رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ دی ۱۳۸۵

بازی شب یلدا و اکابر وبلاگستان

گوش دهید و دریافت کنید

وقایع وبلاگیه بیست و پنجم

سلمان خان جريري كه اول ساكن وبلاگستان بوده و از اين جهت حتي از ميرحسين خان درخشان هم ابوالبلاگرتر است، بمناسبت شب يلدا يك مراسمي را بدعت گذاشت كه بقرار آن، هر بلاگري 5 خصيصه خصوصي از خودش را در وبلاگش به مراجعين اعلان و بعد 5 بلاگر را معرفي كرده كه خوش دارد آنها هم 5 خصيصه‌شان را اعلان كنند و اين همينطور مسلسل ادامه دارد كه تا بحال کثیری از جنابان بلاگرها به اين دعوت لبيك گفته‌‌اند و استبعادی ندارد که مثل نهضت افتخارنويسي كه آقا رضاي ساكي و اعضاي حزبش در وبلاگستان بپا كردند و خيلي عموميت يافت و طي آن كوروش خان ضيابري كمثل الخاگينه لِه و لورده شد، مقبول و گسترده شود. و لاکن آنچه مشهود است تا بحال اینکه حضرات بلاگری که رسما ساکن ممالک محروسه نیستند استقبال بیشتری از این کرده اند که یحتمل دليل آن اينست كه اصولا ايراني جماعت از ترس روز مبادايي كه بگير عدليه و نظميه بيفتد و آنجا بجهت تكميل دوسيه هر امر خصوصي و شخصي را تفحص و از ان امورات خلاف استخراج كنند، عادت به كتمان و تحريف امورات خصوصيه و شخصيه خود دارد. و چه بسا از اهالي وبلاگستان، كه يك حرفي و نظري را به طريق الله بختكي در وبلاگ خود گفته یا مطایبه ای کرده و بعدها كه مقرر شده بجهت وي سياستي اعمال شود، همان حرفها را مستدرك كرده پدر صاحاب بچه آن فلك‌زده را درآورده‌اند.

ديگر آنكه از قرار مسموع، آقا امير فرشاد ابراهيمي چند شب‌پيش به يك هيات و حركات غريبي در عمارت وبلاگ خود حاضر و نعره زنان و سر و روي كوبان التماس داشت كه وي را محاكمه و بمجازات برسانند. معزي‌اليه همان امير فرشاد خان معروف جمعیت فشاراست كه بعد آنکه از عضویت و بلکه سرکردگی آن جمعیت تائب شد، آكتوريّت يك سينماتوگرافي را كرد كه در آن خيلي مسايل سري و مخفي مهمي از رجال مهم مملكت را افشا و از گذشته خود تبري نمود و بواسطه آن بحبس هم رفت. كه آن سينماتوگراف در ايام خودش كه عموم ملت به مسايل پشت پرده رجال علاقه وافري داشت خيلي رونق يافت و هيچ رقيبي از اين جهت تا مدتها نداشت الا همين اواخر كه سلايق مردم تغيير كرده و بجاي پس پرده رجال، علايق زائد الوصفي به پیش پرده نسوان پيدا شد و يك بانويي كه اتفاقا مشاراليها هم مثل مشاراليه "امير" در اسم خود داشت، گوي سبقت را از وي سرقت نمود.

علي ايحال، اين جناب، از همان ايام دائم به تبري و توبه از افعال ماضي خود اشتغال داشت و لاكن در صحت و سلامت به نظر رسيده و هرگز تقاضا بجهت مجازات خود نمي‌نمود. از قرار معلوم، اين خوي انتحاري كه از زمان انصاريت در وي بوده، دوباره فعال شده منتها به اين فرق كه اين‌بار قصد هلاك خود وی را كرده.

ديگر آنكه آقا محمود فرجمكي درس اخلاق اين مجلس خود را مخصوص امر به معروف و نهي از منكر در وبلاگستان كرد كه مختصري از ان تيمناً راپرت مي شود:

«... و مثلا يك بلاگري يا بلاگره‌اي مي بيند كه يك بلاگر يا بلاگره‌ ديگري، افعال و اعمالي كه به نظر وي واجب يا مستحب است را ترك كرده يا افعال و اعمالي كه به نظر وي مكروه يا خداي ناكرده حرام است را انجام مي دهد. در اينجا بايد بسته به ميزان وجوب يا تحريم، امر و نهي كرد... اما قبل آن اول بايد خوب ديد كه آيا اين افعال و اعمال واقعا واجب و مستحب و حرام و مكروهند يا بعقيده و به راي وي اينطورند... مثلا بعقيده بسياري از بلاگرين و بلاگرات ذوي الاحترام، حفظ نيم‌فاصله اوجب واجبات است و لاكن بعقيده بسياري مستحب و بلكه جمعي هم آن‌را مباح مي دانند، پس در چنين مواقعي تصميم عجولانه و تفسير به‌راي جايز نيست كه مثلا يك بلاگري چون اين را براي خود واجب فرض كرده، وهم كند كه واقعا واجب است و بعد ديگراني كه اين را انجام نمي دهند را سرزنش يا حتي تعزیر و مجازات كند... و بعد اين، بفرض هم كه اثبات شد بلاگر يا بلاگره‌اي ترك واجبي يا فعل حرامي كرده بايد اول او را موعظه حسنه كرد، اگر به‌راه آمد كه فبها المراد و اگرنه، بايد مختصري محكمتر وي را نصيحت كرد كه اگر فايده داد فبهالمراد و اگر نداد، باز محكمتر... و به همين ترتيب پيش رفت كه البته براي مرحله نهايي كه رد شدن با غلطك – که این غلطک بر وزن مفعل اسم آلت و هم ریشه مغالطه است و البته غَلطّک هم ضبط شده- از روي بلاگر يا بلاگره خاطي و عاصي است بايد خيلي جانب احتياط را رعايت كرد . مي‌فرمايد

چو له كردي مباش ايمن ز غلطك كه با غلطک شوی روزی تو هم دَک!

يعني اي بلاگر، اي بلاگره! هيهات كه گول تيزي زبان و پشت بازوي عيانت را بخوري و تا خطاي بدبختي را كشف كردي، غلطك برداري و له و لورده اش كني، هيهات! كه چه بسيار كساني بوده‌اند كه هنوز مشغول غلطكي كردن يك بدبختي بوده اند كه بواسطه يك سهو و غلطي، همانجا يكي‌ ديگر غلطكي‌شان كرده!

مگر نشنيده‌اي كه

دست بالاي دست بسيار است كار غلطك بسي زیان بار است

... بنابراين، بايد در امر و نهي اول از درجه حسن و قبح افعال مطمئن شد و بعد هم مرحله به مرحله يا بقول اساتيد فبهاالمراد-فبهاالمراد جلو رفت و ضمنا براي غلطكيدن هم اذن داشت و...»

تمت. اول دیماه 1385 جلالی مطابق بیست و دویم دسامبر 2006 سال مسیحی

میرزا محمود، خفیه نویس دارالصوت زمانه

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقا این کار امر و نهی به پای وقایع وبلاگیه نرسید شاید چون اولش است ولیکن نظر من این است که پا در کفش ملا جماعت نکن که چوب در آستین می کنند!!

همان بهتر است از خیر این بگذر!

-- سعید ، Dec 22, 2006 در ساعت 07:30 PM