رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ بهمن ۱۳۸۸
گفت‌وگو با دکتر رضا افشاری؛ استاد تاریخ و حقوق بشر در آمریکا

«حقوق بشر، سوءاستفاده از نسبیت فرهنگی»

پانته‌آ بهرامی

این که حقوق بشر پدیده‏ای جهان‏شمول است و یا در شرایط مشخص فرهنگی و اجتماعی قابل اجرا است، هسته‏ی اصلی بحث «نسبیت فرهنگی» است.

Download it Here!

نویسنده‏ی کتاب «حقوق بشر، سوءاستفاده از نسبیت فرهنگی»، دکتر رضا افشاری، استاد تاریخ و حقوق بشر در آمریکا است. این کتاب در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. نویسنده با توجه به تحولات جدید در ایران، در نظر دارد بخش‏هایی را به این کتاب اضافه کند.

او در کتاب خود بر این باور است که نقض سیستماتیک حقوق بشر در مورد مشخص کشور ایران، بیشتر به عوامل سیاسی− اقتصادی باز می‏گردد تا به عناصر اصالت فرهنگی.

وی به طور نقادانه‏ای پاسخ‏های دولت ایران را در مورد نقض حقوق بشر، مورد کنکاش قرار می‏دهد.
افشاری در این کتاب نشان می‏دهد که جمهوری اسلامی نیز مانند هر حکومت اقتدارگر دیگری به طور سیستماتیک اتهامات ناظران حقوق بشر را رد می‏کند و از آن به عنوان عمل‏کردهای اصیل فرهنگی دفاع می‏کند.

در حالی که این دفاع غیرقابل اثبات و غیرقابل قبول است و از کمبود اجماع فرهنگی− بومی رنج می‏برد.
هفته‏ی گذشته او به دعوت «کمیته‏ی پیشبرد دمکراسی در ایران»، در شهر نیویورک در باره‏ی فصل‏های جدید کتاب خود سخن گفت:

«در اواخر دهه‏ی ۹۰ میلادی روی این کتاب کار کردم. وقتی اولین خاطرات در مورد زندانیان سیاسی منتشر شد، در آن دوران در آمریکا حقوق بشر تدریس می‏کردم. این خاطرات بسیار تاثیرگذار بود. به ویژه برای این که من کارم را روی موضوع حقوق بشر متمرکز کرده بودم. در واقع، این خاطرات علت نوشتن کتاب من به نام «حقوق بشر» شد. بدون این خاطرات کتاب هم وجود نداشت و زندگی من احتمالا کم‏تر درد‏آلود می‏شد.


دکتر رضا افشاری؛ استاد تاریخ و حقوق بشر در آمریکا

در ۱۹۸۰ و دوران پس از آن که من حقوق بشر تدریس می‏کردم، موضوع نسبیت فرهنگی خیلی پروبال گرفته بود و مطرح می‏شد. جهان‏شمولی موضوع حقوق بشر در اروپا بیشتر و در آمریکا کم‏تر پا گرفته بود. مساله‏ی جهان‏شمولی حقوق بشر بر اساس اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، البته گفتمانی غربی بود.

وقتی جمهوری اسلامی متولد شد، موضوع نسبیت فرهنگی در میان دانشمندان غربی جدی‏تر شد. در میان دانشمندان غربی سردرگمی وجود داشت و آنان نمی‏توانستند انقلاب ایران را با اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر منطبق کنند.

همان‏طور که همه‏ی ما شاهد بودیم، آیت‏الله خمینی چهره‏ای بود که رهبری انقلاب را بر عهده داشت. هیچ‏کدام از ما نمی‏دانستیم که رژیمی خون‏ریز مستقر خواهد شد. وقتی خبرها آمد، دیگر دیر شده بود و رژیم پایه‏های خود را مستحکم‏ کرد. این موضوع بر روی دانشمندان اروپایی و آمریکایی تاثیر گذاشت و آنان شروع کردند موضوع جهان‏شمولی حقوق بشر را زیر سؤال بردن.

این کتاب در واقع، برای آنان نوشته شده است. به ویژه استادان و دانشمندان غربی که در مورد تئوری حقوق بشر کار می‏کنند. در مقدمه‏ی کتاب مطرح کرده‏ام که من مورد مشخصی را بررسی کرده‏ام. این مورد ویژه نقض حقوق بشر در کشوری است که ادعای اصالت فرهنگی دارد.

