رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ شهریور ۱۳۸۸

جمهوری اسلامی: نظام سلطانی یا فاشسیستی؟

اکبر گنجی

انتشار گزینشی بخش‌هایی از گفت و گوی من با هموطنان ایرانی در دانشگاه تورنتو، واکنش عاطفی برخی از ناقدان محترم را برانگیخت. در آن گفت و گو، ادعاهای زیر از سوی من مطرح شد. بسیار مفید است که منتقدان محترم، با نقد مستدل، نشان دهند کدامیک از این مدعیات نادرست است تا آنها را اصلاح کنم:

۱: رژیم حاکم بر ایران ، یک رژیم غیر دموکراتیک و ناقضِ حقوق بشر است.

۲:رژیم‌های غیر دموکراتیک چند نوع‌اند:
۱-۲- دیکتاتوری‌های نظامی.

۲-۲- دیکتاتوری‌های فاشیستی و توتالیتر.

۳-۲- دیکتاتوری‌های سلطانی.

۳: رژیم جمهوری اسلامی، نه نظام فاشیستی و توتالیتر است، نه دیکتاتوری نظامی، بلکه رژیمی سلطانی است. رژیم سلطانی شاه، فقط حوزه‌ی سیاست را سرکوب می‌کرد، اما رژیم سلطانی جمهوری اسلامی علاوه بر حوزه‌ی سیاست حوزه‌ی اجتماعی را هم سرکوب می‌کند.

۱-۳- برخی از زمامداران حاکم بر ایران، فاشیست‌اند و روایت‌شان از دین هم روایت فاشیستی است. اما ایجاد نظام فاشیستی دیگر محال است. نه اینکه سودای ایجاد "نظام فاشیستی" وجود نداشته یا ندارد، انقلاب ارتباطات، ساختن جامعه‌ی تک‌صدایی و تک‌ساحتی را ناممکن کرده است.

۲-۳- حتی اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فاشیستی باشد، باز هم یک "رژیم ارتجاعی" نیست، چون فاشیسم، پدیده‌ای مدرن است و در جوامع مدرن (آلمان و ایتالیا و اسپانیا) ظهور کرده است.


اکبر گنجی معتقد است جمهوری اسلامی ممکن است فاشیستی باشد اما ارتجاعی نیست

۴:جمهوری اسلامی، رژیمی ارتجاعی نیست. جمهوری اسلامی یک رژیم بنیاد‌گراست و بنیادگرایی، پدیده‌ای مدرن است. بنیاد گرایی در دوران مدرن، در واکنش به فرایند سریع مدرنیزاسیون، پدید می‌آید. ارتجاعی نامیدن جمهوری اسلامی نادرست است.

۱-۴- بنیادگرایان، عموماً افرادی تحصیل کرده‌اند. بسیاری از رهبران حماس در بهترین دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده‌اند. بمب‌گذاران یازده سپتامبر، مهندسانی بودند که استفاده‌ی از تکنولوژی مدرن را به خوبی در مراکز علمی غرب آموخته بودند. اکثر بنیاد‌گرایان، مهندس و پزشک هستند. ایمن الظواهری، نظریه‌پرداز القاعده یک پزشک مصری است. دکتر بلال عبدالله و مهندس کفیل احمد که با اتومبیل جیپ حامل مواد آتش‌زا به فرودگاه بین المللی گلاسکو در اسکاتلند حمله بردند، کار خود را از سال ۲۰۰۵ در شهرک دانشگاهی کمبریج آغاز کردند. دکتر محمد حنیف یکی دیگر از اعضای پژشکان جهادی، در بریتانیا و استرالیا مشغول به کار بود.

۲-۴- بنیادگرایان علاقه‌ی زیادی به "علوم تجربی طبیعی" و "تکنولوژی مدرن" دارند. "عظمت‌طلبی اتمی" رهبر جمهوری اسلامی را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد. خرید و ساخت سلاح‌های موشکی پیشرفته، با ارتجاع سازگار نیست. اگر در سه دهه‌ی گذشته جهان غرب فروش تکنولوژی مدرن را به ایران ممنوع نکرده بود، اینان هر چه بیشتر و بیشتر تکنولوژی مدرن را به ایران وارد می‌کردند. کما اینکه اینک جامعه ایران را پر از جدیدترین گوشی‌های همراه، کامپیوتر، فکس، ماشینِ سواری و ... کرده‌اند. تکنولوژی مدرن، برساخته‌ای خنثی نیست. زندگی با این تکنولوژی، پیامدهای فرهنگی- معرفتی بسیاری دارد. معماری کنونی ایران، چه ارتباطی به سنت (بازگشت به گذشته) دارد؟ خانه‌های شهر لندن را که دارای قدمت چند صد ساله‌اند، با خانه‌های شهر تهران مقایسه کنید که پس از دو تا سه دهه تماماً تخریب و به مدرن‌ترین شکل ممکن از نو ساخته می‌شوند.

۳-۴- رشد علم در ایران‌: به نوشته‌ی مجله ساینس‌: "بودجه علمی به طور پیوسته از حدود ۲/۰ درصد از تولید ناخالص ملی در سال ۱۹۹۹ به حدود ۵۶/۰ درصد در امسال (۲۰۰۵) در حال افزایش بوده است... خروجی‌های علم از سال ۱۹۹۳ در حال جهش بوده است. در سال ۲۰۰۳ محققان داخل ایران ۳۲۷۷ مقاله ی علمی‌، ۳۰ برابر سال ۱۹۸۵‌، در مجلات علمی منتشر کرده‌اند که این میزان، ایران را در جایگاهی جلوتر از پاکستان و در کنار مصر قرار می‌دهد. از سال۲۰۰۰ میزان همکاری‌های بین‌المللی در رشته‌های شیمی، مهندسی و فیزیک ۳ برابر شده است"1.

