رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ تیر ۱۳۸۶

"مبارزه" با بدحجابی، کاريکاتوری از "مبارزه" انقلابی

مهدی جامی

من هرگز نفهميده ام که چگونه پليس يک کشور می تواند در مقابل انبوهی از مردم آن کشور بايستد و خطا نکرده باشد. چه چيزی به پليس حق می دهد که قاضی رفتار مردم باشد؟ آيا اين قدرت نظامی اوست که چنين حقی به او می دهد؟ آيا هر کسی که صاحب قدرت شد می تواند خواسته خود را به ديگران تحميل کند و ديگران را بر اساس آن بسنجد و داوری کند و به اجبار به راهی ببرد که می خواهد؟

مبارزه مضحک
کمتر ناظر منصفی است که اوضاع ايران را در مبارزات فصلی اش با مردم کوچه و خيابان مضحک نبيند. زيرا برخورد با مردم کوچه و خيابان بدترين چهره ای است که می توان از پليس يک حکومت ديد. پليس در وهله اول حافظ مردم است و امنيت ايشان و در خدمت آنها. معنای برخورد با مردم چه می تواند باشد جز آنکه گروهی از نخبگان مذهبی و سياسی به هر دليلی نظر خود را بر نظر مردم مقدم می دارند و می کوشند با ابزار قهريه ای که دارند آن نظر را بر مردم بار کنند؟ اين پليس مردم است يا دولت؟

هيچ حکومتی نمی تواند خود را در مقامی ببيند که بتواند با مردم عادی در خيابان به مثابه مجرم رفتار کند و آنچه را ايشان در حيطه رفتار شخصی خود می پسندند جزو مفاسد به حساب بياورد. حتی اگر بدحجابی و بالاتر از آن بی حجابی مفسده باشد که در آن ترديد بسيار هست نحوه برخورد پليس با مردم مفسده بزرگتری است.

ديررسيدن و سنگوارگی
به نظر می رسد ما در ايران هنوز از مرده ريگ انقلاب خلاص نشده ايم. اما از آنجا که ديگر انقلابی در کار نيست جز خاطره ای دور، انقلابيون جوانی که ديررسيده اند يا انقلابيون کهنسالی که سنگوارگی يافته اند مبارزات انقلابی شان خلاصه شده و تقليل يافته است به "مبارزه" با اين يا آن گروه اجتماعی و مدنی يا اين و آن گرايش اجتماعی و فرهنگی. مبارزه با بدحجابی آشکارترين نمونه اين تقليل يافتگی است.

از اين منظر، "مبارزه" پليس با بدحجابی سطحی ترين صورت يک "مبارزه" است که تنها برای سطحی ترين انقلابيون ارضا کننده است.

هيچ دينی بر اکراه استوار نمی شود
شماری از سياسيون ايران گويی هرگز چيزی نمی آموزند. وگرنه نگاهی به عمر نزديک به سی ساله انقلاب بايد به آنها نشان می داد که چنين برخوردهايی به هيچوجه نتوانسته است تاثير تعيين کننده ای در تغيير رفتار مردم داشته باشد. اگر سياست مردان از حوزه قدرت و نفوذ خود باخبر نباشند بسادگی می توان حکم کرد که آنها در توهمی ديرپا غرقه اند و اصولا در مقامی قرار گرفته اند که مقام آنها نيست. هيچ مرد سياسی نبايد مسيری را که به نتيجه نمی رسد ادامه دهد.

حتی از نگاه مذهبی نيز رفتار پليس و مرشدان سياستگذار پليس غيرموجه است. هيچ دينی بر اکراه و اجبار استوار نمی شود و کسانی که راه اجبار کردن را در امور دينی پيش می گيرند تنها به فراری دادن مردمان از دين کمک می کنند. راه دين راه ابلاغ است و اختيار و بس. بن بست های دينی کردن حکومت بسيار است و دولت دينمدار ايران در شبکه ای از اين بن بست ها که خود تنيده گرفتار است اما اگر امکان يک حکومت دينی وجود داشته باشد آنچه مسلم است رسيدن به آن نمی تواند بر گرده اجبار استوار شود.

حجاب اجباری غيرمشروع است
غيرمشروع بودن حجاب اجباری به اندازه غيرمشروع بودن نماز اجباری است. اگر لگد سر صبح جوانی را برای نماز ازخواب بيدار کند همان لگد او را روزی از نماز بيزار خواهد کرد. رفتار دور از شئونات و حقوق فردی پليس با زنان – و نيز مردان- ايران هم نتيجه بهتری عايد اجبارکنندگان نخواهد کرد.

