خانه > جمعه > زنان > «این لایحه اسم بیمسمایی دارد» | |||
«این لایحه اسم بیمسمایی دارد»لوا زند، زهرا یوسفیleva@radiozamaneh.comهفته قبل بحثی را شروع کردیم راجع به لایحه جدیدی که به نام «لایحه خانواده» قرار است در صحن علنی مجلس مطرح شود. نگاهی داشتیم به تاریخچه شکلگیری قوانین خانواده در دادگاههای مدنی ایران و همینطور به اعتراضاتی که به برخی از مفاد لایحه جدید توسط گروههای مختلف زنان، صرفنظر از نگرش سیاسی و حزبیشان، انجام شدهاست. در برنامه امروز، که به کمک دوست عزیز زهرا یوسفی در تهران تهیه شده، نگاه دیگری داریم به برخی از مفاد این لایحه.
ماده ۲: بازی با کلمات ماده ۲ لایحه میگوید که دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علیالبدل و دو مستشار تشکیل میشود که حتیالمقدور یکی از مستشاران دادگاه باید از بانوان دارنده پایه قضایی باشد. فاطمه زنی است که وقتی فهمیده شوهرش پنهانی و بدون اجازه وی همسر دیگری اختیار کرده از او جدا شده. وی در باره حضور قاضی یا مستشار زن در دادگاه عقیده دارد: «اگر به جای قاضی مرد، زن بود، من راحتتر میتوانستم حرف بزنم. مشکلات مرا بهتر میفهمید و از حق و حقوق من هم بهتر میتوانست دفاع کند.» مینا که فهمیده بود شوهرش قصد ازدواج مجدد دارد، از وی جدا میشود و مهریهاش را هم وصول کند وی با توجه به تجربیات خود در دادگاه خانواده در مورد ماده ۲ میگوید: قاضی های ما متاسفانه توی دادگاه وسط حرف آدم حرف میزنند، اصلا گوش نمیدهند. ممکن است درک نکنند و اینکه وقتی آن آدم در مورد احساسات و عاطفه و اینچیزها حرف میزند، اونها اصلا نمیفهمند تو چه داری میگویی. فقط نگاهت میکنند. ولی اگر یک خانم باشد مطمئنن این را درک میکند، چون خودش در آن شرایط قرار دارد، خودش دارد زندگی میکند. من فکر میکنم اگر یک مشاور قضایی (زن) آنجا حضور داشته باشد حتما بتواند به عنوان یک زن از حق یک زن دیگر دفاع کند.» در این رابطه نظر مریم قنبری، کارشناس حقوقی و فعال امور زنان را هم جویا شدیم. خانم قنبری در مورد چیدمان لغات در این بند لایحه نظر جالبی دارند: این وضعیت عملا در دادگاههای ما اجرا نمیشود. یعنی ما عملا همان رویه پیشین را داریم که قضات خودشان رسیدگی میکنند و خودشان رای میدهند و در بعضی از دادگاهها و شعب که ما که ما مشاورین قضایی زن را میبینیم به اسم مشاور ولی در واقع در حکم منشی و میرزابنویسهایی هستند که رای را برای قاضی مینویسند و در واقع در انشای حکم هیچ تاثیری ندارند. وقتی یک قانونی قرار است وضع شود به نظر میآید که اصول قانونگذاری اینطور باید باشد که یک قانون آنقدر محکم وضع شود که یک ضمانت اجرایی از آن دربیاید و افراد را ملزم بکنیم به آن قانون، ولی وقتی واژهای مثل «حتیالمقدر» میآید بیشتر شبیه یک توصیه قضایی است و نمیتواند هیچ بار اجرایی را برکسی تحمیل بکند. در این لایحه ابتدا خود قوه قضاییه یک حرکت مثبتی را انجام میدهد و واژه حتیالمقدر را به باید تبدیل میکند و در واقع یک تغییر دیگری که ما در این ماده میبینیم این است که اولا واژه مشاور قضایی را به مستشار تبدیل میکند و بعد هم علاوه بر قاضی که