خانه > جمعه > زنان > همبستگی خواهرانه، افسانه یا واقعیت؟ | |||
همبستگی خواهرانه، افسانه یا واقعیت؟لوا زندleva@radiozamaneh.comاحتمالاً تاکنون در جریان قرار گرفتهاید که اعتراض هماهنگ گروههای مختلف زنان درمورد لایحه خانواده به سرانجامی شیرین برای زنان منجر شده که به گفته شادی صدر وکیل و کنشگر اجتماعی، گروههای مختلف «زنان ایران اولین مداخله در قانونگذاری، تغییر حقوقی از پایین، مستقیم و بلاواسطه و مبتنی بر تجربه شخصی -تاریخی خود را در فراگیرترین حالت ممکن» به ثمر رسانیدند. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که حالا که این اتحاد ثمر داده و شیرینیاش به کام زنان و مردان برابریخواه نشسته است، چرا طیفهای مختلف زنان درمورد بقیه مواردی که به آن اعتراض دارند متحد نمیشوند؟ مبارزه برای هدفی مشترک کافی نیست که این گروهها را در کنار هم قرار دهد؟ یک قدم جلوتر برویم. آیا نفس زن بودن و در معرض ستم قرار گرفتن در جامعه مردسالار نباید باعث همبستگی زنان شود؟ لیلا موری، دانشجوی مقطع دکترا در رشته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک است. او که کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ زنان در دانشگاه لندن گرفته از مفهومی به نام «خواهری جهانی» یا «گلوبال سیستر هود» صحبت میکند.
سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ را سازمان ملل دهه زنان اعلام کرد. در این دهه سازمانهای زنان از سراسر دنیا فعالیتهای خودشان را روی مسایل زنان متمرکز کردند. همین موقع بود که سازمانهای مختلف از سراسر جهان به فکر ارتباط با هم افتادند و یکسری زنان - بیشتر زنان غربی که هنوز در حال و هوای لیبرال فمینیسم بودند -گفتند زنان دنیا همه یک مشکل مشترک دارد و آن مردسالاری است. باید دست به دست هم دهند و این مشکل بزرگ را برطرف کنند. اولین قدمهای این «خواهری جهانی» از آنجا بهوجود آمد. دهه ۸۰ بود که کتابی از شخصی به نام خانم موگابی مورگان منتشر شد که آن کتاب مرجعی در این مورد میشود. و درباره گلوبال سیستر هود یا خواهری جهانی حرف زده میشود.
این قضیه با اعتراض خیلی از زنهای کشورهای جهان سوم روبهرو شد. گفتند که لزوماً مشکلات ما با مشکلات شما یکی نیست. یعنی همان مشکلی که تو زن سفیدپوست غربی داری لزوماً مشکل من نیست و بعد هم شما چطور میگویید همه زنها این مشکل را دارند؟ میشود گفت از همان ابتدا که بحث گلوبال سیستر هود شروع شد، انتقادهایی هم همراهاش بود که بیشتر از جوامعی بود که اقلیت بودند مثل زنهای سیاهپوست یا جهان سومی که میگفتند به چنین چیزی (خواهری جهانی) اعتقادی نداریم. ما با دردهای متفاوت و مشکلات مختلفی در سطح جامعه و محل خودمان مواجهیم و هر کس راه و روش خود را برای مبارزه با این مشکلات دارد. سپس در سال ۱۹۹۵ در کنفرانس جهانی زن در پکن باز هم این مساله مورد توجه قرار گرفت، اما اینبار زنانی که از سراسر دنیا در این کنفرانس شرکت داشتند، از زبان خودشان حرف زدند. بدین معنی که این خواهری میتواند همیاری با یکدیگر باشد، علیرغم اینکه هر کدام از ما در جوامع خود درگیر مشکلات خاص خود هستیم و استراتژی خاص خود را در مواجهه با این مشکلات داریم. اما از طرفی در سطح بینالمللی از سازمانها و نهادهای زنان در نقاط مختلف دنیا حمایت میکنیم. آیا مفهوم خواهری یا همبستگی خواهرانه در تاریخ جنبش زنان ایران جایی داشته است؟ با شروع انقلاب مشروطه، برای اولین بار زنها وارد قطب سیاسی شدند. زنها میخواستند بهخاطر فشار روسیه بر دولت ایران، کالاهای روسی را تحریم کنند. اولین اقدامات نشان داده که زنان دست به دست هم دادند، اما هدف یک هدف سیاسی بود و فمینیستی نبود. آنها دیگر اقلام روسی را نخریدند. این جرقهها بود و بعد سازمانهای مختلف زنان به وجود آمدند اما من آنها را در بستر «خواهری» نمیبینم. این زنها هر کدام متعلق به سازمانهای مختلف بودند و در شهرهای مختلف کارهای متفاوتی میکردند مثلاً مدارس دخترانه تاسیس میکردند. اما در تاریخ زنان ایران، همانطور که امروزه نیز هنوز شاهدش هستیم، سازمانها جدا کار میکنند و استراتژی خودشان را دارند، ولی وقتی موضوعی پیش میآید که اینها هم در هدفاش قرار میگیرند، با هم هماهنگ میشوند تا مشکل را از پیش پا بردارند. از مریم حسینخواه، فعال جنبش زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضا هم همین سوال را پرسیدم که مفهوم همبستگی خواهرانه در جنبش زنان ایران وجود دارد. برمیگردد به اینکه ما همبستگی را چطور تعریف کنیم، اگر همبستگی به این معنا باشد که همه گروههای فعال در جنبش زنان از هر طیفی که هستند، بخواهند با هم و شبیه به هم کار کنند، خیر، چنین چیزی وجود ندارد.
