رادیو زمانه > خارج از سیاست > زبان > زبان فارسی و خط لاتينی | ||
زبان فارسی و خط لاتينیپيام يزدانجوهفتهی گذشته شماری از استادان ادبیات فارسی دانشگاههای ایران در بیانیهای از تهدیداتی سخن گفتند که، به زعم آنان، زبان فارسی را بهخاطر نگارش این زبان به خط لاتینی به مخاطره انداخته، علنا" از گسترش نفوذ نگارش فارسی به این خط ابراز نگرانی کردند. دو سه روز پیش هم وزارت ارتباطات اعلام کرد که بهمنظور حراست از زبان فارسی، برای پیغامهای کوتاهی که با خط فارسی ارسال شوند تخفیف چشمگیری قائل خواهد شد. خوب به خاطر دارم که این وبلاگ را با نگارش زبان فارسی به خط لاتینی آغاز کردم و مخالفت با این پیشنهاده در واقع اولین بحثی بود که در این وبلاگ در گرفت. اما بهزودی پیشنهادم را پس گرفتم و (از ترس این که مبادا به تهاجم فرهنگی متهم شوم) مطابق معمول و با خط مرسوم نوشتم. با این حال، همان زمان هم حرفهایی ناگفته ماند و اکنون به نظرم میآید که بحثهای تازه مطرح شده حقانیت من در اصرار بر بحث و بررسی آن پیشنهاد را بیش از پیش اثبات میکند. اولین نکتهای که احساس میکنم آن زمان مورد غفلت واقع شد این بود که خطی که ما امروزه خط فارسی میخوانیم در واقع خطی عاریتی و عربی است (همچنان که خطی که خط انگلیسی میخوانیم در واقع خط لاتینی است که اکنون دهها زبان را با آن مینویسند). بحثی در این ندارم که این خط اصالتا" هرچه بوده، با گذشت قرنها فارسینویسی اکنون متعلق به ما و زبان ما است؛ بحث من در راستای توجه دادن به این نکته بود که اصرار بر ادامهی نگارش به خط فارسی به بهانهی حفظ اصالت ایرانی خود اصراری بیپایه و اساس است: اگر قرار بر حفظ اصالت باشد باید برگردیم و به خط میخی بنویسیم. نکتهی دوم این بود که پیشنهاد من نه در راستای فرنگیمآبی و غربزدگی، بلکه برعکس، در جهت حفط و حراست از زبان فارسی و تقویت توان آن است. فرض من این بود که نگارش زبان فارسی با خط لاتینی: 1. کاربردهای زبانی فارسیزبانان را تدقیق می میکند؛ و از این رو 2. فهم این زبان را آسانتر میسازد؛ و از این رو 3. آموزش این زبان به بیگانگان و حتا ایرانیان را تسهیل خواهد کرد. و هنوز هم بعید میدانم کسی بتواند صحت چنین مفروضاتی را زیر سوال ببرد. نکتهی سوم این که، چنین پیشنهادی اصلا" ابداع من نیست! در واقع این ایده پیشینهای به قدمت آغاز عصر تجددخواهی در ایران دارد. اولین بیانکنندهی این ایده آخوندزاده بود که در صدر مشروطیت رسالهای هم در این راستا نوشت اما اصلا" و طبعا" مورد استقبال قرار نگرفت. از آن زمان، این ایدهای بوده که اغلب همچنان در محاق فراموش افتاده و تنها معدود متفکرانی همچون هدایت ضرورت بازاندیشیی در آن تشخیص داده و مورد تامل قرار دادند. با این حال، معتقد ام این ضرورت در زمان ما شکل مضاعف و مشددی به خود گرفته. اگر آن زمان تصور میشد که چنین کاری راهی برای پیشروی بهسوی تجدد است، امروزه آن تجدد خود به سراغ ما آمده و ما را مجبور میکند تا به مقتضیاتاش گردن بگذاریم: خوب یا بد، همهی ما هرروزه «ایمیل»هایمان را به خط لاتینی مینویسیم، با آشنایان اینترنتی با همین خط «چت» میکنیم، و برای دوستانمان با این خط «اساماس» میفرستیم، و این همه در حالی است که هیچ ضابطه و قاعدهای برای برگردان خط به خط (ترانسکریپسیون) نداریم و در این وانفسا هرکسی ساز خودش را میزند. از این نکتهی آخر میخواهم نکتهی چهارمی را نتیجه بگیرم و آن این که، اگر ما مخالف صد در صد این ماجرا هم باشیم باز هم چارهای جز این نداریم که دست کم حضور خط لاتینی را بهعنوان یک واقعیت بپذیریم (واقعیتی محوناشدنی – گیرم که تا ابد آن را به رسمیت نشناسیم)؛ بنابراین ضرورت دارد که با توجه به این واقعیت، اصول و قواعدی برای نگارش زبان فارسی به خط لاتینی تدوین و تنظیم کنیم. اسفآور نیست که هیچ دو نامهی دو فارسیزبان که به خط لاتین نوشته شده باشد از این نظر شباهتی به هم ندارند و حتا هیچ دو سطری از یک گپ اینترنتی دو ایرانی هم از قواعد مشترک و یکسانی پیروی نمیکنند؟ – «ق» را یکی با gh مینویسد و یکی با q، یکی «خ» را با kh نشان میدهد و آن یکی که اندکی مطلعتر مینماید با x، یکی بهجای «آ» از aa استفاده میکند و یکی همچنان از a، یکی حرف اضافهی «ئه» را به کلمهی قبلاش میچسباند و یکی جدا مینویسد، و مثال مضحکتر این که «مرجانه» را تقریبا" همه Marjaneh مینویسند، غافل از این که درج آن «ه» ی ناملفوظ در خط فارسی فقط ناشی از نقض ذاتی این خط بوده و در ترانسکریپسیون امثال این واژهها دیگر نیازی به آن نیست (البته بعید نیست آنها که خط لاتینی را همان خط انگلیسی میدانند و به عمرشان انگار لغت آلمانی و ایتالیایی ندیدهاند این اشتباه جاهلانه را مصرانه تکرار کنند). خلاصه، میخواهم بگویم، گیرم که این خط مقدس را باید تا ابد حفظ و حراست کرد و الا و بلا زبان فارسی را جز با این خط نباید نوشت: لااقل فکری به حال این موارد ناگزیر بکنید – گیرم که بعد از این، همهی ایمیلها و چتها و اساماسها را به خط فارسی نوشتید، آدرس سایتتان را هم به همین خط مینویسید و گذرنامهتان هم مزین به خط فارسی خواهد بود؟ پنجم این که، از دید من تبدیل خط فارسی به خط لاتین، یا دستکم به رسمیت شناختن خط لاتینی به عنوان یک بدیل ضروری، را نه بهعنوان یک تهدید، بلکه برعکس، باید بهعنوان یک فرصت در نظر گرفت. خط لاتینی، با مختصات و موقعیتی که دارد (و مزایای آن هم بیشک بر معایباش میچربد)، به ما اجازه میدهد تا هم زبان خود را در داخل کشور تدقیق و تقویت کرده و هم، صد البته بیشک، راه آشنایی بیگانگان با زبان خود را هموارتر کنیم. به هر حال، این خطی است که اکنون دهها زبان مسلط دنیا با آن نوشته میشوند و برای زبانی که در موضع اقلیت قرار داشته و در محدودیت اکید به سر میبرد (کل فارسیزبانان دنیا چهقدر اند؟) ضرورت دارد که خود اسباب اشاعه و انتشار خویش را ولو با کاهش اجباری اصالتاش فراهم کند. در جواب آنها هم که چینیها و حتا خود عربها را مثال میزنند که هنوز هم به خط سابق خود مینویسند این را میگویم: آیا شمار تکلمکنندگان به زبانهای چینی و عربی قابل مقایسه با متکلمان به زبان فارسی است؟ بدیهی است که جمعیت چینیزبان و عربزبان اکثریتی آنچنان مجابکننده محسوب میشوند که بهرغم همهی دشواریها بیگانگان را به آموختن خط دشوار خود و از این رو آشنایی با زبانشان بر انگیزند (و تازه این نافی واقعیتی به نام کمعلاقگی بیگانگان برای آشنایی با این زبانها نبوده)، اما آیا زبان ایرانیان واقعا" چنین توانشی دارد؟ راستی، ترکها اگر خطشان را تغییر نداده بودند، چهقدر احتمال میرفت اورهان پاموک برندهی نوبل ادبیات امسال باشد؟ هفتاد سال پیش، در آستانهی استقرار نظام مدرن آموزشی در ایران، زمامداران و اندیشمندان این کشور فرصت تاریخی و اسثنایی برای این اقدام اساسی را از دست دادند. اکنون با پیدایش فنآوریهای نوین یک بار دیگر این فرصت پیش روی ما قرار گرفته تا دست کم اصول اساسی استفاده از خط لاتینی در نگارش زبان فارسی را مدون و معرفی کنیم. برگرفته از: فرانکولا |
نظرهای خوانندگان
چه حيف که اين متن—که اصولاً دربارهی زبان و خط و زبانشناسی است—بدون رعايت نيمفاصلهها بازنشر شده.
-- پرستو ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMآیا انصافا" این که بعضی ها پیام های کوتاه یا ای میل های خود را با حروف لاتین می نویسند به خاطر ظرفیت های بالای این خط و محدودیت های نگارش حروف فارسی است یا نداشتن حروف یا قلم های مربوطه در تلفن همراه و برنامه ی نگارشی ای میل؟ من با گوشی سامسونگم نمی توانم فارسی بنویسم آیا این به معنای واقعیت محض حضور نگارش لاتین است یا به معنای مشکلی فنی که می تواند حل شود؟ چرا هر مسئله ای را می چسبانیم به یک بحث قدیمی و غیر کارشناسی؟ این حروف لاتین به جز برخورداری از power discourse زمان از کدام ظرفیت پنهان برای کارشناسان برخوردار است؟ مگر نه این است که بیش تر ما امروزه خط و زبان انگلیسی و فرانسه را خوب می شناسیم؟
-- جلیل نوذری ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMآقای یزدانجو متاسفانه شناختی از سابقه و تاریخ خط ها ندارد. چه کسی گفته است خط فعلی فارسی خطی عربی است و خط میخی خطی فارسی است؟ خط فعلی از همان جایی آمده است که خط میخی هم از همان جا آمد! هر دو اصلی سامی اما غیر عربی دارند. نه این خط فعلی ریشه اش عربی است و نه خط میخی اصلی فارسی دارد. وقتی خط میخی آمد آشوری ها و بابلی ها یک جور استفاده کردند، ایرانی ها هم با افزوده هایی به آن جور دیگر- یعنی در واقع خط میخی را با زبان خود منطبق کردند. همین اتفاق در مورد خط فعلی فارسی افتاد. این خط فنیقی را ما با زبان فارسی منطبق کردیم و بر آن افزودیم.
تنها پرسش درستی که می تواند این روزها مطرح شود این است که در جهان امروز کدام ضرورت ها پیش آمده که خط فعلی توان پاسخ گویی به آن را ندارد و بعد برای بهبود همین خط کارشناسی و برنامه ریزی شود. نگاهی به کشورهای آسیای مرکزی نشان از ورشکستگی ایده ی تغییر خط دارد. یعنی نشان می دهد که خط یک مولفه از عوامل بزرگ تر دیگری است که به رشد و توسعه ی یک کشور یاری می رسانند. پرسشم این است آیا ترکیه وزن فعلی اش در سیاست و اقتصاد منطقه ای را مدیون تغییر خط است؟ نوشته ام را با یادآوری توصیه ی فرانک مادر فریدون به او قبل از رفتن به جنگ ضحاک خاتمه می دهم: جهان را به چشم جوانی مبین!
dooste aziz ba nazare shoma kamelan movafegham.
