خانه > سی سال حقوق بشر > گفتوگو > «دموکراسی با ایدئولوژی رژیم در تضاد است» | |||
«دموکراسی با ایدئولوژی رژیم در تضاد است»گفت و گوی محمد رضا اسکندری با حسن شرفی، معاون دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایرانحسن شرفی، معاون دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، حقوق اقلیتهای قومی در انتخابات و به طور خاص شرایط انتخابات در کردستان را طی گفتگویی با محمد رضا اسکندری، مورد بررسی قرار میدهد. بخش اول گفتوگو را از اینجا بشنوید بخش دوم گفتوگو را از اینجا بشنوید نقش موازین حقوق بشری در انتخابات سی سال گذشتهی کردستان ایران، به نظر شما چگونه بوده است؟ حسن شرفی: جمهوری اسلامی، ظاهرا میثاقهای بینالمللی و منشورهای حقوق بشری را امضاء کرده است. ولی این که آیا میتواند عملا آنها را رعایت کند و مد نظر قرار بدهد، جای پرسش دارد و بدون شک، میتوان گفت که جمهوری اسلامی هرگز چنین عمل نکرده است. اولا، جمهوری اسلامی بر اساس یک مبنای ایدئولوژیک دینی و در آن دین مشخص هم بر اساس مذهبی مشخص بنا شده است. بر حسب این مبانی فکری و ایدئولوژی، جمهوری اسلامی عملا، حقوق دمکراتیک، حقوق بشر، حقوق ملیتهای ایرانی، آزادیهای بیان، باور به رأی مردم و مشارکت مردم در ادارهی کشور را پایمال میکند. برای نمونه، درهمین انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که در گذشته هم به ظاهر و به اسم، چنین انتخاباتی صورت گرفته، زنها که نصف جمعیت کشور را تشکیل میدهند، بر مبنای ذکر رجل یا رجال در قانون اساسی، از کاندیداتوری برای ریاست جمهوری محروم هستند. علاوه بر این، در بین مردانی که باید به مذهب رسمی معتقد باشند، خودی و غیرخودی وجود دارد. در نتیجه تعدادی مورد نظر رژیم میمانند که میتوانند کاندیدا شوند. انتخابات دیگر از قبیل انتخاب مجلس شورای اسلامی و… هم انتصاباتی است که از طرف رژیم صورت میگیرد، اما با ظاهر رأی که به آن مشروعیت مردمی بدهند. جمهوری اسلامی مفاهیمی چون دمکراسی، حقوق بشر، حقوق ملی، برابری زن و مرد و… را پدیدههای غربی میداند که با مبانی فکری و ایدئولوژی رژیم در تضاد هستند. بنابراین، وقتی این مفاهیم بیگانه تلقی و مغایر با مبانی فکری جمهوری اسلامی ارزش داده میشوند، معلوم است که هیچ وقت بر اساس این منشورها و مبانی حقوق بشری عمل نمیشود.
به طور مشخص در رابطه با کردستان، در اوایل انقلاب، وقتی انتخابات مجلس خبرگان صورت گرفت، در آذربایجان غربی، دکتر قاسملو با رأی قاطعی انتخاب شد. اما گزارش رسید که توطئهای بر علیه او در کار است و اگر پا به تهران بگذارد، بلافاصله دستگیر خواهد شد که دکتر قاسملو نرفت. درستی این گزارش هم زمانی مشخص شد که خمینی در جمع انتخاب شدگان سخنرانی کرد و پرسید: «کسانی مثل دکتر قاسملو کجا هستند؟ آیا او اینجا هست؟» و وقتی به او گفتند که نیامده و نیست، گفت: «کاش اینجا بود». یعنی، میدانستم با او چکار کنم. دکتر قاسملو را به این شکل از حضور در مجلس خبرگان محروم کردند. علاوه بر این، در همان زمانی که رژیم هنوز کاملا تثبیت نشده بود و مردم، به هر شکلی میتوانستند نمایندههای واقعی خود را به مجلس بفرستند، در سراسر مناطق کردنشین هم انتخابات به عمل آمد. در نقده و اشنویه، کاندیدای حزب دمکرات کردستان ایران، آقای مصطفی هجری که هماینک دبیرکل حزب دمکرات کردستان است، با رأی بیش از نود درصد انتخاب شد. کانیدای این حزب در مهاباد، بیش از هشتاد درصد رأی آورد. در سقز، بوکان هم کاندیداهای حزب انتخاب شدند. در شهر مریوان به دور دوم کشیده شد، اما کاندیدای حزب بالاترین رای را داشت. اما جمهوری اسلامی تمام این انتخابات را ملغی کرد و اجازه نداد هیچکدام از این نمایندگانی که مردم با رأی آزاد و با کمال میل انتخاب کرده بودند، به مجلس راه پیدا کنند. چون کاندیداها از سوی حزب دمکرات کردستان ایران معرفی شده بودند و افکار و ایدهها و برنامهی سیاسی این حزب با بینش تنگنظرانه و واپسگرایانهی جمهوری اسلامی ایران در تضاد بود. بعد هم جنگ را به مردم کردستان تحمیل کردند و شرایط نظامی را در مناطق کردنشین ایران حاکم و انتخابات را (که نمیتوان انتخابات گفت) در آن فضای پلیسی و نظامی برگزار کردند که افراد مورد نظر خود رژیم را که در کردستان انگشتشمار بودند، از صندوقهای رأی بیرون کشیدند و به مجلس بردند. در دورانی که دولت اصلاحطلب بر سر کاربود، آیا باز هم مردم کرد در انتخابات شرکت کردند؟ و آیا کاندیداهایی بودهاند که از طرف مردم کرد انتخاب شده باشند ولی حاکمیت آنها را از دور خارج کرده باشد؟ آنچه که به حزب دمکرات کردستان ایران مربوط میشود، از آن به بعد، این حزب به عنوان حزب منحله اعلام شده است و حق معرفی کاندیدا برای هیچ انتخاباتی را ندارد. اما، جریان اصلاحطلب هم که در درون جمهوری اسلامی شکل گرفته بود، مدت زیادی فعالیت کردند و هنوز هم فعالیتهایی دارند، هیچوقت کاندیدایی از طرف خودشان در کردستان معرفی نکردند که مورد تایید اکثریت مردم باشد. اگر هم کسانی را معرفی کرده باشند، بخش اعظمشان رد صلاحیت شدهاند. فقط صلاحیت چند نفری را تائید کردند که افکار و وابستگیهایشان مورد تایید دستگاههای اطلاعاتی و پلیسی بوده است و اینها سر از صندوقهای رأی درآوردهاند. میتوانم به اطمینان خاطر، به شنوندگان عزیز رادیوی شما بگویم که در کردستان، بعد از همان انتخابات مجلس اول که کاندیداهای حزب دمکرات با این همه آرا در سراسر کردستان انتخاب شدند، دیگر انتخاباتی صورت نگرفته که مردم بتوانند نمایندهی واقعی و مورد نظر خود را انتخاب کنند. از طرف دیگر هم در رابطه با کل ایران، وقتی ولایت فقیه هست که اختیارات نامحدود دارد و میتواند مصوبات مجلس را با یک اشاره و با یک دستور یا صدور یک دستور، تمام تصمیمات مجلس را لغو کند، حتا اگر در بین کاندیداهایی هم که در گذشته صلاحیتشان تایید شده، افرادی واقعا دلسوز باشند و بخواهند برای مردم کار کنند، عملا کاری از دستشان ساخته نبوده است. در همان زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی که پرچمدار اصلاحات درون حاکمیت بود، در دور اول آن، مشکلاتی بود و ایشان اعلام میکرد که مجلس با او همراهی نمیکند. در نتیجه اقدامات مورد نظرش را نمیتواند انجام دهد. ولی مردم این بهانه را هم بریدند. در انتخابات بعدی، بیشتر نمایندگان مجلس را از همین طیف اصلاحطلبان برگزیدند. در نتیجه مجلس با قوهی اجراییه که خاتمی در رأس آن بود، هماهنگ شدند. با این اوصاف نتوانستند کاری بکنند. اگر یادتان باشد، در مجلس مصوبهای به تصویب رسید مبنی بر این که تغییراتی نسبت به آزادی بیان، مطبوعات و … داده