زنان در کردستان ایران و چالشهای برابریطلبی
محمدرضا اسکندری اسعد سلامی
فریده محمدی که در کردستان ایران به نارین شناخته میشود، هنرمند و شاعری است که با چاپ کتاب شعری به نام «سکوت خاکستری» در سال ۲۰۰۴ به جرگه شاعران جوان پیوسته است.
نارین، یکی از زنان فعال در زمینه حقوق کودکان و زنان است که اولین گزارشهای تصویری از زنان کولبر در مرزهای مریوان را تهیه و در وبسایت انجمن زنان مریوان بازتاب داده است.
با او در رابطه با وضعیت زنان فعال کُرد در کردستان گفت و گو کردهام.
لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید.
فریده محمدی هستم. البته کسی مرا به این اسم نمیشناسد. چراکه فعالیتهایم را با اسم نارین شروع کردم. پیشتر در زمینه نقاشی کار کردهام و با چاپ کتاب شعری به نام «سکوت خاکستری» در سال ۲۰۰۴ به جرگه شاعران جوان پیوستم.
در همان سال فعالیتم را به عنوان فعال در زمینه حقوق کودکان و زنان شروع کردم و اولین گزارشهای تصویری از زنان کولبر در مرزهای مریوان را تهیه و در وبسایت انجمن زنان مریوان بازتاب دادم. اکنون هم مشغول کار هنری و نوشتن هستم.
دیدگاه و فکر برابری حقوق زن و مرد در کردستان تا کجا پیش رفته است؟
تا آنجا پیش رفته است که مردان هم همدوش زنان، پلاکاردهای یکسان بودن زن و مرد را به دست بگیرند. و در اعتراضهای جمعی مشارکت نمایند.
آخرین نمونه را هم در مریوان واقع در کردستان ایران دیدیم. تجمع چند هزار نفری مردان و زنان نسبت به قتل دختر ۱۷ سالهای که به دست پدرش به قتل رسید. این در نوع خود نمایانگر آگاهی است که مردم یک جامعه در کنار هم و با توجه به شرایط موجود به آن میرسند.
نارین محمدی
در کیفرخواست فعالان مدنی کرد حکومت جمهوری اسلامی اکثر فعالان مدنی کُرد از جمله زنان زندانی کُرد را به احزاب سیاسی کُرد بهخصوص به پژاک وصل میکند آیا این وقعیت دارد؟
تا توجیهی برای محدود کردن و در زندان نگهداشتن زنان و فعالان مدنی داشته باشد. ایران نمیتواند از زیر فشارهای بینالمللی فرار کند.
قانون این اجازه را به هیچ حکومتی نمیدهد که احکام سنگینی را برای زنانی که حقوق ابتدایی خود را مطالبه میکنند، صادر کند.
به همین دلیل میبینیم زنان کُرد حتی از نظر احکام صادره مورد تبعیض قرار میگیرند.
چند زندانی فعال مدنی کُرد در زندان است و وضعیت آنان در چه حالی است؟
اکنون خانمها (هانا عبدی، روناک صفارزاده، زینب بایزیدی، نگین شیخالاسلامی، فاطمه گفتاری) در زندانهای ایران زیر شکنجه جسمی و روانی قرار گرفتهاند و همه آنها به رابطه با احزاب مخالف محکوم شدهاند.
وضعیت جسمی خانم شیخالاسلامی معلم و عضو کمپین یک میلیون امضا وخیم گزارش شده است و این خود جای بسی نگرانی است.
در مورد وضعیت خانم گفتاری نیز دادستان دادگاه انقلاب سنندج (شعبه آن را دقیقاً نمیدانم) ۱۴ مهرماه، کیفرخواست جدیدی برای خانم گفتاری صادر کرده و طی آن، ایشان متهم به «تبلیغ علیه نظام از طریق اعلام اعتصاب غذا» شدهاند.
