خانه > رضا جمالی > گفت و گو > پاکستان، سناریوی پیچیده | |||
پاکستان، سناریوی پیچیدهرضا جمالیreza@radiozamaneh.comنقش مرموز ارتش پاکستان و سازمان اطلاعات و امنیت این کشور «آی.اس.آی» در رقابتهای بین جناحهای سیاسی و مذهبی این کشور، ساختار ژئوپولتیکی و تعاملات گروههای سیاسی را در این کشور به شدت پیچیده کرده است. گسست میان دو جناح قدرتمند ائتلافی، نفوذ روزافزون طالبان، عدم اعتماد واشنگتن به همکاریهای استراتژیک با این کشور و همچنین فشار هند به عنوان یک همسایه تأثیرگذار، پاکستان را به عنوان یک کشور اتمی ناآرام آبستن حوادثی کرده است که در صورت بیثباتی کلیه معادلات جهانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. حضور همیشگی ارتش و سازمان امنیت آی.اس.آی به عنوان دولت سایه در ساختار تصمیمگیریهای سیاسی این کشور تا حدی است که تصور قدرت در این کشور بدون حمایت آنان امکانپذیر نخواهد بود. از سوی دیگر ارتباط مرموز گروههایی در ارتش و سازمان آی.اس.آی با القاعده و طالبان افغانستان در کنار دلارهای نفتی عربستان سعودی به عنوان متحد استراتژیک این کشور سناریوی پیچیدهای را در تحوالات آینده منطقه به وجود آورده است. ترسیم وضعیت بسیار نگران کننده پاکستان، اگرچه تا حدود زیادی بدبینانه است اما واقعیت غیرقابل انکاری است که در کوتاه مدت هیچ چشمانداز مثبتی برای آن قابل تصور نخواهد بود. و این در حالی است که افتخار محمد چودری، عالیرتبهترین قاضی دادگاه پاکستان به دنبال ماهها اعتراض گسترده مخالفان و فعالان سیاسی کشور با دستور دولت دوباره به کار خود بازگشته است. آقای چودری به همراه شصت قاضی دیگر در سال ۲۰۰۷ به دلیل مخالفت با پرویز مشرف، رییس جمهور پیشین پاکستان برکنار شده بود. بازگشت به کار این قاضی قدرتمند در رأس قوه قضاییه پاکستان این نگرانی را برای برخی از نزدیکان آصف علی زرداری، رییس جمهوری فعلی پاکستان به وجود آورده که با بازگشت او و سایر وزرا دیوان عالی به سمتهای قبلی حکم پرویز، رییس جمهور پیشین این کشور برای عفو آصف زرداری، رییس جمهور فعلی پاکستان و اجازهی فعالیتهای سیاسی به او غیر قانونی و لغو شود. برای بررسی بیشتر موضوع و آیندهی سیاسی پاکستان با خانم فیروزه نهاوندی، استاد دانشگاه در بروکسل و کارشناس مسایل کشورهای در حال رشد و مسایل پاکستان گفت و گو کردهام.
خانم دکتر نهاوندی، دولت پاکستان با بازگشت به کار قاضی معروف پاکستانی افتخار محمد چودری، رییس پیشین دیوانعالی قضایی این کشور موافقت کرده است. با توجه به اینکه رابطهی این قاضی با رییس جمهور فعلی پاکستان آصف زرداری خیلی هم مناسب نیست، آیندهی سیاسی پاکستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ به طور کلی با این داستانی که به قضات پاکستان ربط دارد و همچنین نساختن نخست وزیر و رییس جمهور فعلی این کشور با آقای نواز شریف، وضع فعلی سیاسی پاکستان زیاد باثبات نیست. برگشت قاضی چودری برای آقای شریف یک امتیاز خیلی مثبت است و ممکن است در آینده برای آقای زرداری مشکل ایجاد شود. و به هر حال تحلیلگران همواره میگفتند که اگر این قاضی سر کار برگردد ممکن است آقای زرداری از شرکت در سیاست برکنار شود.