-- dooste irani ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMman shakhsan maziyathaye in no-e negaresh ra tajrobe kardam.
shayad ba ijad sit hayee in mozo- ra ra peygiri kard.
zaban farsi ba englisi va almani ham rsihe bode va har se hendo oroopayee hastand
vali zabane arabi ba zabane ebri hamrishe boode va risheye Hami Sami darand.
moteshakkeram
Tehran
dooste aziz ba nazare shoma kamelan movafegham.
-- dooste irani ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMman shakhsan maziyathaye in no-e negaresh ra tajrobe kardam.
shayad ba ijad sit hayee in mozo- ra ra peygiri kard.
zaban farsi ba englisi va almani ham rsihe bode va har se hendo oroopayee hastand
vali zabane arabi ba zabane ebri hamrishe boode va risheye Hami Sami darand.
moteshakkeram
Tehran
نمی دانم رسم الخط این مقاله(که تمام کلمات و ضمائر را به هم چسپانده) در اثر نارسایی فونت های ویندوز من است یا نویسنده به عمد اینگونه نوشته. اگر مورد دوم باشد به نظرم بد جور توی ذوق می زند و جاذبه ای که ندارد هیچ خواننده هنگام خواندن متن به شدت عصبی می شود.و به خصوص اگر هدف آشنا کردن نافارسی زبان ها با زبان فارسی است که اساسا این نحوه چسپاندن کلمات و ضمائر با هم بد جور آنها را از این زبان فراری خواهد داد.اگر هم اینکار برای این است که از لحاظ عملی خواننده با خواندن این متن از همان ابتدا مرده شوی این خط را ببرد و نظر نظر نویسنده را بپذیرد(یعنی سوء استفاده از رسم الخط سلیقه ای برای کمک به اثبات چیزی که نویسنده در پی گفتن آن است)باید گفت که این حربه اساسا جالب نیست.
-- مرداویج ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMاما درمورد درون مایه مقاله یا چیزی که نویسنده در پی روشن کردن آن است چرا که نه!می توان به عنوان یک ایده که به قول ایشان چندین دهه از آن می گذرد و هفتاد سال پیش هم انجامش متاسفانه ناکام مانده به آن فکر کرد. (البته دلیل من برای تایید این حرف صرفا به این خاطر است که فارسی برخلاف زبان عربی که ریشه عبری(و از آن سو آرامی و از آن سو سامی دارد)زبانی هند و اروپایی است و چه بهتر که از نظر رسم الخط نیز به زبان های هم خانواده خود بازگردد تا به قول نویسنده آن دسته از اروپایی ها که می خواهند با این زبان آشنا شوند کارشان راحت تر شود و احتمالا به تعبیر نویسنده، ادبیات فارسی(منظور ادبیات معاصر و رمان فارسی است)هم سری توی سرها پیدا کند و شناخته شود و تحویل گرفته شود (بگذریم که به نظر من ناشناخته ماندن رمان فارسی هیچ ربطی به رسم الخط ندارد و دلایل فکری بسیار دارد.برای نمونه توجه کنید به داستان کوتاه همین نویسنده با نام یلدای فاحشه که در همین سایت زمانه هم چاپ شده و انصاف بدهید که داستان هایی از این دست بخواهند با کارهای نویسنده ترک اورهان پاموک برابری کنند!!).
البته با نظر نویسنده موافقم که به عنوان مثال یک اروپایی ترجیح می دهد زبان فارسی هم الفبای لاتین برگزیند و من شخصا به عنوان یک ایرانی بارها با این سوال از طرف آنها مواجه می شوم.
به نظر من تغییر رسم الخط یا الفبای فارسی طبعا نیاز به زمان بسیار زیادی دارد و گر ما ایرانی ها بخواهیم به چیزی برسیم که ترک ها رسیدند باید همانقدر وقت بگذاریم،کاری که چندین نسل بعد جواب خواهد داد.و البته چراکه نه.
فکر می کنم اگر تغیر خط کاری برای تمایز گذاری هویتی باشد(مثلا برداشتن خط عربی برای گفتن اینکه ما ایرانی هستیم و نه عرب)اساسا کار بیهوده ای است.یعنی با این تصور که غرب با دیدن خط ما بلافاصله ما را با القاعده یا اسلام گرایان تندرو اشتباه خواهد گرفت پس خط را عوض کنیم تا به این سوءتفاهم پایان دهیم و....[در همین جا توضیح می دهم که این حرف مرانباید به عرب ستیزی متهم کرد زیرا این بحث اساسا پس از یازده سپتامبر و حملات تروریستی اسلام گرایان در اروپا و همینطور گسترش جمعیت مسلمانان در اروپا در چند دهه اخیر اساسا بحث شناخته شده ای است].(گو اینکه هنوز برای من روشن نشده خطی که به نام خط عربی می شناسیم تاریخ شکل گیری و ریشه هایش کدام است چون برای خود من همیشه سوال بوده که این خط چرا اینقدر به خط پهلوی میانه شباهت دارد و آیا یکی از دیگری برگرفته نشده و یکی تکامل یافته دیگری نیست؟؟)تازه فکر می کنم حتی اگر این خط کاملا عربی هم باشد باز هم نباید نقش ایرانی ها در تکامل آن را نادیده گرفت.(کافی است نگاهی به تاریخ خوش نویسی ایرانی بیاندازید).طراحان فونت(یا قلم های گرافیک) ایرانی گوی سبقت را از همتایان غیر ایرانی خود ربوده اند و بسیاری از این فونت های زیبا کار طراحان ایرانی است.
