خانه > جمعه > زنان > این سه زن در رادیو کالج پارک | |||
این سه زن در رادیو کالج پارکلوا زندleva@radiozamaneh.comتب و تاب مسابقه انتخاب بهترین وبلاگهای سال، توسط دویچهوله همه وبلاگستان را دربرگرفته است و بلاگرها به عناوین مختلف سعی در جلب آرای رایدهندهها دارند. روایت زنان هم فرصت را غنیمت دانسته که سراغ یک گروه از این نامزدها برود. میگویم گروه، چون یکی از نامزدهای بخش بهترین پادکست زبان فارسی، برنامه «رادیو کالج پارک» است که توسط یک گروه تهیه و اجرا میشود. کالج پارک شهر کوچکی در ایالت مریلند در شرق آمریکا است و برنامه هفتگی «رادیو کالج پارک» هر جمعه توسط گروهی از دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی دانشگاه مریلند و همینطور شنوندههای آنها تهیه و اجرا میشود. روایت زنان این هفته سراغ سه تن از زنان تهیهکننده و مجری برنامههای «رادیو کالج پارک» رفته است. سیما، نرگس و طاهره، مهمانهای این هفته روایت زنان از مریلند آمریکا هستند که در مورد کار و سابقهشان و همینطور خاطرههای خوب و بدشان در «رادیو کالج پارک» برای ما صحبت میکنند.
سیما جان میشود لطفاً برای ما از تاریخچه شروع رادیو کالج پارک صحبت کنی؟ چه زمانی شروع شد؟ مدت زمان هر برنامه چقدر است؟ هر چند وقت یک بار روی سایتتان میرود؟ لطفاً یکسری توضیحات کلی در مورد «رادیو کالج پارک» برای شنوندهها و خوانندههای برنامهمان بدهید. «رادیو کالج پارک» از تابستان سال ۲۰۰۵ شروع شده است. یکی از روزهای بهار سال ۲۰۰۵، بچهها دور هم جمع شدند و افشین که این ایده را داشت با بقیه مطرح کرد تا ببیند علاقهمند هستند یا نه و خوشبختانه بچههای دانشگاه مریلند علاقه نشان دادند و برنامه را شروع کردیم. اولین برنامهمان در ژوئن سال ۲۰۰۵ پخش شده است که از آن زمان هر هفته جمعهها برنامه داریم. برنامههایمان آنلاین میرود و در آرشیو برنامه میماند، یعنی میتوانید بعداً گوش کنید. تا این هفته ۱۷۶ برنامه آنلاین گذاشتهایم، یعنی ۱۷۶ هفته برنامه داشتیم. زمان برنامهها هم متفاوت است، چون بچهها برنامهها را درست میکنند، محدودیتی روی اینکه مدت برنامه چقدر بشود، نداریم. بین حدود نیم ساعت تا یک ساعت بوده که البته الان برنامههایمان کمتر شده است، بچهها سرشان شلوغ است، احتمالاً مدتش کوتاهتر است، ولی برنامههای قدیمیتر معمولاً طولانیتر هستند. آیا برنامهها موضوع خاصی دارند؟ یا مثلاً هر هفته یک موضوع خاص دنبال میشود؟ نه، موضوع خاصی ندارد. هر کسی آزاد است هر برنامهای که خودش دوست دارد، ضبط و تهیه بکند. شخصاً برای من مثل این میماند که به مطلب جالبی برخورد کنم و دلم بخواهد برای دوستانم تعریف کنم. هر موقع به مطلب جالبی برخورد میکنم، جایی یادم میماند که برای برنامه بعدی، زمانی که نوبتم میشود، تهیه بکنم. فکر کنم بچههای دیگر هم همین جور هستند. موضوع جالبی که میبینند، ضبط میکنند و در موردش برنامه تهیه میکنند، در اینترنت سرچ میکنند و موضوع پیدا میکنند. ما سعی کردیم برنامههایمان سیاسی و مذهبی نباشد، یعنی به جز سیاسی و مذهبی، هنری، فرهنگی، تجاری، تکنولوژی و علمی باشد. همه جور برنامهای داریم. اگر یکی بخواهد از جای دیگر دنیا، برای «رادیو کالج پارک» برنامه بسازد، چه باید بکند؟ کارش خیلی راحت است. اگر کسی باشد که قبلاً برنامه رادیویی درست کرده است، به همان شکلی که همیشه ضبط میکند، برنامه را آماده کند و برای ما بفرستد. البته اگر تماس بگیرند، میتوانیم یاد بدهیم چطور برنامههایشان را در سایتی که برنامهها را آپلود میکنیم، آپلود کنند یا میتواند با ایمیل برای یکی از بچهها بفرستد، و ما آپلود کنیم. اگر نمیدانند چطور باید برنامه ضبط کنند و تا حالا تهیه نکردهاند، کافی است با یکی از ما تماس بگیرند. خوشبختانه الان نرمافزارهای (software) زیادی است که میشود به صورت رایگان دانلود کرد و صدا ضبط کرد و ادیت کرد. این نرمافزارها تا حدی که برای برنامه رادیویی کافی باشد امکانات دارند. همه ما نرمافزارهای رایگان (free software) را که آنلاین است، به کار میبریم. نرگس جان چند وقت است که با «رادیو کالج پارک» همکاری میکنی؟ از همان سه سال پیش که «رادیو کالج پارک» شروع به کار کرد، با رادیو همکاری میکردم. یادت است اولین برنامهای که برای «رادیو کالج پارک» درست کردی چه بود؟ فکر میکنم اولین برنامه معرفی یک کتاب به نام «Unlocking the club house in women computing» بود. بیشتر در مورد این کتاب توضیح میدهی؟ کتاب در مورد مطالعهای بود که در دانشگاه کارنگی ملون انجام شده بود، راجع به اینکه چرا درصد کمتر دانشجویانی که وارد رشته کامپیوتر میشوند، خانمها هستند و چرا از این درصد کمی هم که جذب میشوند، باز هم خیلیهایشان فارغالتحصیل نمیشوند یا تغییر رشته میدهند. کتاب در مورد این بود و به باشگاه مردانهای که خانمها چطور میتوانند قفلش را باز کنند، تشبیهاش کرده بود:Unlocking the club house in women computing چرا در رشتههای مهندسی یا کامپیوتر، حضور زنها کمتر است؟ البته این در مورد آمریکا بود، چون در ایران اینطور که من میشنوم بیشتر از ۵۰ درصد دانشجویان، خانمها هستند و این مشکل هم خیلی وجود ندارد. این مطالعه را در آمریکا کرده بودند. به این دلیل که میگفتند شاید اسباببازیهایی که برای بچهها میگیرند، بازیهای کامپیوتری بیشتر برای پسرها است. اگر در خانه کامپیوتر باشد، ممکن است بیشتر در اختیار پسر باشد، برای دخترها چیزهای سنتی دخترانه میگیرند. ممکن است یک تصویر خیلی غیرزنانه از آدمهای مهندس، مخصوصاً مهندس کامپیوتر، در ذهن بچهای در حد راهنمایی و دبیرستان آمریکا باشد که فکر میکند، یک رشته مردانه است. متوجه شدند در دانشگاههای اینجا، خیلی وقتها برای دخترها مهمتر است که بدانند کاربرد (application) آن چیزی که یاد میگیرند در زندگی روزمرهشان و پیشبرد (develop) برنامهنویسیشان چیست. دیده بودند خیلی وقتها ممکن است پروژههایی که به عنوان تکلیف، به دانشجوها برای برنامهنویسی میدهند، راجع به موضوعهایی باشد که باز هم بیشتر مورد علاقه پسرها است، مثلاً طراحی یک بازی فوتبال آمریکایی یا بیسبال. دخترها نباید فقط قسمت تکنیکالش را یاد میگرفتند، باید میرفتند آن بازی را هم که خیلی به آن علاقه ندارند، یاد میگرفتند تا در اجرای (implement) آن پروژه موفق بشوند، کتاب به این چیزها اشاره کرده بود. سوال کلیشهای همه گفت و گوهای این مدلی این است که یک خاطره از برنامهسازیات یا از پشت صحنه رادیو برای ما تعریف کن. زمانی که ما هنوز دانشجو بودیم و هفتهای یکبار دور هم جمع میشدیم، موقع ضبط برنامه، خاطرات زیادی داشتیم. یک بار موقع ضبط برنامه، صندلی یکی از مجریها که رویش نشسته بود، شکست و تق صدا داد، همه خندیدیم. تصمیم گرفتیم از این به بعد یک قسمت پشت صحنه برای ضبط برنامهها بگذاریم که تا چندین هفته ادامه داشت و به عنوان قسمت طنز برنامه شده بود، ولی الان که همه پراکنده شدیم و انفرادی (virtually) رادیو را ادامه میدهیم، این قسمت دیگر نیست. طاهره جان شما چند وقت است که با «رادیو کالج پارک» همکاری میکنی؟ حدود دو سال است که همکاری میکنم. برنامههایی که میسازید، موضوع خاصی دارند یا هر دفعه راجع به یک مطلب برنامه میسازید؟ تقریباً هر بار، راجع به یک موضوع میشود، مثل اینکه با دفعه قبل خیلی فرق میکند. ولی چیزی که خودم توجه کردم این بود که چون رشتهام فنی است، مثل اکثر بچهها هیچ علاقهای ندارم درباره رشته خودم برنامه بسازم، هیچ علاقهای ندارم راجع به تکنولوژی، برنامه بسازم. برعکس، دوست دارم راجع به آن چیزهایی بسازم که همیشه فکر میکردم در زندگیام کمتر با آنها برخورد داشتم. هر کدام از برنامههایی که میسازید، به طور متوسط چند دقیقه هستند و چقدر رویشان کار میشود؟ فکر میکنم متوسطش ۱۵ دقیقه باشد، سعی میکنم ۱۵دقیقه محتوا باشد، بعد یکی، دو دقیقه موسیقی و شاید یک مقدمه کوتاه به آن اضافه شود، روی همدیگر حتماً زیر ۲۰ دقیقه باید باشد. در این دو ساله، برنامهای ساختید که در ذهنتان مانده باشد و خودتان خیلی دوستش داشته باشید؟ بیشتر از برنامههایی که راجع به معرفی کتاب است، خوشم میآید. دلیلش این است که خودم را وادار میکنم که در عرض یکی، دو هفته یا سه هفته که نوبتم میشود آن کتاب را تمام کنم و آماده باشم. این برایم خیلی جالب است. یکیشان راجع به ترجمه شاهنامه فردوسی به انگلیسی بود، اگر «رادیو کالج پارک» نبود، امکان نداشت سراغ این کتاب بروم، به خاطر اینکه شاهنامه را به زبان خودمان میخوانیم و خیلی هم خوشمان میآید، احتیاجی نداریم به زبان انگلیسی بخوانیمش. ولی چیزی که توجه من را جلب کرد، برداشت مترجم از شاهنامه، درباره فردوسی و شخصیت فردوسی بود و نتایجی که از روش روایت فردوسی از قصهها، بازگو کرده بود. برخوردی که از دیدگاه غربی کرده بود، برایم خیلی جالب بود، مثلاً میگفت چرا باید فردوسی اکثر زنهای معروف شاهنامه را خارجی نشان دهد؟ چرا وقتی مادر شاهها، شخصیتهای معروف، مادرشان، مادربزرگشان، پدرشان، پدربزرگشان، را معرفی میکند، یکی از آنها ایرانی نیست؟ برای فردوسی مهم نیست؟ یعنی نژادگرا نیست؟ یا وقتی فردوسی با واقعهای برخورد میکند که به نظر میآید با اخلاق زمانه جور در نمیآید، چرا آن شخص را محکوم نمیکند؟ چرا به نظر میآید که سعی میکند سه، چهار دیدگاه را از یک واقعه بدهد و به عهده خواننده بگذارد که «شما تصمیم بگیر»؟ این برای من خیلی جالب بود. خب من این چیزها را در شاهنامه ندیده بودم، این باعث شد که دوباره به شاهنامه فارسی توجه کنم. فکر میکنم یکی از بهترین کارهایی بود که «رادیو کالج پارک» برای من کرد. وادارم کرد که دوباره به یکی از میراثهای فرهنگی خودم نگاه کنم. همه برنامهسازها معمولاً یکسری خاطرات تلخ و شیرین از پشت صحنه کارهایشان دارند، در این دو ساله اتفاقی برای شما موقع برنامهسازی افتاده است، که یادتان مانده باشد و مثلاً با فکر کردن به آن لبخند بزنید؟ بله، شاید برنامه سوم یا چهارمی بود که برای رادیو میساختم. کلاً سعی میکردم برنامهها را دو، سه روز زودتر تمام کنم. چون بچه دارم و کار میکنم، معمولاً هم مهمان میآید، و وقایع ناخواسته اتفاق میافتد. به همین دلیل، سعی میکردم برنامه را سه، چهار روز قبل از موعد تحویل بدهم، آن زمان، کارگردان و تهیهکننده داشتیم، سعی میکردم سه، چهار روز قبل، به دست کارگردان برسانم که بتواند نگاه کند و من هم دیگر راحت باشم. این برنامه خاص را روز سهشنبه تمام کرده بودم و منتظر یکسری مهمان از ایران بودم. روز جمعه، ساعت چهار و پنج بعدازظهر، کارگردان برنامه به من زنگ زد و گفت: «برنامه تو به جای اینکه ۱۵ دقیقه باشد، پنج دقیقه است، وسطش قطع شده و دوباره برایم بفرست». تعجب کردم چرا اینطوری شده است؟ شاید آن موقع بلد نبودم با آن نرمافزار کار کنم، دیدم برنامهای که درست کردم به جای اینکه ۱۵ دقیقه باشد، فقط پنج دقیقه است. مجبور بودم با وجود اینکه همه جای خانه پر از مهمان بود و جای خلوتی وجود نداشت، برنامه بنویسیم. تا ساعت سه، چهار صبح، درِ دستشویی را بسته بودم و با لپتاپ مشغول تهیه برنامه بودم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Thanks for the interview. I have downloaded a number of programs from this radio and I found them very interesting; specially the book on "mardan shah"
-- بدون نام ، Nov 8, 2008