رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ آبان ۱۳۸۹
تئوری تکامل و اعتقاد

آیا خداوند زاییدۀ داروین است؟

کریستیان مالتزان
ترجمه: مسعود نکوبخت

در ایالات متحده بحث داغی بین راست مسیحی، محافظه‌کار سکولار و لیبرال‌ها درباره "سازۀ هوشمند" در گرفته است. آیا این بحث و جدل به سمت اروپا هم می‌آید؟ صحبت بر سر چیزی کمتر از هویت فلسفی غرب نیست. ساموئل هانتینگتون (Samuel Hutington)، پروفسور مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد، ده سال پیش "جنگ تمدن‌ها" را پیش‌بینی کرده بود. به نظر می‌آید با اعلان جنگ اسلام‌گرایان افراطی در ١١ سپتامر ٢٠٠١ به دنیای غرب، باید به او حق داد. نتایج این کشمکش تا به امروز قابل رویت هستند چنانکه دنیا در سال ١٩٨٩ تمایل داشت، بر اساس جنگ سرد طبقه بندی بشود و امروز بر حسب جنگ در مقابل تروریسم.

اکنون به صورتی کاملاً غیر منتظره، جنگ عقیدتی دیگری آغاز شده که در دادگاه‌ها، لابی‌های واشنگتن و دانشگاه‌ها رخ می‌دهد. البته تاکنون این موضوع بیشتر در امریکا مورد بحث بوده ولی هر کجا کلیسا باشد این مجادله هم وجود دارد تا از این طریق، پاسخی منطقی به پرسش قدیمی انسانی داده شود.

محققان ژنتیک معمای انسان را مثل یک جدول حل کرده‌اند. زیست‌شناسی اکنون با توجه به پژوهش‌های گذشته‌اش، تیره انسان را تنها از طریق ژنهای آن تعریف می‌کند. ما اکنون می‌دانیم که انسان چگونه درست شده، حتی حالا قادر هستیم در آن دست ببریم، چیزی که در گذشته به‌عنوان مشخصۀ بارز و ویژۀ خداوند توانا تصور می‌شد.

این پیشرفت زیست‌شناسی را تقریباً تمامی کلیسا‌ها بعنوان دخالت در مسائل داخلی خود می‌پندارند. کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها بر روی مسائل اخلاقی آن پافشاری می‌کنند، مسائلی که به این موضوع پیوند خورده‌اند.

موضوع خیلی ساده است؛ وقتی تمام معمای انسان لو برود، اطلاعات آن ذخیره و روی شیشه‌های آزمایشگاه پخش شوند، دیگر خدا چیزی غیر ضروری می‌شود، مثل یک قلم پر در یک چاپخانه پیشرفته؛ و برای تعریف این جهان، دیگر نیازی به او نخواهد بود.

تمامی این ماجرا شاید کمی شبیه به جدال کلیسا و آزاداندیشان در قرون وسطی باشد اما گالیله به خدا اعتقاد داشت. ولی دانیل دانت (Daniel Danet)، سردمدار تئوری تکامل و فیلسوف امریکایی می‌گوید: خدایی وجود ندارد، ضرورتی برای وجودش نیست. نیچه حداقل گذاشت خدا بمیرد، اما نئوداروینیست‌ها می‌گویند که او هرگز وجود نداشته است و این برای مذهبیون غیر قابل قبول است.

در حال حاضر برای همه آنها، دانشی که در جهان مادی نهفته است، غیر قابل انکار شده است؛ مذهب اما چیزی نیست جز کمربند ایمنی در دنیایی که با سرعتی دیوانه‌وار حرکت می‌کند. دیگرهیچ فکر سالمی تئوری تکامل را رد نمی‌کند با این حال زیست‌شناسی باید از اینکه اعتقاد به خدا و مذهب را چیزی احمقانه جلوه دهد، بر حذر باشد؛ نه هر آدم مذهبی که آفرینش جهان را تنها با اراده خداوند تصور می‌کند، دشمن علم است.