شاید تنها بدبیاری ما در این مورد(یعنی خط و کتابت)این باشد که خطی را که سالهاست از آن استفاده می کنیم در زبان های اروپایی به خط عربی معروف است در حالی که این درست مثل اتفاق ساده ای است که باعث می شود یک اروپایی یا امریکایی«مولوی»را اول ترک،بعد ایرانی بداند و البته خوشا به حال مولوی.همین اتفاق درمورد خاویار یا فرش هم می توانست رخ دهد و به جای اینکه همه مارک ایرانش را پسندند ممکن بود خاویار آذربایجان یا فرش ارمنستان در بازار خاویار و فرش برتری می یافتند
نکته آخر اینکه چه بخواهیم چه نخواهیم ایران کشوری مسلمان و دارای تنها حکومت تئوکراتیک دنیاست.در چنین کشوری هرچند طرح تغییر خط عربی برای نجات زبان و ادبیاتش موضوع جالبی است اما باید به یاد داشت که هیچ یک از واضعان کنونی قوانین ایران که کوچک ترین دگرگونی در جنبه های مذهبی را تاب نمی آورند و با سوء ظن شدید به آن می نگرند و در نطفه می خشکانند چگونه به تغییر خطی فرمان خواهند راند که آیه آیه و سطر سطر دینکردهایش به آن نگاشته شده.؟؟!!
ما نه تنها که می توانیم حروف لاتین را جایگزین حروف فعلی بکنیم/ کاری که مثلا ترکمنستان طی یک دوره حدودا 10 ساله کرد و حروف روسی را به حروف لاتین تبدیل کرد/ بلکه می توانیم تلفظ بعضی کلمات را هم تغییر دهیم/ کاری که در ترکیه قبلا تجربه موفق شده است در تغییر ق به ک و غیره/. این تغییر یک همت جمعی لازم دارد تا بتواند بر عادت و سنت و تنبلی و ترس از پذیرش این تغییر غلبه کند. مهدی هلند
-- مهدی ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMI am a close reader of Mr. Yazdanjoo's writings and translations and despite all of the criticizes -false or true- I will follow his writings anyway. In relation to the subject he states here, I woul like refer him to read Jaques Derrida's last letter writen from Istanbul to a friend inwhich he absolutely stands against the change of Turkish writing from Arabic to Latin. The most important thing Mr. Yazdanjoo seems to ignore is with such a change there will be an irreversible cleft between the Past and Now-Future. Today in Turkey you cannot find anyone who can make relation with Osmaninan books. The range of The Intelengentia of Turkey is too narrow to be able to understand its past. On the other hand in recent 80 years they could not connect to the western culture very well. It is enough to go to Istanbul and see the level of general culture whether between people or between their intelectuels. Please don't compare them to us, because we're-you know- actually out of the globe. If Orhan Pamuk can win the Nobel prize, you should search its causes some where else, first of all in this reality that he is a western graduate who like our Hedayat learn all the things from west. Besides, he has very developed connections with American and English editors, whom were very effective in chosing him for Nobel. I am not trying to deny his writing talents and abilities, but it is good to know that there are some better writers in Turkish language than Pamuk who deserve Nobel firstly. Thanks, Dani
-- dani ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMپیام عزیز، آفرین بر شما و این مقاله ی پرباری که نوشته اید.
در حاشیه ی مطلب فاضلانه ی شما باید اضافه کنم که پس از میرزا فتحعلی آخوند زاده، میرزا ملکم خان هم بر تغییر خطّ فارسی تاکید ورزید که نظر او هم مورد تَوَجُّه قرار نگرفت.
-- Rassoul Pedram ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMبعد ها و پس از رفتن محمّد علی شاه از ایران و ایجاد اندک فضای باز برای ابراز عقیده آزاد در محیط پر از خفقان و اختناق آن روز ایران؛ به طوری که نوشته اند مرحوم علی اصغر خان طالقانی در روز 17 اردیبهشت 1299 خورشیدی، در باره ی اصلاح (و نه تغییر خطّ، که در آن زمان حرفش را هم نمی شد زد) خطابه ای در تالار دارالفنون ایراد می کند که واکنش تند و همراه با کتک کاری حاضران در آن جلسه را به دنبال می آورد. و به طوری که مرحوم اقبال یغمایی، می نویسد: " اعتراض ها و تلخ گویی ها و تند روی ها آغاز گردید و طرفداران هر یک از دو عقیده به هم بی حرمتی ها کردند، آن گریبان گرفت و آن دامن، چین سرداری بسیاری گسسته شد و مدّت ها صفحه های جراید به لعن ها و طعن ها سیاه گردید".
چه در زمان رضا شاه، و چه پس از آن نیز موضوع اصلاح و یا تغییر خط، هر از چند گاه و به مناسبت های گوناگون در روزنامه مطرح شده و مخالفان و موافقان (البته انگشت شماری) داشته است.
در سال های نزدیک تر به روزگار ما (به ویژه پس از شهریور 1320) نیز، بار ها و بار ها همین مقوله تکرار شده است. به خوبی به یاد دارم که در نیمه دوم سال های 1340، مَجلّه ی روشنفکر، بحث مربوط به اصلاح و یا تغییر خطّ را پیش کشید که همان زمان، ملایانی از قم نوشتند که "توطئه ای در کار است" و با "تغییر خطّ می خواهند ارتباط نسل جوان را با اسلام عزیز از میان ببرند". جلال آل احمد نیز از جمله ی مخالفان جدی تغییر خطّ بود که با انتشار مقاله ای مفصل نظر خود را در آن باره ابراز کرد و چنین نتیجه گرفت که تغییر خطّ ایرانیان از پهلوی به خطّ عربی، ناشی از تغییر مذهب و رژیم حکومتی در ایران بوده است و از آن جایی که در عصر ما چنین تغییراتی صورت نگرفته است پس نیازی به تغییر خطّ نیست.
در باره ی الفبای چینی، ژاپنی، کره ای و غیره گفتنی ها زیاد است که در قالب این یاد داشت مختصر نمی گنجد. همین اندازه می توانم بگویم کسی که علاقمند به یاد گرفتن زبانی باشد، الفبای آن زبان را (هر قدر دشوار هم باشد) یاد می گیرد و لازم هم نیست که آن الفبا حتماً الفبای لاتینی باشد. ولی باید الفبایی باشد که به درستی صدا های موجود در آن زبان را منعکس کند. از این لحاظ الفبای ارمنی (برای به روی کاغذ آوردن صدا های این زبان) رسا ترین الفبای موجود در دنیا به شمار می آید. این الفبا نه لاتین است، نه عربی و نه چینی و نه ژاپنی، بلکه الفبایی است بر گرفته از لاتین و یونانی و سیریلیک که کشیشی در قرن دوم میلادی آن را ابداع کرده است. خود ما هم در ایران الفبای اوستایی را داریم که جز کمبود حرف "ل"؛ هیچ عیب و نقص دیگری ندارد.
