رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲ خرداد ۱۳۸۷
گفت‌وگو با دکتر محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ و مطالعات خاورمیانه دانشگاه تورتتو (بخش نخست)

«تجدد همیشه بومی است»

محمد تاج‌دولتی

Download it Here!

کانون کتاب تورنتو یکی از نهادهایی‌ است که از حدود یک‌سال و نیم گذشته هر ماه در جلساتی با حضور گروهی از ایرانیان علاقمند به تاریخ، یکی از کتاب‌های مربوط به تاریخ صد سال گذشته ایران را با هدف نگرشی واقع‌گرایانه و به دور از تعصب به تاریخ مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد.

در برخی از این جلسه‌های ماهانه پیش آمده که کتابی تاریخی با حضور نویسنده و مؤلف آن بررسی شده است. در آخرین جلسه‌ی کانون کتاب تورنتو دکتر محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ و مطالعات خاورمیانه‌ دانشگاه تورنتو شرکت داشت و کتاب مورد بررسی، آخرین اثر وی «تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ» بود.

با دکتر محمد توکلی طرقی درباره‌ی آخرین اثری که تألیف کرده است، گفت‌وگویی داشتم و نخست از او می‌پرسم: کتاب تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ روش تازه‌ای را در نگاه به تاریخ ایران مطرح می‌کند که با روش سنتی نگاه به تاریخ که عمدتا براساس مراحل زمانی آمدن و رفتن سلسله‌های پادشاهی است تفاوت دارد. این روش تازه‌ی نگاه به تاریخ چیست و چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟


دکتر محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ و مطالعات خاورمیانه دانشگاه تورتتو

کتاب «تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ» سعی بر این داشته است که نوع جدیدی به تجدد بنگرد و به‌جای این که فرض‌مان براین باشد که تجدد ایرانی با انقلاب مشروطیت یا در دوره‌ی پهلوی بوجود آمده است، من دنبال زمینه‌های تاریخی و فرهنگی تجدد گشتم و بحث اساسی‌ای هم که دارم این است که جلوه‌های متفاوت این تجدد بومی که یک جنبه‌اش اندیشه‌ی تاریخی هست و اهمیت یافتن ایران پیش از اسلام که از دوره‌ی صفویه شروع می‌شود.

این روند آغاز‌ه‌اش در بین ایرانیان زرتشتی است که به هند رفته بودند و توجه بی‌نظیری کردند به ایران پیش از اسلام و همزمان با این توجهی که به ایران پیش از اسلام داشتند، کوششی هم آغاز شد برای پارسی‌نگاری و کنارگذاشتن واژگان عربی در زبان فارسی.

این اهمیت دادن به ایران پیش از اسلام و پارسی‌نگاری به شکلی می‌آید و زمینه‌ی فرهنگی انقلاب مشروطیت می‌شود و به نظر من بدون این آگاهی تاریخی وزبانی، انقلاب مشروطیت به شکلی که اتفاق افتاده است، اتفاق نمی‌افتاد.

تعریفی که عمدتا از مفهوم تجدد در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد، مربوط به پدیده‌ای‌ است که از جامعه های مدرن برخاسته است و همیشه بحث بر سر چگونگی پذیرش این تجدد در ایران مطرح بوده است، درحالی که شما از تجدد بومی صحبت می‌کنید. تجدد بومی یعنی چه و چه ویژگی‌هایی دارد؟

تجدد همیشه بومی است. متاسفانه برداشتی که در بین همکاران ایرانی من بوده، این است که تجدد ایرانی یک تجدد عاریتی است و تجدد آن نهادهای فرهنگی و صنعتی است که ما از اروپا به عاریت گرفته‌ایم. به نظر من تجدد یک روند تاریخی ِ جهانی‌ست که هم‌زمان در سراسر جهان شروع می‌شود و در هر نقطه‌ای از جهان به شکلی و با ریتمی خاص به پیش می‌رود.

