رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ بهمن ۱۳۸۸

رمان انقلاب

حسین نوش‌آذر

پنجشنبه،۲۲بهمن ۱۳۸۸ سی و یک سال از انقلابی که در بدو امر یک نهضت اجتماعی آزادی‌خواهانه بود و بعد از مدت کوتاهی به یک انقلاب تمام عیار تبدیل شد می‌گذرد. نخستین برنامه از برنامه‌های رادیویی خاک به مناسبت سالگرد انقلاب به رمان انقلاب اختصاص دارد. در این برنامه ابتدا به نخستین رمانی که در ایران نوشته و منتشر شد می‌پردازیم و سپس در فاصله‌ی یک قرن ازین نخستین تجربه در رمان‌نویسی به «در حضر» مهشید امیرشاهی به عنوان یک نمونه‌ی منحصر به فرد از رمان انقلاب می‌رسیم.

Download it Here!

نخستین رمان فارسی یک رمان انقلابی است

عجیب است که اولین رمان فارسی که به قلم آخوندزاده نوشته شد و در سال ۱۲۵۳ با نام «ستارگان فریب‌خورده – حکایت یوسف شاه» در ایران منتشر شد یک رمان کوتاه تاریخی و یک رمان انقلابی است. داستان این کتاب در زمان شاه عباس صفوی اتفاق می‌افتد اما آخوندزاده از این قالب تاریخی برای نشان دادن واقعیت‌های اجتماعی به شیوه‌ی انتقادی استفاده کرده، صحنه‌های گویایی از ویرانی ایران و فلاکت توده‌ها ترسیم می‌کند.

در این داستان مردم پادشاه بی‌لیاقت را از پادشاهی عزل می‌کنند و تاج و تخت او را به مجرم محکوم به مرگی می سپرند. این مجرم پیشه‌ور زحمتکشی است به نام یوسف سراج. یوسف به تخت که می‌نشیند، برای اداره امور از دانایان ملت «مجلس مشورتی» تشکیل می‌دهد، اما در پایان کار درباریان و ثروتمندان بر ضد او شورش می‌کنند و او را از تخت پادشاهی به زیر می‌کشند.

آخوندزاده در نامه‌ای به میرزا آقا خان تبریزی می‌نویسد: «دور گلستان و زینت‌المجالس گذشته است. امروز این قبیل تصنیفات به کار نمی‌آید. امروز تصنیفی که متضمن فوائد ملت و مرغوب طبایع خوانندگان است فن دراما و رمان است.»

در واقع رمان فارسی بعد از تحولات اجتماعی که به جنبش مشروطه انجامید در ادبیات ایران پیدا شد. نخستین رمان‌های ایرانی از قانون، ترقی صنایع، عظمت قشون و تشکیلات دولتی دفاع می‌کنند و ازین نظر بیانگر خواست روشنفکران غرب‌رفته و طبقه‌ی متوسط ایران هستند. به یک معنا خاستگاه رمان فارسی روشنگری، انتقاد اجتماعی و تأکید بر فردیت انسان است. بنابرین می‌توانیم بگوییم هرگاه طبقه‌ی متوسط در ایران رشد کرده و اندیشه‌ی اصلاحات اجتماعی در جامعه قوت گرفته، رمان فارسی از نظر کمی و کیفی رشد کرده است. دوران مشروطه چنین دورانی است.

داستان بلند به جای رمان

با اینحال به زودی آرزوی مردم ایران برای رسیدن به آزادی و عدالت اقتصادی که همواره منشأ تحولاتی در ایران بوده به کابوس استبداد رضا شاهی انجامید. در دوران رضا شاه جمالزاده سکوت کرد، اما نویسندگانی مانند شین پرتو، سعید نفیسی، کریم کشاورز و هدایت داستان‌ها و رمان‌هایی نوشتند.

هر نویسنده‌ای محصول دوران مشخصی است. هدایت هم چنین نویسنده‌‌ای بود. یک نویسنده‌ی حساس و درونگرا اما مرگ‌کام که به گفته‌ی تقی مدرسی تمام قهرمانانی که خلق می‌کند نیمی از وجود او را در خود دارند. پس از شکست نهضت ملی و کودتای بیست و هشت مرداد یأس جامعه‌ی ایران را فراگرفت. از نظر اقتصادی طبقه‌ی متوسط مرفه شد، اما از نظر فرهنگی به دلیل استبدادی که وجود داشت، رمان فارسی نتوانست به مسیر طبیعی خودش که با انقلاب مشروطه شروع شده بود ادامه بدهد و خود را به پهنه‌ی ادبیات جهان وصل کند.

