تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با گزینگ قاضی، عضو انجمن ادبی مهاباد و فعال اجتماعی و مشاوره خانواده و زنان

زنان کرد در زنجیر فرهنگ قومی

محمدرضا اسکندری

گزینگ قاضی، متولد شهرستان مهاباد، فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی، عضو انجمن ادبی مهاباد و فعال اجتماعی و مشاوره خانواده و زنان است.

خانم قاضی تلاش می‌کند با نوشتن مقالات اجتماعی در سایت انجمن قلم کردستان ایران، گوشه کوچکی از مشکلات فرهنگی زنان را در کردستان و ایران روشن نماید.

تخصص شما در ادبیات فارسی است. چرا بیشتر وقت خود را به مسایل اجتماعی، به‌خصوص مسأله زنان اختصاص داده‌اید؟

در خانواده‌ای بزرگ شدم که هیچ روزی برای فراغت خود نداشت. برخورد به مسایل دیگران از نزدیک و به طور عینی و زنده ما را در هر گرایش و سمتی که بودیم به مشکلات جامعه و مردم گره می‌زد و همین حس مسوولیت در مقابل انسان‌ها، من را به بلوغ رساند.

در برخورد به مسایل، لمس موانع فرهنگی و اجتماعی و قانونی میسرتر بود. علی‌الخصوص در رابطه با زنان که همه‌ی این موارد نام برده بی‌انعطاف‌تر بودند.

هر چند زیاد نگذاشتیم اما از آنچه از دست و دلم برآمده کوتاهی نکرده و نمی‌کنم. خودم زنم و به آن می‌بالم و نمی‌گذارم مشکلات در سر راه و عقب‌ماندگی‌هایش را به ذات بزرگ او نسبت بدهند و برای احقاق این بزرگواری خواهم کوشید که ارتقای انسان را در آن می‌بینم.

۱۰ دسامبر امسال، ۶۰ سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌گذرد، به نظر شما دولت ایران که یکی از اولین کشورهای است که آن را امضا کرده است تا چه اندازه این ۳۰ اصل را در رابطه با زنان رعایت نموده است؟

این چنین امضاهایی بنای عملی و علمی ندارد، مانند سدی می‌ماند که بدون مطالعه احداث شود، نمی‌شود از چنین سدی توقع برآورده کردن آن منافع پیش‌بینی شده را داشت.

اصولاً کارهای بی‌بنیاد و بی‌مطالعه زود‌انجام و در نتیجه بی‌ثمر است. و این‌که ایران ۶۰ یا صد سال پیش چنین اعلامیه‌ای را تصویب کرده باشد، دلیل بر متمدنی نمی‌شود.

چنین کارهایی بستری مناسب می‌خواهد و آماده کردن آن بسیار پیچیده و زما‌ن‌بر و درایتی خاص می‌خواهد که هنوز در بین ما سراغ نیست. این‌قدر که در رابطه با زنان سوال می‌شود انگار در ایران وضعیت مردان خیلی ایده‌آل است.

زنان کرد در زمان حکومت جمهوری اسلامی با مقاسیه با سایر نقاط ایران از حقوق برابر از لحاظ آزادی‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی برخوردار بوده‌اند؟

زنان در کردستان به نسبت وضعیت همجنسانشان در مرکز به آن درجه از رشد اجتماعی نرسیده‌اند تا با قانون و موانع آن به اندازه‌ی آنان درگیر شوند، بنابر‌این در‌گیری مرکز‌نشینان با قانون به نسبت شهرهای حاشیه‌نشین بیشتر است.

از نظر قانون جمهوری اسلامی، تفاوتی بین زنان شهرهای حاشیه‌نشین و غیر‌مرکز با زنان کرد وجود ندارد، بلکه مشکل کلی و اساسی زنان در ایران، فرهنگی است تا قانونی، چیزی که از بدو تولد با آن درگیرند.