شود. خامنهای با یک اشاره آن را لغو کرد و حتا اجازهی طرح مجدد آن را در مجلس نداد. بنابراین، این نمایندگان در کلیت خود، نمایندگان مردم نیستند. اگر به فرض، در مناطقی هم برحسب اتفاق، نمایندگان مورد نظر مردم هم انتخاب شده باشند، وقتی به مجلس میروند، مجلس آنقدر اقتدار و صلاحیت ندارد که مصوباتش قابل اجرا باشد. مصوبات آن به مجلس تشخیص مصلحت نظام میرود که ببینند مردم و نمایندگان مردم (که به طورغیرمستقیم خود مردم هستند) این صلاحیت را دارند که مسالهای را به نفع خودشان تشخیص بدهند؟ میگویند، نمایندگان مردم نمیتوانند مصالح مردم را تشخیص بدهند و مجلس تشخیص مصلحت نظام (مصلحت نظام نه مردم) باید تشخیص بدهد که آیا به مصلحت نظام هست یا نه. وظایف این مجلس هم تشخیص مصلحت نظام است و نه مصلحت مردم. بنابراین، مصوبات مجلس را میتواند لغو کند. بالاتر از این مجلس هم ولی فقیه است. حتا اگر مصوبهی مجلس به اشتباه یا درست، در مجلس تشخیص مصلحت نظام هم مورد تصویب قرار بگیرد، ولی فقیه میتواند نظر همه را باطل اعلام کند. در مادهی بیست و یک اعلامیهی جهانی حقوق بشر، بر حق یکسان همهی شهروندان در ادارهی امور کشور از طریق شرکت در انتخابات تاکید شده است. آوردن شروطی مانند اعتقاد به ولایت فقیه و یا قید و بندهای دینی و مذهبی در قانون انتخابات ایران، در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران اعلامیهی جهانی حقوق بشر را امضا کرده، چگونه قابل توجیه است؟ جمهوری اسلامی در ظاهر این اصول را قبول کرده، اما در عمل آن را انجام نمیدهد. مشکل این است که نهادی با قدرت اجرایی وجود ندارد که بتواند اجرای این مصوبات را به رژیمهایی مثل جمهوری اسلامی تحمیل کند و از آنها بخواهد که متنی را که امضا کردهاند، در عمل پیاده کنند. بنابراین، جمهوری اسلامی بر حسب ایدئولوژی خاص خود که مغایر با اصول حقوق بشری، دمکراسی برابری و مساوات است، به اعلامیهی جهانی حقوق بشر عمل نمیکند و به آن باور هم ندارد. تنها راه این است که نهادهای ناظر بر اجرای منشور جهانی حقوق بشر، جمهوری اسلامی را که منشور را امضا کرده اما عملا به این اصول پایبند نیست، از این چهارچوب بیرون کنند. چون بالاخره این حکومت فقط کاری را انجام میدهد که فکر میکند باید انجام دهد و اگر نگوییم تماماً، اما نود درصد با اصول و موازین اعلامیهی جهانی حقوق بشر مغایر هستند. متاسفانه، در جمهوری اسلامی اینگونه است و اگر او امضا میکند، دیگران نباید باور کنند. چون خود این رژیم میگوید، من نظامام را منبعث از یک دین خاص، در آن دین هم از یک مذهب خاص میدانم. در این چهارچوب هم بین زن و مرد فرق میگذارد، بین مردهای خودی و غیرخودی هم فرق میگذارد. با کش و قوسها و موانعی که جمهوری اسلامی پیش پای مدافعین حقوق مردم و آزادیهای مندرج در منشور حقوق بشر سازمان ملل که خواهان راه یافتن به چنین مجالسی هستند میاندازد، همهی این اصول را نقض میکند و با در نظر گرفتن این مسایل، باید در مورد جمهوری اسلامی تصمیم گرفت. تا آنجایی که میدانم، کردها در انتخابات مجلس، مجلس خبرگان و شوراها میتوانند کاندیدا داشته باشند ( جدا از میزان آزاد بودن انتخابات و وجود صافیهایی که ذکر کردید) اما آیا انتخاباتی در ایران هست که کردهای ایران در آن حق کاندیدا شدن ندارند؟ در ایران، کردها حق دادن رأی دارند. اما به کسی که نظام معرفی میکند، نه به کسی که خود کردها میخواهند انتخاب کنند. اساساً مشکل همینجا است. وگرنه، در ظاهر تمام مردم ایران حق دارند پای صندوقهای رأی بروند. حتا برای شرکت در انتخابات، تشویقشان هم میکنند. برای این که به دنیا نشان بدهند که بله، علیرغم همهی این چیزها، ما هم مواردی از حداقل آزادیهای مندرج در منشور حقوق بشر را رعایت میکنیم. اما مساله، چگونگی اجرای آن است. به مردم اجازه میدهند پای صندوق بروند، اما صلاحیت کاندیداها را رد میکنند. فقط صلاحیت کسانی را تایید میکنند که از همهی این غربالهای جمهوری اسلامی گذشته باشند و کاملا مورد اطمینان باشند. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، آیا کردهای ایران حق دارند، کاندیدای ریاست جمهوری ایران بشوند؟ کردهای ایران همه مسلمان، اما دو بخش هستند؛ پیروان مذهب تسنن و پیروان مذهب تشیع. طبق قانون اساسی، کاندیداهای ریاست جمهوری باید معتقد به شیعهی اثنی عشری باشند. مذهب رسمی کشور هم تشیع است. بخش عمدهی کردها که پیروان مذهب تسننن هستند، به خاطر عدم اعتقاد به ولایت فقیه و شیعه نبودن، برای کاندیدا شدن مانع قانونی دارند. در رابطه با کردهای پیرو اهل تشیع هم به دلیل این که کرد هستند، بین آنها و دیگر شیعهها تبعیض قائل میشوند. آیا منع قانونی برای کاندیداتوری کردهای اهل تسنن در انتخابات ریاست جمهوری، با مادهی بیست و یک اعلامیهی جهانی حقوق بشر مغایرت دارد یا خیر؟ طبیعتاً مغایرت دارد. چون در این ماده ذکر نشده که کاندیداها باید معتقد به یک دین و مذهب مشخص یا یک شخص مشخص، مثل ولی فقیه، باشند. از این حق (حق انتخاب شدن و انتخاب کردن) به عنوان حقوق انسانها یاد شده و در چهارچوبی محصور نشده که هر کشوری برداشت خاص خود را از آن داشته باشد. کارنامهی سی سالهی جمهوری اسلامی ایران را در انطباق با اصل بیست و یک اعلامیهی جهانی حقوق بشر چگونه میبینید؟ در تمام طول حیات سیاسی جمهوری اسلامی، مشاهده نشده است که انتخابات با رعایت موارد و موازین اعلامیهی جهانی حقوق بشر انجام گرفته باشد. چون این رژیم اصلاً اعتقادی به آنها ندارد. آنهایی هم که کاندیدا میشوند، بیشتر از این که نمایندهی مردم باشند، نمایندهی رژیم هستند. من کارنامهی جمهوری اسلامی را کارنامهی سیاهی میبینم. همانطور که بیش از بیست بار از طرف نهادهای بینالمللی حقوق بشری، به نقض حقوق بشر محکوم شده است. رژیمی که در مورد نقض موازین حقوق بشر محکوم میشود، طبیعتاً این محکومیت شامل آزادی در انتخابات هم میشود. آزادی به آن معنایی که در کشورهای آزاد و دمکراتیک دنیا وجود دارد، در ایران وجود ندارد. فقط برای اغوای افکار عمومی این صندوقها و جنجالهای تبلیغاتی را راه میاندازند که بگویند ما هم انتخابات داریم. ولی انتخابات در جمهوری اسلامی، در طول حیات این رژیم، از محتوای اصلی و دمکراتیک خود خارج است. |
نظرهای خوانندگان
متاسفم که معاون دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران از ساختار رژیم آن قدر آگاهی ندارد که بداند مصوبات مجلس را شورای نگهبان رد و یا تائید می کند و تنها در موارد اختلاف آندو است که مجمع تشخیص مصلحت وارد میدان می شود. ضمنا مجمع است نه مجلس تشخیص مصلحت و ....
-- Behrooz ، Apr 1, 2009