نشریه‌ی نیچر هم می‌نویسد: "درصد انتشار مقالات علمی توسط دانشمندان ایرانی در نشریات بین‌المللی طی یک دهه‌ی گذشته چهار برابر شده است. هر چند این رقم هنوز پایین است‌، اما ضریب تاثیر‌گذاری مقالات علمی ایرانیان نیز افزایش یافته است. اما بخش اعظم این بهبود از شمار کوچکی از محققان سرچشمه می گیرد"2. در سال ۱۹۹۰ ایران بعد از اسراییل بیشترین تولیدات علمی را در خاورمیانه داشته است. بر اساس آمار institute for scientific information در سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰۰۰ مقاله ی علمی از ایران منتشر شده است ، در حالیکه در سال ۱۹۹۵ این رقم حدود ۵۰۰ مقاله بوده است3.

۴-۴- اگر چه نظام حقوقی، تبعیض جنسی ناروایی برقرار کرده است، اما بر اساس شاخص‌های گوناگون، زنان در سه دهه‌ی گذشته در ایران بسیار پیشرفت کرده‌اند. در سال ۱۳۵۵‌، ۲/۱۱ درصد زنان شاغل بودند (یعنی ۴۶۰۰۰۰نفر از ۴۱۱۲۶۳۶شاغل کشور)، اما در سال ۱۳۸۵، ۱/۱۲ درصد زنان شاغل هستند (یعنی ۲۷۸۲۰۰ نفر از ۲۰۴۶۰۰۰۰شاغل کل کشور). طول عمر متوسط زنان به ۸/۷۱ سال افزایش پیدا کرده است. ۸/۷۶ درصد زنان ایران باسوداند (مصر ۴/۵۹). ۶/۳۸‌درصد زنان ایران در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت دارند (ترکیه ۷/۲۷‌، مصر‌۱/۲۰). تعداد دختران دانشجو بیش از پسران دانشجوست. با همه‌ی اینها، وضعیت زنان در ایران، با وضعیت زنان در جوامع توسعه یافته، فاصله ی بسیار دارد. زنان ایران درگیر مبارزه‌ی بی‌امان برای برابری تمام عیارند.

۵-۴- پوشش (حجاب) زنان، مساله‌ای است مربوط به زنان و تصمیم شخصی آنها. زنان ایران در انتخاب سطح و نوع پوشش آزاد نیستند، این یکی از نشانه‌های غیر دموکراتیک بودن نظام سیاسی است. دولت دموکراتیک، همچون جمهوری اسلامی‌، به زور مردم را با حجاب، یا همچون رضا‌شاه، بی‌حجاب نمی‌کند. از سخنان برخی ناقدان محترم این طور استنباط می‌شود که گویی حجاب، علامت ارتجاع است. به گمان من حجاب را نمی‌توان به ارتجاع تحویل کرد. اگر این حکم صادق باشد، در آن صورت‌، هر زنی، در هر جای دنیا، آگاهانه و آزادانه، حجاب فقهی را انتخاب کرده باشد،‌ مرتجع خواهد بود. امروز در نیویورک‌، در محله‌ی یهودیان، زنان یهودی با‌حجابند و کسی آنان را مرتجع نمی‌آمد. تمام مساله این است که دولت نباید در این خصوص که متعلق به حوزه‌ی خصوصی است، دخالت کرده و پوشش خاصی را به دیگران تحمیل کند.

۶-۴- بازگشت به دوران ماقبلِ مدرن، ناممکن است. حتی اگر کسی بخواهد، نمی‌تواند یک جامعه کنونی را به گذشته، مثلاً دوران صدر اسلام، باز گرداند. دولت، یک پدیده‌ی متعلق به دوران مدرن است. ایدئولوژی‌، یک پدیده‌ی متعلق به دنیای مدرن است. بنیادگرایان برای حکومت در دوران جدید، دین را به ایدئولوژی تبدیل کرده‌اند. انقلاب هم یک پدیده‌ی مدرن است. "انقلاب اسلامی"، "دولت اسلامی"‌، "ایدئولوژی اسلامی"‌، "دانشگاه اسلامی"‌، "مجلس شورای اسلامی" ، "بانک‌های اسلامی"‌، و دهها پدیده‌ی مدرن دیگر که فقط یک پسوند اسلامی بر خود افزوده‌اند، اما هیچیک به دورانِ ماقبل مدرن تعلق ندارند.

۵:سطح مدرنیزاسیون ایران، خصوصاً از نظر فکری و فرهنگی، از تمام کشورهای عربی خاورمیانه بالاتر است. "تحمل" جامعه‌ی دینی ایران، بسیار بیش از جامعه‌ی دینی عربی خاورمیانه است. آرای دین‌شناسانه‌ی روشنفکری دینی ایران، کاملاً دگراندیشانه (برخلاف باورهای دینی عموم مسلمین)است‌. با این حال، این آرا در ایران منتشر می‌شود. جامعه‌ی دینی مصر و کویت و سودان، نواندیشانی چون نصر حامد ابوزید و خالد ابوالفضل و عبدالهی النعیم را تحمل نکرد، اما جامعه ی دینی ایران، نه تنها عبدالکریم سروش‌، مصطفی ملکیان، محمد مجتهد شبستری و ... را براحتی تحمل می‌کند، بلکه آرای اینان‌، پذیرش بسیار دارد.

