تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

«ایران، محور شرارت»

رضا جمالی


صحنه‌هایی از فیلم

این گفتگو را بشنوید و دانلود کنید

از ایران امروز چه می‌شنویم و چه می‌بینیم؟ برنامه‌های هسته‌ای، طرح ارتقای امنیت اجتماعی، سهمیه بندی بنزین، تبعیض جنسیتی، سانسور و نظارت شدید، طرح مبارزه با بدحجابی یا مبارزه با اراذل و اوباش.
محمد فرخ منش، کارگردان ایرانی مقیم آلمان، در نخستین مستند بلند خود با نام «ایران، محور شرارت» با روایتی آیینه‌وار به زندگی روزمره ایرانیها و نه دولت ایران، پرداخته است. زندگی مردمی که در تلاش برای روزگاری بهتر با شرایط سخت زمانه، مسالمت آمیز می‌جنگند.

آقای فرخ منش، چرا فیلم محور شرارت و چه دلیلی داشت که این اسم را برای این فیلم انتخاب کردید؟
برای این که من تقریبا 14 سال است که در اروپا زندگی می کنم و هر زمان که با آلمانیها یا خارجیهای دیگر سر و کار داشتم، این حس را داشتم که تصویری که اروپایی‌ها از ایران دارند، تصویری است که از واقعیت دور است و فقط از طریق رسانه‌های گروهی و خارجی بوجود آمده و در نهایت به آن کلمه محور شرارت ختم داده می‌شود. این جمله را بوش گفت که در واقع ایران جزو 3 کشور محور شرارت است. البته فیلم هیچ ربطی به محور شرارت ندارد و اصلا سیاسی هم نیست ولی انتخابم را بر مبنای این اسم گذاشتم تا جذابیت بیشتری پیدا کند و بیشتر به چشم بیاید.


صحنه‌هایی از فیلم

واقعا چه تصویری از ایران امروز را می خواستید نشان دهید؟
تصویری که حس زندگی کردن حال حاضر ایران را انتقال دهد. حسی که آدمها درگیر چه چیزی هستند، چه مسائل روزمره‌ای دارند، چه مشکلات و چه آرزوهایی دارند. تا آنجائیکه توانستم بدون هیچ پیش زمینه فکری این را نشان دادم.

شما با ورود به لایه‌های پنهان زندگی ایرانیان قصد آشکار سازی داشتید. در واقع چه چیزی را می‌خواستید روشنگری کنید؟

چیزی که می‌خواستم به آن برسم و بیشتر برای اروپایی‌ها آشکار کنم، زندگی روزمره بود که ایرانیان چگونه و کجا زندگی می‌کنند و درگیر چه مسائل و مشکلاتی هستند. سعی کردم که اینها را آشکار کنم و به نظر خودم تا حدود زیادی هم موفق شدم.

فیلمبرداری چه مدتی طول کشید؟

تقریبا یکسال در مراحل و فصلهای مختلف طول کشید و در کل چیزی حدود دو ماه و نیم فیلمبرداری داشتیم.

تمام فیلم در ایران پر شد؟

همه‌ی فیلم در تهران و یا در حومه‌ی تهران فیلم برداری شده و فیلم یک مستند 90 دقیقه‌ای است.

در ایران از نظر تصویر برداری مشکلی هم داشتید؟

در ایران فیلمبرداری کردن کار آسانی نیست ولی من با صحبت کردن با مسئولین توانستم رضایت آنها را جلب کنم و آنها حاضر به همکاری شدند و خیلی خوشحالم که توانستم آدمهایی را که سخت بودند، راضی کنم که این فیلم ساخته شود و به نظر من این فیلم چهره مثبتی از آدمهایی که در آن کشور است را نشان می‌دهد.

پس در واقع سناریوی فیلم قبل از فیلمبرداری به تایید وزارت ارشاد رسیده بود؟

ما بدون مجوز نمی‌توانستیم فیلمبرداری کنیم و در ایران بدون مجوز اصلا کاری را نمی شود انجام داد. در این فیلم، حضور یک روحانی و یک بسیجی، چهره‌های یک روی سکه از اجتماع امروز ایران است که قدرت سیاسی جامعه ایران را بدست دارند و روی دیگر سکه چهره‌های دو زن امروز ایران.

این شخصیت‌های متفاوت را بر چه اساسی کنار هم قرار دادید؟ در ساختار فیلم شما چه هارمونی را دنبال می‌کنید؟

هارمونی دنبال نمی‌کردم. من سعی کردم در واقع ایرانی را که همه جور آدم در آن زندگی می کند و افرادی که افکار مختلفی دارند و حتی شاید افکار یکسانی ندارند ولی با وجود این در کنار هم زندگی می کنند ولی می‌توانند مخالف یکدیگر هم باشند را نشان دادم. به این خاطر بود که من اینگونه انتخاب کردم که حتما آدمهایی که در فیلم هستند از لحاظ اجتماعی و جنسیت مختلف باشند. انتخاب روحانی و بسیجی هم به این خاطر بود که دقیقا اینها چهره‌هایی هستند که در رسانه‌های گروهی کشورهای اروپایی به لحاظ کلی ویژگی ایران است و در واقع از پیش زمینه‌های فکری اروپاییان هم استفاده کردم که سعی کنم پشت این ماجرا را تا حدودی روشن کنم.


