خانه > سی سال حقوق بشر > تبیین مواد اعلامیه > «از ماده ۲۹، نافرمانی مدنی استنباط میشود» | |||
«از ماده ۲۹، نافرمانی مدنی استنباط میشود»مینا جعفریدر ادامهی تبیین و بررسی مواد اعلامیهی جهانی حقوق بشر، مینا جعفری، وکیل دعاوی و حقوقدان به بررسی مادهی بیست و نهم این اعلامیه میپردازد.
مادهی بیست و نهم اعلامیهی جهانی حقوق بشر در سه بند مقرر میدارد: «۱ـ هر فردی فقط در برابر آن جامعهای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبهی او را ممکن می سازد. ۲ـ هر کس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادیهای خود، فقط تابع محدوديتهايی قانونی است که صرفاً برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادیهای ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانهی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعهای دموکراتيک وضع شدهاند. ۳ـ اين حقوق و آزادیها در هيچ موردی نبايد برخلاف هدفها و اصول ملل متحد اعمال شوند.» در مورد بند اول، از نظر عقلایی درست است که افراد فقط زمانی تکالیفی بر عهده دارند که از حقوقی بهرهمند شوند و این که صرفاً وظایفی داشته باشند، معقول نیست. بند اول میگوید، من به عنوان شهروند، فقط در جامعهای دارای یک سری تکالیف و وظایف هستم که آن جامعه برای من حقوقی را شناخته باشد و این حقوق در این راستا باشد که شخصیت من تکامل پیدا کند. بر اساس بند اول این ماده، چنانچه جامعهای حقوقی را که برای رشد تکامل شخصیت افراد جامعه بسترسازی میکند، به رسمیت نشناخته باشد، شهروندان آن جامعه از حقی به نام «نافرمانی مدنی» برخوردار هستند. حق نافرمانی مدنی در برخی از کشورها به رسمیت شناخته شده است. مثلاً در اعلامیهی حقوق شهروندی ۱۷۸۹ فرانسه چنین حقی را به رسمیت شناخته است. یعنی این که افراد در برابر تعرض قانونگذاران و حکومتگران دارای حقی به نام حق شورش هستند. به این معنی که شهروند حق دارد اعتراض خود را در برابر عملکرد مسئولین حکومتی بیان کند. از بند اول مادهی بیست و نه، اصلی را به نام نافرمانی مدنی میتوان استنباط کرد. یعنی اگر چنانچه جامعه، حقوقی را به من شهروند خود نداده باشد که شخصیتام در آن رشد پیدا کند، من وظیفهای در برابر آن جامعه ندارم و برعکس حق دارم اعتراض خودم را در برابر جامعه با روشهای مختلفی که وجود دارد، بیان کنم. اعتراض میتواند به شکل، اعتصاب، تحصن، نوشتن مقالات و… باشد. بر اساس بند دوم این ماده، اصل بر این است که همهی افراد از آزادیهایی برخوردار هستند و حق دارند از حقوق خود استفاده کنند و صرفاً قانون است که محدودیتهایی را برای این حقوق تعیین میکند. این محدودیتها هم فقط در یک جامعهی دمکراتیک باید لحاظ شوند. جامعهی دمکراتیک، جامعهای است که دارای چهار اصل است. یعنی چهار رکن را برای دمکراسی لحاظ میکنند: ۱ـ وجود قانون اساسی بر این اساس، جامعهای میتواند برای حقوق افراد محدودیت قائل شود (فقط به وسیلهی قانون) که دارای این چهار رکن باشد. وگرنه، اگر در چهارچوب جامعهای برای حقوق و آزادیهای افراد محدودیتهایی تعیین شود، آن عملکرد، عملکردی خوسرانه و فراقانونی است. بند دوم اصل بیست و نه دولتها را مورد خطاب قرار میدهد و آنها را ملزم میکند در چهارچوب قانون عمل کنند و محدودیتهایی را برای افراد، به صورت قانون، آئین نامه و یا بخشنامه لحاظ کنند. بند آخر که گفته حقوق و آزادیهای افراد، نباید برخلاف مقاصد ملل متحد و در واقع مقاصد همگانی افراد بشر باشد، افراد را مورد خطاب قرار میدهد. به این معنی که افراد نمیتوانند برخلاف مقاصد همگانی و توسعهی حقوق و آزادیهای افراد در جهان، عمل کنند و حقوق و آزادیای اصلاً نباید وجود داشته باشد که برخلاف شخصیت و حقوق و آزادیهای همهی افراد جهان باشد. اگر شهروندی در چهارچوب حاکمیتی، اعتراض خود را به عملکرد حاکمیت بیان کند، باعث بقای آن حاکمیت میشود. باعث میشود حکومت نقد شود و خودش را تصحیح کند. چنین نقد و اعتراضی خیلی بهتر از این است که افراد دست به کارهای مسلحانه و چریکی بزنند. مطمئناً این روشها خیلی معقولانه و کمهزینهتر خواهد بود برا ی جامعه. در قوانین ایران، جرمی داریم به نام «تمرد در برابر مامور پلیس». بارها شاهد بودهام که متاسفانه، نه فقط مامورین رده بالای نیروی انتظامی حتی یک سرباز عادی، خیلی راحت صورتجلسهای تنظیم میکنند که: «این فرد در برابر من تمرد داشت». به عنوان مثال، من دارم از خیابان رد میشوم، مامور پلیس میگوید: «شما به این یا آن دلیل بازداشت هستید. حکم جلب شما را داریم و…». در حالی که من حق دارم به او اعتراض کنم. اما اگر شما حتا اعتراض هم نکنید، آنقدر حوزهی عملکرد این قانون توسط پلیس وسیع است که مامور میتواند چنین ادعایی بکند. متاسفانه، در اکثر پروندههای فعالان زنان و حقوق بشر، اتهام تمرد در برابر مامور پلیس، وجود دارد. در حالی که تمرد یعنی این که من اعتراض کنم و در کنار اعتراض، زد و خوردی هم با مامور پلیس داشته باشم که در اکثر موارد چنین مسائلی پیش نیامده است. این نمونهی خیلی کوچکی است از برخورد با حق شهروندی من که به عنوان یک فرد، حق بیان اعتراض خودم را دارم. چیزی به اسم نافرمانی مدنی، در قوانین ایران، شناخته نشده است و این برای خود حکومت هزینهساز است. اما، متاسفانه، نافرمانی مدنی در قوانین ایران شناخته نشده و کمترین اثر آن هم این است که به راحتی میتوانند اتهام «تمرد در برابر مامور پلیس» را به افراد وارد کنند و او را دستگیرکنند. |
نظرهای خوانندگان
مصاحبه آموزنده اي بود
-- ... ، Apr 13, 2009