خانه > جمعه > Feb 2009 | |
Feb 2009خاری در جگرفرانکفورته، ترجمهی ناصر غیاثی: لئو تولستوی داستان کوتاهی دارد به نام «سونات کرویتزر» که نام یک قطعه موسیقی از بتهوون نیز هست. میگویند تولستوی برای نوشتن این داستان که مضمون اصلی آن عشق و زناشویی است، دو سال وقت گذاشت. متخصصین ادبیات روس معتقدند تولستوی برای نوشتن این داستان، زندگی خودش را الگو قرار داده و نیز این داستان باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی خانوادگیاش شده بود. به تازگی ترجمهی آلمانی رمانی از همسر تولستوی با عنوان «مسألهی گناه» منتشر شده است. از تصنیف تا ترانه ـ قسمت بیستم آغاز ضربیخوانیمحمود خوشنام: پیش از آنکه تصنیفخوانی در موسیقی سنتی ایران و در سالهای دههی ۲۰ شکل انسجام یافتهی خود را پیدا کند، آوازخوانان برای ایجاد تنوع در کار خود به ضربیخوانی روی میآوردند. ضربیخوانی در سالهای بیست تا چهل نیز در ایران رواج پیدا کرد. بهترین نمونهی ضربیخوانی را منوچهر همایونپور داده است و خود روی غزل معروفی از پژمان بختیاری بداههخوانی کرده است. ضربیخوان پر حس و حال دیگری که خیلی زود در سن ۳۱ سالگی ۱۳۳۷ به دار باقی شتافت داریوش رفیعی بود. وقتی سیا به پاسترناک نوبل داددیولت، ترجمهی ناصر غیاثی: رمان «دکتر ژیواگو»ی بوریس پاسترناک، همانگونه که مطبوعات تبلیغاتی اتحاد جماهیر شوروی به فاصلهی کمی پس از اهدای جایزهی نوبل سال ۱۹۵۸ به بوریس پاسترناک به او ناسزا گفتند، واقعأ فرزند تحت سرپرستی سازمان امنیت آمریکا، سیا بود. این نتیجهی بررسی ایوان تولستوی است که همچنین تأیید میکند بوریس پاسترناک تنها به لطف تأمین هزینهی چاپ اول روسی کتاب توسط سازمان سیا توانست باوجههترین جایزهی ادبی را کسب کند. از تصنیف تا ترانه ـ قسمت نوزدهم ملودی سرزندهی «الهه ناز»محمود خوشنام: بنان در آغاز کار تنها به آوازخوانی میپرداخت. بعد هم که پای تصنیف به میان آمد تصنیفهای سنگین و رنگین سنتی را میخواند که علینقی وزیری یا روحالله خالقی آنها را در پیوند با شعر شاعران کلاسیک ساخته و پرداخته بودند. ولی در سالهای ۴۰ تصنیفی از او پخش شد که از نظر فرم ساختاری با خواندههای پیشین او متفاوت بود. بنان با خواندن این تصنیف که «الههی ناز» نام داشت شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه نیز گسترش داد. تک گفتار درونیِ یک کتابِ الکترونیکیامبرتو اکو، ترجمهی ناصر غیاثی: صبح وحشتناکی بود. کاربرم انگار یک جورهایی عقلش را از دست داده بود، ناگهان احساس کردم دارم در فضایی غیر اقلیدسی حرکت میکنم که در آن خطوط موازی دایم هم دیگر را قطع میکنند، انسدادیِ تحملناپذیر و بلافاصله پس از آن یک سری حروفِ اسرارآمیز به من فشار آوردند. با کلی زحمت فهمیدم که یک فرهنگ واژگانِ عربی - عبری شدهام. نمیدانم چقدر تحمل خواهم کرد. من یک کتابِِ حواس پرتِ بیربطم. داشتن زندگیهای زیاد و ارواح زیاد، مثل این است که نه زندگی داشته باشی و نه روح. تازه باید مواظب باشم، خیلی عاشق یک متن نشوم، چون ممکن است کاربرم همین فردا پاکش کند. از تصنیف تا ترانه ـ قسمت هجدهم قوی