خانه > سی سال حقوق بشر > گفتوگو > جایگاه هیات منصفه در دادگاه مطبوعات | |||
جایگاه هیات منصفه در دادگاه مطبوعاتاردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comمحمد رضا رضایی وحدتی، روزنامهنگار و حقوقدان ایرانی، ضمن توضیح تاریخچهی تصویب قانون مطبوعات و قانون هیأت منصفه در ایران، در ارتباط با اهمیت حضور هیأت منصفهی مطبوعات در دادگاه و جایگاه امروز آن، توضیحاتی میدهد. قسمت اول گفتوگو را از اینجا بشنوید قسمت دوم گفتوگو را از اینجا بشنوید
هیأت منصفه از تاریخ قابل توجهی در کشور ما برخوردار است. یکی از مهمترین ویژهگیهای آن این است که شاید از معدود قوانینی باشد که نزدیک به هفتاد تا هشتاد سال اجرا نشده است. اولین قانون اساسی ایران صد و دو سال قبل، یعنی در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی تصویب شد. یک سال بعد از تصویب اولین قانون اساسی، در سال ۱۲۸۶ قانون مطبوعات به تصویب رسید. زمانی که قانون اساسی و قانون مطبوعات هر دو تصویب شده بودند، هنوز کشور ما قانون مجازات و قانون آئین دادرسی کیفری نداشتیم. این مساله، از طرفی، نشان دهندهی توجه شرایط قانونگذاری کشور در آن زمان، به مطبوعات است و از سوی دیگر، چون قانون اساسی ما اقتباسی از قانون اساسی انگلیس و فرانسه بود و در قوانین این دو کشور، قانون مطبوعات پیشبینی شده بود، میتواند علت این توجه باشد و این که در در اصل ۷۹ قانون اساسی ما هم پیشبینی شد که باید دادگاههای مطبوعاتی و محاکمات مطبوعاتی در ایران با حضور هیأت منصفه تشکیل شود. اما علیرغم تاکید قانون اساسی در سال ۱۲۸۶، قانون هیأت منصفه با فاصلهی زمانی بسیار زیادی و در سال ۱۳۱۰ به تصویب رسید. یعنی اولین قانون هیأت منصفهی ما به دهم خرداد سال ۱۳۱۰ برمیگردد که در لایحهی قانون جدید مطبوعات در سال ۱۳۳۱ گنجانده میشود. بعد از آن شش قانون و دهها اصلاحیهی قانون مطبوعات داشتیم که آخرین آن قانون مطبوعات سال ۱۳۶۴ است. از همان قانون اساسی صد و دو سال قبل تا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در خصوص هیأت منصفهی دادگاههای مطبوعاتی تاکید موکد داشتهایم، اما قبل از انقلاب، تاریخی که در آن، دادگاه مطبوعاتیای با حضور هیآت منصفه تشکیل شده باشد، به صورت رسمی و جدی نداریم. بعد از انقلاب، در بیست و پنجم مرداد ۱۳۵۸ که هنوز اولین دولت جمهوری اسلامی ایران تشکیل نشده و شورای انقلاب حاکمیت را در اختیار دارد، قانون مطبوعات به تصویب میرسد و در مواد ۳۰ تا ۳۹ آن، نحوهی انتخاب، شرایط و اختیارات هیأت منصفه بیان میشود. در مادهی سی و یکم این قانون، پیشبینی شده بود که اعضای هیأت منصفه باید از میان روحانیون، اساتید دانشگاه، پزشکان، نویسندگان، روزنامهنگاران، وکلای دادگستری، سردفتران، دبیران، آموزگاران، اصناف، پیشهوران، کارگران و کشاورزان باشند. در سال ۱۳۷۹ در این قانون هیأت منصفه، اصلاحیهای گنجانده شد و به اعضای هیأت منصفه، هنرمندان و بسیجیان هم اضافه میشوند. نکتهی جالبی که در قانون هیأت منصفه داریم، این است که تعداد اعضای هیأت منصفه در اولین قانون هیات منصفهی کشور(۱۳۱۰)، صد و هفتاد و پنج نفر بوده که دادگاهها از بین این صد و هفتاد و پنج نفر، هفت نفر اعضای حاضر دردادگاههای مطبوعاتی را به قید قرعه انتخاب میکردند. انتخاب اولیهی صد و هفتاد و پنج نفر که تعداد خیلی زیادی است و سپس انتخاب هفت نفر به قید قرعه از میان آنان، به این دلیل پیشبینی شده که شائبهی تبانی و دستهبندیهای گروهی در مخالفت یا موافقت با مطبوعات یا دادگاه وجود نداشته باشد. نکتهای که امروز ما به ضرورت آن پی میبریم. مادهی سی و هفتم قانون مطبوعات و هیات منصفهای که الان مورد استفاده قرار میگیرد، میگوید: « اعضای هیأت منصفه باید سی سال سن و متأهل باشد، دارای عدم سابقهی محکومیت کیفری باشد، دارای امانت، صداقت و حسن شهرت باشد». بند چهار این قانون که به نظر من، خیلی مهم است و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و با قانون هیات منصفهی ۱۳۱۰ هم ارتباط