کتابهای این افراد با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار یافته است. از سوی دیگر، ترجمه‌ی آثار مدرن به فارسی، طی سه دهه‌ی گذشته رشد چشمگیری داشته است. آثار دکارت، کانت‌، هگل، مارکس، هایدگر، نیچه، فروید، دورکهایم، وبر، هابرماس، رورتی، چارلز تیلور، دریدا، پوپر، هایک، گیدنز، و دهها متفکر مدرن و پست مدرن و فمینیست و غیره به فارسی ترجمه شده و می‌شود. سیمای جمهوری اسلامی تمام فیلم های هالیودی ضدِ آمریکایی را به نمایش در می‌آورد تا نشان دهد آمریکا در چه وضعی قرار دارد.
۱-۵- ترکیه از نظر سطح مدرنیزاسیون از ایران جلوتر است. از نظرِ سطحِ آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نیز از ایران بسیار جلوتر است. اگر ایران در وضعیت ترکیه قرار داشت، بسیار مطلوب بود‌. برای اینکه در آن صورت می‌توانستیم خود را با رقبای اتحادیه اروپا مقایسه کرده و تمام سعی خود را مصروف رسیدن به دیگر اعضای اتحادیه اروپا قرار دهیم.

۲-۵- اگر در هر یک از کشورهای عربی منطقه‌ی خاورمیانه‌، انتخابات کاملاً آزاد و رقابتی و منصفانه برگزار شود، بنیادگرایان پیروز انتخابات آزاد خواهند بود. یکی از دلایل این امر آن است که تنها بدیل حکومت‌های استبدادی سکولار فاسد مورد حمایت آمریکا، بنیادگرایانند که از طریق انواع و اقسام خیریه‌ها در میان توده‌های محروم برای خود پایگاه درست کرده‌اند. این نظام‌ها فاقد بدیل دموکراتند. درایران پس از سه دهه حکومت استبدادیِ فاسدِ بنیادگرایان، تنها بدیل نظام موجود، نیروهای دموکرات مدافع آزادی و حقوق بشر هستند. لذا اگر در ایران یک انتخابات کاملاً آزاد با شرکت تمام مخالفان برگزار شود، نیروهای دموکرات در آن انتخابات پیروز خواهند شد.

۳-۵- وجود پیش‌ شرط‌های اجتماعی دموکراسی (شهرنشینی، رشد باسوادی و تحصیلات عالیه، رشدِ طبقه متوسط، اجماع نخبگان بر سر دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، وجود یک طبقه روشنفکری قوی و...) در ایران، علت پیروزی دموکراتها در یک انتخابات آزاد است. بدین ترتیب اگر رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ارتجاعی است که جامعه را به قرون وسطی عقب رانده است، دموکراتیک شدن چنین جامعه‌ای سودای محال خواهد بود. دشمنی با جمهوری اسلامی نباید به انکار واقعیات اجتماعی منتهی شود.

۴-۵- دینداران در هر دورانی، دین خود را با سطح معرفت و معیشت آن دوران متناسب می‌کنند. ما در دوران تجدد (مدرنیته) و نظام اجتماعی مدرن زندگی می‌کنیم. دینداران هم دین خود را با چنین دنیایی سازگار می‌کنند. نواندیشان دینی، تلاش می‌کنند تا از نظر معرفتی، دینی سازگار با دوران مدرن بسازند. اما بنیادگرایان حاکم بر ایران، به مقتضای قدرت، اسیر پراگماتیسم شده و عملاً مجبور شده‌اند که احکام معارض با دوران مدرن را رفته رفته کنار بگذارند.


آقای خمینی می‌گفت حکومت بر تمام احکام اولیه اسلام تقدم دارد و نظام سیاسی، اگر مصلحت تشخیص دهد، می‌تواند هر حکم شرعی را تعطیل و کنار بگذارد. در ماجرای شطرنج هم آقای خمینی در دهه‌ی اول انقلاب خطاب به یکی از فقهای سرشناس نوشت، بر مبنای دستگاه نظری شما، باید به دوران چادر نشینی و قبایلی بازگشت و تمام تمدن جدید را نابود کرد، اما ما در دوران جدید زندگی می کنیم و باید احکام فقهی را با دنیای جدید سازگار کرد. سازگاری دین با دنیای جدید در نظام اندیشگی آقای خمینی، از طریق "تابع مصلحت‌سنجیِ قدرت سیاسی شدن" به دست می‌آید.

او دولت را دینی نکرد، بلکه دین را دولتی کرد. بنیادگرایان حاکم بر ایران، زندگی ایرانیان را به زندگی "منونایت‌های کانادا" یا "آمیش‌های آمریکا" تبدیل‌نکردند.

۵-۵- فرایند "مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه" پهلوی و جمهوری اسلامی، مسایل بی‌شماری برای جامعه‌ی ایران آفریده است. شکاف طبقاتی همچنان وجود دارد. شاخص نابرابری (ضریب جینی) در حال حاضر حدود ۴۲/۰ است. اگر به فرایند سه دهه‌ی گذشته نگریسته شود، تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود.

مساله این است که در ذهن برخی دو قطبی مدرن‌- ارتجاع به دو قطبی خوب- بد فروکاسته می‌شود. از اینرو تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی فرایند "مدرنیزاسیون آمرانه" را همچنان ادامه داده است، به معنای این است که این رژیم ، رژیمی خوب(دموکرات؟) است. در حالیکه این رژیم، رژیمی خودکامه و سرکوبگر است که می‌خواهد کشور را از بالا آباد کند.

