خانه > رضا جمالی > گفت و گو > ریسک بزرگ اسرائیل | |||
ریسک بزرگ اسرائیلرضا جمالیreza@radiozamaneh.comبا نگاهی عمیق به سیر تحولات تاریخی میان اعراب و اسرائیل و سپس فلسطینیان و اسرائیل نمیتوان تنها موشکپرانی از سوی نیروهای حماس را به عنوان آغازی بر این در گیریها در نظر گرفت. فاکتورهای کهنه اشغال، خشونت، تروریسم، فقر ودر نهایت ورود بازیگران منطقهای و فرامنطقه به این نزاع به موضوع شکل و روند پیچیدهای داده است.
امروز هم نیروهای اسرائیلی برای چندمین روز پیاپی اهدافی را در منطقهی غزه مورد حمله قرار دادند. بررسی روند تهاجم تازهی اسرائیل به غزه و نیز تاثیر آن بر منطقهی خاورمیانه را با دکتر مهرداد خوانساری، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در لندن، درمیان گذاشتم که با هم میخوانیم.
آقای دکتر خوانساری، علت اینکه دولت اسرائیل در حال حاضر هرگونه پیشنهاد صلح را نمیپذیرد چیست، در حالی که قبل از شروع حملهاش به غزه، از تمدید آتشبس با حماس استقبال میکرد. به عقیدهی من، هدف دولت اسرائیل در شرایط فعلی این است که ماجرای موجود در غزه را به فرم تعیین کنندهای بتواند عوض کند. این که آتشبس را در شرایطی که هدفهای نهاییاش تامین نشده، بپذیرد، بدیهی است که مانند استخوان لای زخم میماند و مساله باز به همان نحوی که همیشه بوده است، از سر گرفته میشود. اسرائیل قصد دارد علیرغم اعتراضاتی که در جهان و افکار عمومی بینالمللی نسبت به عملکردش هست، این سیاست فعلی و برنامهای را که مد نظر دارد، تا انتها بتواند پیش ببرد. یک روزنامهی هلندی (روزنامهی تراو) اشارهای داشته که اسرائیل با تهاجم جدیداش میخواهد آنچه را که در جنگ با حزبالله به دست نیاورد، امروز در نبرد با حماس به دست آورد. شما چقدر با این نظرموافق هستید؟ البته میتوان گفت هدف اسرائیل این است که جنگ تبلیغاتی و جنگ افکار عمومی را در ارتباط با ماجرایی که الان شروع شده، نبازد.
خیلی از کارشناسانی که مسائل خاورمیانه و مسایل استراتژیکی را دنبال میکنند، میدانند که اسرائیل در سال ۲۰۰۶ از نظر ضرباتی که به حزبالله وارد کرد، پیروزیهای شایان استراتژیکی به دست آورد. ولی عملا در دنیا اینطور وانمود شد که اسرائیل جنگ را باخته است و برندهی سیاسی ماجرای سال ۲۰۰۶، بیشک حزبالله بود. در حالی که در عمل صدمهای که حزبالله خورده بود را فقط خود حزبالله میداند چه بوده است. الان اسرائیل مایل است در افکار بینالمللی و در افکار داخلی کشورش، با توجه به انتخابات پیش رویی که قرار است در ماه فوریه برگزار شود، این گونه دیده نشود که آن اشتباهاتی که سال ۲۰۰۶ رخ داد، دومرتبه در غزه رخ بدهد. ولی طبق اظهارات سازمانهای اطلاعاتی در اسرائیل و روزنامههای اسرائیلی، حزبالله پس از جنگ ۳۳ روزه قویتر هم شده. حال اگر در روند تهاجم تازهی اسرائیل به غزه، همان نتیجهای به دست بیاید که پس از جنگ با حزبالله بهدست آمد، برندگان و بازندگان این جنگ چه کسانی یا کشورهایی خواهند بود؟ حزبالله از این لحاظ قویتر شد که افکار عمومی مقاومت و ایستادگی آنها را در قبال تهاجمهای اسرائیل ستایش کردند و سلاحهایی که بعداً در اختیار حزبالله قرار گرفت، جانشینی بود برای آنچه که در آن روزها از دست دادند و شاید تعدادش هم بیشتر شده است. ولی آنچه که حزبالله از دست داد، قسمت اعظم نفرات آموزش دیده و مجربی بود که در بیست سال گذشته تربیت کرده بود. در غزه، اگر اسرائیل نتواند به هدف نهاییاش که دولت حماس عنان کنترل را در غزه نداشته باشد (که هدف فوقالعاده مشکلی است) برسد، عواقب این جنگ برای اسرائیل فوقالعاده بد خواهد بود. این جنگ، جنگی است بین اسرائیل و بیشک، ایران؛ چون ایران است که پشت حماس ایستاده. اگر اسرائیل نتواند به طور قاطع و شفاف نشان دهد کمر این استراتژی را در غزه شکانده است، بدیهی است که برنده طرف مقابل خواهد بود. ایران چه هدفی را از این قضیه دنبال میکند؟ باز هم گروهی از تحلیلگران معتقدند که ادامهی غنیسازی اورانیوم و انحراف توجه جهانی به موضوع هستهای ایران، یکی از اهداف پشتیبانی ایران از حماس است. ایران از حماس حمایت نمیکند که برنامهی هستهایاش را پیش ببرد. ولی اگر حماس به عنوان نیرویی که متکی به کمک ایران است و در اصل یک آتویی است که مقامات ایرانی در شطرنج سیاسی منطقه از او استفاده میکند شکست بخورد، اثرات آن روی پروندهی هستهای ایران هم مشهود خواهد بود. این ریسک عظیمی که اسرائیل کرده است، برای آیندهی منطقه فوقالعاده مهم است. زمانی را که اسرائیل برای حمله انتخاب کرده، مقارن شده با آخرین روزهای حضور جرج بوش در کاخ سفید و روزهای آخر زمامداری محمود عباس به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و نیز انتخابات اسرائیل در ماه فوریه آینده. آیا این حمله میتواند با مواردی که اشاره کردم، ارتباطی داشته باشد؟ به نظر من، آخرین روزهای بوش شاید اهمیت کمتری از آخرین روزهای زمامداری محمود عباس وانتخابات پیش رو در اسرائیل، داشته باشد. چون در اصل اگر در غزه کمر حماس شکسته شود، زمینه برای انتخاب دوباره محمود عباس میتواند آماده شود. منوط به این که محمود عباس به عنوان وسیلهای در دست اسرائیل، امریکا و یا دیگران دیده نشود. لذا محمود عباس در تئوری میتواند از این مساله استفاده کند، همانطور که رهبران اسرائیل هرکدام به دلایل خودشان، با برنامههایی که دارند، سعی میکنند از این ماجرا به عنوان یک فوتبال سیاسی، به نفع خودشان استفاده کنند. اگر این دو مورد را کنار بگذاریم، به نظر من، برای دولت بوش در اصل تفاوت فاحشی نمیکند. ضمن این که شاید یک مقدار دست دولت بعدی اوباما را بازتر میگذارد که بتواند در شرایطی که وضع به فرم تعیین کنندهی مشخصی رسیده، وارد عمل بشود. ریشه درگیریها میان اسرائیل و فلسطین عمیقتر از آن است که بخواهیم چند موشکاندازی حماس را عامل آن بدانیم. اسرائیل هم تا کنون نتوانسته از نظر سیاسی، موضع واحدی را در مقابل طرحهای صلح بین المللی ارائه شده ایفا کند.
طی ۶۰ سال گذشته، مسالهی فلسطین، مسالهای بود بین اسرائیل و فلسطینیها و یا اسرائیل و عربها. اما الان مساله ابعاد دیگری پیدا کرده است. امروز کشوری مثل ایران که یک بینش جهانی خاص از خود دارد و هدفاش تغییر دادن توازن منطقه به نفع ایدئولوژیای که دنبال میکند، است، وارد این ماجرا شده است. ضمن این که رهبران اسرائیل امروز به طور علنی و برای اولین بار در هفتههای اخیر، به نوعی تائید خودشان را از طرح پیشنهادی عربستان سعودی و این که تمایلی برای اجرای آن داشته باشند را مطرح کردهاند. لذا میتوان گفت صحنه تا حدودی در ارتباط با آن مسایل عوض شده. ولی مشکلات جدید امروز طوری وارد قضیه شده که نکات گذشته را تحتالشعاع قرار داده و مساله را خیلی پیچیدهتر و سختتر کرده است. آقای دکتر خوانساری دولت حماس هر ایدئولوژی که دارد ولی در یک روند انتخاباتی دمکراتیک روی کار آمد. چرا اسرائیل و امریکا این دولت منتخب مردم فلسطین را به عنوان طرف گفتوگو به رسمیت نشناختند و در نهایت باعث بروز اینگونه بحرانها شدند. اعتقاد دارم، این که امریکا و اسرائیل به نتیجهی آرای مردم فلسطین احترام نگذاشتند، نمیتواند امر قابل قبولی باشد. ولی به هرحال امریکا، اروپا و متحدین اینها، نباید این روشی را که در ارتباط با حماس پیش گرفتند، پیش میگرفتند.