نامه در رد اعتصاب غذای زندانیان کُرد به اسم دلسوزان حقوق بشر در بعضی از سایتها پخش شد. در آن نامه اشاره شده بود که سازمان زنان آزاد مهر کردستان سازمانی است که پژاک درست کرده نظر شما به عنوان یک فعال زنان در این رابطه چیست. در ضمن این افراد با این کارها چه هدفی را دنبال میکنند؟
تا جایی که من اطلاع دارم این سازمان مستقل است و هیچ رابطهای با هیچ گروه سیاسی ندارد. این یکی از عادات جمهوری اسلامی است که سازمانها و نهادهای مدنی را به گروههای سیاسی ربط دهد تا با این اتهام راحتتر بتواند راه را بر فعالیتهای زنان و فعالان مدنی بسته و به آسانی دست به لغو مجوز فعالیتهای آنان بزند.
لزومی ندارد گروههای سیاسی بیایند و از طریق نهادهای مدنی و فعالان حقوق زنان، سیاستهایش را پیاده کنند. همه گروههای سیاسی، رسانه و تریبون و افراد خود را دارند و هیچ نیازی به انجمنهای زنان نباید داشته باشند.
این فقط یک اتهام است تا هر چه بیشتر زنان و فعالان مدنی کُرد را سرکوب نمایند.
تابلو نقاشی خانم محمدی
چند انجمن و سازمان فعال زنان در کردستان ایران فعال است و چه اهدافی دارند. میتوانید در این رابطه توضیح دهید؟
دقیقاً تعداد آنها را نمیدانم. انجمنهای زیادی در زمان آقای خاتمی تأسیس شدند و متأسفانه اکنون مجوز خیلی از این انجمنها لغو شده است.
اما این انجمنها همچنان از طریق وبلاگ و وبسایت به فعالیتهای خود با نوشتن مقاله و گزارش و خبررسانی ادامه میدهند.
اتهام بعضی از زنان زندانی، خروج غیرمجاز از کشور و سفر به کردستان عراق است. مگر در کردستان عراق چه چیزی وجود دارد که دولت ایران با مردان و زنان که به کردستان عراق سفر میکند، آن را به عنوان جرم میشناسد؟
واضح است، نظام در شرایطی قرار دارد که از هرگونه حرکت و جنبشی در ایران هراس دارد. احزاب عمده کُرد هم در کردستان عراق مستقر هستند و نیز حکومت اقلیم کردستان به دلیل فضای شبه دموکراتیکی که دارد، راه را برای فعالیتهای حقوق بشری تا حد زیادی باز گذاشته است.
علاوه بر این، وجود اِنجیاوهای فعال اروپایی و آمریکایی، امکاناتی هستند که ایران فاقد آنها است. سفر یک فعال مدنی از جمله یک فعال حقوق زنان به کردستان عراق که نظام را خشمگین میکند.
وضعیت زنان و قتلهای ناموسی در شش ماه گذشته در کردستان چگونه بوده است؟
اکنون آمار دقیقی در دست ندارم. اما با توجه به اخبار موجود در وبسایتهای خبری در همین نیمه اول سال ۱۳۸۷ نه زن، قربانی قتلهای ناموسی شدهاند.
آیا در قوانین ایران در رابطه با قتلهای ناموسی، جایی برای حمایت از زنان قربانی در مقابل فرهنگ غلط وجود دارد؟
معنای کلمه «قانون» در متن این سوال، مبهم است. اگر منظور از قانون، سطور نوشته در کتابهای قانون در نظام جمهوری اسلامی است، هرچند بههیچوجه نمیتوان گفت این قانون از حقوق زنان حمایت میکند، اما در همین قانون میتوان جلوی فجایع زیادی را گرفت.
اما قانون به معنای عام آن، تنها سطوری نیست که در متن کتاب قانون آمده است، بلکه تفسیر خود قانونگذار و نیز مجری آن نیز جزو فرایندی است که از مرحله تصویب تا در نهایت اجرا، نام «قانون» به خود میگیرد.