۶-۵- ایران دارای "ساختار جمعیتی جوان" است. حدود هفتاد درصد جمعیت کشور زیر ۳۰ ساله‌اند. بیست و نه سال از انقلاب ۵۷ گذشته است. این نسلی است که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده‌، در آنجا به مدرسه و دبیرستان و دانشگاه رفته و زیر سیطره‌ی تبلیغات یک سویه‌ی ایدئولوژیک رژیم قرار داشته است. اما نه تنها گذشته‌گرا (مرتجع) نیست، بلکه به شدت طالب زندگی مدرن است . سبک‌های زندگی عجیب و غریبی که در میان این نسل رایج است، هیچ نشانی از گذشته‌ی دور ندارد. هیچ آتوریته‌ای (دین، سنت، اخلاق، ایدئولوژی، دولت‌، پدر و مادر) را به رسمیت نمی‌شناسند. اگر مدرن بودن، آنگونه که مارکس در مانیفست کمونیست به تصویر کشیده‌،‌ به معنای "تغییر مداوم"، "نفی مستمر"، "عدم یقین و تلاطم پایان‌ناپذیر"، "منسوخ شدن تمامی روابط تازه شکل یافته"، "از دست رفتن هاله‌ی تقدس"، "دنیوی شدن تمام مقدسات"، "نابودی جذبه‌های ملکوتی"، "به حاشیه رفتن عقاید کهنه و محترم" و "سود عریان" باشد، این نسل به شدت مدرن است.

اینها خصوصیات نسلی است که بنیادگرایان در ایران ساخته‌اند.به تعبیر درست‌تر، اینها "پیامدهای ناخواسته"‌ی مجموعه اقدامات آنان بوده است. داوری ارزشی در این خصوص‌، ربطی به مدعای ما ندارد. این دستاورد، ارتجاع نام نمی‌گیرد، این بخشی از تجربه‌ی مدرنیته است.

۶:انسان آزادیخواه و دموکرات نباید در مبارزه‌ی سیاسی دروغ بگوید. هر کس از راه دروغ به قدرت برسد‌، "حکومت دروغ" تاسیس خواهد کرد.

۱-۶- در زمان شاه، مبارزان به دروغ در تمام دنیا تبلیغ می‌کردند که شاه یکصد هزار زندانی سیاسی دارد و چند هزار زندانی سیاسی را به قتل رسانده است.

۲-۶- رژیم جمهوری اسلامی، مخالفان سیاسی و عقیدتی را زندانی و حقوق آنها را نقض می‌کند. زندانیان در دهه‌ی شصت، در بدترین وضعیت قرار داشتند. وضعیت زندانهای امروز ایران نسبت به دهه‌ی شصت بسیار تغییر کرده است. رشد اندیشه دموکراسی و آرمان حقوق بشر، به علاوه‌ی مبارزه‌ی غیر‌خشونت آمیز مخالفان، تاثیر بسیاری در این تحول داشته است.

۳-۶- رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران، به دلیل نقض حقوق اساسی مردم ایران، محکوم است. اما برای محکومیت این رژیم، نباید دروغ گفت و تحولات ساختاری ایران را منکر شد.

می‌توان چهره‌ای کاملاً قرون وسطایی از زنان ایران به تصویر کشید. اما این تصویر ایدئولوژیک (شعور کاذب)، نه تنها هیچ سودی به حال فرایندِ گذار ایران به دموکراسی ندارد، بلکه اهانت به تمام زنانی است که آگاهانه در حال مبارزه برای آزادی و برابری و دموکراسی‌اند.

تورنتو ۳ بهمن۱۳۸۶

پاورقی:
1 اصل مقاله را در اینجا بخوانید.

2 برای اصل مقاله رجوع شود به اینجا و اینجا.

3 رجوع شود به : Nature 442, 719 - 720 (2006).

در همین ارتباط:
اکبر گنجی :رژیم ایران هرچه هست ارتجاعی نیست

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Yek-i eshq be teknolozhi va digar-i tarvij e xoráfegari va sarkub e degarandishán rá melák qarár midahad.
Behtar ast az mafáhim-i ke sareshán nemishavad be taváfoq resid sarf e nazar konim. Az hamin gune ast mafhum e "rowshanfekr". Hame ye má mitavánim zendigi konim, maqále benevisim, nazar dahim bedun e inke "rowshanfekr" barayemán yek maqule báshad.

-- moodie ، Jan 24, 2008 در ساعت 03:56 PM

aghayeh ganji yadetan naravad keh agar pishrafti dar jomhouriyeh eslami hast haseleh talash va moghavemateh khodeh mardom boudeh va gar na hokoumat aslan hazer beh pazireshe hamin pish raft ha ham naboudeh va nist.
khoda shah ra biyamorzad keh mokhalefini mesleh shoms ham fahmidid keh aan mard agar cheh azadiyeh siyasi namidam vali mardom az azadihayeh digar bahreh man boudan.

-- ahmad ، Jan 24, 2008 در ساعت 03:56 PM

واقع بینی ایشان قابل ستایش است. نباید همه چیز را سیاه یا سفید مطلق دید.

-- Hva ، Jan 24, 2008 در ساعت 03:56 PM

آقای گنجی عزیز
فایده ی بازی کردن با کلمات چیست؟ ارتجاعی یا بنیادگرا، مگر نه اینکه بنیادگرایی در ذات خود ریشه های بازگشت به اصل و گذشته را دارد؟ حالا گیرم که پدیده ی دوران مدرن باشد. مسئله این است که در قرن بیست و یکم مجازات سنگسار و پرتاب مجرمین از بلندی صادر می شود. من به عنوان یک زن تحصیل کرده استدلال شما را در مورد تلاش ایران برای کسب رتبه های علمی و اجازه به دختران برای تحصیل می پذیرم ولی در عین حال باید بگویم که امکان در دست گرفتن پستهای مدیریتی برای خانمها در ایران فوق العاده سخت است با وجود توانایی و قابلیتهایی که به واسطه تحصیلات کسب کرده اند. قوانین قضایی همچنان تبعیض آمیز هستند و حجاب اجباری دردی است که به آن خو گرفته ایم و با آن می سازیم.

