خانه > سی سال حقوق بشر > عوامل نقض حقوق بشر > باز خوانی ماجرای برکناری و برخورد با آیتالله منتظری | |||
باز خوانی ماجرای برکناری و برخورد با آیتالله منتظریگفتوگوی سراجالدین میردامادی با احمد قابلseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comآیتالله حسینعلی منتظری یکی از اصلیترین تئوریپردازان نظریه ولایت فقیه است که پس از پیروزی انقلاب در بهمن 57، این تئوری، مبنای تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پیریزی قانون اساسی آن شد. اما این نظام برآمده از آن نظریه، حتی به تئوری پرداز آن هم وفادار نماند. بازخوانی ماجرای برکناری و برخورد با آیتالله منتظری از درسآموزترین برگهای تاریخ سی ساله انقلاب اسلامی است. به روایت این ماجرا از زبان احمد قابل دین پژوه و دانش آموخته حوزهی علمیه توجه کنید:
احمد قابل: در نامه 6/1/68 آیتالله خمینی اینگونه علت عزل آیتالله منتظری قید شده است که «چون ثابت شده ایشان - آیتالله منتظری - بعد از آیتالله خمینی بنا دارند که حکومت را از طریق لیبرالها به منافقین تحویل بدهند شایستگی رهبری آینده نظام را از دست دادهاند.» سند این حکم هم به وضوح در نامه مذکور ذکر شده است که «مثلا در همین قضیه اخیر اعدامها، تعداد بسیار معدودی از کشته شدگان اخیر را منافقین و دشمنان از زبان شما به آلاف و الوف رساندهاند» که این مربوط میشد به اعتراضات آیتالله منتظری در مردادماه سال 67 در مورد اعدامهایی که راجع به زندانیانی بود که از قبل در زندان محکومیتهایی کمتر از اعدام گرفته بودند و بعد از عملیات مرصاد و یا به اصطلاح مجاهدین خلق همان فروغ جاویدان، ادعا شد که اینها بنا داشتهاند همزمان با عملیات کنندگان، در زندان شورش کنند که بنا شد دوباره به پرونده ها رسیدگی و اگر کسی سر موضع است اعدام شود و از اینجا ماجرا شروع شد. تصریح شده که ایشان گویی با این آماری که بیش از هزاران نفر اعلام کرده و در صورتیکه تعداد بسیار معدودی بوده است به نظر حاکم شرعی که حکم عزل ایشان را داده یعنی آیتالله خمینی، میخواست یک زمینه سازی را انجام بدهد و چنین ذهنیتی داشته است. این موضوع بر میگردد به داستان سید مهدی هاشمی که برخورد با آیتالله منتظری در واقع بصورت علنی شروع شد، و پای اصلی به لحاظ اجرایی آن هم وزارت اطلاعات وقت بود که در رأسش، آقای ری شهری بود. آقای ری شهری داماد آیتالله مشکینی بود و در آن زمان وزیر اطلاعات بود. به مرور و به بهانه حمایت آیتالله منتظری از حقوق قانونی همه مخالفانی که مورد تعرض قرار میگرفتند و روحیهی ایشان از اول انقلاب هم همینگونه بود، برخورد با آقای منتظری سازماندهی شد. بعد از عزل آیتالله منتظری چه اتفاقی افتاد و چه مواجههای با ایشان صورت گرفت؟ به ایشان هشدار داده میشد که شما وقتی یک سویه میآیید این مشکلات را به آیتالله خمینی منتقل میکنید و آقای خمینی که خودش مشتری پرو پا قرص رادیوهای خارجی است، فقط از شما و رادیوهای خارجی و به اصطلاح مخالفان نظام انتقاد میشنود و بقیه همه بخاطر اینکه مراعات قلب ایشان را میکنند، فقط میروند خوبیها را به ایشان میگویند، و این مساله میتواند بین شما دو نفر را شکراب کند و عملا به آن صدمه بزند. آیتالله منتظری در همان زمان در جواب منتقدان میگفت من که نمیتوانم اجازه بدهم برای حفظ حیثیت آقای خمینی و خودم خون افراد به ناحق ریخته شود و انسانهایی از حقوقشان محروم بمانند