من از منظری اجتماعی و سياسی به موضوع می نگرم و گرنه از باب فقهی نيز حکم حجاب اصلا به آن استحکامی که مرشدان پليس تصور می کنند نيست. به قول احمد قابل فقيه روشن انديش: "قضیه ی پوشش سر و گردن به گونه ای « خط قرمز » تبدیل شده و حریمی برایش فراهم کرده اند که گویی وظیفه ای جز تکرار مکررات و تأیید برداشت های رایج ، برای محققان و فقیهان عصر حاضر ، وجود ندارد. تعیین حریم در این مسأله تا آنجا پیش رفته که بدون دلیل عقلی و نقلی ، از آن با عنوان ساختگی « پرچم اسلام » یاد گردیده و تمامی همت بزرگان فقه ما مصروف حفظ آن شده و می شود و حساسیت فوق العاده ای در مورد آن نشان داده شده است." و اين حکايت حجاب اختياری است. اجباری اش که اصلا بلاسند است.

پس دعوا بر سر چيست؟ گروهی از فقيهان که نمی خواهند از دگماهای خود خارج شوند؟ يا می دانند ماجرا چيست اما ترجيح می دهند که جامعه بی خبر بماند؟ زيرا از راه اسلامی پنداشتن اين اجبارها راحت تر کنترل و مهار خواهد شد؟ ولی اجبارکنندگان در مبارزه با بدحجابی می خواهند به چه چيزی دست پيدا کنند؟ می خواهند جامعه ايرانی را دينی تر کنند؟ آنها از خود پرسيده اند آيا که مبارزات قبلی نتيجه ای داده است که آن را ادامه می دهند؟ آيا جامعه امروز ايران دينی تر و آرامش يافته تر و معنوی تر و اسلامی تر از سه دهه پيش است؟

جابجا کردن نشانه هويت را تغيير نمی دهد
مبارزه با بدحجابی در زمانی صورت می گيرد که تمام جامعه ايران پس از يک دوره فشار کنفورميستی در دهه اول انقلاب بتدريج خود را بازيافته و نشانه های جديد اجتماعی خود را يافته است. لباس و نحوه آراستن خود از نشانه های اساسی در هويت فردی است. دخترانی که ديگر سالهاست از روسری و مانتوی اسلامی دست کشيده اند و تنها بخشی از موهای بلند خود را می پوشانند و با لباس و اطوار معين خود شناخته می شوند با اجبار و بگير و ببند پليس عوض نمی شوند. چيزی در آنها تغيير کرده است که با جلوکشيدن روسری يا پوشاندن مو با روسری بزرگتر عوض نمی شود. هدف اگر تغيير است نظام انتظاماتی ايران از آن عاجز بوده است. آنچه اين عجز را آشکارتر می کند اين است که نسلی که اين نظام با آن مبارزه می کند نسلی است که تربيت شده خود اين انقلاب است.

اين مبارزه انقلابی بشدت خصايل سابقا چپ خود را برای متحد الشکل کردن کنفورميستی حفظ کرده است. ربطی به دين ندارد. اين مبارزه ای است که می خواهد جامعه را يک شکل کند و نااميدانه از آن بازمانده است.

پليس پدرسالاری که بهتر از ما می فهمد
بنابراين، رفتار پليس ايران از اين ديدگاه نشانه بزرگی از عجز است در رسيدن به آنچه زمانی تصور می شده مدرسه و دانشگاه و صدا و سيما آن را حل و فصل خواهند کرد. اما در عمل وظيفه هدايت جامعه روز به روز بيشتر به گردن پليس افتاده است. پليس و روش قهرآميز در ايران جانشين مدرسه و تربيت اجتماعی شده است و طبيعی است که نتواند از عهده اين وظيفه بر آيد و عاجز شود. اين پليس اکنون عجز خود و دستگاه سياسی و تبليغاتی متبوع اش را با به رخ کشيدن هر چه بيشتر ابزار و دستگاه و نفرات و عمليات پنهان می کند. پليسی که به آخرين ابزار مسلح و مجهز است اما انديشه اش به کهنگی دورانی است که پدرسالاران برای زنان تعيين تکليف و تعيين سرنوشت می کردند. دقت کرده ايد که بر روی اتاق مخصوص پليس برای طرح هدايت زنان ما نوشته اند: واحد عمليات نسوان!