-- مریم ، Jan 25, 2008 در ساعت 03:56 PM

گنجی بزرگوار از ما بدبخت تر سراع مگیر کاش سری به دبی میزدی ما بخت برگشته ترینم
به قسمتی از یک گزارش توجه کنید: خبرگزاری عرب‌نیوز چندي پيش در حالي اين خبر را اعلام كرد كه طرح گسترش خطوط Wi-Fi از مدتي قبل در اين كشور آغاز شده است و اكنون مقامات دولتی این کشور می‌کوشند هرچه سریع‌تر دیگر شهر‌های خود را به این امکانات مجهز کنند.
سرويس‌دهنده اتصالات در امارات سرعت 256K را با قيمت ماهانه 26 هزار تومان ارائه مي‌دهد و براي سرعت 2M كاربرانش ماهي 90 هزار تومان مي‌پردازند.
كاربران مصري شركت Soficom يا EGYNET براي همين سرعت‌ها به ترتيب 16 هزار تومان و 90 هزار تومان پرداخت مي‌كنند. در تركيه كاربران با پرداخت ماهي‌12 هزار تومان به اينترنت با سرعت يك مگ دسترسي دارند و براي سرعت 4 مگ كافي است ماهانه حدود 59 هزار تومان به سرويس‌دهنده Smile بپردازند.
در ايران اما قيمت‌ها متفاوت است، كافي است به سايت چند ISP مراجعه كنيد تا متوجه شويد مثلا قيمت يك سرويس256K در ايران بين 45 تا 49 هزار تومان است كه تقريبا 2 برابر امارات، 3 برابر مصر و 12 برابر تركيه است!
خريد پهناي باند از خارج با قيمت و كيفيت بهتر توسط بخش خصوصي و تحويل آن به دولت در نقاط مرزي، پيشنهاد ديگري است كه از سوي كارشناسان مطرح مي‌شود و اميد مي‌رود سبب ارزان شدن قيمت اينترنت شود.
به اين ترتيب اكنون قیمت یک ساعت اینترنت پر سرعت از طریق شبکه هوشمند، ساعتی 300 تومان است كه اين هزينه تفاوت چنداني با قيمت‌هاي موجود در بازار ندارد در حالي كه دولت بايد هنگامي كه‌چنين سرويس‌هايي را به مردم ارائه مي‌دهد شرايط بهتر با قيمت ارزا‌ن‌تر را در اختيار آنها قرار دهد.

اين درحالي است كه به گفته مديران بسياري از ISPها شركت مخابرات درآمد شركت‌هاي خدمات اينترنتي را بعد از 3 يا 4ماه به‌حساب آنها واريز مي‌كند كه با احتساب اين ديركرد در واقع ۴۰درصد از اين درآمدها به نفع شركت مخابرات تمام مي‌شود.

-- a friend ، Jan 25, 2008 در ساعت 03:56 PM

علامه فرزانه، جنابِ گنجي:

قبل از طرحِ يكي دو سوال از شما، بايد اين نكته را اشاره كنم كه شخصا با اين گفته شما كه "برای محکومیت این رژیم، نباید دروغ گفت" كاملا موافقم، مشروط بر اينكه شما هم براي اثبات نظراتتان دروغ نگوييد و جعل نكنيد٠

به عنوانِ مثال، مخدوش كردن بحث با اشاره به منونايت ها و آميش ها نه تنها بيمورد، بلكه مثال روشن قضيه شياد و مار است٠ بله آميش ها با استفاده از تكنولژي مدرن در زندگي روزمره شان مخالفند، ولي چرا نگفتيد كه در جوامع آنان از تيول بازي و قصاص، كه از اجزاي لاينفك جمهوري اسلامي هستند، خبري نيست؟ جاي تعجب است كه از آنهمه "روشنفكر" و "دانشجو" حاضر در دانشگاه تورنتو يكي نبود كه اينرا بشما توضيح دهد!!

بيشتر بعدا٠٠٠٠

آقا مسئلتُن:

بدون بازي با لغاتي مانند: "مدرنيته"، "مدينه فاضله"، "نظام"، "ایدئولوژی"، لطفن توضيح دهيد:

١ - اين چه رژيم مدرنيست كه تمام --به جرئت بيش از ٩٠٪-- "فعاليت" هاي اقتصادي آن بر اساس تيول داري ميگردد؟ مگر نه اَينست كه عمالِ سازمان اطلاعات، سپاه پاسداران، بسيج سازندگي، بيت رهبري، و بسي ديگر از زوائد آنها، هركدام به طورِ مستقل تيولدارانِ اكثرِ صنايع و معادن و بازرگانيِ ايران هستند؟ اگر بگوييد نه، دروغ گفته ايد٠ و اگر بله، اينرا ارتجاع نميدانيد؟ مگر ارتجاع شاخ و دم دارد؟ به طور ساده، در زمانِ شاه --يعني ٣٠ سالِ قبل-- تيولداري به اين صورت وجود نداشت٠ به عبارت ديگر:

ارتجاع = بازگشت به عقب به زبان عربي
زمان شاه= ٣٠ سالِ قبل، يعني عقب
بنا بر اين بازگشت به ٣٠ سالِ قبل = ارتجاع

