رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ شهریور ۱۳۸۷
بررسی سينمای رخشان بنی‌اعتماد در دانشگاه لندن

رخشان بنی‌اعتماد: پرچم دستم نمی‌گيرم و شعار نمی‌دهم

پرویز جاهد


«سینمای رخشان بنی‌اعتماد» عنوان کنفرانس یک‌روزه‌ای بود که در ادامه‌ی برنامه‌ی بزرگداشت این فیلم‌ساز ارزشمند ایرانی روز شنبه ۱۹ آوریل (۳۱ فروردین) در دانشگاه سواس لندن برگزار شد.

در این کنفرانس که جنبه‌ی آکادمیک داشت، مثل اغلب کنفرانس‌های دانشگاهی، مقاله‌هايی درباره‌ی ویژ‌گی‌های مختلف آثار بنی‌اعتماد ارائه شد و سخنرانان هر کدام بعد از خواندن مقاله‌ی خود به پرسش‌های حاضران در کنفرانس پاسخ دادند.

Download it Here!

پروفسور آنابل سربرنی (Annabelle Sreberny) استاد مطالعات رسانه‌ای در دانشگاه سواس لندن و دکتر سعيد زيدآبادی‌نژاد مدرس سينما در سواس، رياست پنل‌ها را به عهده داشتند.

نخستین سخنران، رکسان ورزی دکترای مردم‌شناسی از دانشگاه کلمبیا بود که مقاله‌ی خود را درباره‌ی مفهوم مادری، ایثار و پیامدهای بعد از جنگ در فیلم‌های «بانوی اردیبهشت» و «گیلانه» بنی‌اعتماد ارائه کرد.

به اعتقاد ورزی برای سال‌ها دو گفتمان عمومی در جامعه ايران بعد از جنگ وجود داشته: گفتمان سکولار که جنگ را ناديده گرفته يا از آن شانه خالی کرده و گفتمان دولتی که گفتمانی ايدئولوژيک و مذهبی بود و فرهنگ شهادت را تبليغ می کرد. اما به نظر ورزی، زنان در فيلم‌های رخشان در جايگاهی ميان اين دو گفتمان مسلط قرار دارند و بر سر حق زن بودن خود با بخش مادرانه خود در حال چانه‌زنی اند.


‌تيلی والنس، سعید زیدآبادی‌نژاد، رکسانا ورزی و کریس گو/ عکس‌ها از پرویز جاهد

ورزی با اشاره به شخصیت «فروغ کیا» در فیلم بانوی اردیبهشت گفت، که رخشان در این فیلم زنانگی و مادر بودن را کنارهم قرار داده و به فروغ اجازه می‌دهد که یک زن و در عین‌حال یک مادر باشد و از این نظر این فیلم فیلمی رادیکال است.

به گفته‌ی‌ وی، بنی‌‌اعتماد در گیلانه نیز نشان می‌دهد که چگونه مسئولیت خانواده و دولت در نهایت بر دوش زنان می‌افتد، خصوصا در زمانی که پروژه‌ی دولتی شهادت شکست می‌خورد.

تيلی والنس (Tilly Walnes) فوق‌لیسانس تاریخ سینما از دانشگاه برک بک (Birkbeck) لندن، سخنران بعدی بود که در مورد عناصر ملودرام در فیلم «زیر پوست شهر» صحبت کرد. والنس در مقاله‌ی خود با اشاره به تئوری توماس السه سر نظریه‌پرداز آلمانی فیلم در مورد ملودرام، سعی کرد نشان دهد که فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد علی‌رغم وابستگی به ژانر ملودرام با مدل السه سر تفاوت بازری دارد.

به اعتقاد والنس، به دلیل وجود سانسور و محدودیت‌های بیانی، فیلم‌های رخشان به جای تکیه بر دیالوگ و جنبه‌های بصری بر صدا و افکت‌های صوتی متکی‌اند و به این طریق عواطف انسانی در فیلم‌های او منتقل می‌شود. به علاوه وجود عناصر مستند در فيلم‌های بنی‌اعتماد، عامل ديگری است که خوانش السه سری فيلم‌های بنی‌اعتماد را دچار مشکل می‌سازد.