اگر مبارزه های اينچنانی با بدحجابی و نوار کاست و موسيقی مردم پسند و مو و آرايش و جوراب و ساق پای نمايان و از اين شمار تا کنون به جايی نرسيده ترديدی نيست که از اين پس نيز به جايی نخواهد رسيد. آنچه در اين ميان تغيير خواهد کرد مردم و رفتارهای ايشان نيست بلکه اين پليس است که ناگزير تغيير می کند. ممکن است پارادوکسيکال به نظر آيد اما اين را آن پليسی که مجبور است بفرموده کاری بکند که خود نيز به آن باور ندارد بهتر می داند. تفاوت مبارزه انقلابی و مبارزه کاريکاتوری نيز در همين بی باوری است. مامور معذور نمی تواند انقلابی باشد. آن انقلابی هم که مردم را هدف گرفته باشد به ضدانقلاب و ضدمردم تبديل خواهد شد. خطری که در کمين پليس است همين است که مردم پليس را بيگانه ببينند زيرا پليس نيز با آنها چون بيگانگان رفتار می کند.

پليس ايران دير يا زود به اين نتيجه خواهد رسيد که حوزه وظايف اش برخورد با مردم و طرز لباس و آرايش ايشان نيست . اين موضوع تا همينجا هم بايد به پليس و سياستگذاران پليس نشان داده باشد که نيروی خود را بی جهت در زمينه ای صرف می کنند که نتيجه ای ندارد. شايد رمز فصلی بودن برخورد پليس هم همين است که اين شيوه جزو وظايف ذاتی پليس نيست و تنها به اجبار سياسيون مدتی اجرا می شود و باز معطل می ماند.

وجه "عقلانی" روشهای غيرعقلانی
اما اينکه سياست های ضد عقلانی از کجا آب می خورند و چرا بر اجرای آنها تاکيد می شود نکته ای است که می تواند وجه "عقلانی" پنهان در اين روش باشد. آيا سياسيون با مزاحمت روزمره و به رخ کشيدن حضور خود قصد دارند يادآوری کنند که مملکت دست کيست؟ آنها می دانند که اين برخوردها در ادعايی که دارد – يعنی با حجاب تر کردن زنان – به جايی نمی رسد اما ظاهرا نتيجه جانبی آن برای آنها آنچنان ارزش دارد که بار سنگين اجرای يک امر غيرعقلانی را بر عهده پليس بگذارند. آنها نمی توانند مردم را مهار کنند اما می توانند روند گرايشهای آنان را به نظر خود کند کنند. به تاخير انداختن روزی که زنان به طور کلی از حجاب اجباری صرف نظر کنند مساله ای است که می تواند از نظر اين سياسيون استراتژيک ارزيابی شود. زيرا از نظر آنها که جز روش تحميل روش ديگری نمی شناسند، دوام حکومت در دوام خواست حکومت و مسلط بودن آن ولو با اجبار کردن بر مردم ديده می شود.

بنابرين درست آن است که بگوييم هدف اصلی از مبارزه با بدحجابی اصلا بحث حجاب نيست. بحث حفظ قدرت مسلط است و به تاخير انداختن واکنش های نامطلوب از نگاه اين اهالی قدرت. اگر به ديده دقت نگاه کنيم بسياری از سياستهای داخلی و خارجی ايران که بر روشهای مشابه غيرعقلانی استوار است هدف "عقلانی" اش دوام "خواست حکومت" و "به تاخير انداختن واکنش" حريفان است.

حجاب و قدرت
در صحنه داخلی مشکل آنجا ست که چنين برداشتی به هيچوجه مردمگرايانه نيست و در قلب خود به اصلی بودن قدرت و خواست حکومت باور دارد تا قدرت و خواست مردم. اين برداشت دينی هم نيست. زيرا اگر دينی می بود بايد به دست فقها و مراجع دين نظام می يافت و از کانالهای عرفی پيش می رفت. وانگهی نمی توان روش عمومی مردم يک جامعه را غيردينی به حساب آورد و حتی اگر بتوان به حساب آورد نمی توان با آن به دست پليس مبارزه کرد. پليس مامور دين مردم نيست.