اگر زنان در مقایسه با هم از آزادی به یک میزان برخوردار نیستند به شخصیت فردیشان برمی‌گردد. اما در رابطه با عدم آزادی‌های اجتماعی، سیاسی‌، مذهبی و فرهنگی همه‌ی زنان یکسانند و برابر.

یعنی در ایران مشکل به بی‌عدالتی در توزیع آزادی بر‌نمی‌گردد. بلکه مشکل در عدم آزادی در تمام این زمینه‌هاست.

اگر‌چه در دنیا حرف از برابری زنان با مردان است، حتی در دنیای غرب اکثریت زنان علاوه بر کار در بیرون از خانه، تمام کارهای خانه و تربیت فرزندان را انجام می‌دهند، آیا شما این را برابری می‌دانید؟

من مردان را در غرب در درجه‌ای از حقوق قانونی نمی‌بینم که زنان بخواهند برای رسیدن به آن درجه تلاش کنند. در غرب هم انسان‌ها برای خواسته‌های فردی خود که فارغ از جنسیت است تلاش می‌کنند.

مثل فرهنگ برهنگی یا حقوق همجنس‌بازان. شاید در بین آن‌ها هم ذهنیت‌هایی از برتری مرد بر زن در فرهنگشان باقی مانده باشد. اما قانون به آن ذهنیت‌ها بها نمی‌دهد.

به عبارتی قانون گامی جلوتر از مردم حرکت می‌کند. این‌که زن علاوه بر کار بیرون، مسوولیت‌هایی داخل خانه دارد، نشان از توان بالای اوست. اما همین موضوع مو قعی مسأله‌ساز می‌شود که بدون خواست قلبی زن، بر او تحمیل شود.

در حالی که در غرب ، به زن برای این مسأله که حتی با عشق انجام می‌دهد، حقوقی تعلق می‌گیرد و به تمامیت او لطمه‌ای وارد نمی‌کند.

برابری حقوق زنان با مردان در قوانین جمهوری اسلامی از جمله حق طلاق، ارث، مسافرت، پست‌های کلیدی، و غیره وجود ندارد، زنان در ایران چگونه می‌توانند برای برابری تلاش نمایند؟

تقریباً بسیاری از این موارد در قراردادهای خصوصی ممکن است و مانع قانونی ندارد. یعنی اگر زن و مرد با هم سر این‌که حق طلاق با زن باشد یا بر سر حق مالکیت به توافق برسند، امکان‌پذیر است و منع قانونی ندارد.

اما باید اذعان کرد این قانونی که وجود دارد، چندین گام جلوتر از باورهای مردم است. مثلاً برخورد مردم ما به زنانی که حتی در ممالک دیگر به مقام‌های کلیدی می‌رسند،‌ این است که «مگر در آن فلان مملکت قحط‌الرجال است.»

در این رابطه باور زنان به خود بسیار مهم است. که در سطح بسیار پایینی است. نا‌برابری زن و مرد، چه برای مرد و چه برای زن‌، از فرهنگ گذشته و به یک حس درونی و باور تبدیل شده است.

آسیبش را هر دو طرف همزمان می‌بینند. چون مرد و زن دو قطب از یک پروسه‌ی واحد هستند و سود و زیانشان به هم گره خورده است. در نقطه مقابل، مردی که به خود اجازه می‌دهد از موضع بالا به زن برخورد کند، زنی است که باور دارد این حق مرد است.

عدم وابستگی اقتصادی یکی از راه‌ها برای توانمندی حرکت زنان در ایران و کردستان است، آیا راهی برای زنان وجود دارد که کار اقتصادی مستقل شروع نمایند؟

آن‌ها یکی از ابعاد هزار‌گانه‌ی جامعه هستند و همه به هم گره خورده و باید با هم پیش بروند. این حرف بسیار درستی است که عدم وابستگی اقتصادی یکی از راه‌ها برای توانمندی حرکت زنان در هر جای دنیا است.