طبعاً روشهای هر کدام از این گروهها با هم بسیار متفاوت است و در موارد عادی همبستگی به معنای اینکه همه با هم کار کنیم نداریم. اما اگر بخواهیم همبستگی را اینطور تعریف کنیم که اعضای جنبش زنان بخواهند حول یکسری اهداف مشترک فعالیت کنند، که شاید مقطعی نیز باشند، با توجه به تجربهای که اخیراً درمورد «لایحهی حمایت از خانواده» داشتیم، میتوانیم بگوییم که این همبستگی وجود دارد و اتفاقاً میتواند بسیار قوی نیز باشد. از طرفی اگر همبستگی بدین معنی باشد که اعضای جنبش زنان همیشه باید با هم فعالیت کنند، من چنین همبستگی را به نفعاش نمیدانم، چرا که هر گروه در حال فعالیت در زمینهی خاصی است. گروهی در زمینه قوانین کار میکنند، گروهی در رابطه با سنگسار فعالیت میکنند، عدهای روی خواستههای دخترهای دانشجو و حق تحصیل کار میکنند و روشهایشان نیز بسیار متفاوت است. از نظر من اتفاقاً این تکثر به بالندگی جنبش زنان کمک میکند، اما در برخی موارد تنها همبستگی است که جواب میدهد، یعنی این موضوع بسیار به موقعیت بستگی دارد. منیره کاظمی از اعضای هیت تحریریه سایت همبستگی زنان ایران است. وی درمورد اهمیت همبستگی در بین گروههای مختلف جنبش زنان عقیده دارد: به نظر من همبستگی مهمترین مساله است چرا که مسایل زنان به خصوص در جامعهای مثل ایران شامل هر زنی از هر طبقه و قشری میشود.
در زندگی خانوادگی، قوانین زنستیز حتی گریبان زنهایی را که از لحاظ مالی مستقل هستند، میگیرد. این همبستگی - عمومیت مشکلات - محور ایجاد گروهها و تشکلهای زنان است تا بتوانند به مقاصد خود برسند. ما شاهد این همبستگی مقطعی هستیم، اما پرداختن به این سوال که آیا میتوانیم این همبستگی را در درازمدت در جنبش زنان ببینیم، نیازمند یک سمینار است. صنم دولتشاهی، روزنامهنگار و فعال امور زنان و دانشجوی کارشناسی ارشد در رشتههای مطالعات زنان و روزنامهنگاری است. از او مشخصات همبستگی در جنبش زنان ایران را پرسیدم. در جنبش زنان ایران همبستگی حداقلی وجود دارد چرا که خواستههای حداقلی وجود دارند که همه رویشان توافق نظر دارند، یعنی کف مطالبات اعضای جنبش زنان ایران همان مواردی است که کمپین یک میلیون امضا دنبال میکند.
