رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳ مرداد ۱۳۸۸
گفت و گو با نسرین ستوده و مادر مسعود هاشم‌زاده

«مردم برای امنیت مالیات می‌دهند؛ نه برای دستگاه شنود»

شیرین فامیلی

روز پنجشنبه اول مردادماه، شش تن از افراد لباس‌شخصی حوالی ظهر به منزل مسعود‌ هاشم‌زاده (یکی از کشته‌شدگان اعتراضات اخیر در ایران) رفته و پدر و مادر و تعدادی از افراد خانواده او را بازداشت کرده‌اند.

یکی از آشنایان خانواده‌ هاشم‌زاده به رادیو زمانه گفت این افراد بدون هیچ حکم و مجوزی، آقای‌ هاشم‌زاده و دو برادرش و همسرش فاطمه محسنی را بازداشت کرده و برای بازجویی به اداره آگاهی برده و پس از ساعت‌ها با اخذ مدرک شناسایی و گرفتن تعهد، آن‌ها را آزاد کرده‌اند.

مأموران امنیتی خانواده‌ هاشم‌زاده را تهدید کرده‌اند که حق برگزاری مراسم ختم عمومی برای فرزندشان و نصب پرچم سیاه عزاداری بر سر در منزلشان را ندارند.


مسعود هاشم‌زاده، از قربانیان وقایع پس از انتخابات

مسعود‌ هاشم‌زاده، ۲۷ ساله، روز ۳۰ خردادماه در جریان تظاهرات اعتراضی مردم در خیابان آزادی تقاطع شادمان بر اثر اصابت گلوله‌ای به قلبش کشته شد.

فاطمه محسنی، مادر این جان‌باخته، از چگونگی واقعه و نحوه مطلع شدن او از کشته شدن فرزندش به رادیو زمانه می‌گوید: «‌برادر مسعود همان روز از سر کار که برمی‌گشت، دید خیابان‌ها شلوغ است. وقتی به خانه آمد از پدرش سؤال کرد مسعود کجاست؟ پدرش جواب داد رفته پیش دوستش. برادر مسعود چون خیابان‌ها شلوغ بود، دنبال او رفت تا با هم به خانه برگردند. اما قبل از این که برسد دید کسی را روی دست به درمانگاه می‌برند.

از دور ساعت دست مسعود را شناخت و فهمید این شخص برادرش است. قلبش تیر خورده و سینه‌اش پاره شده بود. دکتر در درمانگاه گفت که مسعود تمام کرده است؛ شما می‌خواهید چه کنید؟ برادرش گفت چون این‌جا کسی را نداریم، جنازه را به شهرستان می‌بریم. دکتر هم گواهی فوت نوشت و پیکر مسعود را به شهرستان آوردند.

وقتی خواستیم او را دفن کنیم، اجازه ندادند و گفتند باید مراحل قانونی طی شود و او را به پزشکی قانونی ببرید. او را به پزشکی قانونی بردیم و آن‌ها نوشتند تیر خورده و فوت کرده است.»

فاطمه محسنی، مادر مسعود‌ هاشم‌زاده می‌گوید پس از انتقال پیکر فرزندش در همان شب به رشت، مأموران امنیتی و اطلاعاتی این شهر، یکی از افراد خانواده را به قصد تهدید و ارعاب بازداشت کردند و توضیح می‌دهد:

«پسر دیگرم و آقایی را که راننده بود، ۲۴ ساعت بازداشت و بعد از تحقیقات آن‌ها را آزاد کردند. به ما گفتند مراسم ختم نگیرید و هر چه زودتر بروید جایی که زندگی می‌کنید. ما گفتیم چون عزادار هستیم حداقل باید تا روز هفتم این‌جا بمانیم. آن‌ها گفتند اگر می‌مانید نباید ختم بگیرید و تعداد زیاد سر خاک نروید، فقط خانواده خودتان و چند نفر دیگر سر خاک بروید.»


نسرین ستوده، حقوق‌دان و وکیل دادگستری

به گفته نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر، انجام مراسم تدفین و برگزاری مراسم ختم و سوگواری یکی از بدیهی‌ترین حقوق شهروندی و خصوصی افراد جامعه است.
خانم ستوده می‌گوید تهدید خانواده‌ها به خوداری از انجام این مراسم اقدامی غیر قانونی است و می‌افزاید:

«همان طور که مردم برای سایر مراسم زندگی‌شان ممکن است دوستان خود را دعوت کنند یا به دیدار دیگر آشنایان خود بروند، می‌توانند منزل، مسجد یا جای دیگری را برای مراسم سوگواری انتخاب کنند و مراسم را به یادبود عزیز از دست رفته خود برگزار کنند. اما این‌که وزارت اطلاعات با ارعاب و تهدید خانواده‌ها را وادار به سکوت می‌کند، چیزی است که به تصمیم شخصی این خانواده‌ها مربوط می‌شود.