ساختار و محتوای "اعتقاد" کلاً چیزی غیر علمی است. این مهم را ایدئولوگ‌های "سازه هوشمند" کاملاً از یاد برده‌اند، از اینروست که در این مجادله پیروز نیستند. همچنین آنان در مقابل اولین دستور مسیحیت قرار می‌گیرند، جایی که خداوند می‌گوید: من آفریننده هستم، خدای تو. نباید هیچ تصویر یا شبیه‌سازی از چیزهایی که در آسمان، روی زمین، زیر زمین و دریاهاست، انجام دهی. به عبارت دیگر نه تنها وجود خدا را نمی‌توان اثبات کرد، بلکه خود خداوند نمی‌خواهد اثبات شود. در این، اصلاً ایرادی وجود ندارد، بلکه تنها اعتقاد را راحت تر می‌کند.

مسیحیت امروزه نه تنها باید با نتایج علمی پژوهشگران ژنتیک مقابله کند بلکه با الهیات جدید که هر روزه از اقصی نقاط دنیا سر بر آورده‌اند ، روبروست. بورتون ماک (Burton Mack)، پژوهشگر کتاب عهد جدید، عیسی مسیح را در حد یک معلم دانایی با ضرب المثل‌های جالب و خواندنی در یک کاتالوگ پایین می‌آورد که با مسیحیت امروزی همان ارتباطی را دارد که لئوناردو داوینچی با اولین پرواز انسان به کره ماه دارد.

پرسش درباره مسیح تاریخی همیشه برای کلیسا وجود داشته است، از ابتدا تا کنون. زیست‌شناسان نئوداروینیستی به ما کمک خواهند کرد تا به انسان روشنتر نگاه کنیم، اما از نیکی و بدی چیزی نباید بدانیم و این دقیقاً خلعی اخلاقی است که باعث شد از نئوداروینیست‌ها در قرن بیستم بعنوان ایدئولوگ نازی‌ها در آن جنون تراژیک استفاده شود.

با این حال کلیسا باید از ذکر این دلیل در مقابل دانشمندان خودداری کند، چرا که دستان خودش نیز در این فاجعه انسانی آلوده است. مواردی که دانشمندان کشف می‌کنند، برای هر انسان عاقلی پذیرفتنی است. ولی پژوهشگران ژنتیک نباید بپذیرند که حاصل کارشان را در آزمایشگاه‌ها حداقل در بخش انسانی آن به تنهایی تفسیر کنند، جایی که خداوند قبل از ما بوده است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

تکامل،کلمه‌ای نا‌ رسا برای تئوری داروین و علم گرایان است.در زیست شناسی‌ موجودی به کمال نمیرسد بلکه تحول،انطباق پذیری و تنازع بقأ شرط لازم برای هستی‌ موجودات است. کمال هستی‌ در سازنده (یا سازنده گان) هوشمند متبلور است که بخشی کوچک از حقیقت مطلق در کائنات میتواند باشد.دین و مذهب آدمیان در این میان،عملکردی روان گردانی برای درک مفهوم و هدف زندگی‌ بعنوان اعتقاد و ایمان،آفرینش ارزش‌ها و اخلاق خاص خود،تکیه گاهی‌ ورأ طبیعی بعنوان دعا و نیایش و پاسخ به پرسش زندگی‌ بعد از مرگ بعنوان تعلق و تخلص در یک دین و مرام است بعبارتی خدا درمانی برای افرادی درمانده !

-- ایراندوست ، Oct 6, 2010 در ساعت 03:33 PM

ایشون ادعا میکنه که به دلیل عدم برداشت اخلاق از یک منبعی مثل کتاب آسمانی، ایتیئیستا به هیتلر(یک مسیحی کاتولیک) کمک کردن که یهودیا رو قتل عام کنه؟ این ادعا انقد بدون سند و بی ربطه که حتی جواب دادن بهش وقت تلف کردنه!

