تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

از کافکا تا هدایت و صادقی

ناصر غیاثی

«بیگانگی در آثار کافکا و تاثیر کافکا بر ادبیات مدرن ایران» کتابی است از محمود فلکی، شاعر و نویسنده‌ی مقیم هامبورگ در ۱۶۴ صفحه که نشر ثالث در سال ۱۳۸۷ در ۲۲۰۰ نسخه و به قیمت ۳۲۰۰ تومان انتشار داده است. نوشته‌ی زیر می‌کوشد به بررسی این کتاب بنشیند.

در معرفی کتاب

فلکی در «توضیحی درباره این کتاب» می‌نویسد: «متن حاضر برگردان ِ پارسی ِ پایان‌نامه دانشگاهی‌ام در رشته زبان و ادبیات آلمانی و ایرانشناسی در دانشگاه هامبورگ است.»

و در ادامه می‌آورد که در برگردان کتاب به فارسی آن را جرح و تعدیل کرده و «بخش مربوط به چگونگی رشد ادبیات مدرن فارسی و شرایط اجتماعی – سیاسی زمان هدایت نیامده است.»

کتاب از دو بخش تشکیل شده: بیگانگی در آثار کافکا (نزدیک به ۹۰ صفحه) و «تاثیر کافکا بر ادبیات مدرن فارسی» (نزدیک به ۳۰ صفحه). در واقع نزدیک به ۲۰ صفحه‌ی بخش دوم کتاب در اثبات عدم تاثیر کافکا بر «بوف کور» هدایت و هفت صفحه در اثباتِ ‌تاثیر کافکا بر- بطور عمده - «ملکوتِ»‌ بهرام صادقی است. بنابراین برخلاف آن چه که عنوان کتاب و عنوان این فصل وعده می‌دهد، فلکی «بوف کور» و «ملکوت» را به عنوان نمایندگان ادبیات مدرن فارسی برمی‌گزیند و اصلا «به تاثیر کافکا در ادبیات مدرن فارسی» نمی‌پردازد.


تصویر روی جلد کتاب

کافکا

چنان که آمد بیشترین حجم کتاب به کافکا اختصاص دارد که حرف‌هایی بکر درباره‌ی کافکا در زبان فارسی است: فلکی اطلاعات دست اولی از اوضاع سیاسی - اجتماعی دورانی که کافکا در آن به دنیا آمده و رشد کرده، در اختیار خواننده‌ی فارسی زبان می‌گذارد که برای نزدیک شدن به کافکا و نه لزوماً درک او و جهان داستان‌هایش، بسیار ضروری و مفید است.

فلکی با نگاه به زندگی ِ کافکا از یک سو و بازتاب آن در آثار کافکا از سوی دیگر می‌کوشد نظریه‌اش در مورد «بیگانگی» در آثار کافکا را به اثبات برساند.

بررسی نقش خانواده، شغل و تعلق به اقلیت یهودی آلمانی زبان در چک در پروسه‌ی خلاقیت کافکا، نسبت به دیگر بخش‌های کتاب، پرمحتوا، خواندنی و برای خواننده‌ی فارسی‌ زبان چه بسا نو است. به همین ترتیب است تفسیر دو داستان ِ «گراکوس» یا به قول فلکی «گراخوس» و «مسخ» از دیدگاهی ویژه که باز برای خواننده‌ی فارسی زبان بسیار کارآمد است. فلکی با تفسیر این دو داستان و با توجه به زندگی کافکا نشان می‌دهد چگونه «... تردید، ناامیدی و تنهایی ... به بیگانگی [کافکا] منجر می‌شود.» و نیز «بیگانگی به عنوان موضوعی ابدی و همگانی بشریت، بیش‌ترین وزنه را در آثار کافکا دارد.»

هدایت و کافکا

فلکی با بررسی بسیار فشرده‌ی اوضاع سیاسی اجتماعی دوران هدایت و سنجیدن ِ آن با دوران کافکا و با توسل - بطور عمده - به «بوف کور» نتیجه می‌گیرد «ما با هیچ‌گونه نشانه‌ دقیقی که تاثیر هدایت از کافکا را اثبات کند، مواجه نیستیم.» گرچه در طول نوشته از «شخصیت‌های هدایت» می‌گوید و نه از شخصیت‌های بوف کور.