مثلاً بعضی خانواده‌ها توصیه وزارت اطلاعات را نادیده گرفته‌اند و اتفاقی هم نیفتاده است. در واقع خانواده‌ها آگاهی دارند که اقدام وزارت اطلاعات غیر قانونی است و حق ندارد حتی به دلایل امنیتی یک خانواده را از مراسم سوگواری محروم کند.»

وی به عنوان یک حقوقدان توصیه می‌کند که بهتر است این خانواده‌ها از حقوق قانونی خود استفاده کنند و در خانه خودشان را به روی کسانی که برای تسلیت می‌آیند، باز نگه دارند و مراسم سوگواری را درهر جایی که می‌توانند برگزار کنند.

نسرین ستوده با اشاره به نقش پررنگ لباس‌شخصی‌ها در سرکوب مردم در جریان حوادث اخیر می‌گوید وزارت اطلاعات، مسئول و پاسخگوی مردمی است که عزیزان آن‌ها کشته یا بازداشت شده‌اند.


نیروهای لباس‌شخصی نقش پررنگی در سرکوب‌های اخیر داشته‌اند (عکس: AFP)

وی در ادامه سخنان خود می‌افزاید: «بسیاری از کسانی که در خیابان‌ها دست به اسلحه بردند، لباس‌شخصی‌ها بودند که مدعی‌اند از طرف وزارت اطلاعات یا مراکز دیگر تحت حمایت هستند. پاسخ این ضرب و شتم‌ها و این قتل‌ها را در درجه اول وزارت اطلاعات و امنیت باید بدهد.

چون مردم برای امنیت و حفاظت خود مالیات پرداخت می‌کنند؛ نه برای این که با خرید دستگاه‌های شنود مکالماتشان ضبط شود و زندگی خصوصی‌شان کنترل شود. آن‌ها مالیات می‌دهند تا از جان و مال و ناموسشان محافظت شود.

اگر لباس‌شخصی‌ها در پناه حمایت وزارت اطلاعات این کارها را انجام می‌دهند، وزارت اطلاعات باید پاسخگو باشد. اگر وزارت اطلاعات مدعی است که از این اشخاص پشتیبانی نمی‌کند، باز هم در مورد حفظ امنیت مردم پاسخگو است. پس چه کسی باید این لباس شخصی‌ها را در خیابان مهار کند؟»

نسرین ستوده تأکید می‌کند که وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و وزارت دادگستری و تمام نهادهایی که نیروهای لباس‌شخصی مدعی‌اند با حمایت آن‌ها وارد صحنه شده‌اند، باید پاسخگو باشند.

در این حال فاطمه محسنی، مادر مسعود‌ هاشم‌زاده می‌گوید مادران بسیاری همچون او داغدار هستند که باید به دادخواهی آن‌ها رسیدگی شود.

او در مورد فرزندش چنین می‌گوید: «بچه مرا بی‌گناه کشتند. او اصلاً سیاسی نبود. فقط به آقای موسوی علاقه داشت و می‌خواست او در انتخابات موفق شود. اما این برنامه‌ها اتفاق افتاد.

مسعود اهل هنر بود؛ سنتور و ساز دهنی می‌زد؛ طراحی و نقاشی می‌کرد و پسر صبور و عاقلی بود. بعد از مراسم هفت ما به تهران آمدیم و آقای موسوی به دیدار خانواده ما آمد و تسلیت گفت و گفت نمی‌خواهد خون این شهیدان پایمال شود. مادران صلح هم به دیدار ما آمدند. مادران زیادی مثل من داغدار شده‌اند و ما امیدواریم خون این بچه‌ها پایمال نشود و به کار ما رسیدگی کنند.»

خانواده‌ هاشم‌زاده با اختیار دو وکیل، خواستار شناسایی و مجازات عاملان قتل فرزندشان شده‌اند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

روحش شاد و يادش جاودانه.

-- بدون نام ، Jul 25, 2009 در ساعت 12:32 PM