خانه > رضا جمالی > سفرنامه عراق > آرامش در اربیل | |||
آرامش در اربیلرضا جمالیچندی پیش به دعوت تلویزیون کردستان در عراق من به همراه دو همکار روزنامهنگار دیگر هلندی جهت آموزش کارکنان این سازمان تلویزیونی به عراق رفتیم. حس مسافرت به عراق از چند جهت برای خودم من مورد توجه بود.
اولین چیزی که به نظرم آمد، دوران هشت سال جنگ با عراق با تمامی حوادث تلخ و شیرین آن دوران بود. انگیزهی بعدیام قطعاً حوداث این کشور پس از سقوط صدام بود، و حضور نیروهای خارجی در عراق و اخبار دردناکی که هر روز از شرایط این کشور در رسانهها میشنویم. با توجه به این که تلویزیون کردستان در شهر مصیف صلاحالدین بود، جایی که مقر ریاست جمهوری اقلیم کردستان عراق نیز در آن قرار دارد، ما از طرف دولت محلی کردستان ضمانتهای لازم را از نظر امنیتی در آن محدوده دریافت کرده بودیم. شاید بتوان گفت که خیلی خوش شانس بودیم که هواپیمای ما نه در بغداد، بلکه در شهر اربیل در شمال عراق فرود آمد، شهری که بیشتر ساختار اداری و تشکیلات سیاسی اقلیم کردستان در آن قرار دارد. ما ابتدا باید از آمستردام به آتن در یونان و از آنجا با یک پرواز دیگر به عراق میرفتیم. در هواپیما یک لحظه فرصت شد که از همکارانم بپرسم از سفر به عراق چه احساسی دارند، ما چهارنفر بودیم، دو هلندی، یک مترجم و خود من. ریک کنوپ، مردی سی و هشت ساله تهیه کننده و روزنامهنگار، سالها به خاورمیانه سفرهای زیادی کرده و با فرهنگ این منطقه کاملا آشناست. و همکار دیگرم میریام بولتون خانم پنجاه و دوساله، کارگردان تلویزیون، و صلاح عبدالکریم، روزنامهنگار کرد و مترجم گروه. در هواپیما کنار همکارم، ریک کنوپ نشستم و از او میپرسم که چه احساسی از سفر به عراق دارد میگوید: برای من خیلی جالب و مهیج است که بگویم دارم به کشوری میروم که اولین تمدنهای بشری و شهری در این سرزمین بوده، به سرزمین بابل با تمام شکوه فرهنگیاش.
صلاح هم میگوید: منطقه کردستان از نظر امنیت، خوب است. ولی مسالهی امنیت در سراسر عراق بهطور کلی با مشکل روبروست. او میگوید وضعیت بغداد اصلاً خوب نیست، مخصوصاً برای روزنامهنگاران. از میریام، همکار دیگرم میپرسم با اینکه صاحب دو فرزند هست و بههرحال نقش یک مادر را هم دارد، چطور شده که تصمیم سفر به عراق را گرفته است؟ با توجه به دعوتنامهای که دریافت کردیم، گفتم شاید فرصت خوبی باشد که بتوانم با فرهنگ یک کشور دیگر، از جمله فرهنگ کردی هم آشنا بشوم. همچنین مایلم بدانم که سطح برنامهسازان تلویزیونی در عراق چطور است. با این که من صاحب دو فرزند هستم، ولی در طول این سالها با توجه به شغلم مجبور بودم به خارج از هلند سفر کنم. از این رو بچههای من تقریباً به این وضعیت من عادت کردهاند. میپرسم که با من به بغداد خواهد آمد؟ نه، هرگز به بغداد سفر نخواهم کرد!