البته نویسندگان و ادیبان ترک، خیلی بیش تر از فارس ها کوشیدند تا خطّ عربی متداول در ترکیه عثمانی را به نحوی اصلاح کنند، ولی کوشش آن ها بی نتیجه بود. در نتیجه هنگامی که آتا تورک تغییر الفبا را نیز جزو برنامه اصلاحات خود قرار داد، از زبان شناسان و محققان ترک پرسید که تغییر الفبای ترکی آن روز به لاتین چه مدّت طول می کشید؟ جواب دادند: پانزده سال. او در پاسخ گفت "که من شش ماه وقت می دهم". او شش ماه هم صبر نکرد، و شب 9 اوت 1928 در شب نشینی حزب خلق در کاخ بورنی، خطاب به حاضران گفت:
"دوستان، برای بیان آهنگ زیبای ترکی اینک الفبای جدیدی را به کار می گیریم. خصوصیات و زیبایی های زبان خوش آهنگ ما با این الفبا روشن تر خواهد گشت. ما خود را از بَند علامات نا مفهوم و معمایی رها می سازیم. ما مصمم به درک صحیح زبان خویش هستیم و آن را با حروف نو آسان تر و بهتر خواهیم شناخت. ... ما باید سریعاً الفبای جدید را فرا گیریم. آن را به هر کس یاد بدهیم، زن و مرد، باربر و قایق ران. این وظیفه ی میهنی هر کس است. جای شرمساری است که بیست درصد ملّت خواندن و نوشتن بداند و بر هشتاد در صد مهر باطل بیسوادی بخورد... اکنون باید همه کس بخواند و بنویسد. الفبای جدید این کار را در مدّت کوتاهی ممکن می سازد".
گچ بر گرفت و به پای تخته سیاه رفت تا الفبای جدید را به دیگران بشناساند.
مادرید – رسول پدرام
Kusheshhá ye in hamvatan dar Sued sezávár e setáyesh ast. Agar peydá shavand kesán i ke betavánand yek barnáme ye "word" va yek vázhenáme bará ye in zabánnegáre ye fársi benevisand xeyli xub xáhad bud.
http://www.ida.liu.se/~jalma/efarsi.pdf
-- moodie ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMدوست عزیز:
-- بیژن بیضائی ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMمن با این معیارها موضوع تغییر خط فارسی را میسنجم:
1- شما از روی ساعت اندازه بگیرید که نوشتن مقاله تان به کدام خط (فارسی یا لاتین) کمتر وقت میگیرد. در تجربه ی من بخط فارسی نوشتن کمتر وقت میگیرد. حتا در دوره ی دانشگاه من برای یادداشت کردن مطالب و درس معلم که به انگلیسی سخن میگفت گفتارش را آن طور که میفهمیدم به خط فارسی مینوشتم. خاصیت خط فارسی در این مورد برای من حکم شورت هند (short hand) نوشتن را داشت. قابلیت انعطاف خط فارسی که میشود آن را مثل علامت رمز (code) نوشت نباید ندیده گرفت. همین طور استفاده ی خط فارسی در هنر خوشنویسی را نباید ندیده گرفت.
من هیچ مشکلی با موضوع نیم فاصله و عدم مراعاتش ندارم، همین طور با موضوع سرهم نوشتن اسم مرکب یا جدا نوشتن آن با حفظ یک فاصله ی کامل. و از این مقوله عوامل در خط نگاری موضوعهائی است که لابدّ فرهنگستان ما به آن خواهد پرداخت. جانتان خوش باد. بیژن بیضائی
doorood bar Jalil nozari va commenti ke dad. mikhastam nazare khodamo bayan konam ke didam kheyli behtar aghaye Jalil Nozari goftan. mamnoon. ye chize dige, khatte parsi yeki az neshanehaye Honar e ma niz hast, be zibatarin shekli Irani a in khato tazi-iin kardan. aghaye Yazdan Joo hala agar yeki "MarjanEH" benevise ya "marjane" che faghi mikone, manzoor ke mirese, che ehtiaji hast shoolooghesh koni o bekhay vasash grammer am dorst koni. hadam ine ke maghsoodeto beresooni, alanam ke man latin Farsi minevisam be khatere ine ke in Keyboard mam font farsi nadare roosh, dar zemne kheyli keshvaraye pishrafte ba jamiaty mesle iranam hanooz sare khat e khodeshoonan o chat am be hamoon khat mikonan, mesle KOREA ke hatta chatam mikhan bokonan be KOREA minevisan
-- Ramin ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMHafte ye gozašte šomār i az ostādān e adabiyāt e fārsi ye dānešgāhā ye Irān dar bayāniye i az tahdidāt i soxan goftand ke, be za’m e ānān, zabān e fārsi rā bexāter e negāreš e in zabān be xatt e lātini be moxātere andāxte, alanan az gostareš e nofuz e negāreš e fārsi be in xatt ebrāz e negerāni kardand.
-- بدون نام ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMاز نشانههای کمدانی و پرگویی نویسنده این است که خط فارسی را عاریتی از خط عربی دانسته. پیشنهاد میکنم کمی باستانشناسی بخوانند و بعد دست به قلم شوند.
و حرف عجیبتر ایشان هم ربط دادن نوبلی که پاموک ( نویسندهی ترکیهای) گرفته به خط لاتینی ترکیهای است.