بهرام صادقی و کافکا

نویسنده باز بطور بسیار بسیار فشرده با این دو استدلال یک) آغاز غافلگیرکننده در داستان‌های کافکا و صادقی و دو) سرگردانی ِ شخصیت‌های داستانی دو نویسنده، می‌خواهد ثابت کند «صادقی ... متاثر از کافکا است.» اما مگر بین هدایت و صادقی یا به عبارتی دیگر از زمان انتشار «بوف کور» تا زمان انتشار «ملکوت» یا «سنگر و قمقه‌های خالی» چند سال فاصله است که ادعا کنیم جامعه‌ی ایران از چنگ سنت‌ها رها و - حتا در سطح - وارد مدرنیته شده و بر این اساس نتیجه بگیریم صادقی تحت تاثیر کافکا بوده و هدایت نمی‌توانسته تحت تاثر کافکا بوده باشد؟

جامعه‌ی ایران مگر در این فاصله چه تحولات عظیمی از سر گذرانده بود؟ از سوی دیگر شباهت در آغاز غافلگیر کننده‌ی داستان را نمی‌توان جزو نشانه‌های تاثیر گرفتن یک نویسنده از نویسنده‌ی دیگر دانست، این شباهت در تکنیک یا فن روایت است که می‌توان میان بسیاری از نویسندگان دوره‌های مختلف جهان یافت.

از همه‌ی این‌ها گذشته آثار کافکا، به‌ویژه آن‌هایی که فلکی برای اثبات ِ تاثیرگرفتن صادقی از کافکا نمونه می‌آورد در زمان صادقی هنوز ترجمه نشده بود، مگر این که بگوییم صادقی آن را به انگلیسی خوانده است. اما چنین سندی موجود نیست.

پیوست‌ها

کتاب دارای دو پیوست نیز هست: «"بوف کور" نماد سرگشتگیِ روشنفکرِ ایرانی» و «زبان مسخ و دشواری ترجمه». پیوست اول تکرار همان نکاتی است که پیش از این بخش در کتاب آمده بود و دومی بررسی دقیقی است در ترجمه‌ی «مسخ» و برای درک هرچه بیشتر این داستان قابل تامل.

بی‌دقتی در گزینش واژه‌ها و زبان کتاب

فلکی با همه‌ی کوششی که بکار می‌برد، دچار بی‌دقتی‌های شگفت‌انگیزی می‌شود. از آن جمله: «مصاحبه [کافکا] با یانوش». این کتاب «گفت و گوهای» گوستاو یانوش با کافکا است و نه مصاحبه. «جوزف کا» غلط و «یوزف کا» درست است، عنوان «حکم» برای داستان معروف کافکا غلط و «داوری» چنان که خود فلکی هم جای جای آورده، درست است. freies Selbst)) گاهی به «خود رهایش» ترجمه می‌شود و گاهی «خود ِ رها»، گاهی «سکولار» آمده گاهی «گیتیانه».

فلکی می‌کوشد کتاب‌اش را با زبان «پارسی» بنویسد، اما جای جای کتاب یادش می‌رود و فارسی می‌نویسد یا از واژگانی سود می‌جوید که یا خود پیش از آن برابرنهاد ِ تازه‌ی فارسی آن را بکار برده یا همان واژه‌های قدیمی و معمولی در زبان فارسی هستند.


صادق هدایت

نمونه: «همرسانشی» به جای «ارتباط» (Kommunikation)، «نقشمایه» به جای «درونمایه» یا «موتیف»، گرچه خود او از واژه‌ی «درونمایه» هم استفاده می‌کند. اما از بکار بردن «فانتزی» به جای «خیال» یا «سیستم» به جای «نظام»، «بوروکراسی» به «جای دیوان‌سالاری» ابایی ندارد. و این همه یک‌دستی زبان ِ کتاب را خدشه‌دار می‌کند.

