رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
گفت‌وگو با سه روزنامه نگار، وبلاگ نویس و مدافع آزادی مطبوعات

روز جهانی مطبوعات و روزنامه‌نگاران ایران

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

روز جهانی مطبوعات در سراسر جهان در شرایطی برگزار شد که بنا به گفته‌ی دست‌اندرکاران مطبوعات در ایران، روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان و فعالان مطبوعاتی، یکی از دشوارترین دوره‌های فعالیت حرفه‌ای خود را طی می‌کنند.

Download it Here!

در جریان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، حدود یکصد روزنامه‌نگار متناوبا بازداشت و آزاد شده‌اند و هنوز بیش از ۲۰ نفر آنان در زندان هستند. حدود ۱۵۰ روزنامه‌نگار ناچار به مهاجرت اجباری از کشور شده‌اند . در این مدت همچنین حدود ۲۰ روزنامه و نشریه به خیل مطبوعات توقیف شده پیوسته‌اند.

گروهی از روزنامه‌نگاران زندانی با ارسال نامه‌ای از درون زندان یادآور شده‌اند که دامنه سانسور و خودسانسوری در مطبوعات، تا حد اعمال تیترهای تحمیلی و عکس‌های منتخب حکومتی گسترش یافته است.

در ارتباط با «روز جهانی مطبوعات» به سراغ سه نفر روزنامه‏نگار، وبلاگ‏نویس و مدافع آزادی مطبوعات رفتم.

رضا معینی، مسئول بخش ایران و افغانستان «سازمان گزارش‏گران بدون مرز» در مورد روز جهانی مطبوعات و تاریخچه‏ی آن می‏گوید:

ابتدا اجازه می‏خواهم روز جهانی آزادی مطبوعات را به همه‏ی همکارانم، به‏ویژه روزنامه‏نگاران زندانی در ایران، تبریک بگویم و برای آنها سلامتی و آزادی هرچه زودتر آرزو کنم.

امسال هفدهمین سالگرد روز جهانی مطبوعات است. این روز نیز یکی از روزهایی است که از سوی سازمان گزارش‏گران بدون مرز به سازمان ملل و یونسکو پیشنهاد داده شد و در پی موافقت این دو سازمان به یک روز جهانی تبدیل شد.


رضا معینی می‌گوید: با این که در سراسر جهان وضعیت تیره و تاری نسبت به آزادی مطبوعات وجود دارد، اما در کنار آن، کشورهایی هم هستند که طی سال‏های گذشته در این رابطه پیشرفت کرده‏اند (عکس از دویچه وله)

هدف از اختصاص این روز، دفاع از ‏آزادی مطبوعات، آزادی بیان و سخن گفتن از وضعیت روزنامه‏نگاران و روزنامه‏نگاری، مطبوعات آزاد در سراسر جهان و حساس کردن افکار عمومی نسبت به این مسائل است.
در کشور خود ما، از سال ۱۳۷۴ که این روز از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد تا چندین سال صحبتی در این باره نشد. تا این که بعداً به همت برخی از روزنامه‏نگاران و از جمله «انجمن صنفی روزنامه‏نگاران ایران» درباره‏ی این روز صحبت می‏شد و مراسمی هم برگزار می‏کردند که در ایران امر تازه‏ای بود.

ابراهیم نبوی، روزنامه‏‏نگار و طنزپرداز، با نگاهی به وضعیت مطبوعات در ایران، بر آن است که فشارها و دشواری‏های کنونی در عرصه‏ی روزنامه‏نگاری، سایه‏ی سنگین خود را بر روز جهانی مطبوعات نیز انداخته است:

طبیعی است که برگزاری روز روزنامه‏نگار در هر کشوری بستگی به وضعیت روزنامه‏نگاران آن دارد. اگر در کشوری ۶۰ روزنامه‏نگار و خبرنگار در زندان باشند، طبیعتاً روز مطبوعات چندان باشکوه و قشنگی را نمی‏توان برگزار کرد.
چنان که یادم هست، زمانی قرار بود روز خبرنگار برگزار شود و در همان حال چند تا از بچه‏ها دو روز پیش و یا فردای همان روز قرار بود به زندان بروند. طبیعتاً در چنین شرایطی همه آن روز را در حالت اضطراب برگزار می‏کردند و یا راجع به آن فکر می‏کردند.