آیا بازگشت به کار این قاضی در رأس قوهی قضاییه پاکستان را باید عقبنشینی دولت در برابر مخالفان دانست یا اینکه معاملهی سیاسی در این میان صورت گرفته است. چرا که پس از ملاقات یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر با محمد نواز شریف، رهبر مهمترین اپوزیسیون فعلی پاکستان این خبر اعلام شد. فکرمیکنم هر دو نکته مهم است. یعنی هم عقبنشینی دولت فعلی، و هم فشار کشورهای غربی روی دولت فعلی پاکستان برای حل این معضل، و اینکه مثل همیشه در تاریخ پاکستان مردان سیاسی این کشور باز هم روی چند نکته با هم کنار آمدهاند. رابطهی محمد نواز شریف با این قاضی عالیرتبهی پاکستانی، قاضی چودری چگونه است؟ این قاضی به اضافهی قضات دیگری که به به سر کار برگشتند موضوع نبرد شریف با زرداری بود، یعنی به سمبل دعوای سیاسی پاکستان تبدیل شده بود. و این نشان دهنده این است که میان این دو رابطهی خوبی وجود دارد.
به تازگی رییس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا آقای لئون پانتا به پاکستان سفر کرده است. اهمیت این سفر چگونه است؟ کشورهای غربی از بیثباتی و ناامنی در پاکستان نگران هستند و فکر میکنند اگر این بیثباتی ادامه پیدا کند امنیت تمام منطقه را به خطر خواهد انداخت. آمریکاییان هم دارند سعی میکنند مشکلات منطقه را به خصوص مشکلات با گروههای تندروی اسلامی را حل کنند. آمریکا قصد دارد با سه برابر کردن کمکهای اقتصادی و غیر نظامی به پاکستان به وضع کلی این کشور کمک کنند. در نتیجه این سفر را هم باید در همین چهارچوب یعنی حل مشکلات سیاسی و امنیتی پاکستان در نظر گرفت.
خانم دکتر نهاوندی، به نظر میرسد که دولتهای پیشین و فعلی پاکستان در مبارزه با شبه نظامیان طالبان در شمال غربی این کشور به خصوص در مرز با افغانستان ضعیف عمل کردهاند. آیا واقعاً یک ارادهی سیاسی قوی در پاکستان وجود دارد که مشکل طالبان و القاعده را برای همیشه حل کند؟ رابطهی بین ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان با گروههای اسلامی همیشه خیلی مرموز بوده و فکر میکنم واقعاً این پرسش که شما میکنید سوال اصلی است. یعنی آیا واقعاً مشکل اصلی فعلی پاکستان را کسی میخواهد حل کند؟ یا خیر. این اواخر آصف زرداری با طالبان کنار آمده که آنان قوانین شریعت را در مناطق زیر نفوذ خود اجرا کنند و این نشان میدهد که دولت فعلی هم مانند دولت پرویز مشرف نسبت به تندروهای اسلامی ضعیف عمل کرده است. و هیچ معلوم نیست که چگونه میخواهند این موضوع را حل کنند؛ احتمالاً یا با کمک آمریکاییان و جنگ و بمباران بیشتر، و یا با حل مشکل افغانستان. در هر صورت فعلاً هیچ دولتی در این کشور نتواسته یک سیاست واقعی و روشن در برابر گروههای تندرو اسلامی اتخاذ کند. در همین رابطه: • بازگشت به کار چودری در پاکستان • بازگشت آرامش به پاکستان
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
از نقش دلار هار نفتی عربستان و نفوذ مذهبی عمیق وهابیون که منجر شد پاکستان به بمب اتم دست پیدا کند نباید غافل بود. سرمایه گذاری گسترده سعودیها بر روی پشتونهایی که آگاهی به هویت قومی خود را در اسلام بنیاد گرا می بینند، بی شک آینده ژئوپلیتیک منطقه را تهدید می کنند. از این روست که خواستگاه واقعی القاعده در میان آنان به مراتب بیشتر است تا درمیان عربها.
