بخش نخست
جهان؛ کارخانه غمسازی
لویس مناد برگردان: ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com
وارد محل کار می شوی و مدیر بخش از تو می خواهد که به دفترش بروی، مدیر با قیافه متاثر و شرم سار به تو می گوید که امروز آخرین روز همکاری تو با شرکت است و بهتر است هر چه زودتر به جمع آوری وسایل شخصیات از محل کار بپردازی.
پریشان و گنگ، شام سردی را بدون اشتها میخوری، حوالی چهار صبح از خواب میپری و میبینی که بدون اختیار به سقف خیره شدی! چهره نامطبوع مدیر بخشی که در آن کار میکردی از ذهنت بیرون نمیرود.
خانواده و اقوام تا آنجا که مقدور است به تو دلگرمی میدهند. با اینکه حیران و بهتزدهای، ولی به خودت اطمینان میدهی که شروع جدیدی در انتظار توست.
یک هفته میگذرد و هنوز مغموم و پریشانی، نه خواب داری و نه خوراک، حوصله قرار ملاقات با آدمی که این اواخر توجهات به او جلب شده بود را نیز از دست دادهای.
توان از تخت بیرون آمدن نداری، چند روزی میگذرد بدون اینکه میلی برای رفتن به بیرون داشته باشی. بالاخره تصمیم میگیری برای بیرون آمدن از این وضع نزد یک روانشناس بروی. او برایت یک نسخه دارویی میپیچد که تو را از افسردگی در بیاورد. آیا با رغبت تن به خوردن داروی ضد افسردگی میدهی؟
به هر شکل، بهتر است که به سراغ نظرات و اطلاعاتی نروی که در بارهی ضرر و زیان دارویی که قرار است بخوری مطالبی نوشتهاند. طیف بسیار وسیع مخالفین و موافقین داروهای ضد افسردگی، مقالات، کتابها و تحقیقاتی که به برکت گوگل به آسانی در دسترس تو قرار دارد، جز مخدوش کردن افکارت، خاصیت دیگری ندارند.
تنها چارهای که به شدت رایج است خوردن قرصهاست. فرمول سادهای در ذهن بشر معاصر حک کردهاند که داروهای ضد افسردگی کمبود «سراتونین» را در مغز جبران میکنند و بسیاری از دوستان و آشنایان و حتی اقوامت این داروها را خوردهاند و شهادت میدهند که حالشان خوب شده است.
شایعه مشکوکی هم البته در حال و هوای عمومی جامعه به گوش میرسد که همه این قضایا زیر سر شرکتهای بسیار عضیم دارویی است و آنها هستند که تحقیقات پر خرج و جانبدارانهای در وصف مفید بودن و مطمئن بودن داروهای ضد افسردگی راه انداختهاند.
ترغیب همهجانبهای از طریق تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم صورت میگیرد که به مردم میگوید داروهای ضد افسردگی حلال همه مشکلات و دغدغههای انسانی است. داروهایی که میتوان از آن برای از بین بردن هر درد و مشکلی از خجالت گرفته تا حل مشکلات ناشی از دست دادن کار استفاده کرد.
دکتراهای روانشناس نیز این روزها داروهای ضد افسردگی را برای مشکلاتی نظیر «بد غذایی»، «شوک روحی» و حتی برای مبارزه با بیماری «دائمالخمری» مریضان خود تجویز میکنند.
اعتراضات گسترده به مصرف بیش از حد داروهای ضد افسردگی، نه فقط توسط جامعهشناسان، متفکرین فلسفی و نظریهپردازان فرهنگی دامن زده میشود، بلکه در طیف وسیعی از متخصصین بهداشت و پزشکی نیز به چشم میخورد.
به نقل از موسسات رسمی آمارگیری، ازهر ۱۰ آمریکایی، یک نفر حتما در حال استفاده از داروهای ضد افسردگی است. فقط در سال ۲۰۰۸ بیش از ۱۶۰ میلیون نسخه برای داروهای ضد افسردگی در آمریکا پیچیده شده است که فروش داروهای فوق را به ۱۰ میلیارد دلار رسانده است.
کتاب «کارخانه غمسازی»، نوشته دکتر روانشناس، آقای گری گرینبرگ و کتاب «داروی جدید امپراطور»، نوشته پروفسور روانشناسی دانشگاهای انگلیس و آمریکا، آقای «ایروینگ کرش» از نمونه اعتراضاتی هستند که متخصصین علوم پزشکی از روند مصرف بیرویه داروهای ضد افسردگی دارند.
کتاب «کارخانه غمسازی» در نثری روان، ضمن گذری به تاریخچه داروسازی مدرن به شکلی دقیقتر نگاهی میاندازد به شیوههای کلینیکی در تهیه داروهای جدید. نویسنده کتاب دکتر گرینبرگ مروری نیز دارد بر روی آخرین شیوههای رواندرمانی و تکنیکهای مرتبط به تصویربرداری از مغز.
دکتر گرینبرگ آمار رسمی موسسات پزشگی آمریکا در بارهی وجود ۱۷ میلیون مریض افسرده را خندهدار میداند. او معتقد است که بدون شک ۱۷ میلیون نفر آدم افسرده در آمریکا وجود دارد، ولی افسردگی بیشتر آدمها فقط یک واکنش عاقلانه است به مشکلات دنیای دیوانه.