صادر کننده رای است میآید و حضور یک مستشار قضایی زن و یک مستشار قضایی مرد را در دادگاه الزامی میکند. ولی ما متاسفانه میبینیم که هیت وزیران یک گام به عقب برمیدارد و دوباره واژه باید را به حتیالمقدور تبدیل میکند و این لایحه حمایت از خانوادهای که میبینیم که به مجلس رفته با همین واژه حتیالمقدور است و عملا با توجه به تجربهای که تا حالا داشتیم و دیدیم و بوده ما احتمالا با حضور سه قاضی مرد در دادگاه خانواده روبرو خواهیم شد و آن سیستم مردسالارانه حاکم نه تنها تصویب بلکه تحکیم هم میشود و ما دوباره زنانمان را میبینیم که در دادگاهها با نگاههای مردانه و سه قاضی مرد روبرو هستند.» ماده ۲۳: اجازه لازم نیست! ماده ۲۳ این لایحه که تاحالا بیشترین اعتراضات را هم به خود اختصاص داده، اختیار همسر دایم بعدی را منوط به اجازه دادگاه بعد از احراز تواناییهای مالی مرد میکند، و شرط رضایت همسر اول را هم از قانون فعلی برمیدارد. فاطمه و مینا هردو توانستهاند با استناد به قانون قبلی، از شوهرانشان که همسر دوم اختیار کردهبودند جدا شوند. فاطمه میگوید: مینا هم داستان جداشدنش را اینطور تعریف میکند که: «من وقتی فهمیدم شوهرم میخواهد ازدواج کند، دیگر نمیتوانستم آن خانه را تحمل کنم، حتی خودش را. به خاطر اینکه یک مرد چطور میتواند بیاید در چشمهای من نگاه کند ولی دلش با کس دیگهای باشد؟ دیگر آن زندگی زندگی نمیشد. ممکن نیست که دو نفر در یک خانه بتوانند باهم زندگی کنند و عدالت هم رعایت شده باشد. من این را نمیفهمم اصلا. وقتی رفتم تقاضای طلاق کنم، فقط توانستم از این قضیه استفاده کنم که همسرم بدون اجازه من رفته اینکار را کرده. چون همسرم خیلی راضی به طلاق نبود و درخواست از طرف من بود، قاضی گفت که چونکه او بدون اجازه تو اینکار را کرده در اینصورت من میتوانم با تقاضای طلاق شما موافقت کنم.» مریم هم که از شوهرش به همین علت - یعنی اختیار زن دوم بدون اجازه او - جدا شده، توانسته با تکیه بر همین قضیه از دادگاه اجازه طلاق بگیرد. او میگوید: زهرا مینویی، کارشناس حقوقی و فعال جنبش زنان در مورد این لایحه بهطور عام و این ماده بهطور عام عقیده دارد که: «به نظر من بهطور کلی و نهتنها ماده ۲۳، بلکه اگر کلیت لایحه هم در نظر گرفته شود، میبینیم که ما با یک واپسگرایی در ساختار حقوقی قوانین زنان مواجهایم. مشکل این لایحه فقط ماده ۲۳ نیست، بلکه به نظر میرسد کلیت لایحه با توجه به سایر قوانین مربوط به زنان فقط مردسالاری نهفته در عرف و سنت ما را بازتولید میکند و ساختارهای حاکم بر زندگی زنان را معیوبتر از قبل. در مورد ماده ۲۳ هم باید به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه در قانون حمایت از خانواده سال ۱۳۵۳ ازدواج مجدد مرد مقید شدهبود به کسب رضایت از زن اول و شرایط دیگر. اما در ماده ۲۳ این لایحه، ازدواج مرد منوط شدهآست به احراز توانایی مالی و تعهد اجرای عدالت و لفظ «بعدی» هم زن دوم را در برمیگیرد، هم زن سوم، و هم زن چهارم را. در عینحال دادگاه فقط میتواند برتوانایی مالی مرد در زمان حال نظر بدهد. اگر این تمکن از بینبرود چه؟ در مورد عدالت هم همینطور. باید به این نکته اشاره کنیم که عدالت یک مفهوم فلسفی و انتزاعی است و سوال ما از قانونگذار این است که چطور میشود برای رعایت یک مفهوم فلسفی تعهد گرفت و برای اجرای عدالت ضمانت اجرایی در نظر گرفته نشده است. این سوالی است که قانونگذار در صورت تصویب لایحه بدون هیچ تعبیری، باید برایش پاسخی پیدا کند. در نهایت به نظر من چند همسری برخلاف کرامت ذاتی زن به عنوان یک انسان است و تشدید کننده خشونت علیه زنان و انتظاری که ما از قانونگذار داریم این است که در جهت حذف تدریجی چند همسری گام بردارد نه اینکه آن را نهادینه کند.» عدالت را تعریف کنید همانطور که خانم مینویی اشاره کردند، در بخشی از ماده ۲۳ صحبت از اجرای عدالت بین همسران شده که دادگاه باید آن تعهد آن را از مرد بگیرد. با این زنان در مورد این بخش عدالت حرف زدیم. مینا عقیده دارد: کبری که زنی خانهدار و ساکن تهران است میگوید: خانم فریده غیرت به عنوان اولین زن نایب ریس کانون وکلا در مورد معنی عدالت در این ماده لایحه عقیده دارد: «مهمترین اشکالی که در این لایحه حمایت از خانواده خیلی به چشم میآید همان مسله اختیار همسر مجدد است و مساله عدالتی که مطرح شده است. متاسفانه استناد آقایان در تهیه این لایحه قوانین اسلام و احادیث و قرآن است. با صراحت بنده میتوانم این را عرض کنم که قرآن مساله عدالت را و اجرای عدالت بین زوجین را آنقدر مشکل گرفته است و آنچنان سنگین گرفته است که ما همیشه یک جملهای را میگفتیم، از زمان دانشجویی، که در حقیقت ازدواج مجدد تعلیق به امر محال شدهاست. حالا این چه معنی دارد؟ معنیاش این است که (قرآن) میگوید آنچنان باید عدالت بین دو زن برقرار شود که هیچ تفاوتی از نظر نحوه رفتار با این دو چه از نظر مادی، چه از نظر معنوی، و چه از نظر عاطفی وجود نداشته باشد، و حتی به صراحت در آیه قرآن است که اگر کارتان به جایی کشید که میخواهید ازدواج مجدد کنید، بترسید اگر نمیتوانید عدالت را برقرار کنید. این صراحت قرآن است. با کمال تاسف به این بیتوجهی شده است و بعد آمدهآند متاسفانه تشخیص عدالت را گذاشتهاند با دادگاه و معیارشان هم معیار مادی است که این بسیار خلاف عقل است اصلا. چون به هیچوجه معیار مادی نمیتواند معیاری برای تشخیص صلاحیت عدالت یک نفر باشد. یعنی ما بگوییم چون اگر بیشتر داری، عدالتت هم بیشتر است. این (قانون) دقیقا همین معنی را میدهد که بسیار خلاف عدالتی که مورد نظر اسلام است. بعد اجازه از همسر اول را اصلا حذف کردند در حالیکه آن ضروری بود و در تمام قوانین ما هم موجود بود که اگر موردی پیش بیاید مرد موظف است که از همسر اولش اجازه بگیرد و اگر نگیرد مجازات هم برایش بود که حالا از مجازات هم چشم پوشی کردهاند.» ماده ۲۵: مالیات بر درآمدی که هنوز وصول نشده ماده ۲۵ این لایحه میگوید که وزارت امور اقتصاد و دارایی موظف است از مهریههای بالاتر از حد متعارف و غیر منطقی با توجه به وضعیت زوجین و مسایل اقتصادی کشور، متناسب با افزایش مهریه، به صورت تصاعدی و در هنگام ثبت ازدواج مالیات وصول نماید. کبری در این رابطه میگوید: فریده غیرت در این رابطه میگوید: ماده ۵۰: سردرگمی زنان مزدوج زیرسن قانونی ماده ۵۰ این لایحه میگوید که اگر مردی با دختری که به سن قانونی ازدواج نرسیده ازدواج کند، به حبس از شش ماه تا یکسال محکوم میشود. در حالیکه برخی حقوقدانان این را یک نقطه مثبت و به نفع زنان در این لایحه برشمردهاند، فریده غیرت نظر دیگری دارد: ببینید!