در این دوره داستان کوتاه و داستان‌های بلند رونق یافت و با تکیه بر «ملکوت» ِ بهرام صادقی و «شازده احتجاب» گلشیری به یک نوع ادبی غالب تبدیل شد. می‌‌دانیم که رمان دستآورد قرن نوزدهم است و داستان بلند در قرن هفدهم پیدا شده است. ازین نظر می توانیم بگوییم استبداد رضا شاهی و کودتای بیست و هشت مرداد تاریخ ادبیات ما را دویست سال به عقب راند.

نخستین نشانه‌های انقلاب

نخستین نشانه‌ی انقلاب بهمن را در رمانی به نام شب هول، نوشته‌ی هرمز شهدادی سراغ داریم. در این اثر استاد یکی از دانشگاه‌های ایران، مردی ترسخورده و خشمگین به نام هدایت اسماعیلی از ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی سخن می‌گوید و از ترس‌خوردگی‌اش نفرت دارد. فصل‌های آغازین این کتاب یک سند اجتماعی بی‌نظیر است از ذهنیتی که در سال ۱۳۵۶در دانشگاه‌ها و محافل ادبی وجود داشت. راوی این داستان در یکی از صحنه‌های آغازین رمان می‌گوید:

«با اینهمه گارد. نوبت به انبیا چو رسید آسمان تپید. امروز کلاس تشکیل می‌شود. مشکل همین است. مگر می‌شود رفت سر کلاس؟ مگر می‌شود نرفت سر کلاس؟ مگر می‌شود رفت سر کلاس و درس داد؟ مگر می‌شود رفت سر کلاس و درس نداد؟ حرف زد؟ حرف نزد؟ می‌آیند. می‌نشینند. چهارچشمی دهن را می‌پایند. کلمه‌ها را می‌قاپند. مواظبند بگویی. می خواهند بگویی. حریصند. آماده‌اند. می‌خواهند دهنت را باز کنی و بگویی. حرفهایی را بزنی که خودشان جرئت ندارند بزنند. حرفهایی که خودم نمی‌خواهم بزنم. اعتقاد داشتن مهم نیست. مهم چشمهایی است که به دهنت خیره شده‌اند. به قول عبید زاکانی: قاضی قوم خود را گفت ای مردم خدای را شکر کنید. شکر کردند و گفتند این سپاس از بهر چه باشد؟ گفت خدای را سپاس دارید که فرشتگان را نجاست مقرر نیست ارنه بر ما می ریستند و جامه‌های ما را می آلودند.»

رمان ضدانقلاب

سپس در یک دوره‌ی نسبتاً طولانی مضمون انقلاب به کل از ادبیات ما حذف ‌شد و تا امروز، با وجود حمایت های بی دریغ دولت از نویسندگان حوزه‌ی هنرهای اسلامی و دیگر نویسندگان وابسته به نهادهای دولتی، نتوانسته‌اند رمان انقلاب را بنویسند. در مقابل نویسندگان مستقل آثار ماندگاری در این عرصه پدید آورده‌اند.

در خارج از ایران مهشید امیرشاهی با انتشار رمان «در حضر» نخستین نمونه از رمان انقلاب را ارائه می‌دهد. این رمان که تا امروز همچنان منحصر به فرد است، در واقع روزنگار وقایعی است که با ۱۷شهریور ۵۷ آغاز می‌شود و با کناره‌گیری بختیار و به قدرت رسیدن دولت موقت و خروج نویسنده از ایران به پایان می‌رسد. مهشید امیرشاهی موفق می‌شود از درون طبقه‌ی متوسط متجدد گزارشی مستند از انقلاب ایران به دست دهد.

امیرشاهی در این رمان یک نویسنده‌ی تحلیلگر نیست. او گزارشگر وقایع روز است و اتفاقاً به همین دلیل رمان او یک سند بی‌همتا از چگونگی غلبه مذهب اسلام بر زندگی روزانه ایرانیان و تحمیل تدریجی حجاب به زنان ایرانی است. امیرشاهی از نشست مجلس شورای ملی بعد از واقعه‌ی هفده شهریور گزارش زیر را به دست می‌دهد:

«نماینده دیگری پشت تریبون می‌رود و با صدایی نحیف اعلام می‌کند که به خاطر فجایع «جمعه سیاه»، از روز قبل به مدت یک هفته روزه گرفته است.

مهین می‌گوید «طفلکی! پیداس نا نداره.»

