رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ خرداد ۱۳۸۹
گفت‌وگو با سارا ابتیا، درباره‌ی روز جهانی مبارزه با کار کودک

ایران هنوز «کودکان کار» را معضل اجتماعی نمی‌داند

شکوفه منتظری

امروز دوازدهم ژوئن، یازدهمین روز جهانی مبارزه با کار کودک از سوی سازمان ملل است. بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان، از کودکی محروم می‏شوند.

Download it Here!

طبق این آمار، ۱۲۰ میلیون از این کودکان وارد بازار کار می‏شوند و مشغول به کار تمام وقت هستند. ۶۱درصد این کودکان در آسیا، ۳۲درصد در آفریقا و ۷درصد از آنها در آمریکای لاتین زندگی می‏کنند.

به‏جز کارگری برده‏وار، روسپی‏گری و فروش اعضای بدن کودکان، ازجمله دیگر سوء استفاده‌هایی که از کودکان کار می‌شود، قاچاق مواد مخدر است.

کار روزانه‏ی کودک، دغدغه‏های کودکی بسیاری از کودکان جهان را از آن‌ها گرفته است. یکی از این کودکان کار از دغدغه‏هایش می‏گوید:

خیلی از بچه‏ها هستند که کار می‏کنند... خیلی. من می‏گویم دولت باید از حق و حقوق این کودکان دفاع کند. باید به ما کمک کند. خیلی سختی کشیده‏ایم، صاحب‏کارمان مارو زده، پول‏مان را نداده، حقوق‏مان را نصفه‌ونیمه داده و... این اصلاً کار درستی نیست. چون کوچک هستم، به‌من زور می‏گوید. ولی اگر بزرگ بودم نمی‏توانست این حرف را به من بزند.

جهانی شایسته‌ی کودکان

سارا ابتیا، فعال حقوق کودک و عضو کانون فرهنگی- اجتماعی نگاه در شهر اِسن آلمان که بخش مهمی از فعالیت‌هایش در عرصه‏ی حقوق کودکان است، در تعریف کودک کار می‏گوید:

جهانی شایسته است که شایسته‏ی کودکان ما باشد. برای تعریف کار کودک، از تعریفی که جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان، از کار کودک به‏دست داده، بهره می‏گیرم.


سارا ابتیا، فعال حقوق کودک و عضو کانون فرهنگی- اجتماعی نگاه در شهر اِسن آلمان

بر مبنای این تعریف: کار کودک مجموعه فعالیت‏ها و روابطی است که کودک را از فرصت زمانی رفتن به مدرسه و کلاً دوران شیرین کودکی محروم می‏کند. یعنی مانع تحصیل، رشد جسمی، رشد شخصیتی و موقعیت اجتماعی کودک می‏شود و برای حال و آینده‏ی کودک خیلی خطرناک و آسیب‏زننده است.

بعضی از بچه‏ها ممکن است به مدرسه بروند، ولی در کنار آن کار هم بکنند. ولی بازهم به‌عنوان کودکان کار تعریف می‏شوند. چون معمولاً این بچه‏ها مجبور می‏‏شوند ترک تحصیل کنند. چرا که در کنار تحصیل نمی‏توانند به کارشان برسند.

بعضی از این کودکان با خانواده‏های‏شان و برخی دیگر به‌صورت گروهی و تیمی زندگی می‏کنند. بیش‌تر کودکانی که در گروه‏های تیمی زندگی می‏کنند، کودکان فراری هستند و یا کودکانی که به باندهای توزیع مواد مخدر فروخته و یا توسط این باندها ربوده شده‏اند.

بعضی از کودکان کار مجبور هستند در خانه بمانند و در غیاب والدین‏شان از خواهر و برادرهای کوچک‏تر خود مراقبت کنند. این هم نوعی کار خانگی است که متأسفانه در هیچ‏یک از محاسبات اقتصادی در نظر گرفته نمی‏شود.

کودکانی را داریم که در خیابان‏ها به کارهایی از قبیل فروش سیگار، فال حافظ و فروش گل مشغول هستند. اینها به میزان زیادی در اتوبان‏های تهران دیده می‏شوند.

کودکانی داریم که در کارگاه‏های خانگی مشغول به‏کار هستند. این شیوه از کار کودکان به‏‏خصوص در روستاها رایج است. بسیاری از این بچه‏ها در کارهای کشاورزی به خانواده‏های‏شان کمک می‏کنند. کودکانی هم هستند که فروشندگی می‏کنند و در مغازه، وردست پدرشان هستند یا این که در امور خانه‏داری به خانواده کمک می‏کنند.