زیبا در آغوش دلدارمحمود خوشنام: در بخش بزرگی از ترانههای پاپ ایران بیشتر با عناصری از موسیقی ترکی، عربی، هندی و یونانی روبهرو میشویم تا موسیقی پاپ مغرب زمینی. در سالهای ۴۰ همپا و همزمان با خوانندگانی که از آن ها یاد کردیم، خوانندهای دیگر به میدان آمد که آنچه را میخواند خود میساخت و اگر چه ترکیبی میساخت و میخواند ولی کارش از جنس دیگری بود و بیشتر جامعهی روشنفکری را مخاطب قرار میداد و برای این کار بیشتر از موسیقی هند بهره میگرفت. او عباس مهرپویا نام داشت. هفت چهره هفته خاتمی در گیر و دار آمدنفرهاد سامانی: چهره اول این هفته رادیو زمانه محمد خاتمی است که حضور خود را در انتخابات اعلام کرد، اما هنوز هم به طور رسمی کاندیداتوری خود را اعلام نکرده است. دیگر چهرههای این هفته بهرام بیضایی کارگردان سینما، یوهانا سیو داتوتیو نخست وزیرهمجنسگرای ایسلند، عزتالله نگهبان پدر باستانشناسی نوین ایران، مجتبی هاشمی ثمره مشاور ارشد محمود احمدینژاد، رجب طیب اردوغان و جیکوب زومای نازمزد ریاست جمهوری آفریقای جنوبی هستند. گفت و گو با حامد نیکپی، آهنگساز و خواننده: «موسیقی تلفیقی، فصل مشترک فرهنگها»کیوان ایزدمهر: حامد نیکپی نام آشنایی برای طرفداران موسیقی تلفیقی است. موسیقی که امروزه در جهان گسترش یافته و روزبروز هم همهگیرتر میشود. او در گفتوگو درباره آلبوم «آسوده» به زمانه میگوید: «همه سازهای ایرانی را خودم زدم. مایارا جوی نوازندگی ساز ویلنسل را به عهده داشته، میشا پاتری سازهای پرکاشن را نواخته و احمد حامد هم که از طبلانوازان افغان است در قطعه چهارم با من همکاری داشت که هر کدام امضا خود را در این آهنگها داشتند و یکی از دلایلی که من دوست داشتم با غیر ایرانیها کار کنم این بود که میدانستم هر کدام لهجه و حس خودشان را به کار میدهند و آن را جذابتر میکنند.» از کافکا تا هدایت و صادقیناصر غیاثی: «بیگانگی در آثار کافکا و تأثیر کافکا بر ادبیات مدرن ایران» کتابی است از محمود فلکی، شاعر و نویسندهی مقیم هامبورگ. فلکی در «توضیحی درباره این کتاب» مینویسد: «متن حاضر برگردان پارسی پایاننامه دانشگاهیام در رشته زبان و ادبیات آلمانی و ایرانشناسی در دانشگاه هامبورگ است.» و در ادامه میآورد که در برگردان کتاب به فارسی آن را جرح و تعدیل کرده و «بخش مربوط به چگونگی رشد ادبیات مدرن فارسی و شرایط اجتماعی ـ سیاسی زمان هدایت نیامده است.» از تصنیف تا ترانه ـ قسمت هفدهم شایعهی پرواز «پرستو»محمود خوشنام: کمابیش همزمان با ویگن و یا شاید کمی پس از او، منوچهر سخایی با خواندن یک ترانهی نیمهمحلی به نام «پرستو» به شهرت رسید. «پرستو» را عطالله خرم گویا با الهام از یک ترانهی بلوچی یا کردی بنا به دو روایت ساخته بود. ولی نوع کار با آنچه او برای ویگن تنظیم میکرد متفاوت بود و بیشتر به سنت موسیقی ایرانی و به ویژه شاخهی محلی آن وابسته بود. متن «پرستو» را سیروس آرینپور سروده بود و جالب است همان چیزی که باعث شهرت روز افزون «مرا ببوس» شد در کار شهرت پرستو نیز کارگر افتاد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|