خانه > سی سال حقوق بشر > گفتوگو > نگرانی از فراموشی زبان مادری | |||
نگرانی از فراموشی زبان مادریدکتر حسین خالیقی، از اساتید دانشگاه تبریز و سنندج بوده که در حال حاضر در «انستیتو کرد» استکهلم، مسئول این انستیتو است. در گفتگویی با ایشان، با نگاه و نگرش حقوق بینالملل در زمینهی حق آشنایی و ارتباط با زبان مادری آشنا میشویم. دکتر خالیفی، همچنین در ارتباط با حقوق فردی، در زمینهی حق داشتن و ارزشگذاری به زبان مادری صحبت میکند و اشاره میکند که این حق یکی از اجزای حقوق انسانی است.
در اعلامیهی جهانی حقوق بشر، روز بیست و یکم فوریه به عنوان «روز جهانی زبان مادری» اعلام شده است. دکتر حسن خلیقی: بسیاری از قوانینی که در تب و تاب انقلاب تدوین شدند و در قانون اساسی به تصویب رسیدند، در عمل اجرا نشدند و بعد از بازخوانی قانون اساسی بعضی از آن قوانین که با تفکرات روحانیون حاکم منطبق نبود، از متن قانون اساسی حذف شدند. با این که در قانون اساسی ایران، قانونی در مورد زبان مادری یا به قول خودشان، زبان محلی و یا قومی، به تصویب رسیده، اما دراین سی سال در مناطقی مثل آذربایجان، کردستان و سیستان و بلوچستان به هیچ شکلی اجازه ندادهاند (آنطور که در مواد مربوط به آموزش و پرورش و آموزش به زبان مادری در اعلامیهی جهانی حقوق بشراشاره شده است)، در کلاسهای ابتدایی زبان مادری تدریس شود و امکاناتی در این زمینه در اختیار مردم قرار ندادهاند. حتا بسیاری از مجلات و روزنامههایی را هم که با تلاش مردم و روشنفکران آن مناطق تهیه و چاپ شده بودند، بستهاند. با این که ایران اصول حقوق بشر را بهظاهر قبول دارد، پیمانهای بینالمللی را امضا کرده است. «تحقق همکاری بینالمللی از رهگذر گسترش و تشویق و رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان، فارغ از هرگونه تبعیض نژادی، جنسی، زبانی و دینی است.» بند بیست و ششم اعلامیهی جهانی حقوق بشر میگوید: هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش و دست کم آموزش ابتدايی و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است.»
بنابراین، باید دولت راه یادگیری خواندن و نوشتن به زبان مادری را به طور متساوی هموار گرداند. ولی متاسفانه در ایران به علت ماهیت ضد حقوق بشری و ضد انسانی که در رأس حکومت دارند، اجازه ندادند این قوانین انسانی و بینالمللی که حدود ۶۰ سال پیش تصویب شده است، اجرا شود. در سازمان ملل این نگرانی هست که چهل درصد از زبانهای دنیا به فراموشی سپرده شوند، آیا این احتمال وجود دارد که بعضی از زبانهای قومی در ایران ـ زبانهای کردی، آذری، بلوچ، ترکمنی ـ مشمول این نابودی بشوند؟ از زمانی که رضا شاه، زبان فارسی را زبان رسمی سراسر کشور اعلام کرد، مذهب حقهی شیعهی اثنی عشری را به عنوان آئین رسمی کشور تعیین کرد و تاریخ را بر اساس تاریخ نیاکان و هخامنشیان تعیین کرد و مادها و پیش از هخامنشیان را حذف کرد (که هخامنشی خود ایرانی هم نبود)، از آن زمان مبنای ایزوله کردن، از بین رفتن و یا نابود کردن زبانهای محلی و زبانهای اقوام دیگر، مثل آذری، کردی، بلوچی، ترکمنی و عربی را گذاشتند. وقتی میگویند یک زبان رسمیت دارد و زبانهای دیگر باید مرده شوند، وقتی میگویند یک مذهب حق است، مذاهب دیگر ناحق هستند، به این معنا است که زبان دیگر خواهد مرد و مذهب دیگر باطل است و شما نمیتوانید از آن پیروی کنید. اگر پیروی کنید تحقیر خواهید شد. این زبانها نه تنها از بین میروند، بلکه اگر این وضع مدت دیگری ادامه پیدا کند، شاید گویندگان به آن زبان هم بعدا در نسلهای بعدی عادت کنند با زبان قوم و ملت غالب صحبت کنند. مثل کردستان ترکیه که متاسفانه، اکثر مردم آن امروز بر اثر فشار آتاتورک و قانونی که آنجا اعمال شد، نمیتوانند به زبان کردی صحبت کنند. اخیراً کتابهایی در خارج از ترکیه چاپ میشود، به داخل فرستاده میشود و مردم را دور از چشم ترکیه آموزش میدهند که به زبان مادری خود صحبت کنند. مگر ایزوله شدن به چه معنا است. وقتی که یک زبان را در سطح آموزش و از روزنامه، تلویزیون و تبلیغات، کتاب و ادبیات محروم کنند، معلوم است که میمیرد. |
نظرهای خوانندگان
گفت خود پیداست از زانوی تو!