مگر اينكه حضرتِعالي تعريفِ ديگري از ارتجاع داشته باشيد٠

٢ - گوش دهيد شايد ياد بگيريد٠ يكي از مفاهيم اوليه كه در دوره هايِ مديريت و علوم اجتماعي بر آن تكيه ميشود، آنست كه "شهر بزرگترين دستاوردِ بشر است٠" بدنبال بنيان كردنِ شهر، بشرِ اجتماعي ميبايست سپس راهِ اداره آنرا طلب ميكرد٠ يكي از فرآورده هاي اين راه هايِ اداره شهر، ايجاد قوانين بود٠ قواني در ابتدا خصوصي بودنند و با پيشرفتِ جوامع مدني --بخوان مدرنيته--، به سمت عمومي شدن سوق كردند تا جاييكه حتي در ايران عقب افتادهِ زمان شاه --يعني ٣٠ سالِ قبل-- هم، مجازات جرم و جنحه در قلمرو اختيارِ عموم --قضات، دادگستري-- بود٠

آيا مقوله قصاص رايج در جمهوري اسلامي به غير از برگردان مجازات از حوزه عمومي به خصوصي است؟ اگر بگوييد نه، دروغ گفته ايد٠ و اگر بله، اينرا ارتجاع نميدانيد؟ مگر ارتجاع شاخ و دم دارد؟ به طور ساده، در زمانِ شاه --يعني ٣٠ سالِ قبل-- قصاص وجود نداشت٠ به عبارت ديگر:

ارتجاع = بازگشت به عقب به زبان عربي
زمان شاه= ٣٠ سالِ قبل، يعني عقب
بنا بر اين بازگشت به ٣٠ سالِ قبل = ارتجاع

٣ - چيز جالبي در تورنتو گفتيد كه: "من نميفهمم كه ارتجاع يني چي" خوب گفتيد٠ من هم نميفهمم كه منظورِ شما از "تحصیل کرده‌" چيست!

اگر "تحصیل کرده‌" به تعريف شما كسي است كه ديگران برايش بسازند و او بخرد --با پول نفتي كه حتي تواناييِ تصفيه اش را ندارد-- و به طرز نيمبند استفاده كند، خوب بله، راست ميگوييد اكثر جوانان بدبخت در ايران با فلاكت به دانشگاه "آزاد" ميروند و همراه دارند و دسترسي به ماهواره٠ ولي استاد اميدوارم اين تعريف را در نزد كسي كه ميفهمد ارائه ندهيد چون سئوال خواهند كرد و بقول خودتان سه ميشود٠

كمي از اين غلو كردن ها دست برداريد٠ كدام تحصيل، كدام دانشگاه، كدام مقاله علمي، كدام تحقيق؟ براي كه پُز ميدهيد؟ ٩٠٪ تمام اينهايي كه گفتيد كشك است٠ همه اش قلابيست٠ اكثريت مدارك الكيست٠ دروسِ دبيرستاني و دانشگاهي را مداقه كنيد٠ رقت بارند٠ مهندس مكانيك فارغ التحصيل از شريف نميدانست كه درجه جوش آمدن يخ كجاست و عاجز بود از اثباتِ "شعاع در نقطه تماس بر خط مماس عمود است"٠ بيرونمان مردم را ميكشد و تويمان خودمان را؟ از انسانيت و شعر وادب و معرفت وووو بگذريم٠

جبر زمان را با مدرنیزاسیون اشتباه نكنيد٠ اينكه كاربران اينترنتي در ايران با تكنولوژیِ و اختراعات كسان ديگر سرگرم ديدن پورنوگرافي و دزديدن آهنگهايِ كسانِ ديگر هستند، دليلِ مدرن بودنِ ایران نيست٠ مدرن بودن بينش ميخواهد، خود شما سخصا با اين طرز ارائه نظرات و بحث، با اين بينش فاصله ها داريد٠ دگماتيسم از حرف حرف كلامتان ميريزد٠ به خصوص زماني كه به آقای خمینی اقتدا ميكنيد٠

٤ - حسرت تركيه خوردنتان هم جالب است٠ به قول عشقي:

تو به فرماندهي وضع كنون ميخندي
من به فرماندهي كن فيكون ميخندم

اروپا خودش دارد پدر خودش را در ميآورد كه آمريكا بشود --نپرسيد چرا، نميدانم-- و شما حسرتِ تركيه را كه دارد سعي ميكند سرش را در مقعد اروپا وارد كند ميخوريد؟ جوابش را ميدانم٠ دليلش جز جهان بينيِ جزمي-مذهبي شما نيست، ولي كاشكي خود شما صادقانه به آن پاسخ ميداديد٠ لابد ٥٠ سالِ ديگر كه به تركيه فعلي رسيديم، بايد باز هم بايد همين منطق را دنبال كرده و با تركيه آنزمان مسابقه دهيم٠

٥ - در مورد بحث زنان و مدرنيته و بنيادگراييتان سكوت ميكنم و آن تنها به اين دليلست كه اين نوشته خيلي دراز شد٠ ولي با كمال ميل حاضر به بحث با شما بطور علني يا خصوصي هستم٠

در خاتمه:

هگل ميگويد "قوم را بايد از آنان كه ادعاي رهبريشان را ميكنند باز شناخت"٠

-- كامران موسوي - ايالات متحده ، Jan 25, 2008 در ساعت 03:56 PM

آقای گنجی عزیز! با احترام کامل نسبت به نظریات شما که همواره برای من سودمند و قابل تامل بوده، اجازه دهید در مورد حجاب عرض کنم که قبول کنیم حجاب پدیده ای ارتجاعی است. چرا که با ظهور مدرنیت به مرور کمرنگ شده و از بین رفت. به گمان من زنان یهودی نیویورک نیز از دید روشنفکران مرتجع قلمداد میشوند. شاید این موضوع بیش از حکومت در سنت جامعه ما (خصوصا طبقه پایین) وجود دارد ولی دفاع از حجاب به هر نحوی شاید از اعتقادات درونی شما سرچشمه میگیرد که (به نظر من) از ارزشهای مقالات علمی و مستدل شما میکاهد.