مقاله‌ی ترانه‌ی دادار، دانشجوی دوره‌ی دکترای دانشگاه کویین مارگارت اسکاتلند به مخاطب‌شناسی فیلم‌های بنی‌اعتماد مربوط بود. به نظر دادار سینمای بنی‌اعتماد با طیف گسترده‌ای از مخاطبان زن و مرد سروکار دارد. وی تصوير ميل و جنسيت زنانه و گرايش به رئاليسم اجتماعی را دو ويژگی مهم سينمای بنی اعتماد دانست.


ترانه‌ی دادار، دانشجوی دوره‌ی دکترای دانشگاه کویین مارگارت

دادار در بررسی خود براساس فیلم‌های «خون بازی»، «بانوی اردیبهشت» و«گیلانه» به این نتیجه رسید که سوژه‌ی زنانه در این فیلم‌ها بر سر هویت زنانه‌ی خود در یک گفتمان مردسالارانه سرگرم چانه‌زنی بوده است. به گفته‌ی دادار این واقعیت که فیلم‌های بنی‌اعتماد پرسش‌هایی را به صورت صریح یا غیرمستقیم درباره‌ی زنان مطرح می‌کند، نشان می‌دهد که سینمای او مشارکت فعالی در گفتمان زنان در سینمای ایران داشته است.

وی با اشاره به شخصیت فروغ در فیلم بانوی اردیبهشت گفت، فروغ هم‌زمان جای سوژه و ابژه در نگاه خیره‌ی مردانه یا «gaze» را اشغال می‌کند. به اعتقاد دادار، بانوی ارديبهشت کولاژی از روايت‌های متفاوت درباره‌ی زنان است و هر روايت در ذهن فروغ در کنار روايت‌های ديگر قرار می‌گيرد.

با تغيير فرم فيلم از فرم داستانی به فرم نيمه مستند، از روايت اصلی فيلم تا روايت های فرعی در باره زنان ديگر، فروغ جايگاه چندگانه ای را اشغال می کند. او همزمان در جايگاه فيلمساز(بنی اعتماد)، جايگاه کاراکتر اصلی فيلم(فروغ کيا) و جايگاه تماشاگر قرار می گيرد.

کریس گو (Chris Gow) که به تازگی پایان‌نامه‌ی دکترایش را درباره‌ی سینمای ایران به پایان برده، در مقاله‌ی خود بر ویژگی‌ خودبازتابی (self-refelexivity) در فیلم بانوی اردیبهشت بنی‌اعتماد متمرکز شده بود. به عقیده‌ی کریس، یکی از ویژگی‌های سینمای بعد از انقلاب ایران جنبه‌ی خودبازتابی و بینامتنی آن است و بسیاری از فیلمسازان ایرانی در کارهایشان صریحا به کار فیلمسازان دیگر یا کارهای قبلی خود ارجاع می‌دهند و فیلم‌های بنی‌اعتماد نیز از این زاویه قابل بررسی‌اند. به عنوان نمونه در فیلم بانوی اردیبهشت، شخصیت‌های فیلم‌های قبلی بنی‌اعتماد در قالب تصاویر مستندی که فروغ کاراکتر اصلی فیلم درباره‌ی انتخاب مادر نمونه می‌سازد، در فیلم حضور پیدا می‌کنند.


حمیدرضا صدر، نویسنده و منتقد سینمایی

سخنران بعدی، حمیدرضا صدر نویسنده و منتقد سینمایی از ایران بود که مقاله‌ای را درباره‌ی مثلث عشقی در فیلم «نرگس» و جنبه‌های جنسی متفاوت دو زن اصلی فیلم (آفاق و نرگس)- و به تعبیر صدر، «زن باکره و زن فاحشه»- ارائه کرد.

به اعتقاد صدر، این نوع مثلث عشقی قبل از «نرگس» در سینمای ایران وجود نداشت و بعد از آن در فیلم‌های ایرانی مطرح شد و از این نظر فیلم «نرگس» در زمان خود یک فیلم غیرمتعارف در سینمای ایران به حساب می‌آید. به گفته‌ی صدر، نرگس تنها فیلمی درباره‌ی عشق نیست، بلکه درباره‌ی سکس است و شخصیت آفاق، به خاطر وجود تابوهای اخلاقی و اجتماعی، تمایلات جنسی خود را نسبت به عادل در پس نقاب مادر و محبت مادرانه پنهان کرده است.

