رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۶ تیر ۱۳۸۹
خوانش «تبارشناسی اخلاق» - بخش نخست

نیچه فیلسوف نازیسم نیست

ترجمه‌ی حمید پرنیان

خلاصه‌ کتاب

کتاب «تبارشناسی اخلاق» از سه رساله تشکیل می‌شود، و نیچه از روش تبارشناختی استفاده می‌کند تا قضاوت اخلاقی را به پرسش و چالش بگیرد. نیچه، در این کتاب، می‌خواهد خاستگاه و معانی مفهوم‌های مختلفی که ما از اخلاق داریم را بررسی کند.

رساله‌ی نخست، «خوب و شر، خوب و بد»، از «اخلاق ارباب» و «اخلاق برده» می‌گوید. اخلاق ارباب توسط کسی ساخته می‌شود که قوی و تن‌درست و آزاد است و شادمانی خودش را خوب می‌داند و نام آن را هم «خوب» می‌گذارد. ارباب‌ها کسانی که ضعیف و بیمار و برده هستند را «بد» می‌دانند، چون ضعف‌های بردگان را نامطلوب تلقی می‌کنند. بردگان نیز که از سوی اربابان توان‌گر و شاد سرکوب می‌شوند، اربابان را «شر» می‌نامند و خودشان را «خوب».


فردریش نیچه

نیچه در رساله‌ی دوم، «گناه، ضمیر بد، و مسایلی از این دست»، خاستگاه مفاهیمی مانند گناه و کیفر را ردگیری می‌کند و نشان می‌دهد که ریشه‌ی این مفاهیم اصلن خطا و گناه اخلاقی نیست. بل گناه صرفن به معنی بدهی و وامی است که باید پرداخت شود و کیفر نیز وسیله‌ای است برای تضمین پرداخت‌کردن آن بدهی.

درست وقتی که اخلاق بردگان پدید می‌آید، این مفاهیم اخلاقی معنی دیگری می‌یابند. نیچه، ضمیر بد را همانا گرایش ما به گناه‌کاردانستن خودمان تعریف می‌کند و خاستگاه ضمیر بد را در مدنی‌شدن انسان و منع انسان از غرایز حیوانی می‌داند تا تخطی نکند و ستم نراند و متوجه‌ی درون خویش شود.

سومین رساله، «معنی آرمان‌های زاهدانه چیست؟» به مخالف با زهدگرایی و ریاضت‌کشی می‌پردازد؛ زهدگرایی و ریاضت‌کشی‌ای که با قدرت تمام و نیرویی پارادوکسیکال بر زندگی معاصر ما چنبره زده است. نیچه ریاضت‌کشی را نمود اراده‌ی ضعیف و بیمار می‌داند.

فرد بیمار قادر نیست بر نبردی که با خویشتن‌اش دارد پیروز شود و غرایز حیوانی و طبیعت زمینی‌اش را پست و گناه‌آلود و زشت می‌داند. وی که قادر نیست خویش را از بند این غرایز آزاد سازد، می‌کوشد تا حد ممکن خویش را فرمان‌پذیر و رام سازد. نیچه نتیجه می‌گیرد که «انسان ترجیح می‌دهد به‌جای آن‌که هیچ اراده‌ای نکند، هیچ را اراده کند.»

زمینه‌ی تاریخی کتاب

فردریش نیچه در ۱۸۴۴ به دنیا آمد و پسر یک آموزگار و کشیش بود. وقتی نیچه خیلی کوچک بود پدرش دیوانه شد و مرد، و نیچه تنها پسر خانواده‌ای بود که همگی زن بودند. دانش‌آموز خوبی بود و چنان استاد دانشگاه‌اش را تحت تاثیر قرار داده بود که در سن ۲۴سالگی پیش از این‌که رساله‌اش را بنویسد موفق به دریافت دکترای فلسفه شد.

نیچه، در همان دوران، سخت تحت تاثیر فلسفه‌ی کانت و شوپنهاور بود، گرچه بعدها شروع کرد و هر دوی این فیلسوفان را نقد کرد.