در این فرهنگ هیچ‏کس اصیل‏تر از خود آیت‏الله خمینی نیست. چهره‏ای که ریشه در این فرهنگ دارد و میلیون‏ها نفر از وی پیروی می‏کنند. من این مورد ویژه را مورد کنکاش قرار داده‏ام.

رژیمی که آن‏ها تشکیل دادند، با همه‏ی اصالت خود، چاره‏ای ندارد که به دینامیسم و پویایی نهادهای دولت مدرن گردن بگذارد. اسلامی کردن، احتمالا تحت‏الشعاع منطق نهادهای دولت مدرن قرار می‏گیرد. این موضوع محوری بخش‏هایی از کتاب است که به آن اضافه کرده‏ام. تئوکراسی و حکومت دینی نمی‏تواند در چهارچوب یک دولت مدرن قرار بگیرد».

دکتر رضا افشاری معتقد است که با رشد طبقه‏ی متوسط در دوران پهلوی و با استقرار رضاشاه، پایه‏های دولت مدرن ریخته شد و پروسه‏ی مدرنیسم شروع گشت. نمونه‏ی آن گشایش دانشگاه بود. شهرسازی، تاسیس رادیو، سوپرمارکت، تشکیل فضاهای عمومی و معماری مدرن، همه نمادهای جامعه‏ی مدرن هستند.
انتقال هنجارهای اجتماعی در میان نسل‏ها، مانند تحصیلات، هنر، علم و دانش شکل گرفت و حکومت ولایت فقیه نتوانست انتقال این هنجارها را در میان نسل‏ها متوقف کند.

رضا افشاری، استاد حقوق بشر:

«جمع‏بندی من آن چیزی است که آن را «سکولاریسم عمل‏گرا» می‏نامم. در جمهوری اسلامی نسل جوان به طور عملی سکولار است و این موضوع به دیدگاه و جهان‏بینی آنان برنمی‏گردد. بلکه به تداوم نوع و شیو‏ه‏ی زندگی آنان مربوط می‏شود. به زندگی شهرنشینی و ارتباط آن با دانش و تکنولوژی برمی‏گردد.


کسی این روند تکنولوژی و شهرنشینی را نمی‏تواند به عقب برگرداند. ساختار فیزیکی زندگی شهرنشینی شما را وادار می‏کند که خود را به سکولار عمل‏گرا نزدیک کنید؛ اگر می‏خواهید زنده بمانید و تداوم پیدا کنید. این طبقه‏ی اجتماعی همه چیز را با سکولاریسم عمل‏گرا اندازه‏گیری می‏کند.

به نظر من، عجیب بودن انتقال این هنجارهای اجتماعی و فرهنگی در میان نسل‏ها است که نسل دوم و سوم که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده و بزرگ شده‏اند، برای حکومت غیرخودی شده‏اند.

من از آنان تشکر می‏کنم. آینده‏ی ایران از آنِ آن‏ها است. این زنان و مردان جوان نگاه پیچید‏‏ه‏ای نسبت به مدرنیته یا نوگرایی دارند.

مدرنیته خیلی پیچده‏تر از آن بود که ما داشتیم و عمل می‏کردیم. مدرنیته عروسک امپریالیسم غرب نبود. آنان این پدیده را خیلی مفهوم‏دار با زندگی خود آمیخته‏اند، نسل ما با آن آمیخته نشد. در غیر این صورت به مساله‏ی غرب‏زدگی اهمیت نمی‏دادیم. غرب‏زدگی به ما می‏گفت که ما عروسک خیمه‏شب‏بازی هستیم. غرب‏زدگی در اساس نقش عامل تاریخی را رد می‏کند.

من می‏خواهم این عامل تاریخی را برای نسل خود دوباره برگردانم. من قبول جمهوری اسلامی را به عنوان بخشی از تداوم تاریخی در ایران رد می‏کنم. این یک جدایی، دورافتادگی و انحراف است.

▪ ▪ ▪

نظر چند شنونده:

−حقوق بشر نسبیت‏گرا نیست. یک سری حقوق پایه است که همه‏جا وجود دارد و همه باید بپذیرند. این‏هایی که می‏آیند (آمدند چون الان خوشبختانه کم‏ترشدند) و از جمله در مورد ایران می‏گفتند اینجا وضع فرق دارد، ایشان به درستی می‏گویند که حقوق بشر نباید نسبیت‏گرا باشد.