دکتر گرینبرگ به طور کلی معتقد است که لقب «بیماری» دادن به غصهها، یاس و ناامیدی مردم؛ یک دروغ بزرگ است که جامعه پر از مشکل سرمایهداری اختراع کرده است. دروغی که اذعان میکند با مصرف داروهای ضد افسردگی هر کسی با هر مشکل غیر قابل حلی دوباره میتواند لبخند شاد برصورتش نقش ببندد.
هدف اصلی نسبت بیماری دادن به تشویشهای واقعی مردم در این است که به مردم بقبولانند مشکل اصلی از خود آنها و در ذهن و سر آنها است نه در نابسامانیها و ضعفهای سیستم اقتصادی و اجتماعی موجود.
دکتر گرینبرگ نه تنها به ادعای کذابی که معتقد است به هم خوردن میزان فعل و انفعالات شیمیایی مغز بشر باعث مشکلات روحی و روانی بشر میگردد اعتراض دارد، بلکه به شیوههای گفتوگو درمانی و انواع مختلف رفتار درمانی نیز انتقاد دارد.
نویسنده کتاب «کارخانه غمسازی» بر این باور است که همه درمانهای دارویی و رفتاری موجود در آمریکا، حول یک نیت اصلی استوار هستند؛ هدف و نیتی که با اصرار تمام و به همراه سودآوری کامل میخواهد بر این نکته تاکید کند که عیبی در سیستم زندگی وجود ندارد و اگر هم مشکلی هست باید آنرا در انسانها و امراضشان جستوجو و سپس درمان کرد.
Louis Menand , Head Case, Can psychiatry be a science? The New Yorker, March/2010 issue,Gary Greenberg;“Manufacturing Depression” (Simon & Schuster)Irving Kirsch; “The Emperor’s New Drugs” (Basic)
|
نظرهای خوانندگان
-- چلال - الف ، Feb 26, 2010بالاخره یک متخصص پزشک هم نوشت که مشکل تو مردم دنیا نیست و ناراحتی بشر و حل آن ریشه اش در جای دیگری است.
مرسی از انتخاب هوشمندانه شما در انتشار اطلاعات مفید.
آیا این نویسنده به طور کامل داروهای ضد افسردگی را نفی می کند؟
-- بدون نام ، Feb 26, 2010با سلام
-- دانشجوی روانپزشکی ، Feb 26, 2010در طی 20 سال اخیر صدها تحقیق و مطالعه کلینیکالی در رابطه با مصرف بی رویه داروهای ضد افسردگی چاپ شده است ولی کو گوش شنوا...
کاری کرده اند که هرکس از مرز جهل سالگی گذشت باید به دارویی محتاج باشد. بالای پنجاه سال حداقل 5 دارو و از شصت سالگی به بعد دیگر به جای خدا باید گفت دارو کریم است.
-- فرح ، Feb 27, 2010هر دم از این باغ بری می رسد...
بشر مستاصل در این دنیای غم ساز چاره ای جز پناه بردن به انواع دراهای خیالی دارد؟ آنها که مصلا وضع بهتری دارند هم دنبال سراب هستند از سکس زیاد تا شهرت و قدرت.
بیچاره بشر و دویدنهای نافرجامش...
چاره ای جز انفلاب پایه ای و اساسی نمانده است.
اقای زمانی قصد شما از ترجمه این مقاله جیست؟ شما هم که دارید بر طبل غم می کوبید. آقای عزیز علم کجا و دایی جان ناپلیون بازی های نویسدگان از نوع اقای گرینبرگ کجا؟ می دانید به کمک این داروهای که از ان بد می گویید هرساله هزاران نفر اقدام به خودکشی نمی کنند؟ بماند از آنکه میلیونها نفر از زندگی با کیفیت تر بر خوردار کی شوند.
-- محبوبه- افسرده سابق ، Feb 27, 2010دانشجوی روانپزشکی محترم
-- محبوبه- افسرده سابق ، Feb 27, 2010حتما از وجود صدها برابر تحقیقی که در موثر بودن داروهای افسردگی نوشته شده نیز با خبر هستید؟ امیدوارم که باشید.
قابل توجه اونایی که با سر دارن از یه چاه تو یه چاه دیگه میرن و فکر میکنن همه چی درست میشه.
-- مجید ، Feb 27, 2010آقای زمانی دمت گرم. موضوع بسیار مهمی رو انتخاب کردی.
in masaleh ke 160 milion noskheh dar yek sal baray mardoom pichideh
-- niky ، Feb 27, 2010mi shavad kure dorosty nist. maghaleh be nazaram resid ke nemikhuhad naghsh durooha ra ketman konad. vali dare mige ke zyade ravi dare mishe
چرا برنامه رادیویی زمانه مقاله های ونداد زمانی را پخش نمی کند تا گروهی که فقط اهل شنیدن برنامه های رادیویی زمانه هستند از موضوعات متنوع و روزنامه نگاری خوش سلیقه ایشان استفاده کنند؟
-- ماندانا و علی ، Feb 27, 2010آقای مترجم عزیز:
-- م ، Mar 1, 2010روانشناس با روان پزشک تفاوت دارد. این روان پزشک است که می تواند دارو تجویز کند نه روان شناس. روانشناس با استفاده از تکنیکهای رواندرمانی سعی میکند ناراحتی روحی فرد را درمان کند.
در فرهنگ عامه اغلب این دو با هم اشتباه می شوند.لطفآ توجه بیشتری بکنید.