آیا آمار رسمی‏ای از کار کودک در ایران وجود دارد؟

یک‌سری آمار هستند، اما متأسفانه آمار رسمی‏ای از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد. آمارها هرچه هستند، غیر رسمی‏اند. به این معنا که به‌دلایل مسائل اجتماعی حاکم بر ایران، به هیچ‏وجه آمار رسمی از این کودکان بیرون داده نمی‏شود.

ولی برمبنای آمار غیررسمی‏ای که من در اختیار دارم، حدود چهارمیلیون کودک در ایران مشغول به‏کار هستند که سه‏ونیم میلیون نفر از آنها مجبور به ترک تحصیل و کار اجباری شده‏اند. میانگین سن این کودکان کار بین ۸ تا ۱۴ سال است.

کار کودک در ایران ممنوعیت قانونی هم دارد؟

متأسفانه قانون حمایت از کودک و کار هنوز که هنوز است نتوانسته سن قانونی برای بچه‏های کار در ایران را تعیین کند. طبق قانون، کلیه‏ی افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می‏شوند.

اما سن تکلیف کودکان در ایران کماکان بر مبنای قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی، برای دختران، نه سال و برای پسران ۱۵ سال است. مطابق قانون کار، اصولاً اشتغال و به‏کارگیری کودکان کم‏تر از ۱۵ سال غیرقانونی محسوب می‏شود.

یعنی پی‏گرد قانونی دارد.

دقیقاً...

آیا این پی‏گرد قانونی در ایران اعمال می‏شود؟

متاسفانه نه تنها این‏کار انجام نمی‏شود، بلکه برعکس با این بچه‏های کار در خیابان خیلی بد برخورد می‏کنند. به این ترتیب که می‏آیند و آن‏ها را فله‏ای و ضربتی به‌عنوان بچه‏های بزهکار از توی خیابان جمع می‏کنند. خیلی از آنها را به شهرستان و یا روستاهایی می‌فرستند که از آنجا آمده‏اند.

یعنی این بچه‏ها را ظاهراً جمع می‏کنند، ولی رسیدگی کامل به کار و مشکلات آنها نمی‏شود.

در کل وضعیت کودکان کار در ایران را چگونه می‏توان ارزیابی کرد؟

بچه‏های کار ایران در جاهایی کار می‏کنند که کار در آن‏ها حتی برای بزرگسالان خیلی سخت است. جاهایی مانند کوره‏های آجرپزی، کارگاه‏های قالیبافی، کارگاه‏های شیشه‏گری، باغ‏های میوه، خیابان، اتوبان، جمع‏آوری کارتن، کاغذ و زباله.

ما روزانه خبر مرگ بسیاری از این کودکان و نوجوانان را می‏شنویم. اخبار دردناکی که امتداد شرایط تحمیلی و ناامن کودکانی است که در همان دوران کودکی، به‌علت فقر و ناسالم بودن محیط زیست و کارشان، دچار انواع بیماری‏های خطرناک روحی و جسمی می‏شوند.

این کودکان کم‏خونی دارند، با کاهش وزن و قد مواجهند و به بیماری‏های دهان و دندان، بیماری‏های پوستی، انگلی، روده‏ای و سوءتغذیه و... دچارند. هم‏چنین بیماری‏هایی که معلولیت، عقب‏ماندگی ذهنی و جسمی و حتی مرگ زودرس را به‏دنبال دارد.

این‏ها بیماری‏هایی هستند که این کودکان با آن‏ها دست‏وپنجه نرم می‏کنند. چون به بهداشت آنها رسیدگی نمی‏شود و مکان‏های امنی برای توجه و رسیدگی لازم به این کودکان وجود ندارد.

اعتیاد کودکان و نوجوانان هم معضلی است که مدتی است کارشناسان به آن می‏پردازند. اما ما هم‏چنان آماری را می‏بینیم که هر روز به تعداد این کودکان افزوده می‏شود. وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده بود که سن اعتیاد خیلی دارد پایین می‏آید.

۴۰درصد این کودکان در خانواده‏هایی زندگی می‏کنند که یکی از اعضای آن معتاد به مواد مخدر است. شرایط کار، وضعیت اجتماعی و محیطی حاکم بر ایران هم به افزایش اعتیاد دامن می‏زند.


آیا ارگانی در ایران وجود دارد که از لحاظ قانونی، مسئولیت امور کودکان را برعهده داشته باشد؟

چند سازمان‏های کاملاً غیر دولتی، تحت عنوان ان.جی.او در ایران وجود دارند که به مسئله‏ی کار کودکان می‏پردازند. این سازمان‏ها که متاسفانه انگشت‏شمار هم هستند، علی‏رغم تلاشی که در جهت کمک به این کودکان و احقاق حقوق آنها دارند، مرتب جلوی کارشان از سوی نهادهای دولتی گرفته می‏شود و حتی خیلی از آنها بسته شده‏اند.