مسالهی اساسی این است که حماس به هر حال طرفدارانی دارد. نیرویی است که وجود دارد. این طرز تفکر وجود دارد. این طرز تفکر را نمیتوانید بکشید یا نابود کنید. لذا باید ارتباطتان را با او حفظ کنید. اگر این نیرو را در انزوا قرار دهید، بدیهی است که تماما در اختیار نیروهایی مثل ایران قرار میگیرد. اگر امروز اسرائیل در این ماجرا تا انتها برود و موفق هم بشود، این مسالهای که اشاره کردید، بازهم میماند. چون تمام طرفداران حماس که از بین نمیروند و باید زمینهای باشد که اینها فکر کنند و بدانند در آیندهی منطقه و در آیندهی مملکت خودشان دارای نقشی هستند که مورد احترام و تائید جامعهی بینالمللی هم میتواند قرار بگیرد. این که نتوانستند با این نیرو وارد مذاکره شوند، به این خاطر بوده که حماس به دنبال نابودی اسرائیل بوده است. وقتی که میگوید، موجودیت تو را قبول ندارم، وجودت را نمیتوانم بپذیرم، شرایط را برای این که او را وارد مذاکره کنند آسان نمیکند. ولی کشورهایی مثل امریکا، اروپا، میتوانستند رابطهی خودشان را با حماس حفظ کنند و با حفظ این رابطه، سعی کنند در تصمیمگیری آنها اعمال نفوذ کنند، آنها را از راهی که میروند منصرف کنند و به یک سمت دیگری هدایت کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
بی شک اشغال سرزمینهای فلسطینی ریشه در این جنگ کهنه دارد
-- کیو مرث ، Jan 2, 2009امروز آمریکا به عنوان تامین کننده اصلی سلاح و پول برای اسرائیل در آنچه که در این منطقه می گذرد شریک جرم است. و این همان شرایطی است که دولت ایران از آن برای مو جودیت خود سوئ استفاده می کند
-- حسین ، Jan 2, 2009اسراییل چطور میتواند حماس را مورد گفتگو قرار دهد وقتی حماس اسراییل را برسمیت نمیشناسد. چیزی که مسلم است همانطور که حماس هم ماندنی است تا زمانیکه از حمایت ایران برخوردار است اسراییل هم جایی نمیرود. پس این جنگها هر چند وقت یکبار پس ار آتش بسهای کوتاه مدت ادامه خواهد داشت که با عث کشتار یک عده بیگناه هم میشود. اینه که ما بگوییم اسراپیل حملاتش بسیار شدید بود باز مشکل را حل نمیکند. معنای این چیست؟ که یعنی اگر حملات اسراپیل به این شدیدی نبود ایرادی در این جنگ نبود. مسپله این جاست که این مسئله باید از ریشه حل شود و تا زملنیکه حماس اسراپیل را برسمیت نمیشناسد این مسئله حل نخواهد شد. قصد اسراپیل هم در این شدت حمله همین بوده که سعی کند برای همیشه این مسئه را حل کند. سازمان ملل متحدد هم میتواند در اینجا با پیاده کردن نیروهایش نقش تاثیز گذلری را ایفا کند و حماس را متقاعد کند که هر نظری آنان در مورد اسرائیل دارند اسرائیل از دید آنان یک کشور است تا بلکه حماس هم کم کم این واقعیت را قبول کند و بجای جنگ هر دو به کشور سازی بپردازند.
-- بدون نام ، Jan 2, 2009واقعا" افراد متاسف می شوند که "متخصصین"
-- بدون نام ، Jan 2, 2009یا قادر به شناخت اوضاع نیستند یا اینکه می ترسند وقایع را آنطور که هست بیان دارند. همه
می دانند که اسراییل از "صلح" وحشت دارد
زیرا برنامه صیهونیسم بیرون راندن فلسطینی ها بطور کلی از سرزمینشان است. منظور صیهونیسم هیچوقت "صلح" نبوده است. صیهونیسم دنبال بر پایی "اسراییل بزرگ" و به زیر سیطره در آوردن جهان بنفع خود است که از طریق به بازی گرفتن قدرتهای بزرگ آنرا مصمم است پیاده کند. واقعا" افراد از این متخصصین بشدت خسته شده اند و کسی به
"نظرات" اینگونه افراد توجهی نمی کند.