تظاهر به مذهبی بودن هم این روزها سخت رایج است. فقط وکیل مخالف خوان نیست که با روزه‌داری خارج فصل اسلام آورده است - خود نخست وزیر هم بیش از عرف عابد و مسلمان شده است؛ چپ و راست می‌رود و لی‌لی به لالای «آیات عظام» و «آقایان روحانیون» می‌گذارد. برای آنکه ارباب عمائم شب آسوده بخوابند، قمارخانه‌ها و کاباره‌ها را تعطیل کرده است.»

رمان بازنگری در اندیشه‌ی انقلابی

در خارج از ایران محمود مسعودی در رمان «سورة‌الغراب» با نگاهی انتقادی به بازنگری در اندیشه‌ای پرداخت که به انقلاب انجامید. خانم پرتو نوری‌علاء (شاعر و منتقد ادبی) در نقد این رمان می‌نویسد:

«سورة‌الغراب» بی‌آغاز و بی‌پايان، در برابر يقين آمده است. شک در همه اعتقادات جزمیِ زمينی و آسمانی. نزول «سوره»‌ای که به‌شک و پرسش و نفی می‌نشيند. «سورة‌الغراب» خوابی است در بيداری يا واقعيتی است در رؤيا. رؤيا‌- واقعيتی که در «شهر سوره کلاغ» رخ می‌دهد. شهری که «تدريجاًً به قبری خراب و از ياد رفته تبديل می‌شود.»

«سورة‌الغراب» جهانی است که در رؤيا‌- ‌واقعيت ما محقق می‌شود. جهانی که مردمانش از ترس به‌دروغ پناه می‌برند، از دروغ به‌يقين می‌رسند و در تبعيتی همگانی «گرفتار ضرب المثل‌ها و تک بيت‌های فتوی دهنده پدرانشان» در شهری سياه‌پوش جنازه‌ای را‌- شايد جنازه آمال و آرزوهای خود را‌- ‌مشايعت می‌کنند. نظم چنين جهانی با «فرياد» ناگهانی هنگام پريدن از خوابی هولناک يا دريافتی غير‌منتظر، در همه زمان‌ها و در تمام مفردات و‌جمع صرف می‌شود: «فرياد کشيدم، فريادکشيدی، فريادکشيد. فرياد کشيديم، فرياد کشيديد، فرياد کشيدند. فرياد کشيده بودم، فرياد کشيده بودی، فرياد.‌.‌.‌»

(هنر و آگاهی، مجموعه نقدها و مقالات، انتشارات کلبه ی کتاب، لس آنجلس، ۱۹۹۹)

نخستین رمان فارسی، رمان آخوندزاده با اندیشه‌ی انقلابی شکل می‌گیرد، در خارج از ایران نوشته می‌شود و در ایران انتشار می‌یابد. تقریباً یک قرن بعد از انتشار این نخستین رمان، انقلاب دیگری در ایران اتفاق می‌‌افتد. داستان این انقلاب دوم هم که بیشتر به آسیب‌ها و نقصان‌ها نظر دارد در خارج از ایران نوشته و منتشر می‌شود. آخوندزاده خواست مشروطیت و حکومت قانون را مطرح می‌کند و برای آزادی انسان اهمیت قائل می‌شود. امیرشاهی روزنگاری به دست می‌دهد از برآمدن حکومت مشروعه و تسلط پیدا کردن روحانیت و از میان رفتن آزادی‌های فردی. مسعودی ده سال بعد، در سورة‌الغراب پیامدهای انقلاب بهمن ۵۷ را به شکل یک پارودی پیچیده و چند لایه نمایان می‌کند. این همه‌ی تجربه‌ی ما و تنها دستاورد ماست از رمان انقلاب.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ایکاش یه خرده بیشتر درباره رمان مهشید امیرشاهی صحبت میکردین. این رمان رو از کجا میشه پیدا کرد؟ هستش برای دنلود؟

-- خوانده خاک ، Feb 8, 2010 در ساعت 07:08 PM

برای خواننده بالایی//این کتاب دو قسمت دارد. در سفر و در حضر/ امیر شاهی داستان های کوتاه دیگر هم دارد. در مورد دکتر شاپور بختیار هم نوشته / که رمان نیست/ به نام یکرنگی. کتاب را شرکت کتاب چاپ کرده/ یکی از دوستانم از فرانسه برایم فرستاد. خوانندگان خانم امیر شاهی هم یک سایت وب به او اختصاص داده اند.