بی حجابی و بدحجابی در حقيقت چالش بزرگی در مقابل خواست و قدرت دولت و سياست آن است. يک دليل سياسی بودن آن – و نه دينی بودن اش- همين که هر وقت دولت نياز داشته باشد –مثلا در انتخابات- و بتواند از آن به سود خود بهره ببرد همين بدحجابان آزادی می يابند تا به نفع اين يا آن نامزد وارد عمل شوند. مبارزه با بدحجابی هم هر توجيهی داشته باشد در اصل مبارزه ای است با غيرسياسی ترين روش مردم در ظاهر کردن يک خواست سياسی. آن چالش و اين مبارزه تا زمانی که در حاکميت ايران تغييری بنيادين – نه فقط در مقطع انتخابات - به سمت احترام گذاشتن به خواست مردم به وجود نيامده باشد ادامه خواهد داشت. مبارزاتی اينچنين تنها می تواند بر خلاف تصور سياستگذاران، روند آن چالش را سرعت بخشد و نهايتا از تبعيت ميل دولت آزاد کند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقا خسته نباشین . ماشالله چقدر نوشته اید . ما که نفسمان برید و پرینت کردیم بعدا در چند نفس بخوانیم . بعد از مطالعه بر میگردم با نظراتم.
-- لیلا ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

جناب جامي ببينيد! اين جا بحث اصلا انقلاب نيست! اين جا دقيقا بحث ضد انقلاب است. اينان براي حفظ شرايط موجود دست به اين كار ها مي زنند و حفظ شرايط موجود دقيقا مقابل تغيير آن يعني مقابل انقلاب است.
در ضمن من اين هيستري شما نسبت به چپ را درك نمي كنم! واقعا ربط دادن اين مسائل به چپ تنها موجب پايين تر آمدن سطح مقاله ي شما است. دوست عزيز نيازي نيست به هر بهانه اي يك لگد به چپ بزنيد! مطمئن باشيد كه جنبش نوين چپ در ايران آن قدر قوي شده است كه با اين انگ زدن هاي بيهوده و ربط دادن اعمال جمهوري اسلامي به آن نمي توانيد آن را تضعيف كنيد تنها چهره ي خود را مخدوش مي كنيد!
سلامت باشيد!
------------------------------------
مهدی جامی: الگوبرداری رهبران ايران از چپ روسی مساله ای نيست که من کشف کرده باشم و فقط به رهبرانی که بعدا حاکم شدند نيز ختم نمی شود و تقريبا مهمترين گروههای فعال در انقلاب را در بر می گيرد. ضمن آنکه خود اين گروهها نيز چپ بودن را به عنوان معرف خود پذيرفته اند. گرچه آنچه در صحنه سياسی ايران وجود دارد ملغمه ای از چپگرايی و راست روی است. در باره چپ نوين ايران البته من اطلاعی ندارم ولی تحولات نوين چپ تاريخ گذشته را عوض نمی کند.
-- فواد شمس ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

با شما كاملا موافقم دولت مردان هميشه در صحنه سياسي ايران دراين 28 سال در خصوص خيلي چيزها از جمله حجاب موفق نبودهاند شايد از اين بابت است كه با زور گويي ميخواهند حرف را به كرسي بنشانند كه هيچ وقت زور و استفاده از قدرت و شانه كشيدن براي مردمي كه ولي نعمت انها هستند نتيجه اي نخواهد داد كما اينكه در اين سالها نداده است حال چرا اين موضوع را نميخواهند درك كنند خدا داند و شايد اين دولت مردان با اين كار از عدم صلاحيت خود اكاه و از ان فرار ميكنند و تاوان اين بي صلاحيتي را جامعه زنان محروم ما بايد پس بدهد .
متاسف بايد بود بجاي سازندگي جامعه و بالا بردن سطح زندگي مردم دولت مردان به دنبال
روسري و..... ميدوند شا يد جز اين كاري نميدانند و اين 28 سال را در خواب غفلت گذراندهاند و پايبند خدمت خرگوشي هستند راستي كه روحشان شاد و وجودشان .....
-- hassan ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

خدا شما را عمر دهاد.
-- sibil ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

البته در این مقاله تمام واقعیات را خود شما نوشته اید.فقط در تائید این مقاله خواستم بدانم که چرا هیچ دولتی ظرف این 28 سال سعی نکرده در آشتی دادن نسل جوان با پلیس مملکت قدم مثبتی بر دارد.من 31 سال سن دارم و از زمانی که به یاد دارم نیروی انتظامی هدف اصلی اش مبارزه با جوانان ایران بوده.
-- Hadi ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