اما نگاه فرهنگی به کار در بین ما به شدت گرفتار ارزش‌گذاری است تا جایی که نفس کار و نتیجه آن نادیده گرفته می‌شود. بنابراین اینجا هم مشکل و مانع قبل از این‌که قانونی و یا عدم کار باشد، فرهنگی است.

در حال حاضر، تعدادی از فعالان مدنی زن کرد در زندان هستند، علت این همه فشار بر زنان کرد چیست‌؟

برای این‌که دو طرف قانون‌مندی‌های لازم را رعایت نمی‌کنند. البته در ایران، مجری قانون خود قانون‌شکن‌ترین رکن جامعه است. در مقابل حرکت‌ها چه این حرکت قانون‌مند بوده و چه غیر‌قانون‌مند، واکنش مجری قانون فرقی نمی‌کند.

کافی است این حرکت در موضع مخالف باشد. واکنش مجری قانون در این رابطه سلیقه‌ای است نه قانونی. مثلاً اگر مرکز‌نشین باشی، واکنش یک‌جور و حاشیه‌نشین باشی جور دیگر است.

کرد باشی یک‌جور دیگر و زن باشی جور دیگر. می‌خواهم بگویم مشکل عدم قانـون‌مندی از جانـب خود مجری قانـون است که راه را بر گفـت و گوی سالـم می‌بندد.

اگر نه خواسته‌ها آن‌چنان شاق و غیر قابل برآورد نبوده‌اند. و بیشترین نا‌امنی حکومت در رابطه با بیگانگی با مردم است.

بنا بر گزارش سازمان‌های جهانی دفاع از حقوق بشر، علاوه بر دولت جمهوری اسلامی، زنان و دختران کرد مورد تعرض اقوام و نزدیکان خود قرار می‌گیرند. زنان، روشنفکران و فعالان مدنی چه کار باید انجام دهند تا تفکر و اندیشه حقوق بشر و رعایت حقوق انسانی زنان در ایران و کردستان در خانواده مورد قبول قرار گیرد؟

دلیل این تعرضات هم پر واضح است که فرهنگی است. همچنین تضاد شدیدی که به واسطه‌ی ارتباطات بین نسل گذشته و جدید به وجود آمده است.

نهاد‌های روشنفکر و فعالان مدنی با آگاهی‌بخشی عمومی و قانون با حضور قاطع خود می‌توانند به نحوه‌ی ابراز اختلافات، جهت انسانی و مدنی بدهند.

مهم‌ترین مسأله که همواره قدرت دخالت همه جانبه‌ی نسل گذشته را در زندگی نسل امروز قوام می‌دهد، عدم استقلال مالی جوانان است. وقتی نسل گذشته تمام امکان زندگی را برای نسل امروز فراهم می‌کند خود به خود حق دخالت را ایجاد می‌کند.

آمار خودکشی زنان در کردستان خیلی زیاد است، علت این خودکشی ها به نظر شما چیست؟

در بین اقوام سنتی که روابط به شدت چهره به چهره است، آبرو یکی از بزرگ‌ترین تابو‌هاست. بر این مبنا زن که به واسطه‌ی تحصیل و گسترش ارتباطات جمعی به یک خود‌باوری درونی رسیده است، اما این خود‌باوری درونی هیچ نمود بیرونی نمی‌یابد و مثلاً به دلیل زن یا دختر بودنش مورد تحقیر و اهانت قرار می‌گیرد گرچه می‌تواند اقدام و شکایت قانونی داشته باشد، اما آبرو تابویی است که نمی‌توان شکست و وقتی شخصیتاً هم ظلم را نمی‌تواند بپذیرد، ناچار به حذف و از میان برداشتن خود می‌گراید.

البته عدم پشتوانه‌ی مالی در این رابطه بسیار مهم است. تابوها بزرگ‌ترین موانع فرهنگی هستند که بر شعور انسان‌ها حکومت می‌کنند.

