خانه > سی سال حقوق بشر > نظر شخصیتها > آزادی، انتخاب، برابری، حق من، حق تو، حق ما | |||
آزادی، انتخاب، برابری، حق من، حق تو، حق ماشاید برای نوشتن مقدمه در این بخش خیلی از اما و اگر ها را باید در نظر داشت. اما نکته ای که ما را بر آن داشت تا به این بخش بپردازیم این بود که در مورد نگرش های مختلف به حقوق انسانی نقل هایی هم که از عوامل فکری و صاحبان نظر و یا تئوریسن های درون حاکمیت می شود به طور عام مستقیم نبوده و با توام با برداشت و یا تحلیلی فراتر از خود آن گفته بوده است. بر بخشی هایی از سلسله برنامه های بررسی وضعیت سه دهه حقوق بشر در ایران بی هیچ نظر، ارایه دهنده یک بیان از درون حاکمیت خواهیم بود.
در همین راستا بخشی از سخنرانی حسن رحیم پورازغدی را که به تازگی انجام شده، خواهیم شنید. حسن رحیم پورازغدی عضو هیأت نظارت ارزیابی علمی و فرهنگی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، وسردبیر و مدیر مسئول فصلنامه کتاب نقد است. در زیر بخشی از سخنان وی را میآوریم:
در دهه هفتاد همین دهه گذشته به خصوص کسانی با پول بیتالمال از طریق نفوذ در بعضی دستگاهها و گاهی به دست افراد نادانی که نمیفهمیدند دارند چکار میکنند بازی میخوردند. دستورات سازمان ملل و یونسیف و نهادهای استعماری غربی و کنوانسیونهای غربی را در مباحث حقوقی و اخلاقی در ایران پیش بردند. و حالا البته یکی دو سالی یک مقداری موقتاً سرعتشان کم شده ولی منتفی نشده در آینده باز میدانیم احتمال اینکه این جریانها دوباره بیایند داخل حاکمیت، دولت، مسجد، نفوذ بکنند بعضیها وابسته و مزدور و بعضیها از روی نادانی این خط راتعقیب بکنند هست. توی همین دهه گذشته این را بدانید بعضیها رفتند با پول بیتالمال جمهوری اسلامی در شهرستانها و روستاهای ما در مدارس در دانشگاهها، تحت عنوان کرسیهای حقوق بشر و حقوق زنان شروع کردند همین فرهنگ سکولار ضد شرافت زن را در ایران ترویج و تبلیغ کردند. تحت عنوان پیشرفت زنان و آموزش و مدرن کردن زنان که هدف، فرو پاشیدن خانواده است. سکولاریزم اخلاقی و حقوقی نفوذ سیاسی در جامعه، فساد اخلاقی توی همین دهه گذشته، رفتند یک جاهایی آموزش دادند تحت عنوان آموزشهای بینالمللی کنوانسیونهای مدرن غرب به زنان. حتی تا توی روستاها بعضی جاها کلاس گذاشتند برای خانمها که زن ایرانی حقوق خودش را نمی شناسد. بخشی از سخنرانی حسن رحیم پورازغدی در مورد فعالیتهای حقوق بشری و آگاهی دادن به مردم در کشور بود. |
نظرهای خوانندگان
- آقاي ازغدي خود و همفكرانش در حاكميت مذهبي كنوني را در اين جايگاه مي داند كه به عنوان آقا بالاسر مردم مشخص كند چه كسي اجازه دارد چه چيزي را به مردم بگويد و چه كسي حق ندارد.
-- سامان ، Feb 17, 2009اينها به هيچ عنوان به اين اعتقاد ندارند هر شهروند ديگري حق دارد بشنود و انتخاب كند، اين حق مختص او و همفكرانش است.
مثل اين كه براي بچه هايش تصميم مي گيرد.
مكاتب فاشيستي و خودكامه گراي ديگر هم تئوريسينهايي داشتند كه سركوب مردم و تعيين سرنوشت جامعه را به دست اقليت مستبد توجيه كنند.
گفته هاي اين آقا بيانگر آن است كه مردم حق تعيين سرنوشت خود را ندارند، آنوقت همينها در دنيا دم از حق مردم ايران براي انرژي هسته اي و . . . مي زنند در حالي كه همين سخنان آقاي ازغدي نشاندهنده آن است كه اولين ناقض حقوق اصلي مردم در تعيين سرنوشت و . . . جمهوري اسلامي است.