دارد، «صلاحیت علمی و آشنایی با مسایل فرهنگی و مطبوعاتی» را از شرایط اعضای هیأت منصفه قرار داده است. برای این که ببینیم این بحث «صلاحیت علمی و آشنایی با مسایل فرهنگی مطبوعاتی» در هیأت منصفهی مطبوعاتی ما چه جایگاهی دارد، میتوانیم از استان خراسان مثالی بیاوریم. هیأت منصفهی دوم استان خراسان که در حال حاضر دراین استان ، مشغول به کار است و طبق قانون، دو سال یک بار در مهرماه باید تشکیل شود، در مهرماه سال ۱۳۸۶ انتخاب شدند و در دوازدهم آذر، فعالیت خود را رسما شروع کردند. نکتهی قابل توجه این است که قبل از این که هیأت منصفهی استان خراسان تشکیل شود، تنها تشکیلات مطبوعاتی استان «خانهی مطبوعات استان خراسان» که هشتصد روزنامهنگار در آن عضو هستند، و «انجمن صنفی مدیران مطبوعات» که بالغ بر هشتاد و دو مدیر مطبوعاتی در آن فعالیت دارند، همایشهای زیادی برگزار کردند و از مسئولین استان تقاضا کردند که دادگاه هیأت منصفه تشکیل شود و به این وضعیت که به تخلفات مطبوعاتی در دادگاههای انقلاب یا جزایی و عمومی رسیدگی میشود، خاتمه داده شود. اما، جالب اینجاست که وقتی هیأت منصفه تشکیل میشود، اعضای این دو تشکیلات رسمی مطبوعاتی استان، اصلا، از این انتخابات (یا در واقع انتصابات)، خبر نداشتند. حتا در مراسم افتتاحیه هم دعوت نشده بودند و اطلاع نداشتند. جالبتر این که خود مدیرکل ارشاد یا نمایندهی مدیر کل ارشاد هم در جریان افتتاح هیأت منصفهی استان خراسان حضور نداشت. اولین دادگاه هیأت منصفهی استان خراسان، مربوط به پروندهی یکی از نشریات بود که من وکیل آن پرونده بودم. در این اولین دادگاه، نه مدیرکل ارشاد حضور داشت، نه نمایندهی او و نه نمایندهی تشکلهای مطبوعاتی استان، دعوت شده بودند. مساله این است که اگر در قانون فعلی هیأت منصفهی ما هم تاکید شده که اعضای هیأت منصفه به مسایل فرهنگی و مطبوعاتی احاطه و اشراف داشته باشند، آیا نباید از تشکیلات مطبوعاتی استان در این خصوص اظهار نظر خواسته شود؟ حداقل باید نمایندهی روزنامهنگاران را از این تشکلها انتخاب میکردند. اگر قانون هیأت منصفهی سال ۱۳۱۰ برای اعضای این هیأت، صد و هفتاد و پنج نفر را تعیین کرده بود تا شائبهای وجود نداشته باشد که همفکران یک گروه فکری در هیأت منصفه قرار بگیرند، اعضای هیأت منصفهی قانونهای بعد از انقلاب هم اگر با مداخله و نظرخواهی از تشکلهای مطبوعاتی انتخاب میشد، میتوانست به رفع این شائبه کمک کند.
در تشکیل برخی دادگاههای مطبوعاتی در مواردی شاهد هستیم که اصلاً هیأت منصفهای وجود ندارد و در برخی موارد هم در شکل ماهوی هیأت بحث وجود دارد. آیا رأی دادگاههایی که بدون هیأت منصفه تشکیل میشود، میتواند قانونی باشد؟ اگر در استانی هیأت منصفه تشکیل شده باشد، رأی دادگاهها، بدون حضور هیأت منصفه، اعتبار و وجاهت قانونی ندارد. اگر هیأت منصفه تشکیل شده باشد، حتماً باید در دادگاه کیفری استان باشد. همهی محاکم، دادگاهها و شعب در همهی شهرستانها، صالح به رسیدگی نیستند. فقط مرکز استان و دادگاه کیفری استان این صلاحیت را دارد. همچنین، در استانهایی که هیأت منصفه تشکیل شده، حتماً باید حد نصاب وجود داشته باشد. حتا اگر تعدادی از اعضای هیأت منصفه هم شرکت داشته باشند ولی به حد نصاب نرسند، باز هم آن دادگاه حق تشکیل جلسه ندارد و رأیاش قانونی و معتبر نیست. مشکل این است که انتخابات هیأت منصفه برگزار نمیشود. بعد از گذشت صد و یک سال، از تصویب قانون مطبوعات، یا به خاطر این که قانون هیأت منصفه نداشتهایم، یا این که انتخابات هیأت منصفه برگزار نشده، دادگاههای مطبوعاتی برگزار شده که در آن هیأت منصفه اساسا حضور نداشته است. در حالی که سی سال دارد از انقلاب میگذرد و در سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب، قانون هیأت منصفه را تصویب کرده، هیأت منصفهای که در استان خراسان تشکیل شده، هیأت منصفهی دوم یا سوم استان است. وقتی هیأت منصفه تشکیل نشده، معنیاش این است که به پروندهها و محاکمات مطبوعاتی، بدون حضور هیأت منصفه رسیدگی شده است. در شهرستانها، در چناران، شیروان و قوچان، مواردی داشتیم که متاسفانه، نویسندگان و روزنامهنگاران را در دادگاههای جنایی محاکمه کردهاند، رأی صادر کرده و آنها را مجازات کردهاند. که به نظر میرسد عدم برگزاری انتخابات هیأت منصفه، عامل اصلی آن بوده است. آیا قضات متخصص در حوزهی مطبوعات داریم یا خیر؟ بر اساس قانون، دادگاههای مطبوعاتی، دادگاههای اختصاصی نیستند. دادگاههای تخصصیای هستند که به پروندههای جرایم مطبوعاتی هم رسیدگی میکنند. درست است که چون جرم مطبوعاتی دارد بررسی میشود، باید با دید و نگرش مطبوعاتی، به پرونده نگاه شود، اما به این معنا نیست که قاضی باید در امر مطبوعات متخصص باشد. اصلا نیاز هم نیست. قضات ما بر اساس قانون مجازات اسلامی، به پروندههای مطبوعاتی رسیدگی میکنند. یعنی بیشترین جرایمی که در مطبوعات صورت میگیرد، جرایمی است که در قانون مجازات اسلامی، موادی در خصوص آنها، پیشبینی شده است. مثلا عمومیت آنها، تشویش اذهان عمومی (مادهی ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی)، توهین و تهمت و افترا یا مخالفت با نظام، یا شعائر اسلامی است که در قوانین مصوب کشور، در خصوص آنها قانون وضع شده است. هیآت منصفه است که در مقابل این استدلال که فلان مطلب، مقاله یا مصاحبهی چاپ شده، موجب تشویش اذهان عمومی یا اهانت و تهمت و افترا شده، به وظایف و حقوق شمرده شده در بندهای قانون اساسی در خصوص مطبوعات استناد میکند. یعنی اگر به قانون اساسی مراجعه کنیم، لازم نیست دادگاه تخصصی خاص داشته باشیم. در مادهی بیست و چهار قانون اساسی تصریح شده که نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند. قاضی میخواهد بر اساس قانون، روزنامهنگاری را که مرتکب تخلف مطبوعاتی شده، مجازات کند. هیات منصفه میتواند بگوید، وظایف مطبوعات طبق مادهی دوم قانون مطبوعات، تنویر افکار عمومی است. یا مادهی چهار همین قانون میگوید: «مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهاد مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلامی به مثابهی دادنامه درج کنند». روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم، پیشبرد اهدافی که در قانون اساسی مطرح شده، حفظ و تحکیم سیاست نه شرقی و نه غربی، اینها را مطبوعات چگونه میتوانند انجام دهند. قانون اساسی تصریح کرده، اگر روزنامهنگاری، نویسندهای، در دادگاهی، محاکمه شد که چرا این مطلب را زدی؟ مخالف قانون است، هیات منصفه باید نظر بدهد که تنویر افکار عمومی به استناد مادهی بیست و سه قانون اساسی وظیفهی مطبوعات است و به استناد مادهی نه، حتا با وضع قانون نمیتوان مانع آزادی بیان شد. هیات منصفه به نمایندگی از افکار عمومی، باید نظر خود را به قاضی دادگاه بدهد. هیات منصفه باید متخصص در امر مطبوعات باشد (بند چهارم اعضای هیأت منصفه)، آشنا در امر مطبوعات باشد، دستاندر کار امور مطبوعاتی باشد و قاضی بر اساس نظری که هیأت منصفه میدهد، رأی خود را تعدیل و متعادل کند. از سوی دیگر، بر اساس تبصرهی دو مادهی چهل و سه قانون مطبوعات: «در صورتی که تفسیر هیأت منصفه بر بزهکاری باشد، دادگاه میتواند پس از رسیدگی، رأی بر برائت صادر کند». میخواهم بگویم، علیرغم این که هیأت منصفه از این اختیارات وسیع و گسترده برخوردار است، اما نقش اساسی و نهایی را در صدور رأی، خود قاضی بر عهده دارد. هیأت منصفه باید نقش تعدیل کننده را داشته باشد. اینجاست که باز به این مطلب برمیگردیم که اعضای هیأت منصفه باید نمایندگان واقعی طبقات مختلف جامعه باشند و برای این که این نمایندگان دارای گرایشهای خاص نباشند، نباید توسط یک فرد یا یک نفر منصوب شوند. کاری که متاسفانه، الان دارد انجام میگیرد. به نظر من، باید تمامی اقشار و گروههایی که در هیأت منصفه هستند، توسط نهادهای مدنی مربوطه، به مراجعی که آنها را منتصب میکنند، معرفی شوند و با صلاحیتهایی که مراجع مربوطه دارند از بین آنها انتخاب شوند. وگرنه این شائبه که آشنایی و تسلط کافی به امور مطبوعاتی نداشته باشند، شاید تقویت شود. |