آنچه در بدو ورود به شهر اربیل جلب نظر میکند، زندگی کاملاً عادی مردم در این شهر است. به علت قرارداشتن پارلمان و بیشتر دفاتر سیاسی دولت محلی کردستان در این شهر، وضع امنیت را میشد به گونهای مطلوب ارزیابی کرد. در حالیکه در فاصلهی نه چندان دور از اربیل در شمال و جنوب، به ترتیب دو شهر مهم و استراتژیک موصل و کرکوک قرار دارند که از وضعیت نامناسب امنیتی برخوردارند. وضعیت خوب اقتصادی در منطقهی کردستان که بهخاطر تقسیم درآمدهای نفتی بهدست آمده، باعث حضور بیش از پیش شرکتهای خارجی در این منطقه شده که بهسرعت در حال ساخت و برنامهریزی در زیرساختهای شهری و اداری در این منطقه هستند. همچنین رشد درآمد سرانهی مردم کردستان در عراق، باعث بالارفتن میزان مصرف در تمام سطوح جامعه شده و در این میان حضور چشمگیر محصولات ایرانی را در بازارهای منطقه کاملاً میشد مشاهده کرد. از نظر فرهنگی هم فعالیتهای زیادی در حال انجام است. ساخت چندین دانشگاه جدید در منطقهی سلیمانیه، دهوک و اربیل و نیز حضور دانشگاههای آمریکایی و اروپایی در نشانههای تحول فرهنگی در این منطقه بهشمار میروند درحالیکه تا چند سال پیش در دوران دیکتاتوری صدام این منطقه از مهمترین مناطق محروم در عراق از آن نام برده میشد.
از این رو دعوت از گروه ما، از هلند، جهت آموزش کارکنان تلویزیون کردستان را میشد در راستای همین تحولات فرهنگی برشمرد. طبق آمارهای غیررسمی از جمعیت ۵ میلیونی در کردستان عراق، نیمی از آنها یا به زبان فارسی آشنایی کامل در حد صحبتکردن دارند، یا اینکه زبان فارسی برای آنها کاملاً قابل درک است. اتفاقاً در مجموعهی کارکنان تلویزیون کردستان هم تعداد زیادی از کارکنان این سازمان در ایران زندگی و یا تحصیل کرده بودند. یکی دیگر از ویژگیهای بارز در منطقه کردستان عراق، پرچمهای زیاد دولت محلی در تمامی منطقه بود و فقط در بعضی از مکانهای خاص پرچم دولت عراق را در کنار پرچم اقلیم کردستان میشد دید. عکسها و پوسترهای مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی رییس جمهور فعلی دولت کردستان را میشد در تمام مکانهای عمومی و دولتی مشاهده کرد. مردم در آنجا احترام زیادی را برای مصطفی بارزانی قائل هستند. وقتی وارد هتل محل اقامتمان شدیم، قاب عکس زیبا و بسیار بزرگی از مصطفی بارزانی در قسمت لابی هتل نظر ما را به خودش جلب کرد. از صلاح عبدالکریم مترجم گروهمان کمی ازسابقهی مصطفی بارزانی پرسیدم. او می گوید: مصطفی بارزانی، یکی از رهبران مهم کرد بود که از سال ۱۹۵۸ علیه رژیمهای مختلف در عراق به هدف به دست آوردن حقوق کردها جنگیده و آدم شجاعی بود. او در منطقهی بارزان زندگی میکرده، ولی از سالهای ۱۹۴۰ به ایران رفته و در آنجا زندگی میکرد تا آغاز شورش مهاباد و تشکیل جمهوری مهاباد و با سقوط این جمهوری مصطفی بارزانی مجبور به ترک ایران وحرکت به طرف مرزکشور شوروی پیشین کرد. مدتی را در آنجا ماند و پس ازدریافت رتبهی عالی نظامی در سال ۱۹۵۸ به عراق بازگشت زمانی که انقلاب عراق علیه انگلیسیها پیروز شده بود، او سپس با عبدالکریم قاسم، رییس جمهور وقت عراق درباره حقوق کردها مذاکره کرد ولی با شکست مذاکرات شورش دوباره کردها که از طرف دولت وقت ایران حمایت میشد سالها طول کشید تا سال ۱۹۷۴ که توافقی بین صدام حسین و شاه ایران حاصل شد که بر اساس آن ایران حمایتاش را از کردها قطع کرد. از صلاح میپرسم با اینکه مسعود بارزانی درمهاباد به دنیا آمده، ولی چطور او درعراق رهبری کردها را بر عهده گرفت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
سفرنامه شماخيلي جالب بود اميدوارم كه قسمتهاي بعدي منتشر بشود باارزوي موفقيت شما
-- كبير محمد ، May 23, 2008وجود عکسهای بزرگ و مجلل از بارزانی در مکانهای مختلف نشانه محبوبیت وی نیست نشانه دیکتاتوری جهان سومی موجود در آنجاست
-- علی شاطری ، Aug 21, 2008