مثلا یکی از جلوه‌های نخستین همین تجدد در اروپا تشکیل کلیساهای ملی بوده که در ایران همزمان است با پیدایش حکومت شیعه در دوره‌ی صفوی. یا به شکلی اهمیت یافتن هویت‌های ملی در اروپا، مثل هویت انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی که به شکلی اینها همه مهم بودند.

همزمان شما می‌بینید که همین جلوه‌ها هم در ایران بوجود می‌آید. تجدد را معمولا در ایران به شهرنشینی و صنعتی‌شدن خلاصه می‌کنند، در حالیکه شهرنشینی و صنعتی‌شدن یکی از جلوه‌های تجدد است.

ما تجدد فرهنگی داریم، تجدد زبانی داریم، تجدد سیاسی داریم، تجدد روزمره‌ داریم به شکلی که زندگی روزمره‌ی مردم، فضای زندگی‌شان، چه در داخل خانه و چه در بیرون عوض می‌شود. اینها همه جلوه‌های متفاوت تجدد است و همه‌شان یک کالای بسته‌بندی یک شکل نیستند.

در مورد هرکدام از این تجددها مثل تجدد فرهنگی، تجدد زبانی، تجدد زندگی روزمره‌ مثال‌هایی می‌توانید بزنید؟

تجدد زبانی به اصطلاح یکی از جلوه‌های مهم‌اش که من فکر می‌کنم از اواخر قرن شانزدهم شروع می‌شود، همین پارسی‌نگاری هست که به شکلی یک هویت مشخص به ایرانی می‌دهد و زبان فارسی بعنوان زبان ایرانیان به شکلی پایه‌ی هویت ِ ایرانی را می‌سازد.

توجهی که به ایران پیش از اسلام می‌شود، دوباره نوعی تجدد تاریخ‌اندیشی‌ست. یعنی در تاریخی اندیشیدن و برداشت‌های ما از تاریخ، که در آن هم تجددی به‌وجود آمده است. به‌گونه‌ای، همان‌طور که شما نیز در آغاز توضیح دادید، برداشت ما از تاریخ بیشتر فراز و فرود سلسله‌های سلطنتی بوده، این که سلسله‌ای می‌آید، به پایان می‌رسد دوره‌اش و بعدا هم می‌رود.

در این‌گونه نگرش تاریخی حرکت تاریخ یک حرکت بالنده و پیشرو نیست. در صورتی که تجدد در اندیشه‌ی تاریخی شروع می‌کند به نگرش به تاریخ، به شکلی که یک حرکت در آن است.

آغاز تاریخ ایران با حال و آینده‌اش یک رابطه‌ی مشخص و منسجم دارد و شناختن این نوع طرز فکر که چطور بوجود آمد، و این که آگاهی به ایران پیش از اسلام و انحطاط ایران و یا حال زار ِ ایران ِ ویران ِِ دوره‌ی پیش از مشروطیت، شوقی را بوجود می‌آورد برای ساختن یک ایران آینده‌ ای که به عظمت ایران گذشته باشد. یعنی آیند‌ه‌سازی و گذشته‌شناسی یک رابطه‌ی خیلی نزدیکی با همدیگر پیدا می‌کنند.

تجدد سیاسی هم دوباره از مسایل خیلی مهم تجدد است و تغییر و تحولاتی که در زبان سیاسی و در نهادهای سیاسی بوجود آمده است.

در یک زمانی دولت خلاصه می‌شد به دربار و اکثر کسانی هم که کارگزاران دولت بودند، وزرا یا نخست‌وزیر، وزارتخانه‌هایشان در خانه‌های خودشان بود. یعنی دولت یک نهاد خصوصی و اختصاصی و «خاصه» بود و متعلق به همگان نبود و تنها از طریق همین پیدایش تجدد دولتی و تجدد نهادهای سیاسی است که کم کم وزارتخانه‌ها مستقل می‌شوند. محل سکونت وزیر «وزارت خانه» دیگر نیست، وزارت دادگستری بوجود می‌آید که مستقل است.

Share/Save/Bookmark