مهدی عزيز درست اشاره کرده ای. دقيقاً اين بگير و ببندها و ارعاب ها از روی الگوی چپ روسی و حزب توده اعمال می شود. بخصوص که اين بار آگاهانه نيروهای انتظامی را به خدمت گرفته و اين وظيفه را به عهده آنها گذاشته اند. در ضمن چيزی به نام "چپ نوين" ايران وجود خارجی ندارد و آنچه هست در مخيلۀ عده ای است که به لحاط نظری هيچ اطلاعی از چپ (بخوان کمونيسم، مارکسيسم، لننيسم، استالينيسم - هم معادل هم اند) ندارند و در آخر کار هم سر از تئوری های حزب توده در می آورند، حال ممکن است ديگر "پايگاه جهانی ضد امپرياليستی" نداشته باشند و خود را مستقل فرض کنند.
من بکسانی که بخصوص به اين مبحث چپ علاقه دارند ولی از گذشته آگاهی ندارند و ذهنيت تاريخی ندارند خواندن اين نوشته کولاکوفسکی را توصيه می کنم تا ببينند چطور هيأت حاکمه جمهوری اسلامی و نظريه پردازان آن از نسخه ها و الگوهای چپ استفاده می کنند.
لينک مقاله:
http://www.naghed.net/
Tarjome_ha/Kolakowski_Communism_Naghed_1.htm
-- جواد جهانشاهی ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

چپ ایران همواره پنجاه سال با واقعیت فاصله دارد !سرچشمه ی چپ ایران جوانان روستایی
بودند بسیار نزدیک به فرقه گرایی و عاشق استالین .یعنی از نظر تهمت زدن مثل شیعیان
حاکم.حال من دارد به هم می خورد !
-- کیان ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

دست شما درد نكند. واقعن نوشته ي خوب و خواندني اي است. گيرم تلخ است و نقل درد است. دردي كه اين احمق ها ما را به آن مبتلا كرده اند.
پيروز باشيد.
-- محمد میرزاخانی ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

نوشته عالي بود
-- بدون نام ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

تا وقتی که چنین ماده ای در قانون کشور هست، من شهروند انتظار دارم پلیس آن را اجرا کند. بی ارج کردن قانون -چه قانون رانندگی و چه هر قانون دیگری مثل این- قطعاً اتفاق ناهنجاری است. این که یک ماده قانونی -هر چیز- موجود باشد و عده ای رسماً آن را زیر پا بگذارند، و کک پلیس و مردم را نگزد، اصلاً پدیده مطلوبی نیست. شما هم اگر اعتراضی دارید، باید به قانون اعتراض کنید، نه به پلیسی که وظیفه ای حرفه ایش اجرای قانون است؛ هر قانون و همه قوانین.
-- mohammad ، Apr 23, 2007 در ساعت 02:01 AM

حالا كه بحث حجاب است بد نيست به اصل موضوع و آنچه درقرآن آمده دوباره نگاهي بيندازيم.

1) در زمان پيامبر اعراب حجاز لباس درست و حسابي نمي پوشيدند، حالا از شدت فقر و هم گرماي شديد. پوشيدن لباس زير هم مرسوم نبود. خب زن و مرد موقع نشست و برخاست در كوچه، و در مسجد موقع ركوع و سجود، عورتشان در معرض ديد قرار مي گرفت. بطوريكه براي تشويق آن ها به جمع و جور كردن خودشون، قرآن در سوره مومنون يكي از صفات مومنين را حفظ كردن "فروج" خود برشمرده. ببينيد حتي براي ظاهر شدن عورت زن و مرد در انظار عمومي مجازاتي در نظر نگرفته است. ميگه *رستگار* ميشن اگه در نماز خاشع باشند.. اگر زكات بدهند.. اگر از عورت هايشان محافظت كنند.. و بقيه موارد.

2) در آيه هاي 30 و 31 نور كه آيت الله ها از آن نگاه به نامحرم و حجاب را در آورده اند، به مردان جداگانه و به زنان جداگانه ميگه نگاه خود را ملايم كنيد و مواظب عورت هاي خود باشيد. يعني به هر دو طرف توصيه كرده عورت طرف مقابل را ديد نزنيد و عورت خودتان را هم بپوشانيد. ببينيد هم صحبت از عورت مرد است هم زن. و مجازاتي هم در كار نيست!

3) در دنباله آيه 31 كه به زنان گفته مال مرد ها را ديد نزنيد و مال خودتان هم بپائيد آشكار نشه، گفته زينت (سينه هاي) خود را مگر آن مقداري كه طبيعتا آشكار ميشود، آشكار نكنيد. سربند خود را روي آن بكشيد (پارچه اي كه از پشت موهايشان آويزان بوده براي مواقع طوفان شن). بعد در دنباله آيه، درباره منحني پشت بدن گفته درست راه برويد... آخر آيه هم مي گويد اين كارها را بكنيد كه "رستگار" شويد.