کتاب «تبارشناسی اخلاق»

نیچه‌ی جوان، در ۱۸۷۰، در طول جنگ فرانسه و پروسیا، دستیار پزشک ارتش بود و در همان جا و همان دوره بود که دچار اسهال خونی و دیفتیری و سیفیلیس شد. نیچه، بعد از جنگ، از ضعف عمومی و میگرن و سوهاضمه و بی‌خوابی رنج برد و در پایان عمرش تقریبن نابینا شده بود.

آلمان متحد غرق در خوش‌بینی لگام‌گسیخته‌ای بود و آینده‌ی علم و دانش و مردم آلمان را درخشان می‌دید، اما نیچه عصر خودش را عصری «نیهیلیست» می‌نامید. مسیحیت و ناسیونالیسم و یهودی‌ستیزی بر آلمان شدیدن سایه انداخته بود و نیچه این سه را نشانه‌ی انحطاطی می‌دانست که فرهنگ را خالی از هرگونه ارزش مثبت می‌سازد.

نیچه پیش‌بینی کرده بود که اگر نیهیلیسم اروپایی متوقف نشود، سده‌ی آینده جنگ‌هایی بر روی زمین روی خواهد داد که تا پیش از آن هرگز تجربه نشده‌اند.

نخستین کتاب نیچه، «زایش تراژدی»، در ۱۸۷۲ منتشر شد که در آن به ستایش ریچارد واگنر پرداخت، اما در طول دهه‌ی ۱۸۷۰ بود که به‌خاطر یهودی‌ستیزی و ناسیونالیسم و مسیحیت‌گرایی واگنر، علاقه و احترام نیچه به وی از بین رفت.

دوره‌ی بلوغ فکری نیچه با انتشار «انسانی، سراسر انسانی» در ۱۸۷۸ آغاز شد، و با کتاب «چنین گفت زرتشت» در ۱۸۸۳ و ۱۸۸۵ به اوج خود رسید. وضعیت جسمانی نیچه هرچه فروکش می‌کرد، نوشته‌های‌اش پربارتر می‌شد، و کتاب «فراسوی خوبی و شر» و «درباره‌ی تبارشناسی اخلاق» محصول این دوره‌اند.

در نیمه‌ی نخست سده‌ی بیستم، بسیاری - به‌اشتباه - بر این باور بودند که نیچه فیلسوف اصلی نازیسم است؛ این در حالی بود که نیچه نفرت خویش از ناسیونالیسم و یهودی‌ستیزی آلمان را صریحن در نوشته‌های‌اش آورده بود.

نیچه – بیش از هر اندیشمند دیگری - بر اندیشه‌ی سده‌ی بیستم تاثیری انکارناپذیر داشت. وی الهام‌بخش جنبش‌های فلسفی‌ای بود که در فلسفه‌ی قاره‌ای سده‌ی بیستم شکل گرفتند. از میان کسانی که خویش را مدیون نیچه می‌دانند می‌توان به مارتین هایدگر، میشل فوکو، توماس مان، جرج برنارد شاو، دبلیو بی ییتس، جیمز جویس، ژک دریدا، و ژان‌پل سارتر اشاره کرد.

Share/Save/Bookmark

http://www.sparknotes.com/philosophy/genealogyofmorals

نظرهای خوانندگان

حالا صهیونیستها که هالوکوس را درست کرده اند به سراغت خواهند آمد.
مرگ بر صهیونیسم و حامیانش

-- بدون نام ، Jun 23, 2010 در ساعت 03:20 PM

بسیار شیوا و روان بیان کردید.ممنون

-- سحر ، Jun 23, 2010 در ساعت 03:20 PM

یکی دیگر از ایرادات خشونتآمیز به علیه نیچه، زدن او بوسیله تز خودش بود. گفته شد «وقتی نیچه اراده به قدرت را خاستگاه بشر میداند، پس اراده خودش معطوف به قدرت است».
امیدوارم در ادامه‌ی گفتار‌هایتان تفاوت بین قدرت بمعنای توانایی و قدرت بمعنای خواست سلطه‌طلبی را هم مورد بررسی قرار دهید.

-- بدون نام ، Jun 23, 2010 در ساعت 03:20 PM

کی گفته بود هست؟!!!

-- amin ، Jun 25, 2010 در ساعت 03:20 PM

هولوکاست را نازیها درست کردند والبته مسلمانها به انها کمک کردند

-- بدون نام ، Jun 27, 2010 در ساعت 03:20 PM