در حال حاضر، چند نفر فعال مدنی زن کرد در زندان هستند؟

این آمار‌ها چیزی به مطلب اضافه نمی‌کند و برای موارد مورد نیاز، سایت‌هایی وجود دارند که می‌شود از آن‌ها دریافت کرد. من به اخبار نا‌امید‌کننده علاقه‌مند نیستم.

چرا که در این رابطه به شدت احساساتی و متأثر می‌شوم چرا که آرزو داشتم این عصر را به ترور و تحجر و حذف و زور‌آلوده نبینم.

شخصاً زندان و اعدام را محکوم می‌کنم و همدردی‌ام را با کسانی که از این دو روش در بالا آمده‌اند، ابراز می‌کنم. در آرزوی روزی که فرهنگ گفت و گو بر روابطمان حاکم شود و فارغ از ارزش‌گذاری آزادانه به اندیشه‌هایمان بپردازیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مصاحبه ی بسیار جالبی بود. باتشکر

-- m ، Dec 16, 2008

نوشته‌اید: "عدم وابستگی اقتصادی یکی از راه‌ها برای توانمندی حرکت زنان در ایران و کردستان است". بهتر بود می‌نوشتید: "... در سراسر ایران از جمله در کردستان است" چرا که از جمله کنونی شما چنین می‌تواند برداشت بشود که ایران و (استان) کردستان را دو واحد سیاسی جدا دانسته‌اید.

-- شادان ، Dec 17, 2008

من فکر می کنم بعضی از دوستان فقط دنبال کلمه ای هستند که مردم ایران را از هم جدا کنند. دوست گرامی مطلب در رابطه با زنان کردستان است. و به نظر من که در ایلام زندگی می کنم یک از مشکلات وابستگی اقتصادی زیاد زنان کرد است. شکی نیست این شامل تمام دنیا حتی اروپا هم هست. چون در انجا هم این مشکل زنان دارند.زنان 65 درصد تولید دنیا را انجام می دهند کمتر از 1 درصد در امد دنیا دست آنها می باشد.
زنده باد اتحاد خلقهای ایران

-- اقبال ایلام ، Dec 17, 2008

خانم قاضی گرامی،

با سلام و تشکر از تلاشها و مصاحبه‌ی خوبتان،

اجازه‌ بدهيد که‌ خدمتتان عرض کنم که‌ شما يک بستر بسيار مهم و اما زيان‌بخش در امر رهائی اجتماعی زنان که‌ دين است را از قلم انداخته‌ايد و عامل تعيين‌کننده‌ی ساختار سياسی را نيز بسيار کم‌بها داده‌ايد. محتملا به‌ دليل معذورات سياسی.
اما آنچه‌ در سطور فوق "فرهنگ قومی" نام گرفته‌ است، در واقع دين و مذهب است و اين خاص کرد و کردستان نيست؛ از افغانستان گرفته‌ تا عربستان سعودی و شاخ آفريقا از اين لحاظ (بی‌حقوقی زنان) در رنجند و وجه‌ مشترک همه‌ی آنها مذهب است و نه‌ قوم به‌ مفهوم اتنيکی و مردم‌شناسی آن.

در ضمن، از فعاليتهای مدنی و فرهنگی سخن رانده‌ايد: می‌دانيم که‌ مهمترين مؤلفه‌ی فرهنگ زبان می‌باشد. لذا اميد آن دارم که‌ فعالان شريفی چون شما يکی از زمينه‌های فعاليتشان زبان و ادبيات کردی باشد. غم‌انگيز است که‌ ما در ايران و در کردستان تا استادی دانشگاه‌ می‌توانيم زبان و ادبيات فارسی بخوانيم و برداشت من اين بود که‌ دست کم يک سوم تحصيل‌کرده‌های دانشگاهی ما، ليسانس زبان فارسی دارند، اما از تحصيل به‌ زبان کردی، حتی در مرحله‌ی کودستان و ابتدايی هم محروم هستند. جای آن دارد، عادت به‌ اين بی‌عدالتی مفرط نکنيم و آن را به‌ چالش بکشيم و در مورد علت و علل آن کاوش کنيم. از خود بپرسيم، چطور می‌شود، فرهنگ ملتی را اعتلا دهيم، درحاليکه‌‌ بزرگترين حامل فرهنگ، يعنی زبان را از آن گرفته‌اند؟

موفق باشيد.