-- همایون ، Jan 25, 2008 در ساعت 03:56 PM

یک )اگر این گفته ی موجز راسل را بپذیریم که "گوهر فاشیسم این است که قوه ی قانونگذاری تابع قوه ی اجرایی است" * حکومت فعلی ایران به خاطر انتخابات غیر آزاد مجلس و وجود نهادهای غیر دموکراتیکی که وظیفه ی شان سنجش تابعیت مجلس از دولت است مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و حق رهبر در "حکم حکومتی" آشکارا حکومتی فاشیستی است.
دو )حکومت ایران نظامی سلطانی نیست زیرا در نظام سلطانی انتخابات و مشروعیت اجرایی عرفی ، محلی از اعراب ندارد در صورتیکه بر آمدن حکومتهای فاشیستی ای مانند هیتلر و موسولینی و جمهوری اسلامی با رای مستقیم مردم انجام یافته.
سه )هر پدیده ی ارتجاعی ،یک پدیده ی مدرن است.زیرا تا گذشته نگذشته باشد خواست رجوع و بازگشت به آن محال است.
چهار ) فرق هست میان حوزه ی هستی شناسی وحوزه ی سیاست. بحث ممکن یا ناممکن بودن پدیده ای مربوط به اوصاف وجود و هستی شناسی است و عرصه ی سیاست بزنگاه حق خواستهاست.یعنی تنازع سیاسی میان امکان بودن یا نبودن چیزی نیست بلکه میان خواست بودن چیزی و خواست نبودن چیزی است. و این شامل ممتنعات هم می شود.زیرا خواستن چیزی محال ، محال نیست!
پنج ) رویکرد پوزیتیویستی به علم اتفاقا وجه مشترک همه ی فاشیستهاست زیرا آنها ارزش خود را از ایدئولوژی دلخواه خویش می گیرند واز مدرنیته فقط مدرنیزاسیون آن را می خواهند. آیا در جنگ جهانی دوم و جنگ داخلی اسپانیا ارتش کشوری بپای لشکر موتوریزه ی آلمان و ایتالیا می رسید؟

باتشکر و امید توفیق روز افزون برای آقای گنجی

* - زندگینامه راسل به قلم خودش/ ترجمه احمد بیرشک /ص 723

-- مهرشاد ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

سلام جناب گنجی . من برایتان احترام قائلم . دلیلی ندارد که همه حرفهای شما درست باشد و همه بپذیرند . گاهی زیاد سحن گفتن انسان را دچار خودتکراری و یا خلاف گویی می کند . به گمانم استعداد بزرگ اندیشیدن را دارید و بنابراین گاهی سکوت برایتان بهتر است تا خدای ناکرده ذهنا با شتاب نروید که روزگاری به وجود اندیشه و زبانتان نیاز است شاید.
سربلند باشی و پایدار

-- میهمان روز جشن ( یک سالگی رادیو ) ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

من نقدي كوتاه بر مقاله شما نوشته‌ام:
http://drjack.blogfa.com/post-34.aspx

-- dr jack ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

شما چرا نمی خواهید متوجه شوید؟ "رژیم" ایران ارتجاعیست نه مردم و جامعه. حکومت بنیادگرا و ارتجاعی با تمام شقاوت و اعمال زور خود –علی رغم میلش- نتوانسته است ملت را به صدر اسلام بازگرداند. مگر جامعه شوروی کمونیستی بود؟ اینکه پس از سه دهه تنها 9 دهم درصد به زنان شاغل اضافه شده آنهم با وجود افزایش تحصیلات ناگزیر پسرفت نیست؟

-- بهرام ورجاوند ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

واقعا متاسفام ایشان چون معنی عربی Reactionarism را در نظر میگیرند فکر میکنند جامعه حتما باید رجعت داشته باشد تا رژیم Reactionarist شود! یعنی اگر بگوییم رژیم واکنشی گراست مشکلتان حل می شود؟

-- بهرام ورجاوند ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

آقای گنجی! قطع اعضاء بدن و سنگسار جز مجازات های دوران مدرن هستند؟و یا با اجازه شما می توان این جنایات را ارتجاعی و متعلق به دوران ماقبل مدرن دانست؟

-- کویر ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

با سلام خدمت اقاي گنجي :
1 شما خود قبلا در نوشته هايتان گفته بوديد تا اطلاع ثانوي انتخابات تحريم است .
2 ايران با اينكه بزرگترين مشكلش ولايت فقيه مي باشد واين يعني سلطنت با اين حال حكومت سعي ميكند توتاليتر باشد اگه ما به او فشار نياوريم.
3 ولي كار عالي شما اين كه خلط معنا نمي كنيد به همين دليل من وام دار افكار شما هستم.
4ما دانشجويان ليبرال مشهد هر كجا باشيد با شما هستيم.
پيروز باشيد.