-- خسرو ، Feb 8, 2010 در ساعت 07:08 PM

اقای حسین نوش اذر: من تعجب می کنم که چگونه شمایی که هم قلم شیوایی دارید و دستی در نوشتن و بالاتر از همه با ادبیات روانشناسی مدرن هم اشنایی دارید وقتی به کتاب خانم مهشید امیر شاهی می رسید تمامی دانش و خرد و دید تان را بهدر داده و به پشیزی می فروشید. بطوریکه خودتان هم واقف هستید این خانم از دید به سلطنت طلب مخالف انقلاب بوده و انتقاد هایش به انقلاب نه مترقی بلکه بغایت ارتجاعی است. در اینکه یه مشت قاتل و لمپن نتایج انقلاب را دزدیده اند و در این سی سال بلا های عظیمی بر سر مردم ایران آورده اند اصلا و ابدا شکی نیست اما ما ایرانی ها می بایستی این دوره را پشت سر می گذاشتیم و برای همیشه ایده یه حکومت دینی را به خاک می سپاردیم. اگر هم سلسله پهلوی برای چند دهه هم دوام می آورد باز هم این خواست حکومت دینی از ذهن مردم بیرون نمی رفت و همین بلاها-- حتی ممکن است از نوع خیلی بد تر از اینهم-- چند دهه دیرتر بر سر مردم می آمد.
به میمنت انقلاب حد اقل شعور سیاسی مردم خیلی بالا رفته است. سوسن خواننده محبوب ایرانی ها با آنهمه اشنایی اش با صنف تحصیل کرده و مسافرت های خارج اش بعد از انقلاب در مصاحبه ای اذعان کردند که تا انقلاب ایشان اصلا نمی دانستند که چیزی به نام جمهوری وجود دارد و همیشه فکر می کرده است که تمامی دولت ها پادشاهی است. شما سطع فرهنگ این خانم ثروتمند و مشهور را با سطح فرهنگ و شعور بالای مردم کنونی ایران مقایسه کنید که ایا انقلاب به نفع مردم تمام شده است یا به ضررشان.؟

تاره این فقط خانم مهشید امیرشاهی نبودند که پیش بینی هایشان درست از اب در آمده است من شخصا طرفدار انقلاب بودم ولی حتی برای یک روز هم از این حکومت دینی دفاع نکرده ام. من طرفدار به جمهوری سکولار هستم اما خانم امیر شاهی طرفدار به ر÷یم پوسیده و منقرض شده ای به نام پادشاهی. پس ایشان ارتجاعی اند هر چند هم داستان نویس خوش قلمی باشند
.----------------------------------------------
آقای دهقانی گرامی
برنامه های رادیویی خاک به برخی مناسبت ها و به برخی حاشیه ها اختصاص دارد. نخستین برنامه رادیویی خاک را به انقلاب و رمان انقلاب اختصاص دادیم. این را دوستانه از من بپذیرید که خانم امیرشاهی به اعتبار پاره ای از داستان های کوتاه شان و به اعتبار برخی رمان هاشان، از جمله عروسی عباس خان از نویسندگان بزرگ ایران به شمار می آیند. من و شما ممکن است با ایشان از نظر سیاسی هم عقیده نباشیم. ممکن است اصولاً نویسندگان چنان که در ترجمه مقاله خانم کارولا اشترن در همین دفتر خاک خواندیم اصولاً از نظر سیاسی نتوانند در پاره ای مقاطع تاریخی تصمیم درست بگیرند. اما عقیده سیاسی یک نویسنده نمی تواند ملاک داوری ی آثار او قرار بگیرد. به هر حال، خوب یا بد «در حضر» خانم مهشید امیرشاهی به موضوع انقلاب پرداخته، فضل تقدم دارد و تا امروز ازین نظر منحصر به فرد است. از مشارکت و همفکری شما سپاسگزارم و روزی خوش برای شما آرزومندم.

-- علی دهقانی ، Feb 9, 2010 در ساعت 07:08 PM

بله، مهشید امیر شاهی صرفنظر از تفکر سیاسی اش یکی از نویسندگان خوب معاصر ماست. و تا آنجا که من در مقالاتش، سخنرانی هایش و مصاحبه هایش دیده ام همیشه به شکلی بسیار رادیکال رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داده.
صادق هدایت هم در برخی نوشته هایش دنبال فر و شکوه ایران باستان بوده و به اعراب و اسلام هم فحش داده. آیا میشود منکر جایگاه بزرگش در ادبیات معاصر ایران شد؟