عاطفه رضوی (نرگس)، يک دختر باکره تيپيکال پر از طراوت و تازگی است، ولی فريما فرجامی ظاهر دزد و فاحشه را دارد. اين دوگانگی بين جسم و روح، باکرگی و فاحشگی، نيمه اول فيلم را اشباع کرده است. به گفته‌ی صدر، رخشان در فيلم خود يک جامعه اخلاق گرای متعصب را تصوير می‌کند که اين شخصيت‌های زن در آن زندگی می‌کنند.

صدر در قسمتی از مقاله‌‌ی خود گفت، در حقیقت رابطه‌ی زن مسن و مرد جوان در جامعه و سینمای ایران یک تابو بوده و هست، اما فیلم نرگس نگاه متفاوتی به آدم‌هایی که خارج از چارچوب عشق سنتی قرار دارند، می‌اندازد. به گفته‌ی صدر، فریما فرجامی نقش تراژیکی در فیلم نرگس دارد. او در صحنه‌های اولیه‌ی فیلم خیلی بیچاره و بدبخت به نظر می‌رسد و ما به مفهوم «گروتسک» زن پیر نزدیک‌ایم، ولی به تدریج او به چهره‌ای مهربان و سمپاتیک تبدیل می‌شود.

عنوان مقاله‌ی مریم قربان‌کریمی دانشجوی دوره‌ی دکترای دانشگاه ادینبرا (ادينبورگ)، «توازن جنسیت در فیلم‌های بنی‌اعتماد از دهه‌ی نود تا امروز» بود. قربان‌کریمی که تز دکترای خود را درباره‌ی زنان در سینمای ایران می‌نویسد، از شاگردان مسترکلاس رخشان هم بود و فیلم کوتاهی نیز به نام پست آفيس (Post Office)، با همکاری دو تن از شاگردان دیگر این کلاس و زیر نظر بنی‌اعتماد، درباره‌ی تعطیلی دفاتر پست محلی در لندن ساخته است.


آلن برونه، مریم قربان‌کریمی و آنابل سربرنی

حرف اصلی قربان‌کریمی در مقاله‌اش این بود که رخشان بنی‌اعتماد در فیلم‌هایش توانسته تعادلی بین جنسیت زنانه و جنسیت مردانه به وجود بیاورد. به نظر او با این که شخصیت‌های محوری فیلم‌های بنی‌اعتماد غالبا زنان هستند، اما او برخلاف فیلمسازان فمینیست ایرانی، تصویر یک بعدی از زن در فیلم‌های خود ارائه نکرده و همه‌‌ی گناهان جامعه را به دوش مردان نمی‌اندازد.

به اعتقاد قربان کریمی، رخشان نمی‌خواهد فیلم‌های خود را مثل فیلمسازان فمینیست دیگر محدود به دسته یا جنس خاصی کند، بلکه به جای آن به مسایل دیگری توجه می‌کند که مسئله‌ی همه‌ی جامعه است. او ترجیح می‌دهد به جای این که یک فیلمساز زن یا فمینیست شناخته شود، فقط فیلمسازی باشد که تصادفا زن به‌دنیا آمده است. او نگاه خود را به جهان، محدود به نگاه زنانه نمی کند و فیلم‌های او نه به یک بخش خاص جامعه، بلکه به همه‌ی مردم تعلق دارند.

اما سخنرانی آلن برونه (Alain Brunet)، فیلمساز فرانسوی باعنوان مادر در سینمای بنی‌اعتماد، یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این کنفرانس بود. برونه سال‌ها در ایران زندگی کرده و مدت‌ها گوینده‌ی بخش فرانسه‌ی رادیو بین‌المللی تهران بوده و به همین دلیل به زبان فارسی مسلط است. استفاده‌ی وی از واژه‌ها و عبارت‌های فارسی در لابه‌لای مقاله‌اش که با لهجه‌ی شیرین فرانسوی ادا می‌کرد، باعث نشاط خاطر ایرانیان حاضر در سالن کنفرانس شد. وی بارها در مقاله‌اش رخشان بنی‌اعتماد را به عنوان سرکار خانم خطاب کرد.