چراحالا القاعده دیگه نوار بیرون نمیده که اسلام و مسلمین در خطر هستند.
-- بدون نام ، Jan 2, 2009ما ایرانیان اگر این همه توجهی را که به این موضوع می کنیم به اوضاع ایران می کردیم حال و روزمون امروز این نبود
-- حمید ، Jan 2, 2009آقای دکتر خوانساری!
می فرمایید: "اعتقاد دارم، این که امریکا و اسرائیل به نتیجهی آرای مردم فلسطین احترام نگذاشتند، نمیتواند امر قابل قبولی باشد. "
فکر نمی کنید دارید جُک می گویید؟
-- فرهاد ، Jan 3, 2009القاعده نوار نمیده چون الان سازمان سیا و موساد بسیار مشغول و درگیر کشتار عظیم فلسطینی هاست. نوار بن لادن که نمیتوانند بیرون بدهند زیرا نوارهای آخری خیلی دیگه جوان شده بود. نوارهای صوتی راهم باید کمی
-- بدون نام ، Jan 3, 2009جالبترش کنند زیرا همه فهمیده اند که این نوارها از زیرزمین سازمان سیا بیرون می آید و
نمی تواند کسی جز معدودی از آمریکاییان را
گول زند. خلاصه گند این نوارهای دروغین به همه جا رفته چون همه می دانند که بن لادن
در سلا 2003 کشته شده است و چسدش در سردخانه برای روز مناسب نگهداری می شود. اغلب امریکاییان هم فهمیده اند که "جنگ علیه ترور" دروغی بیش نیست.
ایدئولوژِی حماس در نهایت پیروز خواهد شد،
-- امین کیا ، Jan 3, 2009حتی با شکست نظامی از اسرائیل که فرضی محال است .
این مرکر مطالعات خاورمیانه دقیقاً یعنی کجا؟ از خودتان درآورده اید؟ لطفاً به اسم انگلیسی اش هم اشاره کنید.
-- میم ، Jan 3, 2009منظور از ایدئولوژی حماس، پناه گرفتن در مهد کودکها و بیمارستانها و ... برای بالا بردن تلفات غیر نظامی است، نه؟
-- آرش ، Jan 3, 2009بد نيست نقشه تسلط تدريجي اسرائيل بر سرزمين فلسطين را كمي بزرگتر چاپ مي كرديد تا برخي ها بهتر سير تاريخي دولت يهود؟!را درك كنند
-- بدون نام ، Jan 3, 2009تفسیر دکتر خوانساری یکی از دقیق ترین و بی طرف ترین تفسیرهائی است که در رابطه با درگیری های اخیر میان حماس و اسرائیل در هر کجا صورت گرفته. اگر واقعیت برای بعضی ها خوشایند نیست این مشکل خودشان است. با تمجید از تهیه کننده و رادیو زمانه
-- علی ، Jan 4, 2009با توجه به اتفاقات اخیر مثل اینکه تجزیه و تحلیل مهرداد خوانساری درست از آب درآمده است.
-- جمشید ، Jan 5, 2009واقعا جای تاسف دارد افرادی که حتی شهامت این را ندارند اسم کوچک خود را معرفی کنند ( اقا یا خانم میم) ناشیانه سعی در به زیرسئوال بردن شخصیت محترمی مثل دکتر خوانساری دارند. هم وطن عزیز برای اشنائی با مرکز مطالعات خاورمیانه و مدیر ان نیازی به یاداوری عنوان انگلیسی ان نیست. کافی است چشمان خودتان را باز کنید و به دور از غرض ورزیهای شخصی اگر انتقادی به نظرات اشخاص و صاحب نظرانی دارید با متانت نقد اصولی کنید. دکتر مهرداد خوانساری 30 است که در راه ازادی ایران خود را در معرض افترا و دشمنیهای کورکورانه افرادی مثل شما قرار داده است ولی همچنان پابرجا و استوار به این مبارزه ادامه می دهد.
-- Ali Pishro ، Jan 6, 2009