حتمآ یاسوناری کاواباتای ژاپنی هم به خط لاتینی مینوشته که نوبل ادبیات گرفته؟ یا مثلآ نجیب محفوظ مصری؟
به عقیده من یکی از دلایلی که مردم ما از تمدن ایران قبل از اسلام آگاهی کافی ندارد همین تغییر رسم الخط است. همان طور که اگر این رسم الخط فعلی هم تغییر کند تمام این تمدن هزار ساله باد هوا خواهد شد و آیندگان جز تاریخ دانان هیچ آگاهی کافی نسبت به این دوران نخواهند داشت.
-- پنگوئن ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMدر ضمن به نظر من دلایلی که آقای یزدانجو برای توجیه این مسئله می آورند اصلا منطقی نیست. در دوران معاصر است که لاتین نویسان قدرت جهان هستند. فردایی که فرضا چینی ها قدرتمداران دنیا شوند آیا باید دوباره رسم الخط را تغییر داد. اگر بنا بر این بود در این 2500 حداقل باید چهار بار رسم الخط ما فرق می کرد.به نظر شما اگر قرار باشد پس از هر مدت زمانی یکبار رسم الخط را عوض کرد و به قول شما به کاهش اجباری اصالت تن داد آیا چیزی از این اصالت باقی خواهد ماند.
حرفی در مورد پویایی یک زبان نیست. که متاسفانه در کشور ما کم به این موضوع پرداخته می شود. اما نباید به بهانه ارتباط بهتر با اکثریت وجود خود را خالی کنیم و ظاهرش را به شکل دیگران مزین کنیم. در آن صورت چیزی به نام ما وجود نخواهد داشت و متاسفانه ما در این مسیر قرار داریم.
سلام
# خطی که ما امروزه خط فارسی میخوانیم در واقع خطی عاریتی و عربی است #
باید عرض کنم دقیقا برعکس گفتید من شخصا 6 ماه در این زمینه تحقیق کردم
این حروف عربی هستند که از زبان فارسی گرفته شده اند
لطفا با سند مسائل مهم را بیان کنید
-- امین ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMزبان وسیله ی رساندن افکار از طریق اصوات است و خط وسیله ی نمایش این صداهاست. زبان ناقص افکار را به درستی نمیتواند
انتقال دهد و خط ناقص، اصوات را نمیتواند به خوبی در ذهن تداعی کند. دیگر مهم نیست که اسم این خط فارسی یا عربی یا سامی یا فنیقی باشد
برای ما که از اول به خواندن خط فارسی یا ... عادت کرده ایم خیلی مشکل خواهد بود که زبان فارسی ِ مکتوب را با حروف لاتین بخوانیم و اگر یک متن را با هر دو حروف فارسی و لاتین
جلویمان بگذارند، صد در صد فارسی یه آن را میخوانیم، مگر اینکه تلفظ کلمه ای را ندانیم و به متن لاتین مراجعه کنیم. ولی من مطمعن هستم که اگر در مدارس از اول به دانش آموزان
هم به فارسی و هم به لاتین، نوشتن را یاد بدهیم، آنها خواندن و نوشتن با حروف لاتین را زودتر یاد گرفته و آن را انتخاب خواهند کرد. چرا شرایط انتخاب را برای آنها فراهم نکنیم؟!
و ترانه ای در این مورد :
اَلِفبا
"ز" رو بخون ز، ز
ظین رو بخون ز، ز
ذال رو بخون ز،ز
ظات رو بخون ز،ز
این آخه چه مرضه این آخه چه مرضه
یه دونش فقط می ارزه
یه صات بذار، "ث" یه سه نقطه تو بذار، یه سین بذار
همشو بخون س س
همشو بخون س س
یه دونش برامون بسه
به جای ت یه طین بذار، به جای قاف یه غین بذار
واسه حروف صدا دار اصلن تو نیا ارزش نذار
" آ " بی کلا چه با کلا رو " آ " بخون
" بِ " بنویس و " بُ " بخون مثل " بِ " یِ بزرگی
به پول، به سن، به هیکل دراز نیست
" گِ " بنویس و " گُ " بخون مثل توی " تُو گرگی "
که بخت و عمر تو دیگه دراز نیست
بالاخره مینویسیم، بلعَخَره میخونیمش
هر کی که اشتباه نوشت بیسواده، از خودمون میرونیمش
بالاخره تو بگو به من اونی که نشست بالا خره ؟!
یا اینکه جزو آدما میدونیمش ؟!
قِصه رو میشه قُصه خوند اگه یه " اُ " بذاری
غُصه رو میشه غِصه خوند اگه یه " ا ِ " بذاری
اما هزار سالِ پیش واسمون تصمیم گرفتن
غصه رو با غین قصه رو با قاف
" ح ِ " ی ِ جیمی وسط لاحاف
غلغل و با غین قلدر و با قاف
" هِ " ی ِ دو چشم اولِ هاف هاف
"ز" رو بخون ز، ز
ظین رو بخون ز، ز
ذال رو بخون ز،ز
ظات رو بخون ز،ز
این آخه چه مرضه،این آخه چه مرضه
یه دونش فقط می ارزه
یه صات بذار، "ث" یه سه نقطه تو بذار، یه سین بذار
همشو بخون س س
همشو بخون س س
یه دونش برامون بسه
اما حرف صدا دار اسمش و اصلن نیار
نه اَ بذار، نه اُ بذار، نه اِ بذار اِ اِ اِ
اَ اِ اُ مون فسقلی ِ تو حاشیه ست
مثل حرف بی صدا جا تو وسط نداره
طبیعیه کسی براش اصلن ارزش نذاره
" واوُ " یه بار " اُ " میخونیم مثل ِ واو ِ خوشگلاش
بوسه بذار به لبهاش
" واوُ " یه بار " او " میخونیم مثل ِ واو ِ روباه آش
بگیر بگیر تو دزداش
" واوُ " یه بار " و ِ " میخونیم ور نزن
" واوُ " یه بار " وَ " میخونیم و اما
غصه رو با غین قصه رو با قاف
" ح ِ " ی ِ جیمی وسط لاحاف
غلغل و با غین قلدر و با قاف
" هِ " ی ِ دو چشم اولِ هاف هاف
خط فارسی اصلاح نمیشه
حروف لاتین چاره اش میشه
یه نسل کارش مشکل میشه
یه ذره اول قاطی میشه
تا تنبونی وا سه فاطی بشه
تا تنبونی وا سه فاطی بشه
-- شاهین دلنشین ، May 31, 2007 در ساعت 04:10 PMشاهین دلنشین
آقای یزدانجو
-- احسان ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMفرض کنیم که پیشنهاد شما پذیرفته شود و از این پس در مدارس زبان فارسی با خط لاتینی آموزش داده شود. فکر می کنید که بعد از چند دهه آیا دیگر کسی قادر خواهد بود به نسخ فارسی کتابهای موجود مراجعه کند و آنها را بخواند. تغییر خط اولین پیامدی که خواهد داشت گسست نسل جدید با متون کهن فارسی است. افتخاری که کمتر زبانی دارای آن است و ما با تغییر خط آن را به کنار می گذاریم.