ناصر ايرانپور
آلمان فدرال
17 دسامبر 2008

-- ناصر ايرانپور ، Dec 17, 2008


خانم قاضی گرامی،

با سلام و تشکر از تلاشها و مصاحبه‌ی خوبتان،

اجازه‌ بدهيد که‌ خدمتتان عرض کنم که‌ شما يک بستر بسيار مهم و اما زيان‌بخش در امر رهائی اجتماعی زنان که‌ دين است را از قلم انداخته‌ايد و عامل تعيين‌کننده‌ی ساختار سياسی را نيز بسيار کم‌بها داده‌ايد. محتملا به‌ دليل معذورات سياسی.
اما آنچه‌ در سطور فوق "فرهنگ قومی" نام گرفته‌ است، در واقع دين و مذهب است و اين خاص کرد و کردستان نيست؛ از افغانستان گرفته‌ تا عربستان سعودی و شاخ آفريقا از اين لحاظ (بی‌حقوقی زنان) در رنجند و وجه‌ مشترک همه‌ی آنها مذهب است و نه‌ قوم به‌ مفهوم اتنيکی و مردم‌شناسی آن.

در ضمن، از فعاليتهای مدنی و فرهنگی سخن رانده‌ايد: می‌دانيم که‌ مهمترين مؤلفه‌ی فرهنگ زبان می‌باشد. لذا اميد آن دارم که‌ فعالان شريفی چون شما يکی از زمينه‌های فعاليتشان زبان و ادبيات کردی باشد. غم‌انگيز است که‌ ما در ايران و در کردستان تا استادی دانشگاه‌ می‌توانيم زبان و ادبيات فارسی بخوانيم و برداشت من اين بود که‌ دست کم يک سوم تحصيل‌کرده‌های دانشگاهی ما، ليسانس زبان فارسی دارند، اما از تحصيل به‌ زبان کردی، حتی در مرحله‌ی کودستان و ابتدايی هم محروم هستند. جای آن دارد، عادت به‌ اين بی‌عدالتی مفرط نکنيم و آن را به‌ چالش بکشيم و در مورد علت و علل آن کاوش کنيم. از خود بپرسيم، چطور می‌شود، فرهنگ ملتی را اعتلا دهيم، درحاليکه‌‌ بزرگترين حامل فرهنگ، يعنی زبان را از آن گرفته‌اند؟

موفق باشيد.

ناصر ايرانپور
آلمان فدرال
17 دسامبر 2008

-- ناصر ايرانپور ، Dec 17, 2008

دوستان عزیز خواهشمندم مسائل را لوث نکنید. مسئله حقوق زنان ربطی به مسئله ملی و اینگونه مسائل ندارد. خواهشمندم حداقل در مسائل اجتماعی و فرهنگی، شوونیزم یک ملت را وارد نکنید. بگذارید ما کردها معضلات فرهنگی خودمان را ریشه یابی کنیم و اینقدر تفکرات منافقانه جمهوری اسلامی را متوجه ما نکنید. چه خبر است ما کردها حتی اگر در مورد مسائل اجتماعی هم اظهار نظر می کنیم بلافاصله انگ تجزیه طلبی و افکار منحط را به ما نسبت می دهید. خواهشمندم عاقلانه با منسائل برخورد کنید و اینقدر تحت تاثیر فریبکاران و روبه صفتان قرار نگیرید. مطمئن باشید شما با این کارتان نه تنها کمکی به حل قضیه نخواهید کرد بلکه آن را وخیم تر خواهید کرد. این برخورد همان چیزی است که جمهوری اسلامی خواهد کرد. کاری نکنید که جریان دولت نادان ترکیه و سوریه در ایران نکرار شود. مطمئناً تاریخ شما را متهم خواهد کرد. بیایید از پتانسیل دوستی کرد و فارس به درستی استفاده کنیم نه مثل ترک ها و عرب ها فریب سیاست های حاکمان را بخورید. با تشکر