تمام روح این قانون را که شما نگاه میکنید، روحش حمایت از مرد است و با کمال تاسف نه از خانواده. در موارد متعددی است که مساله فرزند هم حقوقش نادیده گرفته میشود، فرزندی که ولایتش با پدر است، اجازه خروج از کشور و اجازه ملاقاتش (با پدر است). به نفع خانواده در این قانون قدمی برداشته نشده و فقط به نفع مرد است. مثل بقیه قوانینی که داریم، اول حمایت مرد برایش مطرح است و نه زن و فرزند. در نتیجه بنده با قاطعیت عرض میکنم که اصلا اسم این قانون را حمایت از خانواده نباید گذاشت و این اسم بیمسممایی است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با تشکر از خانم لوا زند و خانم یوسفی برای این مصاحبه. آفرین به فاطمه و مینا. اصولا رابطه جنسی تبعیض آمیز ضد انسانی است. این قوانین، شخص را ابتدا مسلمان می داند و بعد انسان و طبعا از الگوی پایه گذار اسلام پیروی می کند. دوازده زن در آن واحد و چپاول غیر مسلمانان برای خرید جسم و تامین مالی زنانش. برای این بنیانگذار زن و دشمن هر دو مورد استفاده غرایض سیری ناپذیر بوده.
-- یک زن ، Aug 9, 2008غریزه ی طبیعی امری نیست که با زور هیچ قانونی وصل و قطع شود. بیخود در این قوانین بدنبال "عدالت" ندویم. اصولا مهریه و شیر بها و حلقه و غیره توهین به هر دو جنس است. تعهد اجباری برای کسی که احساس اش تغییر کرده بندگی اوست. مردی که بخاطر نپرداختن مهریه با زن زندگی کندهم برده قانون ضد انسانیِ اسلامی است. و در ایران مثل صدر اسلام و الگوی بنیانگذارش هر مردی که پول بیشتر چپاول کند، تن زنان بیشتری را هم چپاول میکند.
در اينكه هر آدم عاقل و سالمي با اين لايحه مخالف است كه شكي نيست ،اصولا اين رابطه شخصي تر و احساسي تر از ان است كه بشود برايش قانوني گذاشت . به نظر من هر وقت هريك از طرفين حتي بدون دليل نخواست با ديگري زندگي كند بايد حق جدا شدن داشته باشد ( مسلما براي جنبه هاي مالي قضيه قانون لازم است ) اما اينكه مي گويند اگر قاضي زن در دادگاه باشد احساس زنان را بهتر درك مي كند و بهتر حرف آنان را مي فهمد من درست نمي فهمم يعني چه؟ يعني داخل كردن احساسات در قضاوت؟ و اين درست است؟ كل قانون گذاشتن براي جدائي احمقانه است ، اينكه من ( به عنوان يك انسان چه زن و چه مرد ) بايد براي بيرون آمدن از زندگي كه دلم در آن نيست دليل بياورم احمقانه است . اما از طرف ديگر اگر اين قانون احمقانه وجود داشت كه دارد ، بر اساس شرايط در آن حكمي تعيين شده . و من نمي فهمم چطور مي شود مدافع داخل كردن احساسات در قضاوت بود و مطمئن بود كه اين احساسات زماني بر ضد خود ما برانگيخته نمي شود ؟ عواطف نبايد در امر قضاوت دخالت داده شود . قضاوت بايد فقط و فقط بر اساس قانون صورت گيرد نه بر اساس درك متقابل شاكي و قاضي يا متهم و قاضي
-- افسانه ، Aug 12, 2008