آلن برونه، فیلمساز فرانسوی

برونه در سخنرانی‌اش، به بررسی اهمیت نقش و جایگاه مادر در سینمای بنی‌اعتماد پرداخت. به اعتقاد او هیچ فیلمسازی به خوبی رخشان بنی‌اعتماد نتوانسته تصویر مادر را در سینمای ایران خلق کند. برونه شخصیت مادر فیلم «زیر پوست شهر» را با شخصیت ننه دلاور برشت مقایسه کرد.

وی پيش از انقلاب فيلمی داستانی در ايران به نام آتش جنوب ساخت که بازسازی فيلم معروف هانری ژرژکلوزو يعنی مزد ترس بود. وی هم‌اکنون سرگرم نوشتن کتابی درباره‌ی سینمای رخشان بنی‌اعتماد است.

عسل باقری دانشجوی دوره‌ی دکترای نشانه‌شناسی در دانشگاه سوربن فرانسه است. باقری در مقاله‌اش با عنوان «چگونه تابوهای بین مردان و زنان را آشکار کنیم»، با رویکرد نشانه‌شناسانه به تحلیل سکانس‌هایی از فیلم «روسری آبی» رخشان بنی‌اعتماد پرداخت.


عسل باقری دانشجوی دوره‌ی دکترای نشانه‌شناسی در دانشگاه سوربن

مقاله‌ی باقری، نمونه‌ی دقیقی از یک متن آکادمیک بود که براساس یک متد و در یک چارچوب تئوریک به خوانش یک متن سینمایی(روسری آبی) می‌پرداخت. باقری در مقاله‌اش سعی کرد با تکیه بر محدودیت‌ها و تابوهای حاکم بر سینمای ایران نشان دهد که چگونه رخشان بنی‌اعتماد با استفاده از تمهیدات سینمایی موفق شده است عشق و روابط انسانی و تمایلات جنسی را در «روسری آبی» به نمایش بگذارد. مقاله باقری به تعبيری، نشانه شناسی سانسور در سينمای ايران بود.

آخرین مقاله‌ی ارائه شده در این کنفرانس مربوط به خانم نغمه‌ ثمینی، منتقد فیلم، نمایشنامه‌نویس و استاد ادبیات نمایشی دانشگاه تهران بود، با عنوان «تضاد بین دیالوگ و خشونت در فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد». ثمینی در مقاله‌اش به بررسی تاثیر گفتمان خشونت در آثار بنی‌اعتماد و مقایسه‌ی هرم قدرت در پنج فیلم بنی‌اعتماد، یعنی «نرگس»، «بانوی اردیبهشت»، «روسری آبی»، «زیر پوست شهر»، و «خون بازی» پرداخت.

به نظر ثمينی از فيلم نرگس تا خون بازی، رابطه بين خشونت و ديالوگ در فيلم‌های بنی اعتماد تغيير کرده است. در نرگس، دو شخصيت مخالف گفت‌وگويی را با هم آغاز می‌کنند، در روسری آبی امکان ديالوگ بين آدم‌های مختلف از طبقات اجتماعی متفاوت وجود دارد، اما در خون بازی فرصت گفت‌وگو بين هيچ‌کدام از شخصيت‌ها به وجود نمی‌آيد و سارا به تدريج از يک ناظر خشونت به يک موضوع خشونت و بعد عامل خشونت درباره خود و در مرحله‌ی آخر به عامل خشونت درباره ديگران تبديل می‌شود.

مقاله‌ی ثمینی بسیار طولانی‌تر از وقتی بود که برایش در نظر گرفته شد و به همین دلیل هنگام خواندن مقاله‌اش تشنجی در سالن کنفرانس به‌وجود آمد.

سرانجام لورا ماروی (Laura Malvey) نظریه‌پرداز سرشناس فیلم و استاد مطالعات فیلم دانشگاه برک بک لندن به جمع‌بندی و تحلیل فشرده‌ی مقاله‌های ارائه شده پرداخت. به عقیده‌ی لورا ماروی، رخشان بنی‌اعتماد علی‌رغم مشکلات زنان فیلمساز در جامعه‌ ایران مشارکت فعالی به عنوان یک زن در سینمای ایران داشته و فیلم‌های او رنج زنان ایرانی را به خوبی تصویر کرده و به آنها صدایی بخشیده که بتوانند خود را روی پرده بیان کنند.