اشتباهات بزرگ و کوچک

اشتباه بزرگ فلکی در این کتاب گزارش نادرستی از چگونه نوشته شدن داستان «حکم» است. فلکی می‌نویسد: کافکا «... داستان کوتاه "داوری" یا حکم را در یک شب، هنگام سفر با قطار، می‌نویسد.» گذشته از این که بین معنای دو واژه‌ی "حکم" و "داوری" تفاوت زیادی است و نمی‌توان آن دو را مترادف گرفت، واژه‌ی آلمانی Zug تنها به معنی قطار نیست، بلکه در این جا به معنی «در یک نفس» یا «در یک نشست» است. این اشتباه از آن‌جا ناشی می‌شود که کافکا در یادداشت روزانه‌اش در ۲۳ سپتامبر ۱۹۱۲ می‌نویسد:

«داستان "داوری" را در شب ۲۲ به ۲۳ از ساعت ده شب تا شش صبح در یک نفس [in einem Zug] نوشته‌ام.»

علاوه بر این فلکی می‌نویسد: کافکا «‌چهارده روز پس از آشنایی با فلیچه [فلیسه] داستان کوتاه داوری یا حکم را می‌نویسد.»

در حالی که اسناد نشان می‌دهد کافکا همان‌طور که فلکی به درستی می‌نویسد، در سیزدهم اوت ۱۹۱۲ با فلیسه باوئر آشنا شده و با استناد به یادداشت‌های روزانه‌اش «داوری» را در ۲۲ تا ۲۳ سپتامبر ۱۹۱۲ نوشته است. این فاصله نه چهارده روز بلکه بیشتر از یک ماه است. نمونه‌ی دیگر و کوچک‌تر از چنین اشتباهاتی اشاره به انتخاب آگاهانه‌ی اسامی داستان «حکم» توسط کافکا است.

گرچه فلکی این کتاب را شتابزده نوشته یا ترجمه کرده و پرداخت بیشتر از آن کتابی به مراتب خواندنی‌تر می‌ساخت، اما در مجموع با خواندنِ کتاب نکات تازه‌ای از زندگی، روزگار و آثار کافکا در اختیار خواننده قرار می‌گیرد و نکات قابل تاملی طرح می‌شود که می‌تواند باب بحث‌های تازه‌ای را بگشاید.

Share/Save/Bookmark

سایت محمود فلکی

نظرهای خوانندگان

بررسی نسبتا دقیق و منصفانه ای بود از این کتاب. کتاب کوششی است در سمت و سوی کاری تحقیقاتی. با آقای غیاثی موافقم که گفته است: فلکی این کتاب را شتابزده نوشته یا ترجمه کرده . که البته بیشتر به نظر می آید که فلکی ترجمه هایی را به نام خودش آورده است.