دشمنان کلاسیک پهلوی ها اینهایند. برادر فارسی را رضا شاه رسمی نکرد!
-- FARHAD ، Mar 12, 2009بلکه هزاران سال زبان ملی مملکت بود. نکند قانون اساسی مشروطه را هم
رضا شاه نوشته بود و ما نمی دانستیم؟ این افراد ضامن بقای جمهوری اسلامی
هستند که میهن پرستان از ترس فروپاشی کشور مجبورند دست به عصا به
مبارزه بپردازند.
اگر درست متوجه شده باشم،نظر آقای خالقی این است که آموزش از کودکستان تا دانشگاه به زبان مادری باشد. من که خود کرد هستم و عاشق فرهنگ و زبان کردی، نمیتوانم مجسم کنم وقتی در کشور بزرگی مثل ایران زندگی میکنم، یک زبان رسمی برای ارتباط گیری با ملل یا اقوام (اسماش را هرچه که میخواهیم بگذاریم)دیکر سرزمینم وجود نداشته باشد و فکر میکنم اگر هر ملتی بخواهد به زبان منطقهی خود آموزش ببیند، نه سطح آن آموز ش بالا خواهد بود و نه چیزی به نام یک کشور باقی خواهد ماند. در قرن بیست و یکم شاید بهتر باشد جهت نگاهمان به نردیکی و اشتراک بیشتر باشد تا جدایی و تکه تکه شدن. اما میتوان از حق آموزش زبان مادری گفت و از حق ترویج فرهنگهای مختلف ساکن در ایران.
-- پروانه ، Mar 12, 2009در قانون اساسی پیشین نامی از زبان رسمی نیست زیرا بدیهی بود که زبان رسمی ایران زمین فارسی ست. درست به همان دلیل که شرف الدین بدلیسی سردار کرد عثمانی ها علیه صفویه، کتاب شرفنامه را به عنوان نخستین کتاب تاریخ کرد به فارسی نوشت!
-- رفعت رکنی، نصرالله ، Mar 15, 2009رضا شاه هم هیچ دستوری در مورد رسمی بودن فارسی نداد؛ بلکه دستگاه او مقرر کرد که در اداره ها و مدرسه ها تنها فارسی سخن بگویند که برای تمرین فارسی خیلی هم خوب بود. مذهب شبعه را هم رضا شاه رسمی نکرد.
چرا نمی گویید که همواره رادیوی کردی در تهران و کردستان وکرمانشاه و مشهد داشتیم؟ درضمن بفرمایید تکلیف گویندگان به زبانهایی که فقط چند هزار گوینده دارد چیست؟ آیاباید پول نفت را بدهیم برای تربیت معلم و تهیه و ترجمه کتاب درسی به صدها زبان و نیم زبان رایج در ایران؟ راستی، کردی سورانی را ملاک بگیریم یا کرمانجی یا اورامانی را؟!