سال گذشته در دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» بسته شد. آن هم با دلایل واقعاً مسخره‏ای از قبیل این که در آن‏جا به خارجی‏ها آموزش داده می‏شود یا این که کلاس‏های آموزشی این جمعیت مختلط هستند. در نهایت هم گفتند برای ادامه‏ی کار باید درخواست صدور مجوز بدهید و در آن را بستند.

به‏جز ان‏.جی‏او‏ها، آیا سازمان دولتی‏ای وجود دارد که مسئولیت امور کودکان را از لحاظ قانونی برعهده داشته و در این زمینه پاسخ‏گو باشد؟

سئوال بسیار خوبی است؛ چرا که هرروز گزارش‏های بسیاری در مورد افزایش تعداد کودکان کار در ایران نوشته می‏شود، ولی برخلاف انتظاری که فعالان حقوق کودک دارند، خیلی از سازمان‏ها و وزارت‏خانه‏هایی که قانوناً باید مسئولیت رسیدگی به امور این بچه‏ها را برعهده بگیرند، سکوت می‏کنند. از جمله وزارت کار که مجری قانون کار در ایران است.

نهادهایی مانند سازمان بهزیستی و کمیته‏ی امداد هم که مسئول رسیدگی به وضعیت خانواده‏های کم‏درآمد هستند، می‏توانند در این زمینه مؤثر باشند. به این‏ترتیب که اگر به این خانواده‏ها امکانات داده شود، آنها دیگر به‏خاطر مشکلات مالی، بچه‏های‏شان را مجبور به کار نخواهند کرد.

ولی هیچ‏کدام از این نهادها، هیچ‏گونه مسئولیتی را برعهده نمی‏گیرند. متأسفانه در حال حاضر در ایران، نهاد یا شورای عالی‏ای برای حمایت از این کودکان وجود ندارد که بتوان با تکیه بر آن‏ها برای رسیدن کودکان به حقوق‏شان تلاش کرد.

به نظر شما چه راهکارهایی برای برون‏رفت از این وضعیت وجود دارد؟ به‌عبارت دیگر، فعالان حقوق کودک چه‏ راهکارهایی را برای برون‏رفت از این وضعیت پیشنهاد می‏کنند؟

سازمان‏های دولتی موجود در ایران باید وظیفه‏ی رسیدگی به این مشکل بزرگ اجتماعی را برعهده بگیرند تا هرنهادی مسئولیت را روی دوش دیگری نیاندازد و از آن شانه خالی نکند.

کودکان کار نباید به‌صورت ضربه‏ای، فله‏ای و ظاهری از سطح خیابان‏ها جمع شوند. چراکه همین، عاملی می‏شود برای این که این بچه‏ها به کارهای زیرزمینی روی بیاورند که بسیار برای‏شان خطرناک است.

مورد دیگر نهادینه کردن و تأسیس شوراهای عالی برای رسیدگی به حقوق پایمال شده‏ی این کودکان و حمایت از آنها است. این کودکان باید تحت پوشش بیمه‏ی درمانی قرار بگیرند.

متأسفانه در ایران تبلیغات بسیاری سوئی علیه این بچه‏ها، تحت عنوان «بزهکار» و «زواید اجتماع» صورت می‏گیرد که باعث می‏شود به موضوع کودکان کار، اصلاً به‌عنوان یک معضل اجتماعی نگاه نشود. ما باید سعی کنیم نوعی نگاه توام با احترام نسبت به این بچه‏ها در جامعه ترویج و حقوق انسانی‏شان درنظر گرفته شود.
مورد بعدی تأسیس مراکز امن، ماندگار و قابل دسترس برای این بچه‏ها، با هدف توانمند‏سازی آنها از طریق فعالیت‏های آموزشی‏‏ای مانند سوادآموزی، داستان‏نویسی، فعالیت‏های هنری، آموزش مهارت‏های زندگی و بهداشت است.

این‏ها کارهایی هستند که می‏توان درازمدت برای کودکان کار و خیابان انجام داد.

شما عضو «کانون فرهنگی- اجتماعی نگاه» هستی که در اِسن آلمان فعالیت می‏کند. بخشی از فعالیت‏های شما مربوط به کودکان کار در ایران است. می‏توانی توضیح بدهی که شما از اسن در آلمان چه کار مشخصی می‏توانید برای کودکان کار در ایران انجام بدهید؟

کانون اجتماعی فرهنگی نگاه در اسن، در زمینه‏ی مسائل فرهنگی و اجتماعی فعالیت می‏کند. به مسئله‏ی کودکان کار هم به‌عنوان یک مشکل اجتماعی باید پرداخته شود.