این جمله هم دست کمی از بالایی نداره: " با این حال زیست‌شناسی باید از اینکه اعتقاد به خدا و مذهب را چیزی احمقانه جلوه دهد، بر حذر باشد؛ نه هر آدم مذهبی که آفرینش جهان را تنها با اراده خداوند تصور می‌کند، دشمن علم است." چرا دقیقا باید بر حذر باشد؟ تا دشمنی با علم رو چی تعریف کنی..
در ضمن، ساختار و محتوای اعتقاد غیر علمی است درست. ولی آیا نتیجه این اعتقاد نباید قابل دیدن و تست باشه؟درست مثل مسلمونا که برای "درست" نشون دادن قرآن از اینشتین نامه جعل میکنن به بروجردی(http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=286038 ) بعد تا میرسه به برخورد عقل و دین زود مثل ایشون استدلال میکنن اعتقاد مبحث علمی نیست!اگه انقد شخصی و غیر قابل تسته پس چرا تو همه شئون زندگی ما میخواد دخالت کنه؟

-- هستی ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

انسان همواره برای حوادث طبیعی دلایل ماوراء طبیعی میآورد.

-- مسعود ملایی ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

برای"کمال"مرز وجود نداردیا عبارت دیگرپروسه ی تکامل بی انتها است.همان طور که جهان انتهایی ندارد وبر طبق قوانین فیزیکی مدام در حال expand است. منطق حکم می کند، جهانی که خود مدام در حال تحول است،
نمی تواندسازنده ای عاری از نقص یا به عبارتی هوشمند و داشته باشد که کمال مطلق باشد، آن چه که انسان ها خدایش می نامند و در هر مذهبی به گونه ای خواهان وصلش هستند.

-- Hamster ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

خداوند با خلقت جهان خودش را اثبات کرده شما هم بهتره دنبال اثبات خودتان باشید نه اثبات خدا

-- کیوان ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

جناب کیوان،
اگر اهل تفکر و بحث نیستید، لازم هم نیست که به دیگران امر کنید که چه باید بکنند، چرا که ، کسی قصد اثبات خودش را ندارد داردو اگر هم به دقت به محتوای مقاله توجه کنید ، متوجه می شوید که کسی قصد گرفتن خدای شما را ندارد، بلکه همیشه مذهبیون هستند که به هر روشی متوسل می شوند تا وجودخدایشان را به همگان بقبولانند.
موفق باشید.

-- Hamster ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

جالبه
هيجكاه از 1بعد به همه جيز نكاه نبايد كرد
از ديد ديكه ميشه اينهمه قانونمندى رو نتيجه حضور منظمى دونست كه اسمش هرجى كه ميخواهيم ميكذاريم_

-- saeid ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

جالبه
هيجكاه از 1بعد به همه جيز نكاه نبايد كرد
از ديد ديكه ميشه اينهمه قانونمندى رو نتيجه حضور منظمى دونست كه اسمش هرجى كه ميخواهيم ميكذاريم_

-- saeid ، Oct 7, 2010 در ساعت 03:33 PM

من این تکه رو نفهمیدم:

"موضوع خیلی ساده است؛ وقتی تمام معمای انسان لو برود، اطلاعات آن ذخیره و روی شیشه‌های آزمایشگاه پخش شوند، دیگر خدا چیزی غیر ضروری می‌شود، مثل یک قلم پر در یک چاپخانه پیشرفته؛ و برای تعریف این جهان، دیگر نیازی به او نخواهد بود".

حالا اگه ما بتونیم آدم یا هر چیزی رو دستکاری کنیم و بفهمیم چطور کار می کنه دلیل می شه که اون چیز خالقی نداشته؟! راستش این حرف به نظرم بشدت بی ربط می آد!

من اصلا آدم مذهبی ای نیستم و حتی ضد مذهبم ولی نمی فهمم که این که ما در علم پیشرفت کنیم و همه رموز کائنات رو هم کشف کنیم آیا دلیل می شود که این جهان خالقی ندارد؟! ربط این دو موضوع به هم چیست؟

خواهش می کنم یکی اینو برای توضیح بده چون جدای این که این ادعا رو قبول ندارم، اصلا ربطشونو به هم نمی فهمم.

