Apr 2009


همراه با خرگوش

ناصر غیاثی: «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» اثر شگرف لوییس کارول بی‌تردید مهم‌ترین، تأثیرگذارترین و پرارج‌ترین کتاب داستان کودکانی است که پس از گذشت بیش از ۱۵۰ سال از انتشارش هم‌چنان نه تنها کودکان را شیفته‌ی خود می‌کند، بلکه خواندنش بزرگ‌سالان را نیز به وجد و شگفتی می‌آورد. اهل فن این کتاب را که با توسل به بازی با کلمات، منطق و خیال نوشته شده، در زمره‌ی ادبیات ژاژنویسی می‌دانند. می‌گویند جمیز جویس و سورئالیست‌هایی چون آندره برتون تحت تأثیر این کتاب بوده‌اند.



از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیست و هشتم
در جست‌و‌جوی آن ترانه‌ی نو

محمود خوشنام‌: پیدایش گرایش‌های دوگانه به سوی موسیقی پاپ از یک سو و موسیقی عامیانه‌ی شهری از سوی دیگر، کاربرد موسیقی مطلق سنتی را تضعیف کرد. حتا خوانندگانی چون حمیرا و یا اکبر گلپایگانی نیز که در آغاز سنتی مطلق به شمار می‌آمدند با احتیاط پای را یکی دو گامی از قلعه‌ی سنت بیرون گذاشتند تا مخاطبان خسته از یک نواختی را برای خود نگه دارند. محمدرضا شجریان و شهرام ناظری سنتی‌خوان‌های معروف نیز به ناگزیر به جست‌وجوی راه‌هایی برای ایجاد تنوع در برنامه‌های خود برآمدند.



نگاهی به مجموعه داستان «مردی که گورش گم شد» از حافظ خیاوی
بازی با اصطلاح «گم کردن گور»

ناصر غیاثی: مجموعه داستانِ «مردی که گورش گم شد» از حافظ خیاوی در زمستان ۱۳۸۶ منتشر شد و در تابستان ۱۳۸۷ به چاپ چهارم رسید. این کتاب برنده‌ی تندیس یهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۶ از دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی روزی روزگاری بود. کتاب از مجموعه‌ای از هفت داستان‌ ظاهرا به هم پیوسته تشکیل شده است. تمام داستان‌ها از زبان اول شخص مفرد روایت می‌شود، تو گویی مردی نشسته باشد و خاطرات دوران کودکی‌اش را برای یکی تعریف کرده باشد.



از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیست و هفتم
هایده و مهستی، صدای رسای دو خواهر

محمود خوشنام: از بعضی از ترانه‌خوان‌های سنتی می‌گفتیم که میان اصالت و اختلاط در رفت و برگشت بودند و با ترانه‌های خود پیوندی میان موسیقی سنتی و موسیقی کوچه و بازار می‌زدند. در نخستین سال‌های دهه‌ی ۵۰ دو خواهر خواننده ‌به نام‌های «مهستی» و «هایده» یکی پس از دیگری به جمع این‌گونه خوانندگان پیوستند. اگر چه کار را با آهنگ‌سازان برجسته‌ی سنتی آغاز کرده بودند و حتا در برنامه‌ی گل‌ها می‌خواندند، به زودی زیر تاثیر خواست انبوه مردم به شیوه‌های عامیانه‌ی کاباره‌ای روی آوردند.



«فوکو هم‌چنان حقیقت را خواهد گفت»

فرانکفورتا آلگمینه، ترجمه‌ی ناصر غیاثی: فوکو سه روز پیش از مرگ، در یک مراسم خاک‌سپاری شرکت کرد. گویا بعد از مراسم گفته بود: «اگر این‌طور برگزار شود، خوب است»‌. دانیل دفرت از «آخرین تمرین» حرف می‌زند. همان موقع فرانسواز اوالد وصیت‌نامه را به عنوان تفسیر واقعیت فهمید. فوکو از شکست اعتقادات ایدئولوژیک و امیدهای انقلابی درس گرفت. ‌دستورات اخلاقی آن‌ها با حمایت روشنفکران از سیاست‌مدار کامبوجی، پل پوت و ستایش فوکو از انقلاب خمینی به نقطه‌ی اوج و عطف خود رسید. اوالد «فوکویی مسالمت‌جو» را در آخرین درس‌گفتارهایش شناسایی می‌کند.



از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیست و پنجم
از تصنیف تا ترانه

محمود خوشنام: در برابر شاخه‏ی فاخر سنتی در ترانه‏سازی ایران که در برنامه‏ی پیشین از آن یاد کردیم، در سال‏های چهل، شاخه‏ی دیگری در حوزه‏ی موسیقی سنتی پدید آمد که گرایش به استفاده از عناصر موسیقی عامیانه‏ی شهری، یعنی از موسیقی کوچه و بازاری داشت. آهنگ‏سازان این شیوه، چندان به اصالت مایه‏ها توجه نداشتند. حتا گاه ملودی‏ها و ریتم‏های موسیقی کشورهای مجاور را در کارهای خود جای می‏دادند.



همه‌ی فرزندان توماس مان

ناصر غیاثی :فرزندان پدران صاحب نام زیر سایه‌ی پدر دیده نمی‌شوند. شاید علت این دیده نشدن به‌تر بودن پدر در رشته‌ی تخصصی‌ای باشد که پدر و فرزندان در آن با هم رقابت می‌کنند. به نظر می‌رسد در مورد فرزندان توماس مان هم این قاعده وجود دارد. کلاوس مان ِ نویسنده همه‌ی عمر زیر سایه‌ی پدر ماند؛ او نتوانست از پدر سبقت بگیرد. اریکا در مهاجرت و تا پایان عمر عهده‌دار آثار پدرش شد. آثار گولو تا زمان مرگ پدر در ارتباط با توماس مان و آثارش بود. آخرین پروژه‌ای که میشاییل بر روی آن کار می‌کرد تصحیح دفترچه‌های خاطرات پدر بود. گولو تنها فرزند مان بود که توانست بعد از مرگ پدر به موضوعاتی مستقل از توماس مان بپردازد و در این زمینه موفق هم باشد. اریکا توانست جذبه‌ی پدر را پشت سر بگذارد و در مقابل او بایستد.



از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیست و چهارم
«رسوای زمانه»، ترانه‌‌ای نوآورانه و سنتی

محمود خوشنام: تصنیف‌سازی نوآورانه در حوزه سنتی در دهه ۴۰ در دو شاخه تداوم پیدا کرد‌. نخست شاخه‌ای که آن را شاخه‌ی فاخر سنتی می‌نامیم. یعنی آن نوع از ترانه‌ها که در پیوند با موسیقی سنتی و نیز با زبان کتابی باقی‌مانده‌اند ولی در نحوه‌ی بیان تغییراتی پدید آورده‌اند. تازگی و طراوت خوانندگان برجسته‌ی این شاخه به موسیقی سنتی نیرویی داد که توانست در جامعه برابر رقیب تازه نفسی چون موسیقی پاپ مقاومت کند. «رسوای زمانه» آفریده‌ی همایون خرم نمونه خوب و دقیقی از نوع ترانه‌های فاخر و نوآورانه و در عین حال فراگیر سنتی است.