-- بازدید کننده ی خاک ، Feb 9, 2010 در ساعت 07:08 PM

اگر دنیا دو قسمت باشد یکی سیاه یکی سفید در آن صورت می توان همه سیاهی را پاک کرد (شاید هم دور ریخت یا معدوم کرد). اما حتی دید تاریخی می گوید همین سفید هایی که همیشه سفید بودند، چه قبل از پنجاه و هفت چه بعد از آن، امروز با سفید های بعد از پنجاه و هفتی مخلوط شده اند. سفید هایی که قبلا سیاه بودند. مدارا به معنی این نیست که همه راست می گویند. آن که راست می گوید همیشه منم. مدارا می گوید همه همدیگر را ببینیم ، بشنویم و با هم زندگی کنیم. مجازات را برای مجرم ذخیره کنیم، نه کسی که مثل من فکر نمی کند.

-- خسرو احسنی قهرمان ، Feb 9, 2010 در ساعت 07:08 PM

با نظر آقای علی دهقانی موافق نیستم. امیرشاهی نویسنده ایست که نان را به نرخ روز نمیخوردو قائم به ذات خوداست. تاآنجائی که من مقاله ها ونوشته های ایشان را خوانده ام، نامبرده یکی از منتقدین سرسخت رژیم پهلوی است ودر هر مناسبتی نظر خودرا صریحا در این مورد ابرازکرده است. امیر شاهی به درستی معتقد است که علت افتادن مردم ومملکت در دام آخوندها، وجود خفقان وسانسور شدید رژیم پهلوی بود که اجازه نمیداد سطح دانش وآگاهی مردم ارتقاء یابد. ضمنا این نویسنده تسلطی فوق العاده به زبان و ادبیات فارسی داشته ونحوه نوشتنش بسیار سلیس وخودمانیست. بطوریکه هنگام خواندن اثری ازایشان، خواننده احساس میکند که نویسنده دارد رو در رو با او صحبت میکند. این نویسنده بسیار صریح اللهجه است واهل به نعل وبه میخ ک.بیدن هم نیست. باوجود آنکه مرتب از ناآگاهی سیاسیش سخن به میان میآورد، ولی وقتی انتقاد وی را از حرکتهای سیاسی اکبر گنجی بخوانید، متوجه میشوید که برخلاف عده ای از نویسندگانمان، در سیاست هم دستی توانا دارد. آقای دهقان را جهت اطلاع بیشتر نسبت به این نویسنده، به تارنمای زیر رجوع میدهم:
www. amirshahi.org

-- علی کبیری ، Feb 10, 2010 در ساعت 07:08 PM

مهشید امیرشاهی؟
یکی ازنادرترین نویسندگان معاصرمااست . عمرش بلندباد و قلمش پربارباد
سلام به مهشید امیرشاهی
ایرج هاشمی زاده

-- ایرج هاشمی زاده ، Feb 10, 2010 در ساعت 07:08 PM

آقای نوش آذر فکر نمی کنید سوره الغراب مسعودی را با انقلاب خیلی خیلی محدود کرده اید؟ کتاب خانم امیرشاهی سرراست یک داستان در باره انقلاب است اما رمان مسعودی را کج فهمی است (می بخشید) که فقط یک رمان در باره انقلاب بدانیم هرچند که این جنبه را هم خواننده آشنا به تاریخ این سال ها خود به خود متصور می شود. من تازگی ها آن را خوانده ام. بعد از سال ها شنیدن اوصاف آن از دوستان و باید البته دو باره بخوانم. ولی به نظرم آمد که هر صفحه آن مثل برخی از پیچیده ترین رمان های غربی قابل تفسیر و توضیح است. مثل اولیس جیمز جویس است یا مانهاتن ترانسفر دوس پاسوس. اصلا کلمه انقلاب در سوره الغراب نیست. البته شما نویسنده هستی خودتان و بهتر میدانید. ولی مثل این که بگویید بوف کور در باره تریاک یا سیزده بدر است!!! نوشته خانم نوری علا را هم البته هنوز نخواندم. امیدوارم او مثل شما فکر نکند.

-- بهمن ، Feb 11, 2010 در ساعت 07:08 PM

آقای بهمن گرامی
نظر شما را ندیدم وگرنه زودتر پاسخ میدادم. این تاخیر را ببخشید. شما حق دارید. در رمان آقای مسعودی از انقلاب سخنی در میان نیست. بلكه به گمان من اندیشه انقلاب و آرمانگرایی نهضت های چپ به شكل یك پارودی نقد میشود. با سپاس از همفكری شما

-- حسین نوش آذر ، Feb 13, 2010 در ساعت 07:08 PM