به عنوان مثال، اگر دست قاضی باز است که برای یک جرم از شش ماه تا ۱۰ سال حکم زندان صادر کند، واضح است که تشخیص خود قاضی مرحلهای از اقدام قانونی است که در متن هیچ کتاب قانونی در هیچ کجای جهان به آن تصریح نمیگردد.
آقایان بر اساس منافع سیاسی خود نیز چیزهایی بر آن افزوده یا کم کردهاند، دادگاههای ایران، گویای این امر است.
این همه سنگسار، زنانی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند، دخترانی که برای دفاع از خود در مقابل تجاوزهای جنسی ناخواسته دست به قتل زدهاند و محکوم به اعدام شدهاند، مردانی که بعد از کشتن دختران و زنان خود آزادانه در جامعه میگردند و موارد زیادی از این دست، نشان از عدم حمایت از زنان در ایران دارد.
آیا حکومت فدرال کردستان عراق میتواند نقش فرهنگی در رشد فرهنگ مدارا و حقوق بشر در کردستان ایران داشته باشد؟
ابتدا باید بگویم این سوال اصلاً درست یا منطقی است؟ اگر درست است، اول این را بگویم که شرایط فرهنگی کردستان ایران با کردستان عراق خیلی متفاوت است.
به عنوان مثال هنوز هم بنیان فرهنگی مردم کردستان عراق بر اساس عشیره است. هنوز هم گزینه «شما از کدام عشیره هستید؟» را میتوانید در فرمهای اداریشان ببینید.
سطح آگاهی مردم را اگر در زمینههای اجتماعی و علمی بررسی کنید تا حدودی میتوانید حدس بزنید که اگر هم بخواهد تأثیری داشته باشد خیلی ضعیف است. چون همین ساختار عشیرهای در میان کردهای ایران منحل شده است.
ضمناً فکر نمیکنم بتوان وظایف مربوط به حمایت از حقوق بشر را بر عهده هیچ دولتی در دنیا قرار داد. اگر بخواهم رک بگویم من به دولتها در این زمینه مشکوکم.
مگر همین چند وقت پیش نبود که ماجرای جنایتهای آمریکا در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو فاش شد. چه کسی این جنایتها را فاش کرد؟ دولت آمریکا؟
نه به هیچ وجه، این فعالان حقوق بشر در آمریکا و در سایر نقاط جهان (ولی عمدتاً فعالان آمریکایی) بودند که پرده از راز جنایت برداشتند.
فعالیت حقوق بشری، فعالیتی است که از متن یک جامعه مدنی قوی و امروزه در قالب انجیاوها انجام میگیرد.
در یک مقایسه خیلی سطحی بین فعالیتهای انجیاوها در ایران و فعالیتهای انجیاوها در عراق، میبینیم که تمامی انجیاوها در ایران، بهخصوص در کردستان ایران در یک فضای مدنی خودجوش و بدون هیچ کمکی از تجربیات انجیاوهای مجرب آمریکایی و اروپایی فعالیت خود را آغاز کرده و در زیر فشار شدید نظام همچنان فعالیتهای مدنی خود را پی میگیرند.
اما در کردستان عراق تمامی انجیاوهای فعال، یا شعبهای از انجیاوهای اروپایی و آمریکایی هستند یا اینکه اگر یک انجیاوی بومی هستند از مشاوران اروپایی و آمریکایی که در امور انجیاو مجرب هستند استفاده میکنند.
ساختار فرهنگی مردم را هم قبلاً توضیح دادم. این ساختار باعث میشود که برقراری ارتباط میان انجیاوها و مردم عادی بسیار کم و کند صورت گیرد.