-- شیرین ، Mar 23, 2009در کشورهای عقب مانده همیشه یک اصل شده است که مدرنیستها به جای ائتلاف با مدرنیستها به سمت جریانهای سنتی و واپس گرا تمایل بیشتری دارند همان اتفاقی که برای ایران افتاد . جبهه ی ملی با سلطنت به ائتلاف نرسید و یک نفر از عهد دقیانوس پیدا شد و هر دو جریان را از معادلات سیاسی ایران حذف کرد . والبته باید اذعان کرد که حزب دموکرات آمریکا بطور کلی در مورد پاکستان تحلیل اشتباهی دارد . زرداری به جای ائتلاف با پرویز مشرف به سمت ائتلاف با نواز شریف رفته که یک سرش به عربستان وصل است . و باز هم با توجه به بی ثباتی ای که نواز شریف برایش ایجاد کرده به سمت مذاکره با القائده و طالبان رفته است . و در هر گام هم در مقابل این جریانات عقب نشینی می کند . یعنی منافع سیاسی را تا حد کینه های شخصی کاهش داده است و منافع استراتژیک پاکستان را فدای درگیری شخصی اش کرده است . و تنها ائتلاف پرویز مشرف و زرداری ست که می تواند پاکستان را نجات دهد . در غیر اینصورت هر دو جریان از قدرت حذف می شوند و جریانات واپس گرا با ائتلاف با القائده و طالبان توسط نواز شریف قدرت را بدست خواهند گرفت و کل منطقه را ناامن خواهند کرد .
-- farhad ، Mar 23, 2009پاکستان از زمان تأسیس هویت مذهبی دارد و از آنجایی که دین بعنوان بیان آزادی، جایگاهی در پاکستان ندارد، دین های قدرت مدار تمام خلأهای حقوقی را پر کرده و جامعهٌ پاکستان را بشدت آلوده به خشونت کرده اند. ارتش پاکستان وابسته به سازمان سی آی ای آمریکا است و پشتیبان گروه های خشونت گرا مثل القاعده. ژنرال هایی چون حمید گل و دیگران با این گروه ها رابطه دارند. قدرت، همانطوری که فروس اشاره می کند، جهانی است نه منطقه ای یا کشوری. با پذیرش سامانهٌ قدرت در شبکهٌ تارعنکبوتی قدرت قرار می گیرم. پس از استقلال هند و جدا سازی پاکستان، انگلیس ها طوری تقسیمات را انجام دادند که اختلاف بر سر مرزهای پاکستان و افغانستان پیش آمد و ارتش پاکستان
-- Mohamed Réza ، Mar 23, 2009بخاطر تشدید بحران با افغانستان بمنظور تصرف سرزمین های مورد ادعا، به تقویت این گروه های قومی مذهبی پرداخت تا بتواند درگیری ها را خود، ادارهٌ اطلاعاتی کند و بحران را بسود خود تمام کند. در جریان اشغال افغانستان بوسیلهٌ ارتش سرخ، این حمایت ها با پشتبانی مالی عربستان تقویت شد و القاعده کاملاٌ در تصرف اطلاعاتی و نظامی ارتش پاکستان و سازمان سی آی ای در آمد. در پاکستان اکثریت گروه های سیاسی
از استقلال برخوردار نیستند و بمانند بسیاری از سیاست مداران کشورهای توسعه نیافته از طریق سازش عمل می کنند و بنابراین در مدار بستهٌ قدرت راه حل می جویند که تابحال نتیجه ای نداده است، فشار بخشی از جامعهٌ پاکستان، باعث تقویت خانم بی نظیر بوتو و همسرشان آقای زرداری و آقای شریف شده است، اما اینها هنوز باندازهٌ کافی حقوق مدار نیستند و با قدرت سازش و فصل مشترک دارند که به آلودگی اقداماتشان منجر می شود.
محمدرضاراعی
در جریان تظاهرات اخیر پاکستان برای باز گرداندن قضات از کار بر کنار شده، از پاکستان تماس گرفتند که آمادگی مردمی، برای یک خیزش عمومی مهیا شده، میخواستند که پیشنهادها برای بسیج و چگونگی جایگزینی مطرح شود.