-- ر.ل ، Jan 26, 2008 در ساعت 03:56 PM

اين لينك را حتما ببينيد:
http://nama-nazdik.blogfa.com/post-17.aspx

-- سعيد ، Jan 29, 2008 در ساعت 03:56 PM

این حرف آقای گنجی درست است که بنیادگرائی بر بستر مدرنیت و در روند آن، طلوع کرده است و آن را باید از زایش مدرنیت تاویل کرد. از این دیدگاه، بحث ارتجاع چونان نقطه مقابل و نفی پیشرفت یا تقابل مطلق با پیشرفت، دیگر کارآیی ندارد و چند وجهی بودن و پارادوکس بودن روند مدرنیت را بازتاب نمی دهد. فاشیسم و استالینیسم هم پدیده های مدرنی هستند. نقد مکتب فرانکفورت از این زاویه حرکت می کرد. البته هابرماس با این خوانش مخالفت دارد. به هر روی، این حرف گنجی از این جهت هم قابل تعمقی است که ما بهتر از آن تقابل محض یا ارتجاع یا پیشرفت، همزمانی و ناهمزمانی ها، تناقض ها و تناقض نماها را در جمهوری اسلامی می فهمیم. گنجی نمی گوید جمهوری اسلامی برابر مدرنیت است، می گوید پدیده مدرن است. و این دو متفاوت است.
با این حساب، اگر همین نظریه را نیز به انقلاب بهمن تعمیم دهیم، درواقع انقلاب بهمن برآیند همین بنیادگرایی است. ازسوی دیگر، این نظریه گواهی بر آن است که نگاه یک سویه به مدرنیت نیز چونان یک پدیده خیر محض سراپا غلط است.
با این حال، اصطلاح جامعه دینی اصطلاح درستی نیست. همان طور که جمهوری اسلامی نه تنها در مقایسه با ترکیه که در مقایسه با اسرائیل هم سر بلند بیرون نمی آید.

-- هرمس ، Jan 31, 2008 در ساعت 03:56 PM

این هم که تو زرد درآمد!

-- من می فهمم ارتجاع یعنی چه ، Jan 31, 2008 در ساعت 03:56 PM

جناب گنجی با احترام چند کلمه خدمتتان عرض می کنم، ببینید ، وقتی چند بار این سری مطالب شما را خواندم با توجه به تمام داده ها این موضوع بیش از همه نظرم را مشغول کرده که چرا نمیشود فرمولبندی یا جمع بندی شما را پذیرفت ؟ بنظرم وقتی به جمع بندی دقیق تر برخورد شود می توان به نتایج روشن تری رسید فرمودید: " رژیم حاکم بر ایران ، یک رژیم غیر دموکراتیک و ناقضِ حقوق بشر است.
۲:رژیم‌های غیر دموکراتیک چند نوع‌اند:
۱-۲- دیکتاتوری‌های نظامی.
۲-۲- دیکتاتوری‌های فاشیستی و توتالیتر.
۳-۲- دیکتاتوری‌های سلطانی.

چه اصراری باید داشته باشیم که حکومت اسلامی فقط یکی از کاتاگوری های فوق باشد.

حتما باید یک ژنرال چون فرانکو یا سالازار در راس مملک باشد تا "دیکتاتوری نظامی" محسوب شود؟

یا هیتلر دیگری "سرور " باشد یا موسولینی
تا فاشیسم را باور کرد.

سردمداران رژیم تلاش میکنند که نقش سرداران را با حفظ ظاهر از چشم ناظران محفوظ دارند. نطامیان در دولت و مجلس و اقتصاد مملکت با یونیفورم نمی بینیم ولی از نظر مادی و معنوی دست بالا را در حاکمیت دارند. با این وجود ماهیت رژیم دیکتاتوری نطامی مطلق نیست ولی دست بالا را دارد.

عملکرد های فاشیستی رژیم از در برخورد با دگراندیشان و کشتار سیستماتیک هزاران زندانی سیاسی و بخصوص نوجوانان تردیدناپذیر ست و این خصلت حیوانی و ددمنشانه هر آن قادر به ایجاد "فاجعه" ست .

در باره دیکتاتوری سلطانی یا خلافتی برخلاف نظر شما آنرا در حکومت کمتر می توان دید و قبول کرد. خمینی مرد و اتفاقی نیفاد، خامنه ای هم بمیرد رژیم به بقایش ادامه میدهد. دیدیم که با رفتن شاه همه ساختار رژیم گذشاه از هم پاشید چون قائم به " سلطان ظل الله "بود .

بنظر من رژیم ولایت فقیه بر خلاف شعارها و ظواهر مذهبی بلکه بر اساس ماهیت کاسبکارانه ی بنیادگزارانش ،برای حفظ قدرت و سوار شدن بر یک ساختار"متمدن" چون از معرفت و خرد لازم برای اداره امور عاجز ست به حربه ی "زور" متوسل میشود که در داخل و خارج بکار میبرد.ماهیت نظامی ـفاشیستی دارد.

-- هرمز نبوی ، Feb 14, 2008 در ساعت 03:56 PM

سلام آقای گنجی
نظرتون رو در مورد مدرنیته بودن کشور قبول دارم
ولی مهم اینه که اندیشه ،مدرن و روشن باشه که آثارش در بافت جامعه حس نمی شه.
یه چیز گفتید در مورد نوع حکومت به نظرم حکومت ما در عین سلطانی در حال نظامی شدن هم هست با این انتصابات مسئولین که همه از قشر سپاهی و ارتشی هستند و جانم فدای رهبر و دولتند دیری نمی پاید که به این سمت هم سوق داده می شویم.

-- فائزه ، Apr 21, 2008 در ساعت 03:56 PM

موافقان و مخالفان آقای گنجی
دعوا بر سر کاربرد واژه ها را فعلاً می شود کنار گذاشت. اهداف مشترک را می توان باهم دنبال کرد تا زودتر به نتیجه رسید. دربارۀ بدی های جمهوری اسلامی توافق دارید. دربارۀ ظرفیتهای جامعه توافق دارید. بر سر واژه ها دعوا نکنید. باهم دعوای بزرگتری علیه یک حکومت عقب افتاده دارید. به این فکر کنید.

-- نوید ، Sep 6, 2009 در ساعت 03:56 PM