لورا ماروی، نظریه‌پرداز سرشناس فیلم و استاد مطالعات فیلم دانشگاه برک

به گفته‌ی ماولوی، رخشان توانسته تصوير سنتی، يک بعدی و سطحی از مادر در يک جامعه پدرسالار را بشکند. زنانی که در سکوت زندگی می کنند و زنانی که با اين سکوت در چالش اند. به اعتقاد مالوی، از دید فمینیستی تصویر اسطوره‌ای زنان مثل تصویر مریم مقدس، مادر مسیح مصلوب که قرن ها دوام آورده، بوسیله‌ی زنان شکسته می‌شود و آنها را به مسیرهای دیگری هدایت می‌کند.

به اعتقاد لورا ماروی رخشان به عنوان یک فیلمساز زن با تصویر مادرانه در چالش است و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا زنان می‌توانند در پشت چهره‌ی مادرانه نادیده گرفته شوند؟

پس از قرائت مقاله‌ها از رخشان بنی‌اعتماد دعوت شد که پشت تریبون قرار گرفته و به پرسش‌های حاضران در کنفرانس پاسخ دهد. جلسه‌ی رخشان به جلسه‌ای پرتنش ميان او و فمينيست‌های ايرانی دو آتشه تبديل شد. رخشان بعد از تشکر از دانشگاه سواس و سخنرانان گفت: امروز حالت کسی را داشتم که شاهد جراحی ذهن خود بود.

از رخشان سوال شد: فيلم‌های ايرانی يا خيلی روشنفکرانه يا احمقانه اند. چرا در اين وسط چيزی مثل سرگرمی هوشمندانه وجود ندارد؟ فيلم‌های تو هم در رده‌ی فيلم‌های عميق و سنگين قرار می‌گيرد.

رخشان پاسخ داد: من هميشه اين شانس را داشتم که فيلم‌های مرا مردم عادی ديده‌اند و خيلی خوب ارتباط برقرار کرده‌اند. خيلی از فيلم‌های من با اينکه تجاری نبودند، اما مورد استقبال عموم واقع شدند. راه رفتن روی لبه‌ی اين مرز که هم سينما را تنها به عنوان وسيله سرگرمی نديد و هم با مخاطب ارتباط برقرار کرد، کار دشواری است.

آنگاه زيبا ميرحسينی مستندساز ايرانی مقيم لندن که در ميان مخاطبان حضور داشت، از رخشان پرسيد: خيلی از فيلم‌های زنان ايرانی فمينيستی است، اگرچه آنها خود را فمينيست نمی‌دانند. آيا تو خودت را فمينيست می‌دانی يا خير؟

رخشان در جواب گفت: سوال‌هايی است که آدم دوست دارد روشن جواب آنها را ندهد. من هيچ‌گاه نخواستم خودم را در قالب يک واژه و تفکری قرار دهم و مخاطبين خودم را دسته‌بندی کنم. من فکرم را از طريق فيلم‌هايم بيان کرده‌ام و فکر می‌کنم هنوز دارم راجع به اکثريت مردم و مخاطبين حرف می‌زنم. فمينيسم هنوز برای اکثريت مردم شناخته شده نيست و من نمی‌خواهم بخش مهمی از مخاطبان خودم را از دست بدهم.

ميرحسينی ادامه داد: فمينيسم يک واژه بد در فرهنگ ايران و فرهنگ‌های ديگر است، اما پاسخ تو و فيلم‌های تو در اين مورد پارادوکسيکال است.

رخشان پاسخ داد: وقتی قبول داری مفهومی که از فمينيسم در جامعه وجود دارد مفهوم بدی است و فکر می‌کنند که عامل تمام ظلم‌های رفته بر زنان، مردان هستند پس من نمی‌خواهم با قرار گرفتن در چهارچوب چنين معنايی مخاطبان خودم را از دست بدهم.

در اينجا از رخشان سوال شد: شما بخشی از صدای زنان ايرانی را نشان داديد. پس چطور می‌توانيد فقط به اين دليل که درک مردم از فمينيسم غلط است، خود را کنار بکشيد. چرا به درست کردن اين درک در جامعه کمک نمی‌کنيد.

رخشان گفت: کار من ساختن فيلم است و من حرف‌هايم را با فيلم‌هايم می‌زنم. شعار نمی‌دهم و پرچم هم دستم نمی‌گيرم. ادعا هم ندارم.