ببينيد اصلا درباره مو حرفي زده نشده است. آخه خدا كه كلمه "مو" را بلد بوده اگر می خواست می گفت
-- آرش ، Apr 24, 2007 در ساعت 02:01 AM

هدف از اين عمليات صرفا نوعي قدرت نمايي و ايجاد رعب و وحشت و اطاعت از حكومت پيرو سياستهاي النصر بالرعب رهبري است. با اصرار بر رعايت اجباري حجاب عملا بي حجابي به نوعي تظاهرات ضد قدرت حاكم تبديل شده است.
-- رضا ، Apr 24, 2007 در ساعت 02:01 AM

متاسفانه حجاب به يك امر پذيرفته شده تبديل شده. اينو از اظهار نظر خيلي از گرفتارهاي ديروز ميشه فهميد. گفتن اينكه اين حجاب من كجاش ايراد داره يعني پذيرفتن اصل قضيه و بحث كردن در مورد كم و كيفش. اگر ما به آزادي خود باور داريم و اونو ارزشمندترين عنصر معنوي انسان ميدانيم نبايد اونو به هيچ قيمتي واگذار كنيم ولو به تهديد به زندان و...همون مبارزه اي كه من سالها پيش با كميته انضباطي دانشگاه سر آستين كوتاه كردم و با وجود اينكه همراهي نشدم هرگز تسليم نشدم. براي حفظ طبيعي ترين حقوق بايد مبارزه كرد. هزينه پرداخت و تسليم نشد چه رسد به اساسي ترين آن كه حق آزادي در انتخابه. در قرن 21 تاسف بار تر از وجود تفكرات قرون وسطايي تسليم شدن در مقابل آنهاست.
-- kamal ، Apr 24, 2007 در ساعت 02:01 AM

مضحک؟
بخندیم یا گریه کنیم؟
من خجالت میکشم, از خودم و آدمای دنیا.
چقدر یک انسان میتونه بیچاره باشه که حتی نتونه پوششه خودشو انتخاب کنه.
خیلی بده وقتی با یه آدم سالم و با شخصیت مثل افراد فاسد و مجرم رفتار میشه.
دلم میخواد فریاد بزنم و بگم من یه آدمم ولی حیف که لبهامو دوختن.
من یه جوونم بدونه غروره جوونی
-- ... ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

یکی از مسئولین ارشد این طرح اخیرا گفته بود ریشه همه مفاسد اجتماعی از بد حجابی آغاز می شود. یادم هست که صاحب نظری هم گفته بود جمیع مفسده ها از نگاه آغاز می شوند. .
دقت کنید که هر دو تقریبا یک مضمون را بازگو می کردند. اما زبان دومی زبان سنتی بود و زبان اولی زبان علمی یعنی بر طبق ادعا تحقیقات پایس این را ثابت کرده بود. ایمره لاکاتوش فقید می گفت مرز علم و غیر علم مسئله ای کاملا مرتبط به سیاست است. او خود علم شناسی از اروپای شرقی بود و تجربه دست اول داشت. مگر مارکسیست ها نمی گفتند که ایدئولوژی آنها علمی است؟
اگر مردمی عقیده پیدا کنند که نمایان بودن موی زن سرچشمه تمام مفاسد اجتماعیست، آنگاه برای مبارزه با فساد هم رای می شوند. حال یکی می گوید با اجبار یکی می گوید با تبلیغ و تعلیم. یکی می گوید شدید دیگری می گوید خفیف و قابل چشم پوشی
البته که تبلیغ زور گویی و زور شنوی نتایج انفجاری دارد. ولی به نظر من مسئله اصلی بحث شود این است: چه نوع لذت اجتماعی مجاز است؟
مرد شیک پوش وقتی در جمع ظاهر شود از شیک پوشی خودش لذت می برد. شیک پوشی و لذت از آن، چه موقع می تواند به بقیه جامعه لطمه بزند. حرف از آزادی نمی زنم بلکه حرف از خیر همگانی است. یعنی چه وقت و با چه مکانیسم به خیر همگانی لطمه می زند.. گره حجاب به نظر من این جاست ، گرچه قبول دارم دیالکتیک لذت و منع از لذت و سیاست های کنفورمیستی و معنی ساب ورژن در چنین متنی به جای خود بی ربط نیست..
-- خسرو احسنی قهرمان ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

http://www.youtube.com/watch?v=cZAwO-iH-1E
-- Ashkan ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