ممنون. ملبورن
این مطلب را مرور کردم درباره خط و رسمالخط در کتابهائی که من در وبلاگم معرفی کردم اشارهائی بموضوع شده:
کتاب سه جلدی سبکشناسی اثر استاد محمدتقی بهار
http://naqz.mihanblog.com/More-32.ASPX
کتاب زبانشناسی برای زبان فارسی اثر دکتر فرشیدورد
http://naqz.mihanblog.com/Post-49.aspx
متاسفانه برخی سخنان برای تغییر خط چندان پذیرفتی نیست اینکه بخاطر چند هزار نفر خارجی بخوانیم دست بتغیر خط بزنیم.
-- نغز ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMدرحالیکه نیاز بدانستن و فراگیر کردن خط فونتیک بویژه انتشار محتوای فارسی دری بسیار میتواند به گسترش درست این زبان بکند ولی توجهی زیادی به آن نمیشود. در واقع خط لاتین نیز همانند فارسی- عربی نقایصی دارد از جمله محدودیت تلفظ.
بخشی از مشکلات ناشی تنبلی و کمکاری و کمخوانی ما است. واقعا چند درصد از نویسندگان ما کتاب غلط ننویسیم آقای نجفی خوانندهاند:
http://naqz.mihanblog.com/Post-25.ASPX
یا ملاکهای دست یا نادرست کامات و عبارات را میدانند:
http://naqz.mihanblog.com/Post-52.aspx
بد نیست این حاشیه ای که در «فرانکولا» آمده در اینجا دوباره درج شود:
از صادق هدایت پرسیدم: «آیا شما معتقد اید که خط فارسی باید عوض شود؟»
-- خواننده ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMهدایت گفت: «چرا که نه؟ این چه تعصبی است که همه راجع به خط دارند؟ خط فقط وسیلهی نوشتن و خواندن است. مگر زبان ما عربی است که حتما" باید به عربی بنویسیم؟ یک موقعی قدرت دست عربها بود. آدمهای باسواد به خط عربی مینوشتند، بدون این که عرب باشند کتاب به عربی مینوشتند. حالا قدرت و علم دست خاجپرستها افتاده است و اگر کسی واقعا" بخواهد به این علوم دست پیدا کند با خط لاتین بیشتر سر و کار دارد. ولی مساله در اینجا چیز دیگری است؛ معلوم نیست که سرنوشت کتابهای فارسی که به این خط نوشته شده چه خواهد بود. اساتید محترم که سر تلفظ هر کلمه با همدیگر دعوا دارند، مجبور میشوند کلمات را با اصواتشان بنویسند. ... لغات عربی را ما غالبا" با معنی و تلفظ غیرعربی مصرف میکنیم. آنوقت دست فضلا باز میشود. به همین جهت خود این اشخاص کارشکنی میکنند. میترسند دکان فضلفروشیشان کساد بشود و دیگر ندانند از چه راهی نانشان را در بیاورند. روزی که بنا بشود خط را عوض بکنند باید کتابها را به خط جدید بنویسند. برای این کار باید پهلوی بدانند، عربی بدانند، ترکی بدانند، تاریخ وضع لغات را در بیاورند ... مگر ترکها خطشان را عوض نکردند؟ ... خط را بهتدریج باید عوض کرد ... اگر از حالا کمکم شروع بکنند به چاپ کتاب به خط لاتین، بالاخره روزی میرسد که بشود کاری جدی کرد، خط جدید را رسمی کرد.»*
_________________________________
* م. ف. فرزانه، «آشنایی با صادق هدایت» (تهران: نشر مرکز، چاپ ششم، 1385)، صص. 121- 119.
آقای یزدانجو
-- ا.م.سپیده دم ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMمن در این زمینه صاحب نظر نیستم ، اما مشخصا کشور ترکیه را می شناسم . کشور ترکیه پس از به قدرت رسیدن آتاتورک همین کار را که شما می گویید انجام دادند و الان ، می دانم که به شدت با آثار تاریخی و ادبی خود مشکل دارند.
جناب یزدانجو دچار همان دستپاچگی تاریخی امثال آخوند زاده و هدایت است. ایشان حتی بیانیه "استادان ادبیات دانشگاه تهران" را درست نخوانده و آن را بیانیه "استادان دانشگاههای ایران" نامیده اند!.بخلاف ادعای ایشان در اطلاعیه مخابرات صحبتی از تخفیف ویژه و چشمگیر برای اس ام اس فارسی نیست. مخابرات تنها وعده داده که در آینده نزدیک قیمت اس ام اس فارسی و لاتین را تحت شرایطی برابر خواهد کرد! معلوم نیست ایشان با این همه دقت نظر و درک متن چطور به خودشان اجازه می دهند درباره امر خطیری مثل خط ابراز نظر کنند!!