ایراهیم نبوی می‌گوید: اگر در کشوری ۶۰ روزنامه‏نگار و خبرنگار در زندان باشند، طبیعتاً روز مطبوعات چندان باشکوه و قشنگی را نمی‏توان برگزار کرد

به نظر می‏رسد که وضعیت روزنامه‏نگاری رسمی (یعنی روزنامه‏ی کاغذی) در ایران، چندان دشوار است که روز جهانی مطبوعات هم عملاً به روزی تبدیل می‏شود که همه یاد مشکلات و یا مصائب‏شان می‏افتند. البته روز جهانی مطبوعات را به همه تبریک می‏گوییم، اما فکر می‏کنم این روز به سختی و با یاد‏آوری بسیاری از دشواری‏ها در ایران خواهد گذشت.

مسیح علی‏نژاد، روزنامه‏نگار و وبلاگ‏نویس، انتقال بخشی از فعالیت‏های روزنامه‏نگاری به عرصه‏ی وبلاگ‏نویسی را کاری موفق و راه مناسبی برای غلبه بر بسیاری از مشکلات مربوط به سرکوب مطبوعات در ایران می‏داند:

متأسفانه ایران برای روزنامه‏نگاران تبدیل به زندان شده است. در واقع ایران یک گوانتاناموی بزرگ برای خود روزنامه‏نگاران است. اما با‌ این‌همه، فضای روزنامه‏نگاری در ایران هنوز زنده است. چون روزنامه‏نگاران ایران کارشان را از روزنامه‏نگاری تحریریه‏ای به روزنامه‏نگاری اینترنتی انتقال داده‏اند. شاید در این عرصه، مخاطبی به اندازه‏ی مخاطبان روزنامه‏ها نداشته باشند، اما اینترنت بخش مرجعی را تغذیه می‏کند و آن بخش مرجع خبرها را سینه به سینه به جامعه منتقل می‏کند.

بنابراین به نظر من، همان پویایی‏ای را که روزنامه‏ها در دوران اصلاحات داشتند، امروز در عرصه‏ی وبلاگ‏نویسی و فضای مجازی شاهدش هستیم و می‏توانیم آن را به فال نیک بگیریم.


مسیح علی‌نژاد می‌گوید: دوره‏های قبلی سانسور و اعمال فشار بر روزنامه‏نگاران را اصلاً نمی‏توان با شرایط امروز مقایسه کرد

با این حال، ابراهیم نبوی بر آن است که وبلاگ‏نویسی در ایران پا به پای روزنامه‏نگاری، با محدودیت‏ها و فشارهای مشابهی روبرو بوده است:

امروز وبلاگ‏نویس‏ها نیز در عمل به خاطر کاری که سال گذشته در جهت خبررسانی انجام دادند، با همان آسیب‏های خبرنگاران رسمی مواجهه شدند.

در حال حاضر دولت آن‏قدر وسعت مَشرب دارد که حتی وبلاگ‏نویس را هم از فیض مجازات محروم نمی‏کند و با ‏آنان نیز همان برخورد را دارد. همان‏طور که فردی مانند «الپر» که وبلاگ‏نویس و خبررسان در حوزه‏ی وبلاگ‏نویسی است هم به زندان افتاد.

در حقیقت زیاد تفاوتی ندارد که شما روی کاغذ خبر بنویسید یا در اینترنت؛ در هرحال به سراغت می‏آیند و بیدادت می‏کنند.