با کمال عزیز کاملا موافقم. مثل اینکه مسئله حجاب یه امر بدیهی شده است در صورتیکه این مسئله یک امر کاملا شخصی است.در ضمن متاسفانه خیلی از والدینی که مثلا اصلاح طلب یا حتا منتقد شدید رژیم هستند متاسفانه بعضا از برخورد پلیس حمایت کرده و میگویند این ممکن است برای فرزندان ما مضر باشد ویا این نوع پوشش جوانان یا رفتار آنها برای ما آزار دهنده است .گفته هایی از این دست شدت عمق فاجعه و سنتی بودن خودخواهی و استبدادی بودن خیل عظیمی از شهروندان را نشان میدهد.
-- بدون نام ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

Agha-ye Jami be nokat-e dorosti eshare mikonand va enteghad-e ishan dar majmoo kamelan dorost ast. Amma koll-e maghale in ehsas ra niz be vojood mi-avarad ke in yek mo-eze-ye akhlaghi baraye roohaniyoon-e hakem dar Iran ast ke anha hazer nistand befahmand! Birabt va az nazar-gah-e tarikhi bepaye eshare be chap va ta-sir-e chap bar hakeman-e konooni-ye Iran ast. Talash baraye ham-shekl kardan ra diktator-ha va khod-kamegan-e tarikh pish az zohoor-e chap-e klasik be vofoor karde-and. Hamin Reza-Shah va dooste ham-fekrash dar Torkiye Ata-Tork talsh-haye ziyadi baraye uniformize kardan dashtand. Kashf-e hejab va ja kolah-haye taghriban ejbari-ye mash-hoor be reza-shahi faghat mesal-haye koocheki hastand. Ashkar ast ke hamaye rezhim-haye khodkame va diktatori shabahat-hayi dashteand. Dar mas-aleye hejab Lenin ra be Khomeini chasbandan kheyli este-dad-e akrobatik mikhahad! shadkam bashid
-- Ali ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

به هيچ وجه قصد توجيه روش حكومت در مساله حجاب رو ندارم ولي توجيهي كه حكومت از اين حركت داره اينه كه با مساله حجاب برخوردي از منظر قانوني داره نه شرعي و ديني در واقع بدحجابي از نظر قانون اساسي كه پايه و اساس جمهوري اسلاميه جرم محسوب مي شود و حقوق دان ها بايد درباره اين قانون اظهار نظر كنند. درست مانند شوراها كه در قانون اساسي بود ولي تعطيل شده بود و يا بستن كمربند ايمني كه با اجبار تا حدي تصحيح شد و يا مساله خنده داري كه تاكسي ها روي صندلي جلو دو نفر سوار مي كردند كه با اعمال فشار كاملآ از بين رفت. در ضمن درست است كه بايد حتي در مورد كمربند ايمني هم فرهنگ سازي كرد ولي تجربه نشان داده كه اگر مساله اي چند وقت حتي با زور و فشار رعايت شود كم كم تبديل به امري عادي مي گردد و همان طور كه عادت كرده ايم زنان آرايش كرده و پاچه كوتاه را مشاهده كنيم همان طور هم عادت مي كنيم كم كم حجاب پوشيده تر و سنگين تري در جامعه را مشاهده كنيم و حضور زناني كه موها و برجستگيهاي بدنشان معلوم نيست برايمان عادي خواهد شد و اين هم در واقع نوعي فرهنگ سازي است. گرچه نمي توان منكر كار ريشه اي شد و كار ريشه اي اين است كه بدانيم هنجاري به نام حجاب مبتني بر ارزشي است به نام عفاف و اگر ارزش ها جا بيفتند مطمئنا هنجارها كه نمود ظاهري ارزش ها هستند خود به خود رعايت خواهند شد. پليس مسئول مبارزه با گناه نيست ولي مسئول مبارزه با جرم كه هست. جناب جامي شما انسان روشنفكري به نظر مي رسيد و مشاهده كرديد كه من به دور از احساس نظرم را بيان كردم پس خواهشمندم اين نظر را سانسور نكنيد و حتمآ نظر خود را در اين مورد بيان كنيد متشكرم.
-- بدون نام ، Apr 25, 2007 در ساعت 02:01 AM

