خانه > جمعه > Jul 2009 | |
Jul 2009«لالایی با شیپور» گزینگویه یا گزینش؟ناصر غیاثی: از آنجایی که کتاب شامل دستچینهای دیانوش و بر اساس سلیقهی او از گفتههای شاملو است، خواننده، پس از به پایان بردن مطالعهی کتاب، میداند تصویری که از شاملو در ذهن او نشسته، حاصل انتخابهای گردآورنده است و نه تمام احمد شاملو. بی تردید میتوان کتاب دیگری با همین عنوان اما با محتوایی دیگر و پس چهرهای دیگر از شاملو فراهم آورد. چهرهی شاملوی «لالایی با شیپور» اما چهرهای است بیشتر عدالتخواه و معترض. و اگر کمی حساس باشیم حتا، به مثل وقتی از منابع کره زمین برای تغذیه مردم جهان میگوید، چهرهی آدمی است که گاه نامستدل حرف میزند. موسیقیدانان مهاجر پری اپرای کارمنمحمود خوشنام: سازمان اپرای تهران که از سال ۱۳۴۶ در دل تالار رودکی بهوجود آمد، سبب شد که شاگردان فارغالتحصیل رشتهی آواز در هنرستان موسیقی تهران و نیز آنهایی که در خارج از ایران در این رشته تحصیل کرده بودند، در وطن خود عرصهای برای کار و فعالیت پیدا کنند. ازجمله خوانندگانی که در خارج از کشور به استخدام اپراخانهها درآمده بودند، یکی هم «پری ثمر» بود که به زودی در اپرای فرانکفورت شهرت بسیار برای خود فراهم آورد. او طی قراردادهایی هرساله به ایران میآمد تا در برنامهای از سازمان اپرای تهران نیز شرکت کند. پوپولیسم چیست؟ناصر غیاثی: پوپولیسم از کلمهی «populus» لاتینی به معنای «خلق، مردم» گرفته شده است. اغلب فرهنگ واژههای فارسی، پوپولیسم را «مردم باوری» معنی کردهاند که در نگاه نخست به نظر میرسد حاوی معنایی مثبت، مثل مردمسالاری (مترادف فارسی دمکراسی) باشد. پوپولیست نوعی از سیاستورزی است که با توسل به نارضایتیها، حقطلبیها، ترسها و مشکلات جاری جامعه، مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خویش آلت دست قرار میدهد. این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حلهای طولانی و منطقی برای حل مسایل موجود عرضه کند، مدعی ارایهی راه حلهای ساده و سریع است. موسیقیدانان مهاجر ـ برنامه هفتم از دورهگردی تا رهبری ارکسترهای معتبر اروپاییمحمود خوشنام: علی رهبری که آلکساندر اسم کوچک اروپایی اوست، در سال ۱۳۲۷ در خانوادهای فقیر در جنوب شهر تهران بهدنیا آمد و نواختن ویلون و آکوردئون را در پنج سالگی از یک مطرب دورهگرد به نام نوری فرا گرفت. او تاکنون بیش از صد و بیست ارکستر بینالمللی را در جاهای مختلف دنیا و در اجرای آثار آهنگسازان مختلف رهبری کرده و شمار صفحات دیسکهایی که از اجراهای او به بازار آمده است از رقم ۱۵۰ درمیگذرد. گفتنی است که رهبری در سال ۱۹۹۷ کوشید با گردهمآوردن نوازندگان ایرانی پراکنده در اروپا یک ارکستر فیلارمونیک ایرانی بهوجود آورد. گزارشی کوتاه از حال و هوای ایرانیان خارج از کشور مهربان، مثل روزهای انقلاب ۵۷ناصر غیاثی: سالهای زیادی بود که در شهری مثل برلین که به روایتی هفت هزار ایرانی در آن زندگی میکند، به زحمت میشد بیست ـ سی نفر برای یک شب شعر یا داستانخوانی و یا نمایش جمع کرد. اما نخسین جرقههای همدلی را روز رأیگیری میدیدی: صفهای طولانی، چهرههای شاداب و لبخند به لب و امیدوار. امروز همه دسته دسته در تظاهرات شرکت میکنند، از صد و هشتاد کشور جهان تومار امضا میکنند، دور هم در میدان مرکزی شهر محل زندگیشان جمع میشوند و شمع روشن میکنند، آکسیون پشت آکسیون میگذارند، همه با هم مهرباناند و یک دل، مثل روزهای انقلاب ۵۷. موسیقیدانان مهاجر ـ برنامه ششم لوریس چکناواریان، موسیقیدان چند جانبهمحمود خوشنام: لوریس چکناواریان در تهران در یک خانواده مهاجر ارمنی به دنیا آمده و تحصیلات عالی خود را در اتریش و ایالات متحده آمریکا گذرانده است. او پس از دریافت دیپلم از آکادمی موسیقی وین به ایران بازگشته و به کار آهنگسازی و رهبری ارکستر پرداخته و سرانجام یکی دوسال قبل از برپایی انقلاب اسلامی رهسپار آمریکا شده و در دانشگاه میشیگان به ادامهی تحصیل و مطالعه پرداخته است. لوریس در دورهی اقامت در ایران، موسیقیدان چند جانبه به شمار میرفت. برای فیلم و نمایش و اپرا و باله موسیقی مینوشت و غالباً خود آنها را در اجرا رهبری میکرد. ناآرامی در ایران، همین بود؟دیسایت، ترجمهی ناصر غیاثی: سی سال برای نظامی دین سالار که در واقع در جهان مدرن نمیبایست وجود میداشت، عمری طولانی است. اما جمهوری اسلامی وجود دارد، هنوز هم. هر قدر هم اعتراضات هفتههای گذشته بزرگ بودند، انقلاب ۱۹۷۹ به لرزه در آمده، اما سقوط نکرده است. این انقلاب شبیه ساختمانی است که تا حد معینی ضدزلزله است. راز این ساختمان در این است که میتواند گاهگداری از لرزهها جدا شود و آنها را تا حد معینی قورت بدهد. برای این کار نیاز به درها، پلهها و زیرزمینهای پنهان شدهی بسیاری دارد. حالا باید نگاهها را دقیقاً متوجهی همین زیرزمینها کرد، چرا که اعتراضات خیابانی زیر باتومهای رژیم فعلاً ساکت شده است. انقلاب ایران، تازه آغاز شده استدیولت، ترجمهی ناصر غیاثی: رژیم ایران مردم را در خیابانها به باتوم بست. اما بسیاری از تظاهرکنندگان ترس چندانی ندارند. شب به شب شعارهایشان از پشت بام خانهها در تهران و اصفهان و شهرهای بزرگ دیگر طنینانداز است. شعارشان «الله اکبر» است و «مرگ بر دیکتاتور»، همان فریادهایی که طرفداران خمینی در اواخر دههی هفتاد میلادی با آن رژیم شاه را ساقط کردند. در ایران، مقاومت علیه تقلبات گسترده و آشکار انتخاباتی وارد مرحلهی جدیدی شده است. رژیم با توسل به سرکوب خشن، قتل و بازداشتهای دسته جمعی اعتراضات را خشکانیده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|