-- آریا ، Oct 8, 2010 در ساعت 03:33 PM

من متحیرم
از این همه نگاه بطلمیوسی به دنیا
تفاوتی بین دیدگاه دین گرایان و آنهایی که خود را به علم تکیه زده اند نمی بینم
به نظر من خدا جهان را آفریده و در این گوشه کوچک وگم از این دنیا انسان هم خدا و دین و ایدئولوزی های بزرگ خودش را آفریده

-- اسماعیل ، Oct 8, 2010 در ساعت 03:33 PM

تکامل (حالا کاري ندارم که اين کلمه فارسي معادل درستي هست يا نه) هيچ چيزعجيبي نيست. واقعيت دنياست و بس. خيلي درست نيست که با ادعاي تکامل خدا را زير سوال برد. تکامل مسلماً خداي اديان قديمي رو شکست ميده. خدايي که مثلاً انسان رو از گل درست کرده (به معني تحت الفظي). نکته اين جاست که ما بايد تصور خودمون رو از خدا بالا ببريم. اون خداي قديم براي انسان‌هاي قديم بود که به کار ما ديگه نمي آد. فکر ميکنم که الان وقتشه که بنياد جديدي براي الاهيات ريخته بشه که بتونه فرهنگ انسان مدرن رو ارضا کنه. ميشه که بگي چه نيازي به خدا هست. بايد به اين نکته توجه داشت که بدون خدا هر تلاشي در زندگي بيهوده است و اگه با خودمون صادق باشيم و سعي نکنيم فرا فکني کنيم و هدف هاي الکي از خودمون براي زندگي اختراع کنيم، ما حتماً به خدا نياز داريم. به نظر من زندگي توي اين دنياي مادي مثل دوران کودکي انسان مي مونه. بعد که بزرگ شديم اون وقت فرق بين کسي که در کودکي (دنيا) خوب تربيت شده و کسي که فقط کودکي (دنيا) شو به تفريح و بازي گذرونده معلوم خواهد شد.

-- رضا ، Oct 8, 2010 در ساعت 03:33 PM

در تکمیل کامنت قبلی‌، هستی‌ با قوانین علمی‌ (فیزیک،شیمی‌...)این کره‌ خاکی "زمین" قیاس میشود. کمال هستی‌،پدید آورنده و از بین برنده ای، فرای معیارهای زمینی‌ با قوانین مشمول خود است . در کرّات دیگر قوانین علمی‌ (زیست شیمی‌ و...) دیگری حکمفرما است که فعلا ناشناخته است. سازنده(گان)هوشمند یا کمال هستی‌ این کره خاکی هم با اصول و قوأعدی دیگری با همسانان دیگری در تحول هستند و این کاملا صحیح است که کمال مرز ندارد ! اگر کمال، کامل بود،مسلما انسانهای بهتری می‌توانست خلق کند! مذهب هم با مرزبندی‌ها و خلق خدا با خلقیات انسانی‌، خود آگاهی‌ انسان را به انحراف کشانده است. تنها راه نجات، بسط علوم بّر محور انسان و نیازهای مادی و معنوی او است. آمین

-- ایراندوست ، Oct 8, 2010 در ساعت 03:33 PM

انسان همیشه در تلاش برای تبیین جهان هستی‌ ،

جستجو برای پاسخ به یک سوال قدیمی،

یافتن معنا ی زندگی‌ و معنی‌ دادن به آن بود است.

خدا شاید پاسخی برای تبیین جهان بر اساس مدعیان علمی‌ نباشد اما میتواند پاسخی برای معنای زندگی‌ باشد.بدون این پاسخ انسان گمشده ای است در این جهان بیکران

ای‌ کاش، ای‌ کاش حقیقتی حقیقتی بود

-- nasrin azad ، Oct 24, 2010 در ساعت 03:33 PM