تنها کاری که ما می‏توانستیم در این‏جا انجام بدهیم، برگزاری دو برنامه بود. در این نشست‏ها که شامل سخنرانی، موزیک و... بوده، برای بچه‏های کار و یک‏سری سازمان‏های فعال در این زمینه در ایران، کمک مالی جمع‏آوری شده است. البته ترجیح می‏دهم که نام این سازمان‏ها‏ و میزان کمک‏های جمع‏آوری شده را اعلام نکنم.

هفته‏ی پیش بالاخره یکی از دوستان موفق شد این مبلغ را به‌طور شخصی به‏دست دوستان فعال در ایران برساند. مسلماً از خودتان خواهید پرسید که چرا این کمک‏ها واریز نشده و چرا باید این‏همه مدت طول بکشد؟ متأسفانه امکان واریز این پول به حساب بانکی این مؤسسات به‌خاطر کنترل و بازجویی و دستگیری‏ای که به دنبال خواهد داشت، وجود ندارد.

آیا تمام فعالیت‏های شما برای کودکان کار، تنها به جمع‏آوری پول برای آنها خلاصه می‏شود؟

درست است که ما در دو برنامه‏ی گذشته فقط پول جمع کرده‏ایم، اما در کنار آن، با برگزاری چنین برنامه‏هایی یک هدف روشن‏گرانه هم داشته‌ایم. یعنی همین‏که دوستان علاقه نشان دادند و به این برنامه آمدند، نوعی روشن‏گری بود.

کسانی که در این جمع شرکت کرده‌‏اند، درباره‌ی آن برای دیگران نیز تعریف کرده‏اند و به این ترتیب، بین مردم در مورد کار کودک و کودکان خیابانی صحبت می‏شود. به‏نظر من، خود چنین حرکتی در کنار جمع‏آوری پول، کار بسیار خوبی است.

معضل اجتماعی کودکان کار تا چه حد به مختصات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه وابسته است؟

طبق آمار رسمی سازمان جهانی کار، ۲۴۶ میلیون کودک در کل جهان مشغول به‏کار هستند. یک‏سوم این کودکان خودفروشی می‏کنند، یا به‌توزیع مواد مخدر مشغولند و ۱۰۶ میلیون از آنها به کارهای دیگری اشتغال دارند. همین آمار رسمی نشان می‏دهد که فقط در آسیا ۱۲۷ میلیون کودک مشغول به‏کار هستند.


بنابراین معضل کودکان کار در کل جهان وجود دارد؛ مخصوصاً در کشوری مانند هندوستان. البته در کنار این آمار، کودکان جنگ را هم داریم.

اما کودکان کار از کجا می‏آیند؟ ما در طول تاریخ دیده‏ایم که همیشه آوار بحران اقتصادی، سرمایه‏داری و افزایش تقاضای نیروی کار ارزان بر سر جامعه، به‌خصوص اقشار ضعیف و کودکان ویران شده است.

کارگران بی‌کار و یا کارگرانی که دستمزدهای ناچیزشان کفاف زندگی‏شان را نمی‏دهد، مجبور می‏شوند کودکان‏شان را به‏جای فرستادن به مدرسه، برای انجام کارهای سخت و طاقت‏فرسا بفرستند. بچه‏ها هم مجبورند تن به این کار بدهند. اینجاست که این کودکان با استثمار وحشیانه و بی‏رحمانه‏ی سرمایه‏داری روبه‌رو می‏شوند.

شرایط مستمر بازتولید فقر در جامعه، پایین بودن سطح درآمدها، گرانی، بی‌کاری روزافزون، استفاده از نیروی کار ارزان و یک‌سری مسائل و مشکلات اجتماعی موجود در جامعه‏ای مانند ایران، یکی از دلایلی است که این کشور را تبدیل به یکی از ناامن‏ترین محیط‏های زندگی و کار برای کودکان و نوجوانان کرده است.

در چنین جامعه‏ی بحرانی و ناامنی، کودکان کار و تهی‏دست، جزو اولین قربانیانی هستند که به شیوه‏ها و اشکال گوناگون در سطح وسیعی قربانی می‏شوند. این معضل فقط شامل ایران نمی‏شود. ما مسائل مربوط به سرمایه‏داری و تقاضای روزافزون برای نیروی کار ارزان را در کشورهای دیگر هم می‏بینیم.

صحبت‏هایم را با جمله‏ای از بیانیه‏ای که در نشست ویژه‏ی مجمع عمومی سازمان ملل برای کودکان و نوجوانان خوانده شد، تمام می‏کنم:

«ما کودکان جهانیم. ما جهانی شایسته‏ی کودکان می‏خواهیم. چرا که جهانی که شایسته‏ی ماست، جهانی شایسته‏ی همگان خواهد بود.»

Share/Save/Bookmark