مثلا در همین قضیه لایحه حمایت از خانواده، در ائتلافی به وجود آمده بود، خیلی از گروهها آن را کف مطالباتشان میدانستند. بر سر این حداقلها همبستگی وجود دارد، اما میتوانم بگویم همبستگی فراتر از آن وجود ندارد. این لزوماً چیز بدی نیست چرا که جنبش زنان ایران، مانند خیلی از جنبشهای اجتماعی دیگر، جنبش بسیار پویا و رنگارنگی است که بازتابی از جامعه است. آدمها مثل هم نیستند، طیفها و رنگهای مختلف داریم. در جنبش زنان هم همینطور است. گروههای مختلف داریم، نحلههای فکری متفاوت داریم. اینها همه مستقل هستند و هویت مستقل دارند، در نتیجه گاهی آنقدر اختلافات تئوریک و ایدئولوژیک وجود دارد که نمیتوانیم بگوییم بهطور کلی یک همبستگی عمومی بین اعضای این جنبش وجود دارد. به نظر من اتفاقاً این مساله خیلی خوب است، چرا که نشان میدهد گروهها هویت مستقل خودشان را دارند و یک نوع پویایی در این جنبش وجود دارد. موضوعی که باید در نظر داشته باشیم، این است که آن چیزی که ما بهعنوان جنبش زنان میشناسیم و رسانهای است و صدایاش را میشنویم، همهی واقعیت جنبش زنان ایران نیست. در این جنبش، صداهای خاموش بسیاری داریم به این معنی که در رسانهها چیزی از آنها نمیشنویم و اسامیشان را نمیدانیم ولی در خیلی از جاها مثل شهرستانها مشغول فعالیت هستند. به عنوان نمونه خیلی کسانی که در جریان این لایحه با نمایندگان صحبت کردند و به مجلس رفتند، آدمهایی هستند که لزوماً نمیدانیم که (خارج از) شبکه اینترنت وجود دارند. این آدمها هم هستند و ممکن است خیلی متفاوت با ما فکر کنند و در نتیجه اصلاً در محاسبات همبستگی که ما میگوییم، نگنجند. اگر خیلی هم به دنبال همبستگی باشیم، این خطر به وجود میآید که یکسری افراد که ما نمیشناسیمشان، وارد این معاملات نمیشوند و حتی ممکن است که از جنبش دور بمانند. خانم دولتشاهی وقتی شاهدیم که همصدایی و همبستگی بهتر جواب داده است، آیا همبستگی سراسری برای جنبش زنان ایران لازم نیست؟ نه، من اینطور فکر نمیکنم. بهخاطر اینکه در درجه اول از نظر امنیتی منطقی نیست، چرا که ممکن است ناگهان همان گروه را قلع و قمع کنند و به آنها تهمت و افترا میزنند و یکباره خاموش میشود. این گوناگونی باعث میشود که نتوانند همه را با یک چوب برانند. از طرفی، برای مثال، در ائتلاف لایحه حمایت از خانواده ما زنان اصلاحطلب و مشارکتی داشتیم و خیلی فمینیستهای سکولار هم در آن ائتلاف حضور داشتند. نمیتوانیم اینها را با هم یکی کنیم، چون این افراد به همه چیز با دید متفاوتی مینگرند، حتی دیدشان به مقوله فمینیسم نیز متفاوت از یکدیگر است، در نتیجه اگر فکر کنیم همهی اینها یکی هستند، فقط خودمان را گول میزنیم. آیدا سعادت، روزنامهنگار و فعال زنان و عضو کمپین یک میلیون امضاست. او عقیده دارد که همبستگی برای جنبش زنان ایران لازم است اما همیشه به یک صورت ظاهر نمیشود. همبستگی از الزامات جنبش زنان است اما اینکه وجود دارد یا نه، جای بحث دارد. هرچند وقت یکبار به صورت موردی جریان هدفمند مشخصی ایجاد میشود و در شکلهای مختلفی نمود پیدا میکند. گاهی همبستگی در وضعیتهای خاص اجتماعی نمود پیدا میکند. گاهی هم شکل خودجوش به خود میگیرد. اگر جنبش زنان بخواهد سریعتر به اهدافی که برای رفع تبعیض و برقراری عدالت جنسیتی پیشبینی کرده است، برسد، لازم است که کار گسترده و فراگیر انجام شود. قطعاً نمیشود همه تبعیضات جنسیتی را که در جامعه وجود دارد به یک چشم نگاه کرد. این تنوع نگرش به تکثر در روشها منجر میشود.