این نظر مطرح شد که واقعیت پاکستان روی به رشد یک تراژدی هر چه گسترده تر دارد و آن به این علت که ارتش پاکستان یک حاکمیت مافیایی در ساخت سیاسی- اقتصادی و اجتماعی فرهنگی پاکستان ایجاد کرده و سلطه کاملی بر پاکستان دارد. در عین حال از زمان اشغال افغانستان بوسیله روسیه، و سرازیر شدن کمکهای مالی- نظامی و سیاسی آمریکا و عربستان ارتش پاکستان به اینگونه کمکها که بیشتر آن صرف ارتقای رفاه زندگی ژنرالها و افسران میشود اعتیاد پیدا کرد. در عین حال برای مبارزه ایدئولوژیک با ایران بعد از انقلاب، دست عربستان برای رواج تفسیر وهابانه خود از اسلام کاملا باز گذاشته شد و بنا بر این ریشه های رشد فناتیک اسلامی را در آنزمان باید جست.
در این کانتکست است که تراژدی پاکستان و ریشه هایش آشکارتر میشوند. و این بحث مطرح شد که راه حل را باید در ابعاد ایدئولوژیک و سیاسی و فرهنگی یافت. اینکه اول باید اسلام را از حاکمیت تاریخی قدرت در شکل سنتی و فاندمانتالیسم رها کرد و آنرا بفطرت خود باز گرداند و آن فطرت هیچ نیست مگر اسلام بعنوان گفتمان آزادی و برای اینکار به باورمندان و متفکران متعهد و شجاع احتیاج است. دیگر اینکه در بعد فرهنگی این اسلام با و بازتابهای فرهنگی آن به جامعه عرضه شود تا جامعه خود تصمیم بگیرد. با این عرضه کردن جامعه خود را نه محکوم جبر انتخاب بین دو بد بلکه برای اولین بار دارای حق انتخابی واقعی خواهد شد.
-- محمود دلخواسته ، Mar 24, 2009در بعد سیاسی نیز باید قطع امید کند از نظام سیاسی که تا مغز استخوان فاسد است و تابع ارتش، و نیروی جایگزینی که خود را میتواند به جامعه عرضه کند، میشود در شکل شورایی از وکلا و قضات باشد که در جریان مبارزات سالهای اخیر در برابر افکار عمومی به مشروعیتی نسبی دست یافته اند.
البته در پاکستان این پیشنهادات را بسیار رادیکال یافتند و پذیرفته نشد. ولی بنظر نویسنده اگر قرار است پاکستان آینده ای روشن داشته باشد این مطمئنترین راه حل میباشد.
ولی اینرا نیز نباید فراموش کرد که مانند افغانستان و عراق، تحولات مردم سالارانه در ایران میتواند اثرات عظیمی بر طبیعت حرکتهای بدیل در این کشورها داشته باشد.
در سفری که به پاکستان داشتم شیعیان این کشور شدیدا چشم به حمایت ایرانیها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب داشتند...شاخه های افراطی سلفی در این کشور در برخوردهای خشنی که با شیعیان این کشور در طول تاریخ داشتند باعث شده که متاسفانه گروهی از این دسته هم روی به خشونت بیاورند
-- یک افغان ، Mar 24, 2009اما نباید فراموش کرد که با روی کار آمدن محمد نواز شریف وضعیت طالبان بهتر و افراطی گری در این کشور به اوج خواهد رسید...فتح کابل توسط طالبان در هنگام ریاست این نواز بی شریف صورت گرفت.
Nawaz sharif marde amrika va Arabestan ast.dar hali ke Zardari va khanomash ke motaassefane koshteh shod;be ellathaye mokhtalef ,az jomle asliyat,be iran gerayesh darand;dar safar akhir be iran ;zardari be ziarat mashhad raft va gharar shod yek khatte havayi beyne mashahad va lahor bargharar shavad va iranian dar onja sarmaye gozari konanad.amma vaziyate baloochestan baraye iran negaran konande ast;amrika o arabestan az jodayikhahan iran dar in manteghe hemayat miknanad ke be pakestan migorizand.
-- بدون نام ، Mar 24, 2009