-- ش.ر ، Feb 7, 2009

Naghdi monsefaneh wa besiar Soodmand ba sepas az newisandeh

-- بدون نام ، Feb 7, 2009

ناصر غیاثی عزیز، از اینکه به کتاب من پرداخته اید از لطف شماسپاسگزارم. همان گونه که دو نفر دیگر هم نوشته اند بررسی خوب و منصفانه ای است. خسته نباشید. منتها اجازه بدهید یکی دو نکته را برای رفع شبه ی احتمالی در اینجا بیاورم: 1. خانم یا آقای ش.ر، با استناد به مطلب شما، نوشته است (احتمالا منظور شما را درست متوجه نشده): "بیشتر به نظر می آید که فلکی ترجمه هایی را به نام خودش آورده است". اگر کسی کتاب را خوانده باشد، من در همان آغاز کتاب توضیح داده ام که این کتاب را من به آلمانی نوشته ام که در آلمان توسط انتشارات گرین (Grin Verlag, München 2005) منتشر شده است. و من خودم کتابم را به فارسی ترجمه کرده ام. 2. نوشنه اید که من "دچار بی دقتی های شگفت انگیزی" یا "اشتباهات بزرگی" شده ام. من نمی گویم که از اشتباه بری هستم. در کارهای من گاهی کاستی ها یا اشتباهاتی روی می دهد که می کوشم آنها را برطرف کنم؛ اما مواردی را که شما برشمرده اید گاهی چندان اشتباه نیست. در مورد in einem Zug با توجه به معناهای متفاوت آن، اشتباه از من بوده که معنای اصلی آن را در نظر نگرفته ام. از یادآوری شما ممنونم. ولی مواردی مانند نوشتن "مصاحبه" به جای "گفت و گو" و... چندان دقیق نیست. ما در فارسی در بسیاری موارد مصاحبه را مترادف گفت و گو قرار می دهیم؛ به ویژه اینکه یانوش در این گفت و گو بیشتر پرسنده یا به نوعی مصاحبه گر است. 3. برخلاف نوشته ی شما ترجمه ی "حکم" برای واژه ی Urteil "غلط" نیست؛ اگرچه من، همان گونه که در کتاب هم نوشته ام، برگردان "داوری" را ترجیح می دهم. در هر حال "حکم" "غلط" نیست، چون از یک سو واژه ی Urteil افزون بر داوری معنای حکم را هم می دهد؛ به ویژه اینکه درونمایه ی این داستان جدلِ بین پدر و پسر است، و پسر (گئورگ) حرف یا دستورِ پدر را ‏که می‌گوید "ترا محکوم به مرگ می‌کنم" می‌پذیرد و خود را ازروی پل به زیر می‌اندازد. در واقع پدر حکم مرگ پسر را صادر می کند. 4. در مواردی مانند "خودِ رها" (یا رهایش) اگر به بافت و معنای جمله هایی که این واژه ها آمده دقت کنید متوجه می شوید که گاهی ضمیر ش لازم است و گاهی نه. و ....
4. اما در تمام نوشته ی شما تنها یک واژه مرا ناراحت کرده است. اینکه من کتاب را "شتابزده" نوشته ام. فکر می کنم که کمی بی انصافی باشد. دوست عزیز خودتان از سر لطف نوشته اید که این کتاب یا دست کم بخشهایی از کتاب "حرف‌هایی بکر درباره‌ی کافکا" است و اینکه "فلکی اطلاعات دست اولی از اوضاع سیاسی - اجتماعی دورانی که کافکا در آن به دنیا آمده و رشد کرده، در اختیار خواننده‌ی فارسی زبان می‌گذارد که برای نزدیک شدن به کافکا و نه لزوماً درک او و جهان داستان‌هایش، بسیار ضروری و مفید است. بررسی نقش خانواده، شغل و تعلق به اقلیت یهودی آلمانی زبان در چک در پروسه‌ی خلاقیت کافکا، نسبت به دیگر بخش‌های کتاب، پرمحتوا، خواندنی و برای خواننده‌ی فارسی‌ زبان چه بسا نو است. به همین ترتیب است تفسیر دو داستان ِ «گراکوس» یا به قول فلکی «گراخوس» و «مسخ» از دیدگاهی ویژه که باز برای خواننده‌ی فارسی زبان بسیار کارآمد است."
اگر این کتاب واقعا "شتابزده" نوشته شده بود، شما به چنین نتیجه ای می رسیدید؟ آیا به جای اینکه شتابزده واژه ی "شتابزده" را به کار ببرید و بهانه ای هم دست برخی از "دوستان" ناشناس بدهید، بهتر نبود که دست کم بخش هایی از آن را شتابزده بدانید نه کل کتاب را؟
زنده باشید!
محمود فلکی
هامبورگ- هفتم فوریه 2009

-- بدون نام ، Feb 7, 2009

روز شنبه دوستی خبر داد که کامنتی با این جمله "... به نظر می آید که فلکی ترجمه هایی را به نام خودش آورده است" پای نقد آقای ناصر غیاثی دیده که ش.ر آن را امضا کرده. پرسید، این ش.ر. تو هستی؟ گفتم، با شناختی که از فرهنگ "ایرونی جماعت" با " ادب جواتی"یشان دارم، از گذاشتن کامنت پای نوشته‌ی دوستان اجتناب می‌کنم تا کسی بداخلاقی‌ها و عقده‌ها‌یش را پشت اسمم پنهان نکند. پس اگر حقیری به اسم من از توی تاریکی سنگ به سر این و آن پرتاب می‌کند تا با نفاق افکنی لذت بیمارگونه ببرد، بر رادیو زمانه است که آن شخص را معرفی کند. با آرزوی شفای این آقا یا خانم دشمن تراش ، اعلام می‌کنم که نه فقط این ش.ر. من نیستم ، بلکه اگر هرجای دیگری کامنتی به اسم من دیدید، حتم کنید که آن را من ننوشته‌ام.
پبروز باشید.
شهرام رحیمیان

-- شهرام رحیمیان ، Feb 9, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)