-- کامران از سلیمانیه ، Dec 17, 2008

سلام. من فکر می کنم مشکل فقط مربوط به زنان کرد نیست. حتی می توانم بگویم قوم کرد اگر چه بسیار قوم غیرتمندی است اما چندان با زن سخت نمیگیرد که در شهرهای مذهبی بر زنان سخت می گیرند. زن کرد به دلیل خصوصیتهایی حتی از زنان دیگر کشور وضعش بهتر است. مشکلی اگر هست عمومی است و حتی شامل جنسیت نمی شود. مردان ما مگر آزادند که زنانمان باشند. لذا این گونه نظرات درباره زن در قومی خاص علمی و کاربردی نیست. ممنون

-- کردنژاد ، Dec 18, 2008

دوست عزيز
به موارد جالبي اشاره كرده بوديد.استفاده كردم .متشكرم.
من كرد نيستم و در جامعه ي كردها هم زندگي نكرده ام اما چه در دوران دانشجويي و چه در حال حاضر با خانواده هاي كرد در ارتباط بوده و هستم. آن چه كه هميشه برايم پرسش برانگيز بوده درصد بالاي افسردگي در بين اين زنان كرد بوده .قبول دارم كه در طول تاريخ هميشه حقوق اقوام مختلف از جمله كردها بيشتر از اكثريت جامعه پايمال شده است و شاهد هستيم كه در هر حكومتي به بهانه هاي گوناگون اين عمل تكرار شده است ولي در بين قوميتهاي مختلفي كه با آنها برخورد داشته ام كردها يا خود را بيشتر ايراني مي دانند ويا داعيه ي جدا بودن خود از ايران را داشته اند . به كرات با برخوردهاي طلبكارانه اي از جانب يك كرد كه در آن حقوق تاريخي چندين صد ساله را مطالبه مي نموده مواجه شده ام . در بين دوستان كرد من زنان ژست هاي زن سالاري زيادي دارند ولي در ميان هيچكدام چهره ي واقعي سالاربودن را نديده ام.گويي اين سياستي است كه از جانب همسرانشان پي ريزي شده تا با اين نمايش بر خانواده ي خود تسلط همه جانبه داشته باشند. درست است كه نظرات من درباره ي اين جامعه ي كوچك كردها علمي نيست وبا هيچ معيار علمي آزمون نشده است ونمي توان گفت مشت نمونه ي خروار است ولي رد پاي صحت آن را مي توان در آمارهاي طلاق و خود كشي مشاهده كرد.به نظر من هر انساني كه مورد ظلم قرار بگيرد چه بر اساس زبان ،مذهب ، دين ، جنسيت يا به هر دليل ديگر دچار انباشته شدن كمپلكس هايي در درونش مي شود و تداوم نا حقي و ارضا نشدن نيازهاي اجتماعي و فردي موجودي با رواني رنجور و در نهايت با رواني گسيخته در پي خواهد داشت .مهم نيست كه اين فرد كرد است يا ترك .لر است يا فارس .مهم اين است كه انسان است.

-- نازي ، Dec 22, 2008

از فضای ایجاد شده برای اینکه کسانی که می خواهند نظر بدهند خوشحالم. و دوست ندارم که در این رابطه کسی خود را سانسور کند و هر آنچه از فکرشان می گذرد عنوان کنند. قبول کردن یا نکردن کسی ملاکی برای سکوت یا سانسور نخواهد بود.
از دوستان متشکرم

-- گزینگ قاضی ، Dec 24, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات