تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

میلان کوندرا، بار دیگر در معرض اتهام

ناصر غیاثی

سال گذشته، درست در چنین روزهایی نام میلان کوندرا بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاد و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها از او نام بردند؛ این بار نه به عنوان نویسنده و روشن‌فکر بل‌که به عنوان متهم به جاسوسی برای رژیم کمونیستی چکسلواکی سابق. هفته‌ی گذشته بار دیگر این اتهام مطرح شد، این بار با سندی که تأییدی بر سند پیشین است.

اتهام

سال گذشته «انستیتوی دولتی پژوهش‌های رژیم‌های توتالیتر در پراگ» که پرونده‌های موجود در وزارت اطلاعات چکسلواکی سابق را مورد بررسی قرار می‌دهد، سندی پیدا می‌کند و یکی از همکاران این اسنتیتو آن را در مجله‌ی پراگی «Respekt» انتشار می‌دهد.

این سند صورت‌جلسه‌ای از پلیس امنیتی چکسلواکی در سال ١٩٥٠ است یعنی زمانی که چکسلواکی در اشغال ارتش استالین بود. موضوع آن مرد بیست و دو ساله‌ای است به نام میروسلاو دووراچک که برای یکی از جنبش‌های ضدکمونیستی آن زمان کار می‌کرد. او به عنوان جاسوس از آلمان به پراگ رفته بود تا اطلاعاتی جمع‌آوری کرده و به خارج منتقل کند.

صورت‌جلسه که یک ورق کاغذ است و رنگ‌اش امروز زرد شده، چنین آغاز می‌شود: «امروز ساعت چهار بعد ازظهر، دانشجو میلان کوندار متولد اول آوریل ١٩٢٩به این دایره مراجعه نموده است.» از این جا پای میلان کوندرا به میان کشیده می‌شود. کوندرای بیست ساله و کمونیستی معتقد در یک خوابگاه دانشجویی زندگی می‌کرد.

وی ظاهراً از طریق دوستی باخبر می‌شود که این فرد تحت تعقیب، پیش یکی از آشنایان‌اش در همان خوابگاه مخفی شده است و گویا دقیقاً همین را به اطلاع پلیس مخفی می‌رساند. البته امضای کوندار پای صورت‌جلسه نیست و فقط امضای مأمور پلیس مخفی دیده می‌شود.


میلان کوندرا

بنابراین معلوم نیست این میلان کوندار همان میلان کوندرا بوده باشد. یکی از هم‌دوره‌ایی‌های آن زمان کوندار ادعا می‌کند، این نه کوندرا بل‌که دوست او بود که مخفیگاه جاسوس را لو داده است. به هر روی دووراچک همان شب دستگیر می‌شود.

انستیتوی پژوهشی که کار بررسی پرونده‌ها که کیلومترها طول دارد را پارسال شروع کرده است و اسامی جاسوس‌ها و همکاران آن زمان وزارت اطلاعات چکسلواکی را همراه با تاریخ تولد و اسم مستعارشان در اینترنت درج می‌کند، همان زمان اعلام کرده بود: «به روند آن‌چه اتفاق افتاده کم‌ترین شکی نداریم، اما نمی‌دانیم انگیزه‌ی آن زمان میلان کوندار چه بوده است.»

و سخن‌گوی انستیتو گفته بود: «احتمال خیلی زیادی وجود دارد که دووراچک براساس اطلاعات کوندار دستگیر شده باشد.» شایعاتی مبنی بر رقابت عشقی بین کوندرا و دووراچک وجود دارد که قابل اعتنا نیست.

دووراچک که بود؟

میروسلاو دووراچک در سال ١٩٤٧ در نیروی هوای چکسلواکی آغاز به آموختن خلبانی کرد که پس از کودتای کمونیست‌ها در سال ١٩٤٨ ناتمام ماند. پس از آن به بایرن آلمان گریخت. در آن‌جا پس از بازجویی توسط مأموران سیا، مأموریت یافت بار دیگر به چکسلواکی برگردد.


میروسلاو دووراچک

وی با لو رفتن محل سکونتش دستگیر و سپس محکوم به اعدام شد؛ پس از چندی مورد عفو قرار گرفت و به بیست و دو سال زندان محکوم شد که پس از گذارندن چهارده سال کار اجباری در معدن اورانیوم به سوئد مهاجرت کرد. وی اکنون هشتاد و یک سال دارد.

اظهارات کوندار

کوندار از چک فاصله گرفته و کتاب‌هایش را به فرانسه می‌نویسد و شخصاً مانع ترجمه‌ی آثارش به چکی می‌شود. خیلی کم به پراگ می‌رود که آن هم بی سروصدا انجام می‌گیرد. اصولاً با هیچ‌یک از رسانه‌های چکی مصاحبه نمی‌کند. این اتهام در چک سروصدای زیادی به پا کرده است.

کوندار آن زمان دانشجوی دانشکده‌ی هنرهای نمایشی پراگ و عضو حزب کمونیست چکسلواکی بود و در سال ١٩٥٠ به خاطر «اندیشه‌های دشمن‌شادکن و تمایلات فردگرایانه» از حزب اخراج شد. البته شش سال بعد دوباره به عضویت حزب درآمد و از سال ١٩٦٧ تا ١٩٦٨ یکی از مهم‌ترین زمینه‌سازان «بهار پراگ» بود که پس از سرکوب آن برای بار دوم، او را از حزب اخراج و ممنوع‌القلم کردند.


«بهار پراگ»

سرانجام دادگاه‌های نمایشی رژیم کمونیستی چکسلواکی باعث شد که کوندرا از کمونیسم دست بکشد. در ١٩٧٥ به پاریس مهاجرت می‌کند و تبدیل به یکی از منتقدین سرسخت نظام کمونیستی می‌شود.

سال گذشته کوندار چنین اتهامی را رد کرده و گفته بود: «من کسی را لو نداده‌ام. این سوءقصد به یک نویسنده است و نمی‌تواند اتفاقی باشد که درست در روزهای نمایشگاه کتاب فرانکفورت چنین چیزی عنوان می‌شود.» کوندار گفته بود: «نمی‌دانم آیا کسی خودش را پشت اسم من مخفی کرده است یا نه.»

مدافعین کوندرا

پس از انتشار این سند، هنرمندان معروف چکی و بسیاری از نویسنده‌های خارجی جانب کوندار را گرفتند. چندین برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات مثل مارکز، پاموک، گوردیمر و چند نویسنده‌ی دیگر با معروفیت جهانی چون فیلیپ راث، سلمان رشدی، کارلوس فوئنتس و جین دانیل نیز در یک اعلامیه‌ی همبستگی با کوندرا «از اقدامات افتراآمیز علیه کوندرا» حرف زدند.

واسلاول هاول، نویسنده و رییس جمهور پیشین چک نیز از همکار نویسنده‌اش دفاع کرد و گفت: «حتا اگر میلان کوندرا به پلیس خبر داده باشد که جاسوسی در فلان جا پنهان شده است – کاری که به نظر من کوندار انجام نداده – باز باید زمان وقوع حادثه را مد نظر قرار داد.»

پس از افشای سند مذکور طوفانی از انتقادات علیه افشاکنندگان به راه افتاد. می‌گفتند، این شیوه‌ی افشا اخلاقی نیست. مثلاً این درست نبوده برای کوندار فاکسی به پاریس بفرستند که حاوی سؤالاتی در این مورد بوده؛ باید رودررو از او می‌پرسیدند.

برخی دیگر از مدافیعن کوندار بر این عقیده‌اند که نمی‌توان به مدارک سازمان اطلاعاتِ اعتماد کرد. اما این منتقدین نادیده می‌گیرند که سند حاوی اظهارات میلان کوندرا، یک دانشجویی با عقاید پرشور کمونیستی است.

دیگر مدافعین کوندار می‌گویند، این سند می‌توانسته در سال‌های بعد مورد دستکاری واقع شده باشد. پتر کورا، تاریخ‌دان، اما اعتقاد دارد «عملاً غیرممکن است که صورت جلسه‌ی پلیس در ماه مارس سال ١٩٥٠ (در مورد لودادن دووراسک توسط کوندرا) بعداً دستکاری شده باشد. اما از طرف دیگر جرم کوندرا به روشنی ثابت نشده است.»

سند تازه

از آن زمان دیگر خبری از این ماجرا نبود تا این که پنج‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته روزنامه‌ی محافظه‌کار «Lidove noviny» پراگی سند تازه‌ای منتشر کرد که به اتهام قوت می‌بخشد. این روزنامه به سخنان جانشین وزیر امنیت ملی یاوسلاو یرمان در سال ١٩٥٢ استناد می‌کند.

یرمان می‌گوید: «با عنایت به همکاری شهروندان‌ ما موفق می‌شویم نقشه‌های دشمنان‌مان را برملا کنیم.» و به عنوان مثال به دستگیری جاسوس ضدکمونیستی به نام میروسلاو دووراچک اشاره می‌کند و صورت‌جلسه‌ای از پلیس امنیتی را شاهد می‌آورد که دانشجویی به نام کوندار محل سکونت جاسوس را لو داده است.

همسر دووراچک نمی‌خواهد ببخشد

دووراچک که به تازگی سکته کرده است، قادر به اظهار نظر در این مورد نیست اما چند روز پیش همسر او در گفت‌وگو با روزنامه‌ی «Lidove noviny» گفته است: «نه من و نه همسرم تعجب نمی‌کنیم که کوندار با توجه به شور آتشین‌اش برای استالینیسم پایش در میان بوده باشد. ما هرگز شک نداشتیم که کار، کار کوندرا است. نه می‌توانیم این کار را فراموش کنیم و نه ببخشیم.»

آیا کوندار سکوت‌اش را خواهد شکست؟

کوندار امسال سکوت کرده است. یکی از مفسرین روزنامه‌ی یادشده در بالا می‌نویسد: «متأسفم که در طول یک سالی که از طرح اتهام به میلان کوندرا می‌گذرد، هیچ بحثی در مورد حد و اندازه‌ی دخالت نخبگان چکی در دوران استالینیسم در چکسلواکی صورت نگرفته است.

گونتر گراس به زمان زیادی نیاز داشت تا در مورد همکاری‌اش با فاشیست‌ها حرف بزند. کوندار با شکستن سکوت‌اش به خودش و جامعه‌ی چک لطف بزرگی خواهد کرد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

کوندار و کوندرا؟

-- بدون نام ، Oct 30, 2009

برای من که اهمیتی ندارد، آثار کوندرا برای من بی نظیرند و او هر کاری کرده باشد نویسنده بزرگی است و آثارش در پیشبرد تمدن بشری موثر بوده و هست. به نظر من اگر ایشان اعتراف کند باز حتی ارزشش بالاتر می رود چون نشان داده می شود از کجا می توان به کجا رسید.

-- ممدآقا ، Oct 30, 2009

نمی دونم چرا این قدر به حاشیه ها همیشه اهمیت داده می شه ،حتی اگه هم این کار و کرده خو که چی؟ 20 سالش بوده و اساسا" او هم یک انسانه ....از علاقه و احترامم ذره ای به ایشون کم نمی شه......

-- سنا ، Oct 30, 2009

صرفنظر از این که این موضوع حقیقت دارد یا خیر، کوندرا نویسنده ای است که تلاش فراوانی در نشان دادن زوایای تاریک کمونیسم به دنیا کرده است. در عین حال روشنگری در این مورد نیز از سوی او ضروری است چون نویسنده ای چون او نمی تواند خود عامل کتمان حقیفت باشد.

-- کورش صفی نیا ، Nov 1, 2009

میگن یکی رو لو داد
طرف به اعدام محکوم شد این حاشیه است؟
قسه گفتنش مهمه؟

-- Dehatzad ، Nov 1, 2009

آدم تغییر می کند... لیبرالیسم اگر به این ایده معتقد نباش سرنوشتی چون استالینیسم و نازیسم به سراغش می آید. نظام دموکرات باید به تجربه های گذشته هایش وفادار باشد و آن ها را پیش رویش داشته باشد؛ نه این که همچون شیوه ی دادگاه ها و بازجویی های رژیم های توتالتر در پی جرم یابی در گذشته ی شهروندان برآید. دموکراسی باید تفاوت آشکارش را با دیکتاتوری در این موارد نیز پی بگیرد...

-- رضا ، Nov 1, 2009

تقریبن در تمام متن به جای کوندرا نوشته شده کوندار. خواهش می کنم که تصحیح شود.

-- مسعود ، Nov 1, 2009

اسم این بابا تا آنجا که ما می‌دانیم «کوندرا» است. اما در این مقاله خیلی جاها اسمش «کوندار» نوشته شده و کوندار یعنی «کون دار» در فارسی زیاد اسم مناسبی نیست. بعلاوه همه ما یکی از آن را داریم. تازه اگر می‌خواهید بگویید یارو شجاع بوده باید می‌گفتید دل‌دار یعنی دل داره، نه کوندار یعنی کون داره. این سازمان سی آی ای که به شما پول میده اراجیف بنویسید یکی را نداره که متن‌های شما رو بخونه تا این گاف‌های بی‌مانند رو ندید!

-- بدون نام ، Nov 1, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)