علاوه بر این واقعیت این است که به تمام تلویزیونها، روزنامهها و رادیوهای موجود در اقیلم کردستان که نگاه میکنید، یا مدیران و کارمندان کرد ایرانی دارند یا به نحوی از تجربیات آنان استفاده میکنند.
در مجموع باید گفت اگر قرار باشد جامعه مدنی کردهای یکی از این دو منطقه بر دیگری تأثیرگذار باشد این کردهای ایران هستند که بر کردهای عراق تأثیر میگذارند.
ضمناً اگر قرار باشد حکومت اقلیم کردستان در بهبود وضعیت حقوق بشر، عاملی مؤثر باشد به این امر مهم در محدوده تحت حکومت خود میپرداخت.
میزان خودسوزی و قتلهای ناموسی در کردستان عراق بسیار بیشتر از کردستان ایران است. در ثانی اخیراً قانونی در پارلمان کردستان به تصویب رسید که بر مبنای آن یک مرد می تواند چهار همسر داشته باشد.
اما از وجهی دیگر، اگر منظور از این پرسش تأثیر سیاسی فضای حاکم بر حکومت اقلیم کردستان بر کردستان ایران است، میتوان گفت به لحاظ سیاسی جواب سوال مثبت است.
اما آنگاه این امر بر ذهنیت کردهای ایران در مورد حقوق بشر مؤثر نیست. همانطور که گفتم ایده حقوق بشر کاملاً جدای از فضای سیاسی است.
کولبرها
اگر مطلبی دارید که از قلم افتاده است بفرمایید؟
نکتهای که دوست دارم در پایان به آن اشاره و بر آن تأکید کنم، این است که مفهوم حقوق بشر مانند مفاهیم دیگر در جامعه بشری در دل یک ساختار اجتماعی بسیار پیچیده شکل گرفته است.
توجه به برجستهترین رویدادهایی که به تعبیری میتوان آنها را از جمله مهمترین عوامل شکلگیری این مفهوم دانست آموزنده است.
شکلگیری مفهوم حقوق بشر همزمان با علمی و تکنولوژیکی شدن جامعه است. این امر از چند طریق بر تغییر ساختار اجتماعی و در نتیجه مساعد کردن زمینههایی که این مفهوم (حقوق بشر) توانسته است در آنها رشد کند، مؤثر بوده است.
تکنولوژیکی شدن جامعه نوع کار را به عنوان یک فعالیت اجتماعی و اقتصادی تغییر داد. دیگر انسان برای تأمین رفاه نه به برده بلکه به دانش کنترل ابزار نیاز داشت.
این امر ذهنیت انسان را از مفهوم «انسان» دچار تغییری بنیادین کرد. علاوه بر این امکانات ارتباطی که همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی به وجود آمد، از چند نظر در ساختار اجتماعی و در نتیجه ذهنیت انسان اثرگذار بوده است.
از یک طرف این امر باعث شده تا انسانها در ارتباط گستردهتری قرار گیرند، و از طرف دیگر امکانات ارتباطی باعث شده است تا ساختار قدرت سیاسی هم دستخوش دگرگونیهای بسیاری گردد.
اگر در زمان انقلاب آمریکا، انگلستان به دلیل دوری راه نمیتوانست ارتش کافی برای مبارزه با انقلابیون فرستاده و در نهایت مجبور شد استقلال آمریکا را بپذیرد، در زمان جنگ ویتنام هم آمریکا و هم شوروی به سادگی میتوانستد نیرو در هر منطقهای پیاده کنند.
منظور اینکه ارتباطات باعث شده است تا قدرت، دامنههای تأثیر خود را افزون کند. دامنه تأثیر و نفوذ قدرتهای بزرگ در تمام جهان گسترده است و نیز ارتباطات تمام مردم در جهان بسیار وسیعتر و دامنهدارتر است.
در دل چنین ساختاری اموری به نام حقوق بشر معرفی شدهاند و خلاف آنها جرم محسوب میشود که در جوامع ابتداییتر به سادگی جزو عادات و رسوم مردم بودهاند.