در پاسخ به اين پرسش که آيا فيلم‌هايت بيشتر تفسير هويت خودت نيست تا واقعيت، رخشان چنين گفت: حتما هر آنچه در يک فيلم و يک اثر ديده می‌شود، تجربه‌ی شخصی آدم نيست، بلکه می‌تواند بازتاب دغدغه‌ها و مشغله‌های ذهنی آن آدم باشد. من با درک عميق موقعيت آدم‌ها در باره‌شان فيلم می‌سازم. آدم‌هايی که فراموش شده جامعه هستند و با ديدن بخشی از زندگی خود به خودآگاهی می رسند.

من به خاطر شناختی که از زنان دارم بيشتر روی شخصيت های زن متمرکز شده ام و فکر می کنم در جامعه ای مثل جامعه ما، خودباوری و آگاهی مهم ترين اصل حرکت زنان به طرف به دست آوردن حقوقشان است و من دارم در اين مسير حرکت می کنم. شما به من بگوييد که يک فمينيست چه کار می تواند بکند؟

فرشته شکيب، دانشجوی دوره‌ی دکترای انيميشن از رخشان پرسيد: شما می‌گوييد فيلم‌هايتان با مردم خوب ارتباط برقرار می‌کند. آيا فقط ارتباط با تماشاگر برايتان مطرح است؟ يعنی هيچ هدف فمينيستی نداريد؟ يعنی کارتان نمی تواند به تصحيح درک مردم از مفهوم فمينيسم کمک کند؟

رخشان جواب داد: معنی حرف من اين نبود که من فقط برای مخاطب عام فيلم می سازم بلکه می خواهم با مخاطب عام ارتباط برقرار کنم. وقتی فيلم من در نظرخواهی منتقدان رای اول را می آورد، طبيعتا فيلم‌های من تجاری نيست.

در اينجا شيلا ويتاکر منتقد و نويسنده‌ی سرشناس انگليسی که در جلسه حضور داشت، با گفتن جمله‌ای به اين بحث طولانی و خسته کننده در باره‌ی فمينيسم پايان داد. حرف شيلا اين بود که چون رخشان زن است لزوما نبايد فيلم‌های او فمينيستی باشد. فيلم‌های رخشان درباره‌ی عدالت اجتماعی، فقر و مسایل مهم جامعه است و البته او فمينيست است.

پس از آن ريچارد تپر، استاد سابق دانشگاه سواس و کسی که درباره‌ی سينمای ايران تحقيق می‌کند، پرسشی را درباره‌ی ژان روش، مستندساز فرانسوی مطرح کرد. تپر می‌خواست بداند که آيا به نظر رخشان فيلمسازان ايرانی از ژان روش که زمانی از ايران هم ديدار کرد و سبک فيلمسازی سينماوريته او تاثير گرفته‌اند يا نه؟

رخشان پاسخ دقيقی به اين سوال نداد و تنها گفت علاقه فيلمسازان هم نسل او سينمای موج نو فرانسه و نئورئاليسم ايتاليا بوده است.

(اگرچه سوال تپر نياز به بررسی دقيق و همه جانبه دارد، اما در اين مورد می‌توان گفت فيلمسازانی چون کامران شيردل خصوصا در آن شب که بارون اومد، پرويز کيمياوی و عباس کيارستمی در مستندهايشان تا حد زيادی تحت تاثير سينماوريته بوده اند).

از رخشان سوال شد: چه فيلمی را بيشتر از همه دوست داری؟
رخشان گفت: هميشه گفته‌اند فيلم‌های آدم مثل بچه‌های آدم‌اند، اما اين بچه آخری هميشه با آدم می‌مونه.

آخرين سوال را پرستو دوکوهکی از رخشان پرسيد: شما هميشه درباره‌ی تاثير مسایل اجتماعی بر نسل جوان فيلم ساخته‌ايد. آيا می‌خواهيد به ساختن فيلم در اين زمينه ادامه دهيد؟

رخشان در جواب گفت: موضوع‌های زيادی درباره‌ی نسل شما وجود دارد که قابل طرح است، اما پرداختن به آنها ساده نيست. يعنی شما در گذار از سنت به مدرنيته از دست ما پدرمادرها چه می‌کشيد. اين از موضوع‌هايی است که خيلی به آن فکر می‌کنم.