خط فعلی ما مثل همه خطهای دنیا نقاط ضعف و قوتی دارد ، اما در مجموع ( اگر با برخی افراط و تفریط ها خرابش نکنیم!)خطی است زیبا و نسبت به بسیاری خطوط دیگر کم عیب که توانسته است محمل خوبی برای فرهنگ ایرانی باشد. این خط به خلاف نظر ساده اندیشان عربی نیست بلکه میراث مشترک عرب و عجم است. آنقدرها که ایرانی ها در طول تاریخ برای این خط و زیبا نویسی آن زحمت کشیده اند کسی نکشیده. در مجموع رفع مشکلات این خط و تطابق آن با دنیای مجازی مقداری همت می خواهد و پاک کردن صورت مسئله و تکرار تجربه استالین در تاجیکستان و آتاتورک در ترکیه ضرورتی ندارد!
برای رفع تنوع ! نظر شما را به یک شعر طنز در باره تغییر خط جلب می کنیم:
اگر اوضاع جهان منحط است
همه از مشکل رسم الخط است!
اگر اوضاع تو هردمبیل است،
رحم و انصاف اگر تعطیل است،
علت کاهش برخورداری
رشد نقدینگی و بی کاری،
درب گنجه که فراز آمده است
دمب گربه که دراز آمده است،...
هرچه هست از خط بی ربط شماست
خط منحط شما خبط شماست
شاعران بندهّ بربط هستند
عاشق چهرهّ نوخط هستند
پس بکوشید که نوخط باشید
بندهّ بربط و خربط باشید!
ای برادر تو اگر باحالی
دست و پاکن خط دیجیتالی!
بگذر از شیوهّ فرهنگستان
حبذا شیوهّ خرچنگستان!!
آفرین ها به خط لاتینی
با همان شیوه استالینی!
-- م.ر.ت ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMآقای جلیل نوذری حق مطلب را ادا نمودند. پیام عزیز! من از جمله آنها هستم که فکر میکنم اگر در دورانی زندگی میکردم که فارسی را با خط لاتین می نوشتند هیچ اندوه و دلتنگی برای خط فارسی احساس نمی کردم جز البته نوشتن نستعلیق اما مسئله اینجاست که همه آنها که شما پیام جان دارید به عنوان دلایل خود به میان می آورید همه لنگان و نارس هستند. یکی هم اینکه کارکرد این خط را با توجه به تکنولوژی های روز تمام شده می بینی. ناقض مثال تو همسایه های ثروتمند عربمان هستند که برای گسترش زبان عربی پول فراوان خرج می کنند و نتیجه هم میگیرند . نتیجه اینکه تعداد صفحات موجود در اینترنت به زبان عربی واقعا قابل توجه است . ما پول عرب ها را نداریم که خرج تکنولوژی های سازگار سازی خط بکنیم ؟ البته که داریم. همت و غیرتش را نداریم. شما می گویید جمعیتمان کم است؟ گویا بی خیال افغانستان و تاجیکستان و بخش هایی از عراق شده ای که همه به این خط می نویسند. اگر اینجور باشد که پس آلمان ها باید بروند بمیرند با این جمعیت اندک آلمانی زبان های دنیا . لطفا این چرندیات که زبان فارسی با تکنولوژی سازگار نیست و پس بر نمی آید را به خردمان نده. برنده جایزه نوبل شدن را این وسط چرا حواله امان می دهی برادر؟ بگو تنبلم. بگو با گذشته می خواهم زبیخ خداحافظی کنم . خیال خودت را راحت کن. این همه دور زدن نمی خواهد که.
-- مریم ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMبا درود
-- حسين ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMنمیدونم آیا آقای یزدانجو این متن رو میبینه یا نه؟ راستش به نظر من تغییر خط اشتباه هست، اگر مشکلی در این رسم الخط وجود داره باید سعی در تصحیح آن داشته باشیم نه تغییرش. مثلاَ آلمانی ها برای استفاده از اوملاوت (همون نقطه کوچولوهای بالای حروف صدا دار) راهکار پیدا کردند و هر جا که مجبور باشند به جای اوملاوت از حرف e استفاده میکنند ولی به هیچ وجه حاضر به حذف اون نیستند.
آشنایی دیگران با script یک زبان البته در یادگیری اون موثره. شاید اگر زبان فارسی رو هم با "هیراگانا" مینوشتند من برای یادگیری زبان ژاپنی اقدام میکردم. تعداد نویسندگان یک script هم نقشی در فراگیر بودن بینالمللی اون نداره. از طرف دیگه عبری و تای رو در نظر بگیرید. چند نفر قادر به خوندن و نوشتم به این script ها هستند؟ آیا اسرائیلیها یا تایلندیها خطشون رو عوض کردند؟
ژاپنیها سه script دارند و هر سه رو در مدارس یاد میگیرند و از هر سه هم استفاده میکنند. (مراجعه کنید به مدخل Japanese Script در wikipedia و اگه میتونید آلمانیش رو بخونید که چه بهتر!) آیا ژاپنیها با وجود سختی یاد گرفتن چند صد حرف الفباشون اون رو تغییر میدند؟ البته اونا یه romaji (ژاپنی با خط رومان) مدون دارند که برعکس finglish ما من در آوردی نیست و استاندارد هست، و وقتی مجبور باشند از اون استفاده میکنند. امری که فرهنگستانهای ما با پاک کردن صورت مسئله از خودشون رفع مسئولیت کردند.
به نظر من تدوین یه finglish استاندارد، به خیلی از این بحثها پایان میده.
تا جايی که من يادم هست گروههايی هستند که سال هاست در اين زمينه پژوهش کردهاند. پروژه «اروفارسی» يکی از این پروژههاست که عقيده دارند «فارسی را بايد به لاتين نوشت». اطلاعات بيشتر در اين زمينه را از سايتشان پيگيری کنيد:
-- نيما ، Jun 1, 2007 در ساعت 04:10 PMhttp://www.eurofarsi.com
از شما درخواست دارم که اگر واقعا به ضرورت تغییر خط و لزوم آن برای زبان فارسی و فارسی زبانان ایمان دارید،
-- arsalãn ، Jun 13, 2007 در ساعت 04:10 PMبیایید تا با هم همکاری مفیدی داشته باشیم تا دست کم قدم کوچکی در این راه برداشته باشیم.
منتظر شما هستم.
http://urofarsi.blogfa.com/