به امید اینکه روزی شاید من این قدرت را بدست بگیرم و بخواهم آن را درست کنم. آن زمان دیگر خون به ناحق ریخته شده را نمیتوان جبران کرد. به محض اینکه ایشان از مقام و موقعیت قائم مقامی رهبری عزل شد، برخوردها شروع شد، البته با یک ملایمتی که برخی از مسئولان چاشنی قضیه میکردند و بنا شد که ایشان فردی باشد برکنار از قدرت، ولی به درس و بحث خودش ادامه بدهد. ایشان هم مراعات میکرد زیرا شرائط سنگینی بود و بلافاصله بعد از عزل دو ماهی نگذشته بود که آیتالله خمینی از دنیا رفت و ایشان هم سکوت کرد و یک سالی از این ماجرا گذشت و آقای منتظری دید که رفتارها دارد یک سویه پیش میرود و عملا یک بخشهایی از جامعه مورد هجوم قرار میگیرند. رویکرد وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه هم عملا به سمت برخورد خشونت آمیز رفت. حتی آقای حسینیان در یکی از سخنرانیهایش در همان زمان که پخش شد میگفت: ما رفتیم خدمت آقای خامنهای، رهبری جدید انقلاب و گفتیم آقا، امام نظرشان بر برخورد با آیتالله منتظری بود، ما تابع نظر شما هستیم و شما الان رهبر هستید، شما اگر دستور بر توقف یا تداوم برخورد بدهید، ما تابع هستیم. آقای خامنهای گفته بودند شما همان روند زمان امام را ادامه بدهید.
و این ماجرا به اینجا منجر شد که آقای منتظری اول بار در گفتار خودش شروع کرد به انتقاد کردن از اینها و با اولین موضعگیری ایشان، تهاجم به ایشان شروع شد. اولین برخورد در سال 1369 صورت گرفت و بعد این اعتراضات در سال 1371 تکرار شد. ممکن است به شرح ماجرای سخنرانی 13 رجب سال 1376 و حمله گسترده گروههای فشار به حسینیه و منزل این روحانی بلند پایه، بپردازید؟ ایشان در 13 رجب سخنرانی کردند و فاصلهای افتاد تا روز 27 آبان سال 1376، که در این تاریخ حمله آغاز شد. شنیده شده بود که مسئولین بیسیم بدست، مهاجمین را فرماندهی میکردند. ابتدا به حسینیه و بعد به دفتر آیتالله منتظری حمله میکنند و دفتر را می گیرند و افراد را دستگیر میکنند و عدهای را هم کتک میزنند. حسینیه را تخریب کرده بودند و تمام وسایل را بهم ریخته بودند و در نهایت به منزل ایشان حمله میکنند. وارد خانه آقای منتظری میشوند و میروند که ایشان را بکشانند وسط جمعیت. حتی کسی نقل میکرد که خودش از پشت بیسیم شنیده بود که گفته بودند آقای منتظری را بدهید دست مردم تا او را از بین ببرند. آنها عملا تا اینجا پیش رفته بودند، منتها آقای منتظری مقاومت میکند و میگوید اگر بنا است من کشته بشوم، در خانهی خودم باید کشته شوم و در آخر هم اینها موفق نمیشوند و میبینند این قسمت طرحشان ناموفق است. البته ممکن است کسانی هم در آن مجموعه وجود داشتهاند که دیگر به این امر راضی نبودند. بعد همهی درها را جوشکاری کردند، حتی دریچههای کولر را هم با صفحات فلزی جوشکاری کرده و مسدود کرده بودند. نکتهی دیگر اینکه همان روز بعد از ظهر که این اتفاقات در قم افتاد، به دفتر ایشان در مشهد هم حمله کردند و آن را گرفتند. من و مرحوم آقای ظریف جلالی را هم در همان شب دستگیر کردند که من و آقای جلالی و دو نفر دیگر از دوستان چهل روز بازداشت بودیم. افراد زیادی را در مشهد از دوستان ما در رابطه با آیتالله منتظری دستگیر شدند به اتهام دوست داشتن و به اصطلاح تبلیغ آیتالله منتظری. در این مدت شاید به جرات بتوانم بگویم از نجف آباد، اصفهان، قم، مشهد، کرج و تهران؛ دوستانی که به صرف ارتباط با آقای منتظری