماليات »، « مأمور اجرا » و « انتظار » در این مجموعه قرار ندارند! این داستان‌ها هر کدام به نوبه‌ی خود می‌توانست لذت خوانش یک داستان ناب و خواندنی را برای مخاطب‌شان به ارمغان بیاورد. خصوصاً داستان « انتظار » که در گستره‌ی ادبیات جهانی به عنوان یکی از داستان‌های استنادی جنگ دوم بین‌الملل شناخته می‌شود. داستانی از جنگ، درباره‌ی جنگ و پس پشت جنگ. سیزده نفر که زندگی‌شان؛ دردهای‌شان را به زبان می‌آورند و در پایان می‌دانند که «بايد هنوز منتظر بدبختی بمانند» چون جنگ تمامی ندارد؛ درست همچون بدبختی آدمی.

مردی که از دیوارها گذر می کرد، سال‌هاست در میان دیوار محله‌ی مونمارتر پاریس، پایین‌تر از ميدان مارسل امه توی دیوار ساکن شده. او می‌داند که « دویدن هیچ فایده‌ای ندارد و باید به موقع رفت.» او در « انتظار » است تا شاید «‌بعضی از شب های زمستان، ژان پل نقاش گیتارش را بردارد و در دل انزوای پر طنین خیابان نورون پیش رود تا زندانی بی‌نوا را با ترانه‌ای دلداری دهد.»

Share/Save/Bookmark