خانم سعادت درمورد تکثر و چند صدایی در بین گروههای زنان - از جمله گروه کمپین یک میلیون امضا - عقیده دارند: یک ویژگی که در جریانهای افقی مثل کمپین یا هر گروه کنشگر اجتماعی وجود دارد این است که هیچوقت رابطه قیممابانه وجود نداشته و هر وقت که این رابطه ایجاد شود، قطعاً طبقات دیگری وجود دارند که آن را دفع میکنند. یک مقاومت درونی نسبت به قیممابی در گروههای مختلف وجود دارد. شاید درکی که از روشهای مختلف وجود دارد باعث شود در بعضی مواقع فاصلهای بین فعالیتها بیافتد و هرکس روش خودش را پیبگیرد. فکر میکنم این تکثر در کلیت به جنبش کمک کند. اگر کمپین به شکل منسجم قبلیاش هم بود میتوانست ادامه پیدا کند، اما من به اتفاقی که در کمپین افتاد به شکل جدیدی نگاه میکنم. فکر میکنم انسانها آزادند که هرجا فکر کردند نمیتوانند در یک ساختار عمل کنند، میتوانند به شکل دیگری عمل کنند. هیچکس حق ندارد جلوی آنها را بگیرد که بمانند و با همان یک شیوه کار کنند. نظرات این زنان را شنیدید. چند صدا و متکثر و در عین حال همبسته. آیا شما هم همین نگاه را به جنبش زنان دارید؟ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
The Iranian women can learn a lot from the sexist defeat of Hillary Clinton. U.S. women and the Iranian women must have their own "united front"s against male chauvinism. The oppressed many times vote for the oppressor for a lot of complicated reasons. The women of Iran need to act faster in creating something like "National Organisation of Women". Viva Equality! Z
-- بدون نام ، Sep 26, 2008به این موضوع هم توجه شود که مردسالاری در درجه اول مشکل اخلاقی مردان است و قربانی آن همیشه زنان نیستند.
-- نوروز علی ، Sep 28, 2008مثلا به مشکل طلاق در جامعه ایرانی خارج از کشور(آمریکا) نگاه کنید. تا آنجا که من شنیده ام، زنان بیشتر از مردان خواستار جدایی و آغاز زندگی جدیدند. این می تواند ریشه در ازدواجهای ناخواسته ای داشته باشد که جامعه مردسالار ایران به زنانتحمیل می نماید. چراکه زنان در بسیاری از موارد باید با مردانی ازدواج کنند که از لحاظ اجتماعی و معیار های دیگر در سطح پایین تری هستند.
شرایط ناعادلانه جامعه ایران، بعضا بطور نا خود آگاه، انتظارات زنان را از شوهران آینده شان کم می کند و به مردان یک برتری دروغین می دهد که علاوه برخشکاندن انگیزه های مردان برای کسب کمالات، در خارج از کشور که این برتری ها رنگ می بازند، می تواند به طلاق بیانجامد.
سلام!
-- لعنتی ، Sep 28, 2008همبستگی زنانه احتمالا خام ترین هدفی است که برای جنبش زنان اتخاذ شده است چرا که اگر در غرب همه زنان حداقل هایی داشته باشند که بتوانند روی کف آن در کنار آن بایستند
در ایران بین حتی یک زن در جنوب شهر و در شمال شهر چنان مصادیق حتی متضادی در باره حق زنانه وجود دارد که باور نکردنی است.شهرستان ها و دهات که جای خود را دارند.و اصلا حتی فکر کردن به چنین چیزهایی نشان خامی و نپختگی کسانی است که لیدرهای جنبش زنان شناخته می شوند.موفق باشید!
لعنتی، جنبش زنان لیدر نداره، همبستگی زنانه هدف جنبش زنان نیست، این مساله که همبستگی زنانه امکان پذیر هست یا نه سوال خبرنگار و برنامه ساز بوده نه هدف جنبش زنان، و اکثر مصاحبه شونده ها هم گفتن که همبستگی به خاطر گوناگونی ها و تفاوت ها امکان پذیر نیست. خب حالا تو چی می گی این وسط که انگار اصلا مطلب رو نخوندی و این موارد رو متوجه نشدی و فقط تیتر رو دیدی؟ از زمانه در تعجبم که چطور چنین نظرات بیخودی رو که گاهی تا حد تهمت زدن به مصاحبه شونده ها پیش می رن منتشر می کنن. این جور نظردهندگان که یک حرفی ... می زنن و می رن به «ترول» معروف هستن در آمریکا و با ترول ها برخورد می شه و نظرهاشون در حد اسپم در نظر گرفته می شه.
-- بدون نام ، Sep 29, 2008