از سوی دیگر، مسیح علی‏نژاد معتقد است که شدت بی‏سابقه‏ی سرکوب رسانه‏ها و اهالی مطبوعات در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‏نژاد، روزنامه‏نگاری و روزنامه‏نگاران در ایران را شقه‏شقه کرده است:

روزنامه‏نگاری در ایران اگرچه سال‏هاست خانه‏ به‏دوشی‏های مکرر را تجربه می‏کند، اما پس از دوران اسف‏بار آقای احمدی‏نژاد، روزنامه‏نگاری ایران به چند دسته‏ی کاملاً مشخص شقه‏شقه شده است:

دسته‏ی اول که می‏توان گفت حیثیت و شرف روزنامه‏نگاری معاصر ایران محسوب می‏شوند، روزنامه‏نگارانی هستند که یا در زندان‏اند یا به حکم وثیقه آزاد هستند و یا دست‏کم یک بار به جرم کار رسانه‏ای احضار و بازداشت شده‏اند.

دسته‏ی دوم هم روزنامه‏نگارانی هستند که نماد صبوری و شاید سوختن محسوب شوند. کسانی که از همان اندک روزنه‏های باقی‏مانده‏ی رسانه‏ای بهره می‏برند تا واقعیت‏ها را منعکس کنند. این دسته از خودسانسوری در ایران رنج می‏برد، اما بودن را به از نبودن می‏داند. این دسته حتی گاهی برای همکاران زندانی خود هم بیاینه‏ی اعتراض امضاء می‏کند. با این که می‏داند همان امضاء ممکن است مستندی برای احضار و برخورد امنیتی با او بشود.

دسته‏ی سوم هم روزنامه‏نگارانی هستند که نوعی نگرانی را در فضای رسانه‏ای ایران به وجود آورده‏اند. همان کسانی که در حوزه‏ی صنفی خیلی بی‏رحم شده‏اند و ترجیح می‏دهند با سیاستمدارها همراه باشند تا با همکاران خودشان. این دسته نه تنها از فضای امنی برخوردار است، بلکه به برکت دولت آقای احمدی‏نژاد، به منصب‏ها و پست‏های سیاسی هم دست پیدا کرده‏اند.

البته در دوران اصلاحات هم برخی از روزنامه‏نگاران سمت‏های سیاسی می‏گرفتند، اما در این دوره نه تنها خبرنگار پارلمانی کیهان، مدیرعامل «ایرنا» می‏شود یا خبرنگار پارلمانی صدا و سیما، مدیرکل روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری می‏شود و یا خبرنگار پارلمانی «رسالت» مدیر کل وزارت ارشاد یکی از استان‏ها می‏شود، بلکه بخش‏هایی از همین خبرنگاران که به سایت‏های محافظه‏کاران روی آورده‏اند، بخشی از همکاران قدیمی خود ما هستند که به واسطه‏ی تعقیب و گریزها و تفتیش‏هایی که در حریم خصوصی روزنامه‏نگاران انجام می‏دهند، به عنوان بازوهای حمایتی برخی از نهادهای امنیتی موازی ظاهر شده‏اند. چرا که آنان قبلاً از حلقه‏ی روزنامه‏نگاران شناخت داشتند و به منابع، روابط و ارتباطات این روزنامه‏نگاران دسترسی دارند.

ابراهیم نبوی ضمن اشاره به وضعیت طنزنویسان و کارتونیست‏ها که آنان نیز از فشار و سرکوب درامان نمانده‏اند، به مقایسه‏ای بین کار طنزنویسان نشریات و سایت‏های اصلاح‏طلب با طنزنویسان رسانه‏های محافظه‏کار می‏پردازد:

تفاوت‏ عمده‏ای بین طنزنویسان محافظه‏کار و اصلاح‏طلب وجود دارد و آن هم این است که بچه‏های طنزنویس اصلاح‏طلب چون به هرحال تحت فشار و کنترل قرار می‏گیرند و می‏ترسند که به زندان بیفتند، مجبورند از تمام ظرایف کار طنز استفاده کنند.

