خانه > سی سال حقوق بشر > تبیین مواد اعلامیه > «اصل ۲۶ قانون اساسی، ظاهری فریبنده دارد» | |||
«اصل ۲۶ قانون اساسی، ظاهری فریبنده دارد»محمد اولیایی فرمحمد اولیاییفر، حقوقدان و وکیل دعاوی به توضیح مادهی بیست اعلامیهی جهانی حقوق بشر و انطباق آن با قوانین ایران میپردازد.
مادهی ۲۰ اعلامیهی جهانی حقوق بشر میگوید: «۱ـ هرکس حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمنهای مسالمتآمیز، بهرهمند گردد. این ماده در میثاقهای بینالمللی هم آمده و میتواند با اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منطبق باشد. اصل ۲۶ قانون اساسی عنوان میکند: «احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده، آزادند. مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، مواضع اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.» اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گوشهای از مادهی بیست اعلامیهی جهانی حقوق بشر است. در مورد اصناف بحثی وجود ندارد و آنها میتوانند اتحادیههای خود را تشکیل دهند، اما بحث احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و همینطور اقلیتهای دینی شناخته شده مطرح است. ایراد اول این است که پس اقلیتهای دینی شناخته نشده چه باید بکنند. قید «اقلیتهای دینی شناخته شده» مخالف میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی است که میگوید: در هر کشوری افراد با هر عقیده و مرامی میتوانند اظهارنظر، عقیده و بیان بکنند. این قید را میتوان تا حدی از موارد نقض حقوق بشر محسوب کرد. زیرا، مادهی بیست اعلامیهی جهانی حقوق بشر هم چنین قیدی را ندارد. بحث اقلیتهای دینی شناخته شده، تحدید حدودی است برای قانون اساسی ما که اقلیتهای دینی را فقط یهودیت، مسیحیت و زرتشت میداند. هموطنان بهایی ما باید در این مورد چه باید بکنند؟ آیا آنها حق و حقوقی ندارند. بهائیان در حال حاضر، حتا از ورود به دانشگاه هم محروم هستند یا از دانشگاه اخراج میشوند. در کتاب آزمون سراسری دانشگاه، قید التزام به اقلیتهای دینی شناخته آمده است. اقلیت شناخته نشدهای مثل بهائی حق ادامهی تحصیل ندارند؟ چگونه است که آنها مالیات میدهند، معامله میکنند، خرید و فروش مسکن انجام میدهند، معاششان را میگذرانند، ولی چرا آزادی ادامهی تحصیل ندارند؟ در مورد انجمنهای سیاسی، انجمنهای اسلامی و احزاب و جمعیتها هم، لایحهی احزاب میگوید که آنها باید اساسنامهی خود را ارائه دهند و تنها بعد از تطبیق و بررسی آنها، مجوز صادر میشود. اولا، اگر این انجمنها و احزاب ملتزم به اصل ولایت فقیه نباشند و قید و بندهای اسلامی دیگری را نپذیرفته باشند، به آنها مجوز داده نمیشود. بنابراین، در اصل بیست و ششم، ظاهراً یک نوع آزادی خوابیده است، اما در متن ماده، قیدها و شرط و شروطی گنجانده شده که فقط اقلیت کوچکی میتواند این شرایط را فراهم کند و اکثریتی که بخواهد در قید این موازین نباشد، حق تشکیل حزب، جمعیت و یا انجمنهای سیاسی را ندارد. در قانون مجازات اسلامی هم چنین بحثی هست. مادهی پانصد این قانون عنوان کرده: «هرکس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام، به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید، به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد». سازمانهای مخالف نظام را باید تعریف کرد. آیا منظور از نظام، شخص ولی فقیه است؟ آیا منظور اسلامیت نظام است؟ یا جمهوریت نظام مد نظر است؟ یا یکی از نهادهای نظام؟ این «نظام» در پروندههای سیاسی و امنیتی که با آن روبرو هستیم، موجب چالش ما با دادگاه بوده است. تبلیغ علیه نظام باید دو وجه داشته باشد و تبلیغ عام باشد، یعنی کل جامعه متوجه بشوند، نه عدهی کوچکی. یک سخنرانی، تبلیغ علیه نظام نیست، بلکه باید یک جامعهای به طور عام متوجه این تبلیغ بشوند و باید علیه جمهوریت و علیه اسلامیت باشد. اگر فقط علیه جمهوریت و یا فقط علیه اسلامیت باشد، تبلیغ علیه نظام نیست. بنابراین، به طور کلی میتوان گفت که متاسفانه، اصل بیست و ششم قانون اساسی ما، ظاهری فریبنده دارد و به نوعی آزادی ظاهری را نگارش کرده، اما دارای شرایط و ضوابطی است که تنگناهای بسیاری را برای تشکیل یک جمعیت یا انجمن سیاسی ایجاد میکند و تشکیل چنین انجمنهایی به صورتی که در یک جامعهی دمکرات ممکن است، در جمهوری اسلامی قابل تحقق نیست. چرا که انجمنهای سیاسی، جمعیتها و احزاب باید با موازین اسلامی هماهنگ باشند و این قید و تنگنای بسیار بزرگی است. شاید کسی مخالف باشد، اما این مخالفتش مسالمتآمیز باشد. صرف مخالفت مسالمتآمیز حتا اگر هم جرم تلقی شود (که نیست) شاید از مصادیق جرم سیاسی باشد. طبق اصل ۱۶۸ که برای جمهوری اسلامی، پاشنهی آشیل شده است و تابویی است که شکسته نمیشود، دادگاه جرایم سیاسی باید در حضور هیأت منصفه و همچنین علنی باشد. هرچند اخیراً تمام مادههای امنیتی را در قالب تعریف جرم سیاسی قرار دادند، اما باز هم تعریف جرم سیاسی میتواند گامی به جلو باشد. چرا که علنی بودن دادگاه (طبق اصل ۱۶۸) موجب میشود افکار عمومی بتوانند قضاوت کنند که این شخص بر اساس چه اعتقاداتی مخالفت کرده و اساس مخالفت او چیست و اینجاست که مردم میتوانند به بوتهی نقد بگذارند و ببینند که آیا نظام درست میگوید یا شخص مخالف. بنابراین، در مجموع میتوان گفت که متاسفانه، اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در بتن قضیه، با مادهی بیست اعلامیهی جهانی حقوق بشر مغایر است و آزادیهایی که در مادهی بیست بدون قید و شرط قید شده، در قانون اساسی ما محدود و مشروط است. البته، طبیعی است که هیچ کشوری مخالفتهای مسلحانه و احزاب و جمعیتهای مخالف را که عملیات مسلحانه در مرام و اساسشان باشد، نمیپذیرد. این نوع جمعیتها و احزاب مد نظر ما نیستند. مد نظر ما، احزاب، انجمنها و تشکلهای سیاسی است که بتوانند بدون قید و شرط و بدون هیچ تنگنایی، مخالفت مسالمتآمیز با نظام داشته باشند. بتوانند حرفشان را بزنند، نظام را نقد کنند و نظام هم پاسخگو باشد. این را میتوان روابط در یک جامعهی دمکراتیک نامید که در حال حاضر در ایران محقق نشده است. |
نظرهای خوانندگان
شجاعت نویسنده در دفاع از ارزش های حقوق بشر قابل تحسین است.
-- pouya ، Apr 5, 2009