خانه > سی سال حقوق بشر > تبیین مواد اعلامیه > «آزادی اکسیر روح انسان است» | |||
«آزادی اکسیر روح انسان است»رمضان حاجی مشهدیمادهی بیست و دوم اعلامیهی جهانی حقوق بشر میگوید: «هر شخصی به عنوان عضو جامعه، حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانهی شخصيت خود را، با توجه به تشکيلات و منابع هر کشور، به دست آورد» رمضان حاجی مشهدی، وکیل پایه یک دعاوی و حقوقدان که پروندههایی نظیر پروندهی مربوط به احمد شاملو، شاعر معاصر ایرانی، یا پروندهی عباس پالیزدار را در دست داشته است، به تبیین مادهی بیست و دوم اعلامیهی جهانی حقوق بشر میپردازد.
از توجه و امعان نظر در مفاد مادهی بیست و دوم اعلامیهی جهانی حقوق بشر، به صراحت مستفاد میگردد که هر انسانی که دارای صفت شهروندی است، حق برخورداری از امنیت را دارد. امنیت به این مفهوم است که فرد با استفاده از مساعی ملی و بینالمللی خود بتواند حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را تامین کند. در هر کشوری که این شهروند زندگی میکند، امنیت شرط اول نمو شخصیت انسانی است. امنیت شرطی است که انسان میتواند تعالی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را نصیب خود کند و حتا اگر لازم شد، از کمکهای بینالمللی برخوردار شود. از آنجایی که اعلامیهی جهانی حقوق بشر، اساساً صفت جهانشمول، عام و همگانی دارد، دولتها حتا نمیتوانند به علت تفاوتهای فرهنگی، ملی، دینی و یا اقلیمی، بهانهای برای عدم اجرای آن داشته باشند.
در صورتی که انسان از همهی حقوقی که قانون اساسی ملی کشورها و سپس اعلامیهی جهانی حقوق بشر، به عنوان میثاقی عام و جهانشمول به او اعطا میکند برخوردار شود، زمینهی رشد فرهنگی، روحی و فکریاش فراهم میشود. به همین دلیل، انسانها حق دارند ضمن این که از امنیت لازم و کافی در داخل کشور برخوردار شوند، امکان سفر و تردد به کشورهای خارجی هم برایشان فراهم باشد و احیاناً در آنجا فعالیت مالی و سرمایهگذاری کنند و هر اقدامی را که لازم است، انجام دهند. مسلماً با رشد و تکامل جامعهی بشری، روزی این مرزهای ملی درنوردیده خواهد شد و جهانی واحد و یکسان با قانون اساسی واحد، شبیه به اعلامیهی جهانی حقوق بشر، میتواند بر رفتار، کردار و حقوق و وظایف شهروندان، حاکمیت کند. اما تا آن زمان، مسلماً، وجود دولتهای ملی و قوانین داخلی، مانعی برای رشد و تکامل بشر است. طبعاً، کشورهایی که در مرحلهی پیشرفتهتری از حقوق هستند، شرایط بهتری را برای رشد، ترقی، نمو و تعالی شخصیت شهروندانشان فراهم میکنند. آدمی حق دارد عقایدی داشته باشد. بدون ترس و واهمه از ابراز عقایدش، آنها را منتشر کند. آزادی بیان و آزادی پس از بیان داشته باشد. همچنین امکان مراوده و گفتگو با کشورها را داشته باشد و بتواند با هر رسانهای صحبت کند. بر اساس یک تفسیر، اگر به آزادی بیحد و حصر اعتقاد داشته باشیم، برای مثال، گفتگوی روشنفکران، حقوقدانان و اقشار فکری و پیشرفتهی جامعه، با یک رسانهی خارجی نمیتواند جرم تلقی شود. چون در هیچ قانونی برای این کار، صفت مجرمانهای قایل نشدهاند. از جمله در قانون مجازات اسلامی تعریف جرم این است که: «هر عملی که قانونگذار برای آن مجازاتی در نظر گرفته باشد.» با این حساب، آن شخص میتواند با هر رسانهای صحبت کند و عقاید خود را منتشر کند. برای این که آدمی شایستهی لفظ انسان باشد، انسانِ واجد تفکر باشد، بتواند سوال و پرسش بکند، به نقد و ارزیابی نارساییهای جامعهی خود بپردازد، امکان اصلاح و پیشرفت را به حاکمین نشان بدهد، نیاز به آزادی دارد. برای جلوگیری از تغییرات اساسی و بنیانی که ناگهانی باشد و همهی روابط اجتماعی را زیرورو بکند و حتا جامعه را دچار گسست اجتماعی و فرهنگی بکند، بهتر است که آدمی با استفاده از حقوق اجتماعیاش به عنوان عضوی از جامعه، بتواند از همهی امکانات برخوردار باشد. آزادی بیان داشته باشد، بتواند سفر کند، تردد کند، مراوده داشته باشد به کشورهای مختلف سفر کند، در داخل کشور از آزادی حزب ، تشکل و انجمن و سندیکا و… برخوردار شود تا بتواند آن چیزی را که شایستهی نام انسان است، به منصهی ظهور برساند و ثابت کند، آزادی اکسیر روح انسان است. با این حساب، آدمها با تعامل با همدیگر و با استیفای حقوق انسانیشان، میتوانند جامعهای آزاد و برابر داشته باشند. |