و به صفت علاقهمندی به ایشان دستگیر شدند و محکومیتهایی پیدا کردند. همچنین بیش از 200 نفر هستند که برخی از آنها چندین بار دستگیر شدهاند. من در اینجا هیأت عفو آیتالله منتظری را به یاد همه سیاسیون و همچنین نیروهای جوانی که آن دورهها را ندیدهاند میآورم و خواهشم این است که بروند از بعضی از فعالانی که این هیأت عفو، جانشان را نجات داد بپرسند که آیا ارزش فعالیتهای آقای منتظری آن هم در موقعیت قائم مقامی رهبری، برای دفاع از حقوق انسانی و قانونی حکومت و یا مخالفان سیاستهای حاکمان چه ارزشی داشته است؟ هیات عفو که براساس اعتراض آقای منتظری تشکیل شد، حکم اعدام برخی از فعالان آن زمان مانند آقای تقی رحمانی و علیجانی و خیلیهای دیگر را لغو کرد. آن هم در زمانی که هیچ کسی حاضر نبود این تلاش را برعهده بگیرد و افکار عمومی هم آمادگی اینکه کسی در چنین موقعیتی بیاید از مخالفان حمایت بکند را نداشت و این فقط آقای منتظری بود که معتقد بود که این تیشهای است که به اسم دفاع از نظام، به ریشه نظام زده میشود. |
نظرهای خوانندگان
سلام
لطفا بفرمائيد تاريخ ١٣ رجب ١٣٧٦ چه جور تاريخي هست!!!!
به دو دست بريده حضرت عباس از شماها ديگه بعيده٠
-- Hossein ، Feb 26, 2009کاشکی متن کامل این گفتگو را در سایت قرار می دادید. من مدتی با یکی از مترجمین معروف ایران که بیش از سی جلد کتاب ترجمه کرده اند کار می کرد. ایشان می گفت جانشان را مدیون هیات های عفو آقای منتظری هستند.
-- محمد ، Feb 26, 2009آقای قابل انسان پاک وشجاعیست،ایشان با برسی تاریخ فقه شیعه وسنی باین نتیجه میرسد که در هیچیک از فرقه ها، حکم بر اجباری بودن روسری
نیست.درمورد ازدواج ،معتقدند که دو انسان دارای اخلاق و حقوق مدار از ادیان و مرامهای مختلف می توانند با هم ازدواج کنند.ایشان خود مجتهد هستند
و نامهٌ تاریخی ایشان به خامنه ای معرف است،در این نامه انتقادات اساسی ای را مطرح می کنند،از جمله اعدام آقای عاشوری بخاطر کتابی که در زمان
شاه سابق نوشته شده بود و در آن زمان خامنه ای ادعا می کرد که کتاب از اوست و آقای آشوری کتاب را از او قاپیده است؛حالا یکی بخاطر کتاب اعدام
می شود و دیگری می شود ولی مطلقهٌ فقیه. توجه خوانندگان را بنوشته های ایشان در مورد عقل جلب می کنم.درد،رنج وغمشان مباد
محمدرضاراعی
-- Mohamed Réza ، Feb 26, 2009یک نکته جالب. آقای قابل میگوید افکار عمومی هم آمادگی اینکه کسی در چنین موقعیتی بیاید از مخالفان حمایت بکند را نداشت، عجب ملتی هستیم ما!
-- ممدآقا ، Feb 27, 2009این حرف آقای قابل که «افکارعمومی هم آمادگی اینکه کسی در چنین موقعیتی بیاید از مخالفان حمایت بکند را نداشت» نشان میدهد که ایشان هم درآن زمان درجایگاهی بودند که از افکار عمومی خبرنداشتند. این حرف ایشان نادرست است. آقای منتظری درآن زمان پس از امام در بالاترین جایگاه حکومت بودند. بنابراین روشن است که افکار عمومی ایشان را پشتیبانی نمی کرد. لطف کنند چشمانشان را بازتر کنند و به آن چه در دهه60 برسراین مردم آوردند نگاهی بکنند تا بدانند که درآن زمان همانند اکنون، مردم درباره حاکمان ازجمله اقای منتظری و دیگران ازجمله خود آقای قابل چه قضاوتی داشتند.
-- نوروز ، Feb 28, 2009پس چی فکر کردی ما عجب ملتی نیستیم. همه این کارها و فجایع و جنایات ناشی از ما ملت عجیب است که ما هم خود پروردهء افرادی چون خمینی و... هستیم
-- بدون نام ، Feb 28, 2009