يكي نيست به اين آقايان بگويد كه قدرت را اگر براي لفت و ليس و چاپيدن مي خواهيد اشكالي ندارد. در همه جاي دنيا تقريبا اكثريت قريب به اتفاق سياستمداران فاسد و دزد و آلوده هستند. ولي با مردم در نمي افتند. در ظاهر به روي مردم لبخند مي زنند و مردم هم خوشند و آنها هم مردم را مي چاپند. خوب شما هم همين كار را بكنيد. چه كار به موي دختران داريد؟
-- The11Ave ، Apr 26, 2007 در ساعت 02:01 AM

اين به قول شما مبارزه، مستند به رأي فقهي هيچ يك از مراجع موجود نيست تا شما هم آقاي قابل را علم كنيد. او هم در نهايت فقيهي است مثل بقيه. اين جا بحث سر و گردن نيست. بحث چندش آور بودن ظاهر است كه با هنجار هاي پذيرفته جمع هماهنگ نيست.
«شئونات» هم غلط است. فارسي را پاس بدار و كمتر بنويس .
-- تو گويي... ، Apr 28, 2007 در ساعت 02:01 AM

به نظر من هر چي سر اين مردم مياد حقشونه. نمونش تو انتخابات رياست جمهوري همين به اصطلاح بد حجاب ها خيلي با شور و اشتياق شركت مي كردند (چون در زمان انتخابات بد حجابي آزاد مي شود) پس كسي كه در انتخابات بازيچه و عروسك خيمه شب بازي دولت مي شود و آينده نگر نيست بايد اينطور هم به سرش بيايد
-- بدون نام ، Apr 28, 2007 در ساعت 02:01 AM

دمتون گرم حرف حساب جواب نداره
-- علی کاظمی ، May 2, 2007 در ساعت 02:01 AM

لطف نموده چرتو پرت تحویل اجتماع ندهید با توجه گذشت بیست و اندی از نقلاب اسلامی به وضوح روشن شده است که مردم باید زوری روی سرشان باشد تا بفهمند که چه چیزی درست است و چه راهی غلط یعنی در مرحله اول نیازمند یک فشار و زور هستند مثل کمربند ایمنی بعد عادی می شود و گرنه این همه حرف زده شد از راه فرهنگی کار شد ارشاد صورت گرفتن .ولی هیچ تغییری حاصل نشد حال خود بگو چگونه می شود که کسانی مخالف این طرح هستند که سود زیادی از برهنگی زنان می برند چون مانکنهای متحرکی که برای فروش بیشتر اجناس خود از انها استفاده می کنند و جای بسی تاسف که زنان با بی خردی در دام اوینگونه افراد افتاده اند تا از آنها بصورت ابزاری برای فروش هر چه بیشتر لوازم ارایش و لباسهای متنوع استفاده کنند و شعار آزادی را نیز سر می دهند در حالی که این نهایت استثمار نوین زنان در غالب شعار ازادی است
-- صاد قانه ، May 3, 2007 در ساعت 02:01 AM

به نظر من این مقاله خیلی خوب وجالب رو به هیات دولت -نهاد رهبری -مصلحت نظام -و.....بفرستید
-- شادی ، May 6, 2007 در ساعت 02:01 AM

salam ba ejazatoon az matlabetoon too weblagam estefade kardam
www.saalek22.persianblog.com
-- forough ، May 9, 2007 در ساعت 02:01 AM

اینا رو همه میدونیم. یه حرف تازه لطفا
-- m3hdi ، May 10, 2007 در ساعت 02:01 AM

salam va khaste nabashid
chera har ja az iraniha nazar mikhan ya be nazarate ham biehterami mikonan va ya mikhan khodeshun ro neshun bedan
tuye iran che khabare ke hame mikhan khune ham ro bokhoran iran i bayad be ham ehteram bezare ma key mikhhim ino yad begirim
hejab ro baraye ham zan va ham mard lazem midunam baraye hefze shakhsiyate khodesh vali ba zur be sheddat mokhalefam va vaghean onhayi ke ba zur mikhan be mardom began hajab dashte bashid nemidunan mardom intor na faghat az hejab balke az din va mazhab ham gorizan mishan va inke biyayid baraye yek bar ham shode be ham ehteram bezarim
-- pars ، May 30, 2007 در ساعت 02:01 AM

agha damet garm matlabe toopi bud
-- بی نام ، Jun 1, 2007 در ساعت 02:01 AM

سلام وبلاگ خوبي داري ولي اگه عكس زيادي بذاري خوب تر ميشه
-- ناديا ، Jun 11, 2007 در ساعت 02:01 AM

-- بدون نام ، Jun 25, 2007 در ساعت 02:01 AM