مرتبط:
«مشکل سینمای ایران، اقتصادی است»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

گزارش خیلی خوبی بود پرویز جان. خسته نباشی.

-- آیدین ، Apr 25, 2008 در ساعت 06:15 PM

مسئله ی فمینیسم و شعار نیست، فیلمهای ایرانی ضعیف است و فیلمهای بنی اعتماد از ضعیف ترینهاست.

-- بدون نام ، Apr 25, 2008 در ساعت 06:15 PM

سلام و بسیار ممنون از گزارش خوبتان، آقای جاهد.
و البته سؤال من دقیقا این بود: با فیلم خون‌بازی شما برای اولین بار به مطرح کردن مسائل اجتماعی نسل جدید پرداختید. آیا این روند در فیلم‌های آینده‌تان ادامه خواهد داشت؟
و رخشان جوابی داد که به نظرم آمد قرار است این روند ادامه پیدا کند.
چون سؤال و جواب را نوشته بودید به نظرم آمد که خوب است این توضیح را بنویسم. و خسته نباشید.

-- پرستو دوکوهکی ، Apr 26, 2008 در ساعت 06:15 PM

استقبال چشمگيري كه از كنفرانس شد بنده رو بشدت تحت تاثير قرار داد.
درود بر خانم بني‌اعتماد، اين روشنفكر برجسته‌ي جهاني كه با گفتن جمله‌ي "پرچم دستم نمی‌گيرم و شعار نمی‌دهم" ملتي را از نگراني درآورد.

-- رضا ، Apr 26, 2008 در ساعت 06:15 PM

کسانی که خیلی به دنبال سینمای فمینیستی هستند و زن فمینیست را در قالب(ْstereotype) یک سیگاری قهار بی‌بند و بار(ترجیحاً مومشکی) درگیر آخرین رمان یا فیلم یا کتاب شعرش می‌بینند،می توانند فیلم‌های خانم جین کمپیون یا آن خانم کارگردان فرانسوی(که فیلم‌هایش پر از صحنه‌های حنسی صریح است)را تماشا کنند.جالب است که در انگلیس برای این بانوی کارگردان بزرگداشت می‌گیرند و آنهایی که ناراحتند نه غربی‌ها که ایرانی‌های حقیر هستند.واقعاً متاسفم برای این جماعت.

-- علیرضا ، Apr 26, 2008 در ساعت 06:15 PM

salam aghaye jahed, man in radio ra nemishenakhtam khoshhhalam ke shoma ra didam va ba in site ashena shodam. besyar vafadaraneh be vaghyate goftegoohaye an rooz an ra gozaresh kardid. khasteh nabashid

-- asal ، May 14, 2008 در ساعت 06:15 PM

DEAR MR PARVIZ JAHED
I WANT TO CONGRATULATE YOU FOR THE EXCLLENT ARTICLE YOU HAVE WRITTEN ABOUT THE RAKHSHAN BANI ETEMAD SEMINAR. IT WAS A GREAT HONOR FOR ME TO BE PART OF IT AND I DO THANK YOU VERY MUCH FOR THE KIND COMMENTARIES YOU MADE ABOUT MY SPEECH. AS YOU KNOW I AM COMPLETING A COMPLETE SURVEY OF RBE FILMS AND IT BE WILL BOTH AN HOMMAGE TO THIS WONDERFUL LADY AS WELL A VERY SPECIAL TRIBUTE TO IRAN WHOM I LOVE DEEPLY SINCE MORE THAN THIRTHY YEARS NOW. AS SOON AS THE BOOK IS PRINTED I WILL SEND YOU A COPY. IF YOU NEED ANYTHING FROM PARIS DO NOT HESITATE TO CONTACT ME
BEST FRIENDLY REGARDS
ALAIN BRUNET

-- ALAIN BRUNET ، May 18, 2008 در ساعت 06:15 PM

من دختري 9ساله هستم و خيلي علاقه دارم كه بازيگر شوم . بخصوص زير نظر خانم بني اعتماد چون به نظر من استاد بزرگ و با تجربه هستند.خواهش ميكنم اگر ممكن هست تلفن يا ايميل ايشان را به من بدهيد. ايميل بالامتعلق به پدرم هست و با رضايت مادروپدرم اين در خواست را دارم. متشكرم

-- نگين مويدي moayedi ، Sep 5, 2008 در ساعت 06:15 PM