اما طرف مقابل گاهی فراموش می‏کند که چه تفاوتی میان طنزگفتن و فحش‏های رکیک وجود دارد. نمونه‏ی آن شعری است که این هفته آقای علیرضا قزوه با عنوان «این‏قدر پارس نکن آقای کراک اوباما» گفته بود و فقط مانده بود که در آن فحش‏های رکیک به آقای اوباما بدهد.

خود این نشان می‏دهد که آدم وقتی عصبانی می‏شود، نباید طنز بنویسد. این که می‏گویند: «وقتی عصبانی هستی، در جنگ قضاوت نکن»، به جای خود، ولی در حالت عصبانیت طنز هم ننویس که زیاد جالب نیست!

مسیح علی‏نژاد در مقایسه‏ای بین دوره‏های مختلف سانسور و اعمال فشار بر روزنامه‏نگاران، دوران کنونی را بسیار تاریک‏تر و دشوارتر ارزیابی می‏کند:

دوره‏های قبلی سانسور و اعمال فشار بر روزنامه‏نگاران را اصلاً نمی‏توان با شرایط امروز مقایسه کرد که در آن روزنامه‏نگاران با پابند و دست‏بند به دادگاه آورده می‏شوند و یا ۱۰ ماه است که بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می‏برند. همه‏ی شخصیت‏های سیاسی زندانی شاید در این مدت دست‏کم یک بار به مرخصی آمده باشند، اما فشاری که روی روزنامه‏نگاران وجود دارد، هرگز قابل مقایسه با دوره‏های پیشین نیست.

هرچند امروز روزنامه‏نگارانی را در زندان داریم که از داخل زندان هم‏چنان بر مواضع خود پافشاری کرده‏اند و حتی به مناسبت روز مطبوعات هم بیانیه به بیرون فرستاده‏اند، ولی همین روزنامه‏نگاران تحت فشارهای وحشتناکی قرار دارند و حتی به خانواده‏های‏شان هزینه‏های سنگین مالی هم تحمیل شده که وثیقه‏هایی برای مرخصی چند روزه‏‏ی آنان فراهم کنند. ولی متأسفانه هیچ نرمشی را از سوی حاکمیت شاهد نیستیم.

رضا معینی نگاهی به برگزاری روز جهانی مطبوعات در کشورهای دیگر و از جمله در کشورهای منطقه، در مقایسه با ایران دارد:

امسال ما ۴۰ دشمن واقعی آزادی مطبوعات در سراسر جهان را معرفی کرده‏ایم که بخشی از آنان سران کشورها هستند؛ بخشی نیز نیروهای مسلح، از قاچاقچیان مواد مخدر تا طالبان و گروه‏های مسلح دیگری مانند «فارک» در کلمبیا را شامل می‏شود که علیه آزادی مطبوعات اقدام می‏کنند و یا روزنامه‏نگاران را به قتل می‏رسانند.

در کشورهای همسایه‏ی ما طی سال‏های اخیر خوشبختانه وضعیت در زمینه‏ی آزادی مطبوعات روز به روز بهتر شده است. در تعدادی از این کشورها روز جهانی مطبوعات نیز به عنوان یک روز خاص برگزار می‏شود. مثلاً امروز در افغانستان و عراق چندین برنامه‏ در این رابطه برپا می‏شود. در تونس نیز این روز با آزادی توفیق یکی از روزنامه‏نگاران زندانی هم‏زمان شد.

در مجموع، با این که در سراسر جهان وضعیت تیره و تاری نسبت به آزادی مطبوعات وجود دارد، اما در کنار آن، کشورهایی هم هستند که طی سال‏های گذشته در این رابطه پیشرفت کرده‏اند.

Share/Save/Bookmark