−ایشان فکر می‏کند که در ایران از زمان انقلاب مشروطه تا کنون در جنبش‏های اجتماعی یک تداوم وجود دارد و فقط با رفرم اسلامی شروع نمی‏شود. به نظر ایشان، چه جنبش مشروطه و چه رژیم رضاشاه و شاه، ضمن این که از نظر سیاسی شکست خورده‏اند، از نظر اجتماعی کاملا شکست نخورده‏اند. برای این که تحولات اجتماعی‏ای را شروع کردند و تا حدی می‏توان گفت تحولاتی که الان دارد رخ می‏دهد، ادامه‏ی تحولات اجتماعی مشروطه، دوران رضاشاه و شاه است. ایشان در جریانات اجتماعی ۱۰۰ سال اخیر ایران یک تداوم می‏بیند.

−آقای افشاری می‏گوید که یک انقلاب اجتماعی رخ داده است. حال در عرصه‏ی سیاسی و اقتصادی نیست و به جایی نرسیده است، اما یک انقلاب اجتماعی بوده است. من این نظر ایشان را قبول دارم.

−اولین کتابی است که به طور سیستماتیک در مورد حقوق بشر نوشته شده و تمام اسنادش برگرفته از سازمان ملل است. بسیار مستند است و یکی از بهترین کتاب‏ها است که می‏خواهد نشان بدهد که جمهوری اسلامی چگونه حقوق بشر را نقض می‏کند و به صورت سازمانی و سیستماتیک این کار را انجام می‏دهد.

−مهم‏ترین نکته‏ی برجسته‏ی این کتاب به نظر من، در آن است که می‏خواهد نشان بدهد مکانیسم حقوق بشر به چه صورتی کار می‏کند و حتی عوض شدن رییس سازمان ملل چه تاثیری‏ می‏تواند روی تدوین قوانین حقوق بشری داشته باشد. جمهوری اسلامی چه فشارهایی اعمال می‏کند که کدام رأی را در سازمان ملل داشته باشد یا نداشته باشد. ولی متاسفانه در مورد این کتاب زیاد صحبت نشده است و به نظر من یکی از دلایل آن دقیق و ریز بودن اسناد کتاب است و دنبال کردن چنین مجموعه‏ای برای هر کسی کار راحتی نیست.

−آقای دکتر افشار بررسی جالبی به عنوان یک تاریخ نویس ایرانی ارائه دادند. صحبت ایشان راجع به مدرنیسم برای من خیلی جالب بود. برای این که ما علت شکست انقلاب ایران را بفهمیم، باید به ریشه‏ نگاه کنیم. مذهب خیلی اهمیت دارد و بخش عمده‏‏ای از فرهنگ ما مذهب بوده.

مقداری هم به علت خلاء آزادی در ایران، یک سری جنبش‏های خود‏به‏خودی که صرفا بخواهد راجع به حقوق بشر حرف بزند، نمی‏تواند رشد کند. اگر یادمان باشد، زمان شاه بحث دفاع از حقوق بشر مطرح نبود. بلکه همه می‏گفتیم آزادی می‏خواهیم. اما حتی درک آزادی هم برای‏مان مبهم بود. می‏دانستیم چه می‏خواهیم، اما نمی‏توانستیم مطرح‏اش کنیم. برای همین در نطفه‏ی دیکتاتوری همیشه یک سری مسایل پیش می‏آید که بعد مجبوری خودت را مختلف پنهان کنی.

شروع بحث از جانب آقای دکتر افشار بسیار خوب است، به این معنی نیست که من با نظرات ایشان ۱۰۰درصد موافق هستم، ولی همین‏قدر که مابین خود ما جدل پیش بیاید و بتوانیم بحث کنیم که خلاء آن در نیویورک و در دیگر ایالت‏های آمریکا خیلی احساس می‏شود خوب است. لازم است که از نطفه‏مان دربیاییم و یک سری بحث‏های فرهنگی، سیاسی و اجتماع را در میان خودمان شروع کنیم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

گزارش بسیار خوب و مفیدی از این جلسه است . خیلی خوشحالم که نظر شرکت کنندگان در این جلسه هم در این گزارش در نظر گرفته شده. امیدوارم همانطور که یکی از شرکت کنندگان ذکر کرده بود ، این قبیل مباحث بیشتر در میان علاقمندان مطرح شود.

-- مینا زند ، Feb 10, 2010 در ساعت 10:11 PM