تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
تبیین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر - ماده ۲۲

«آزادی اکسیر روح انسان است»

رمضان حاجی مشهدی

ماده‏ی بیست و دوم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر می‏گوید:

«هر شخصی به عنوان عضو جامعه، حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانه‏ی شخصيت خود را، با توجه به تشکيلات و منابع هر کشور، به دست آورد»

رمضان حاجی مشهدی، وکیل پایه یک دعاوی و حقوق‏دان که پرونده‏هایی نظیر پرونده‏ی مربوط به احمد شاملو، شاعر معاصر ایرانی، یا پرونده‏ی عباس پالیزدار را در دست داشته است، به تبیین ماده‏ی بیست و دوم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر می‏پردازد.

Download it Here!

از توجه و امعان نظر در مفاد ماده‏‏ی بیست و دوم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، به صراحت مستفاد می‏گردد که هر انسانی که دارای صفت شهروندی است، حق برخورداری از امنیت را دارد.

امنیت به این مفهوم است که فرد با استفاده از مساعی ملی و بین‏المللی خود بتواند حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را تامین کند.

در هر کشوری که این شهروند زندگی می‏کند، امنیت شرط اول نمو شخصیت انسانی است. امنیت شرطی است که انسان می‏تواند تعالی فرهنگی‏، اجتماعی و اقتصادی را نصیب خود کند و حتا اگر لازم شد، از کمک‏های بین‏المللی برخوردار شود.

از آن‏جایی که اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، اساساً صفت جهان‏شمول، عام و همگانی دارد، دولت‏ها حتا نمی‏توانند به علت تفاوت‏های فرهنگی، ملی‏‏‏‏‏، دینی و یا اقلیمی، بهانه‏ای برای عدم اجرای آن داشته باشند.


رمضان حاجی مشهدی، وکیل و حقوق‏دان

در صورتی که انسان از همه‏ی حقوقی که قانون اساسی ملی کشورها و سپس اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، به عنوان میثاقی عام و جهان‏شمول به او اعطا می‏کند برخوردار شود، زمینه‏ی رشد فرهنگی، روحی و فکری‏اش فراهم می‏شود.

به همین دلیل، انسان‏ها حق دارند ضمن این که از امنیت لازم و کافی در داخل کشور برخوردار شوند، امکان سفر و تردد به کشورهای خارجی هم برای‏شان فراهم باشد و احیاناً در آن‏جا فعالیت مالی و سرمایه‏گذاری کنند و هر اقدامی را که لازم است، انجام دهند.

مسلماً با رشد و تکامل جامعه‏ی بشری، روزی این مرزهای ملی درنوردیده خواهد شد و جهانی واحد و یکسان با قانون اساسی واحد، شبیه به اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، می‏تواند بر رفتار، کردار و حقوق و وظایف شهروندان، حاکمیت کند.

اما تا آن زمان، مسلماً، وجود دولت‏های ملی و قوانین داخلی‏، مانعی برای رشد و تکامل بشر است. طبعاً، کشورهایی که در مرحله‏ی پیشرفته‏تری از حقوق هستند، شرایط بهتری را برای رشد، ترقی، نمو و تعالی شخصیت شهروندان‏شان فراهم می‏کنند.

آدمی حق دارد عقایدی داشته باشد. بدون ترس و واهمه از ابراز عقایدش، آن‏ها را منتشر کند. آزادی بیان و آزادی پس از بیان داشته باشد. هم‏چنین امکان مراوده و گفت‏گو با کشورها را داشته باشد و بتواند با هر رسانه‏ای صحبت کند.

بر اساس یک تفسیر، اگر به آزادی بی‏حد و حصر اعتقاد داشته باشیم، برای مثال، گفت‏گوی روشنفکران، حقوق‏دانان و اقشار فکری و پیشرفته‏ی جامعه، با یک رسانه‏ی خارجی نمی‏تواند جرم تلقی شود. چون در هیچ قانونی برای این کار، صفت مجرمانه‏ای قایل نشده‏اند. از جمله در قانون مجازات اسلامی تعریف جرم این است که: «هر عملی که قانون‏گذار برای آن مجازاتی در نظ‏ر گرفته باشد.»

با این حساب، آن شخص می‏تواند با هر رسانه‏ای صحبت کند و عقاید خود را منتشر کند.

برای این که آدمی شایسته‏ی لفظ انسان باشد، انسانِ واجد تفکر باشد، بتواند سوال و پرسش بکند، به نقد و ارزیابی نارسایی‏های جامعه‏ی خود بپردازد، امکان اصلاح و پیشرفت را به حاکمین نشان بدهد، نیاز به آزادی دارد.

برای جلوگیری از تغییرات اساسی و بنیانی که ناگهانی باشد و همه‏ی روابط اجتماعی را زیرورو بکند و حتا جامعه را دچار گسست اجتماعی و فرهنگی بکند، بهتر است که آدمی با استفاده از حقوق اجتماعی‏اش به عنوان عضوی از جامعه، بتواند از همه‏ی امکانات برخوردار باشد. آزادی بیان داشته باشد، بتواند سفر کند، تردد کند، مراوده داشته باشد به کشورهای مختلف سفر کند، در داخل کشور از آزادی حزب ، تشکل و انجمن و سندیکا و… برخوردار شود تا بتواند آن چیزی را که شایسته‏ی نام انسان است، به منصه‏ی ظهور برساند و ثابت کند، آزادی اکسیر روح انسان است.

با این حساب، آدم‏ها با تعامل با هم‏دیگر و با استیفای حقوق انسانی‏شان، می‏توانند جامعه‏ای ‏آزاد و برابر داشته باشند.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)