زنده در آتش سوزاندن کافر یک رسم معمول بود، اما امروزه حتی اینکه یک مرد حق داشتن چهار همسر داشته باشد یک امر بسیار ناپسند و قبیح است.
دوست دارم از این امر دو نتیجه بگیرم. یکی اینکه «حقوق بشر» یک امر مقدس و یک ایدئولوژی نوین نیست، بلکه صرفاً یک رسم نوین اجتماعی است که رعایت آن تأثیری بقایی بر جامعه بشری دارد.
یعنی جامعهای که حقوق بشر را رعایت نکند در واقع حکم مرگ خود را امضا میکند. چرا؟ برای اینکه نیرویی را که میتواند برای تولید رفاه و پیشرفت در خدمت بگیرد فدای ایدئولوژی میکند.
من «حقوق بشر» و رعایت آن را امری پسندیده میدانم، اما نه به این دلیل که مقدس است، بلکه صرفاً به این دلیل که ما انسانهای امروزه اینگونه احساس آرامش و ایمنی بیشتری داریم.
یک نتیجه دیگری هم از این طرز تفکر میگیرم. به نظر میرسد هر شیوه حکومتی که با ساختار حاکم بر جهان امروز، یعنی الزامی بودن رعایت قوانین حقوق بشر، در توافق نباشد، در نهایت محکوم به فناست.
لذا به این تعبیر، نظامهایی مانند جمهوری اسلامی یا باید خود را با ساختار تفکری جهان تطبیق دهند یا اینکه دیر یا زود از صحنه روزگار محو خواهند شد.
این نه یک پیام امیدبخش است، مانند وعده بهشت موعود، و نه یک جبر تاریخی، نظیر آنچه که مارکسیستها به آن معتقدند، بلکه صرفاً نتیجه منطقی جنگ قدرتها در جهان است.
البته منظور این نیست که این نتیجه قهری است و با اطمینان کامل میتوان به آن ایمان داشت. اما براساس استقراء از تاریخ و آنچه تاکنون رخ داده است، میتوان این نتیجه را با اطمینانی قریب به یقین حدس زد.
این احتمال هم وجود دارد که توتالیتاریسمی نظیر قرون وسطی بر جهان حاکم شود، اما در شرایط کنونی احتمال آن کم به نظر میرسد، هر چند احتمال وقوع آن صفر نیست.
با توجه به این شرایط، ایده من این است که بهترین راه برای بهبود وضعیت حقوق بشر در کردستان بالا بردن میزان آگاهیهای علمی مردم و کمک به توسعه تکنولوژی در آن است.
البته این امر، جدای از اصلاحات سیاسی امکانپذیر نست، اما با تمرکز بر آموزش علمی که فکر میکنم نظام سیاسی حاضر هم نمیتواند با آن مخالفت کند، میتوان زمینههای لازم را برای زمانی که اصلاحات سیاسی در ساختار حکومتی کارساز شوند، به وجود آورد.
قلم یک دانشمند فیزیکدان، شیمیدان، اقتصاددان و... از قلم من و بسیاری مانند من در شکل دادن به فضای مناسب برای تحقق آرمانهای حقوق بشری خیلی موثرتر است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
با عرض سلام به دوستان رادیو ژیار
-- احمدی از مریوان ، Nov 6, 2008واقعاً مایه افتخار است که در جامعه ما زنانی اینگونه شجاع و مترقی و فداکار داریم. امیدوارم دخترم نارین همیشه موفق باشد. از آقایان سلامی و اسکندری هم متشکرم
آفرین بر شیر زنان کرد ایرانی موفق باشید
-- کردستان ، Nov 6, 2008نارین عزیز سلام
-- ُُُشیوا از بانه ، Nov 6, 2008من به تو افتخار می کنم. به برادران رادیو ژیار اعتماد کن و بیشتر برایمان بگو. چون اینان وابسته به هیچ گروه سیاسی نیستند و جمهوری اسلامی از این بابت بسیار نگران است و از رادیو ژیار بسیار عصبانی. ادامه بده عزیزم
ما از رادیو ژیار و اقای اسکندری و اسلامی تشکر می کنیم برای فعالیتهایشان در زمینه معرفی زنان فعال کرد و مسائل مربوط به کردها.