صحنه‌هایی از فیلم

آیا می‌خواستید چهره روشن و مثبتی از روحانیون و بسیجیان به جهان خارج نشان دهید؟
من نه می خواستم چهره مثبت و نه چهره منفی نشان دهم. اگر این فیلم را ببینید متوجه می‌شوید که این فیلم بدون کامنت و راوی است و کسی صحبتی نمی‌کند. فیلم، یک زندگی روزمره آقای روحانی را نشان می‌دهد که ما از ابتدا در خانه‌اش فیلمبرداری را شروع کردیم و در تمام روز با او همراه بودیم و بسیجی هم به همین ترتیب که چگونه می‌شود در ایران یک نفر بسیجی شود، من به این پرداختم. من شخصیتهای فیلمم را محکوم به چیزی نکردم. سعی کردم به 5 شخصیت فیلم یکسان بپردازم.

به این شخصیتها جداگانه پرداخته شده یا اینکه به نوعی در ارتباط باهستند؟

این 5 نفر قبل از فیلم هیچگونه ارتباطی نداشتند و در خود فیلم هم ارتباطی ندارند و فقط روز آخر فیلمبرداری من 5 شخصیت را رودرروی هم قرار دادم و بحثی بوجود آمد که این بحث هم در فیلم هست. ولی هیچ ارتباطی به هم نداشتند. بحثهای روزانه با هم داشتند. مثلا خانم شمشیرباز در مورد مشکلات خودش صحبت کرد. خانم خواننده در مورد مشکلاتش گفتگو کرد و آقای روحانی جواب دادند و بسیجی نظرش را گفت و دختر بچه 7 ساله هیچ صحبتی نمی‌کرد.

در مقدمه ، گفتید که قصد پرداختن سیاسی به فیلم را نداشتید ولی بحثهای مطرح شده بین شخصیتهای فیلم اشاره ایست به مشکلات سیاسی – اجتماعی درایران؟

ایران کشوری است که کسی نمی تواند دست به چیزی بزند تا سیاسی نشود، مسلما ممکن است جایی هم به سیاست برسیم و من این را هیچ وقت نفی نمی‌کنم ولی در وهله اول این یک فیلم اجتماعی بود که باید نگاه سیاسی هم داشته باشد چون زندگی در ایران بدون سیاست تقریبا غیر ممکن است.


صحنه‌هایی از فیلم

به نظر شما بیان مشکلاات اجتماعی را که هر 5 شخصیت در پایان فیلم مطرح کردند، ریشه در مشکلات سیاسی ایران ندارد؟
صد در صد دارد و در فیلم هم بحث می‌شود و این را به عهده بینندگان فیلم می‌سپارم.

در فیلم شما از نگاه یک کودک به اسم گلسا خواسته اید موضوع حجاب را به تصویر درآرید، می‌خواستم بپرسم چرا یک کودک باید مسئله به این بزرگی را به چالش بکشاند؟

کودک را انتخاب کردم چون می‌خواستم برای بینندگان خارجی این را نشان دهم که یک کودک 7 ساله که می خواهد وارد اجتماع شود، چه اتفاقی برایش می‌افتد و چه چیزهایی را در پیش رو خواهد داشت. ایشان وقتی به مدرسه می رود باید حجاب داشته باشد و از یک سنی باید حجاب را رعایت کند. می‌خواستم که یک بچه این را نشان دهد البته تقریبا در فیلم به جز صحبتهای زندگی خودش و دنیای بچگی خود، اصلا صحبت نمی‌کند.

در نهایت به قضیه حجاب چگونه نگاه می‌کند آیا قلبا آن را قبول دارد و یا حجاب را به اجبار پذیرفته؟

من این را نه پشت دوربین و نه جلوی دوربین از او نپرسیدم هیچ نظری ندارد چون برای او یک چیز عادی و معمولی است.

این فیلم تاکنون در کدام فستیوالهای بین‌المللی معرفی شده است؟

تا بحال در فیلم فستیوال هامبورگ بوده، فستیوال لوبک شمال آلمان، فیلم فستیوال کازک که کاندید جایزه بهترین فیلم مستند شده، فیلم فستیوال آمستردام و فستیوال تفلیس پایتخت گرجستان. طبق برنامه در فیلم فستیوال آمستردام 3 بار این فیلم بصورت عمومی پخش می شود.

چقدر امیدوار هستید که در فستیوال آمستردام موفق شوید؟

من تابحال در این فستیوال نبودم ولی فستیوال آمستردام مهمترین جشنواره فیلم مستند در جهان است و حضور در بخش مسابقه برای من افتخار است چون اولین کار مستند من و برای اولین باراست که در این فستیوال شرکت میکنم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)