منتظر مطالب و مصاحبه های بیشتری با فعالان کرد هستیم.
-- سیروان ، Nov 7, 2008نارین جان گفتگوی بسیار جالبی بود.
-- آسو صالح ، Nov 7, 2008مخصوصاً بخش آخر آن راجع به حقوق بشر، به نکات تازه و جالبی اشاره کرده بودی.
امیدوارم همه ی ما مثل تو عمیق فکر کنیم.
آفرین بر مصاحبه کننده و مصاحبه شونده. به جای یکبار، دوبار خواندم و لذت بردم . این مصاحبه را مقایسه کنید با مصاحبه با آن آیت الله هایی که در بخش "اندیشه" قرار دارد
-- Rassoul Pedram ، Nov 7, 2008ممنون نارین عزیز.
-- ژیلا.ح ، Nov 7, 2008امیدوارم این تشویقی باشه برای باقی دختران کرد..
موفق باشی.
درود بر تمامی زنان ایرانی. با چنین زنان فرهیخته میتوان انتظار ظهور حقوق برابر زن و مرد را در ایران در آیندهای نه چندان دور گمانه زد. ایران یکپارچه، ایران آزاد برای همیشه.
-- فرزین بهرامی ، Nov 8, 2008مصاحبه جالبی بود و نارین نشان داد که عمل سیاسی وی از پشتوانۀ نظری خوبی بهره دارد.
-- خالد ، Nov 8, 2008لطفا تیتر در صفحه اصلی را تصحیح کنید در آنجا از کلمه جدائی طلبی استفاده شده اینجا از برابری طلبی.
-- الیاس ، Nov 8, 2008khaili ham mamnoon az hamvatanan-e azadandish.
-- بدون نام ، Nov 8, 2008من بعنوان يك كرد ايراني از افكار بسيار مترقيانه خانم نارين بسيار شاد شدم ولي فكر مي كنم در مورد فعاليت هاي كنوني جامعه زنان عراق كمي كم لطفي كردند زيرا جامعه زنان عراق پيشرفت هاي بسيار خوبي داشته اند
-- كرد ايراني ، Nov 8, 2008من بعنوان يك كرد ايراني از افكار بسيار مترقيانه خانم نارين بسيار شاد شدم ولي فكر مي كنم در مورد فعاليت هاي كنوني جامعه زنان عراق كمي كم لطفي كردند زيرا جامعه زنان عراق پيشرفت هاي بسيار خوبي داشته اند
-- كرد ايراني ، Nov 8, 2008من از نظری کم لطفی ایشان را تأیید می کنم. واقعاً اگر زنان ایران این آزادیها را برای فعالیت داشتند آیا از این فراتر نمی رفتند؟
زنان کرد عراقی وقتی می خواهند جلو درب پارلمان تجمع کنند تعدادشان به 50 نفر هم نمی رسد.
-- لیلا.ا ، Nov 8, 2008azizam vagan jaleb bod man shaxsan be to narin aziz aftexar mikonam
-- n ، Nov 15, 2008با درود
واقعاً مصاحبه جالبی بود.
امیدوارم حضور زنانی چنین باهوشی را در کشورمان بیشتر و بیشتر شاهد باشیم.
-- متین از تهران ، Nov 30, 2008به راستی مسئله زنان کولبر مهم است و باید بیشتر در این زمینه کار کرد.
امیدوارم کسانی فعال چون خانم نارین بیشتر در این زمینه کار کنند.
-- بدون نام ، Dec 2, 2008