خانه > جمعه > گزارش ویژه > موفقیت بیسابقه دانشجویان در تحصن و اعتصاب غذا | |||
موفقیت بیسابقه دانشجویان در تحصن و اعتصاب غذامریم محمدیاعتصاب و تحصن وسیع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم (واحد پردیس کرج) از پنجشنبه نهم خردادماه آغاز شد و پس از ۱۱ روز، شنبه بیستم خرداد با موفقیت بیسابقه دانشجویان پایان یافت. علاوه بر اعلام نتیجه موفقیتآمیز این حرکت از سوی دانشجویان، روز چهارشنبه اطلاعیهای از سوی مدیریت دانشگاه در رسانههای داخل منتشر شد که تفاهم کامل میان دانشگاه و دانشجویان معترض را اعلام میکرد. در مورد بازتاب این پیروزی، دلایل آن و نتیجههای احتمالا بدست آمده از این تجربه با سه تن از دستاندرکاران این حرکت گفتگو کردهام. آقایان امین شجاع، از دانشجویان متحصن دانشگاه تربیت معلم، مهدی عربشاهی، دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت و فرید هاشمی از اعضای شورای عمومی تحکیم وحدت.
آقای امین شجاع از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم که از فعالان این حرکت بودند ارزیابی خود را از نتیجه تحصن میگویند. اعتصاب، یک اعتصاب کاملا موفق بوده و همچنین تحصن. اولا از لحاظ ایستادگی تعداد زیادی دانشجو، به نظر من اعتصاب یک حرکت موفق بود؛ این یک نکته. نکته دوم اینکه به تمام خواستههایی که دانشجویان مطرح کرده بودند بلا استثناء رسیدند و دانشجویان بصورت مکتوب با امضای مسئولین دانشگاه و نمایندگان وزارت به این خواستهها دست پیدا کردند. این انسجام و همبستگی که شما میگویید آیا در اعتصابها و تحصنهای دیگر که میتوانیم بگوییم موفق نبودند، از آغاز وجود نداشت؟ عللی داشت که آنها این انسجام را نداشتند؟ درواقع در تحصنها و اعتصابهای گذشتهای که صورت میگرفت تعداد دانشجوهایی که میآمدند بسیار کمتر از این تحصن بود. شاید علت این موضوع ناآگاهی دانشجویان به حقوقشان و یا بیتفاوتی و یا فشار و ارعاب و حربههای متعددی که ما حتی در این تحصن هم داشتیم در تحصنهای قبلی تکرار میشد. این تحصن و اعتصاب را با چه تعداد دانشجو آغاز کردید و چطور پایان بردید؟ این تحصن با حضور دویست نفر شروع شد، رفته رفته تا آخر شب همان جمعیت به پانصد نفر افزایش پیدا کرد. روز یکشنبه حدوداً ۴۵ نفر اعتصاب غذا را آغاز کردند و در روز آخر تعداد اعتصاب غذا کنندگان به ۱۶۳ نفر و تعداد متحصنین به بیش از ۴۰۰۰ نفر رسیده بود. یعنی شما تصاویر و آماری را میتوانید ببینید و تخمین بزنید که این بالای ۴۰۰۰ نفر بوده. در تعطیلی ِ امتحانات مشارکت بیش از ۴۰۰۰ نفر، مشارکت بسیار بالایی بود. آقای شجاع، در گفتگوهایی که من در جریان این تحصن با دوستان شما کردم به این نکته تاکید میکردند که تلاش میکنند تا جلوی سیاسیشدن اعتصاب را بگیرند و به این ترتیب از سرکوب احتمالی آن جلوگیری کنند. آیا شما امروز فکر میکنید که یکی از دلایل موفقیت همین سیاسی نشدن این حرکت بود؟ من معتقدم که یک کار صنفی به این عظمت تاثیر سیاسیاش را میگذارد. یعنی اینطوری نیست که یک جنبش و یک حرکت صنفی و سیاسی از هم جدا باشند. این همیشه یک اصل است. ولی آنچه که کمک میکرد به ادامه کار تا رسیدن به خواستهها این بود که انسجام حفظ بشود و تنشی بوجود نیاید. درواقع کسانی که میخواستند این کار سیاسی بشود، هدفشان این بود که این کار به اسم یک کار سیاسی سرکوب بشود. و وقتی شما بتوانید یک کار را صنفی حفظ بکنید، همانطوری که بوده تا آخر، این از تنش جلوگیری میکند و اجازه سوء استفاده و سوء برداشت را از هر کسی میگیرد.
چطور شما توانستید جلوگیری کنید از اینکه مثلا برخی شعارها علیه مقامهای مملکتی آنطور که در حرکات دیگر دانشجویی بوده مطرح نشود؟ سطح آگاهی جامعه دانشجویی در این حد است که در این شرایط بتوانند درک بکنند که خواستههای به حق صنفی و درون دانشگاهیشان چقدر است. پس وقتی این آگاهی جا میافتد کار بصورت صنفی جلو میرود و وقتی این آگاهی هم ایجاد بشود که هرگونه خارج شدن از حیطه کار صنفی منجر به تنش میشود و ایجاد تنش منجر به از دست رفتن خواستهها و اهداف میشود، اتوماتیکوار این مسیر حفظ میشود و تا آخر میرود. آقای مهدی عربشاهی، دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت نیز در آغاز ارزیابی خود را از نتیجه این حرکت میگوید: در چند ماه گذشته ما مثلا در دانشگاه سهند تبریز هم در یک سطح دیگری چنین حرکتی را شاهد بودیم. ولی از نوع گستردگی کار و نوع ایستادگی دانشجویان میتوانم بگویم در چند سال اخیر حداقل شاید هیچ حرکتی اینقدر گسترده نبود و اینقدر دانشجوها بر سر مطالبات خودشان پافشاری نکردند. آقای عربشاهی در این مورد که چرا سیاسینشدن اعتصاب میتواند به موفقیت آن کمک کند میگویند: به هرحال وقتی واژه سیاسی وارد یک حرکتی مثل اعتراض دانشجویی میشود، معمولا یک تعدادی از دانشجوها که شاید گرایشهای سیاسی مختلفی داشته باشند خود به خود از صحنه اعتراض کنار میروند و از طرف دیگر بار امنیتی آن حرکت افزایش پیدا میکند. یعنی نوع برخورد با آن حرکتی که ممکن است تلقی سیاسی از آن بشود، سنگینتر خواهد بود تا نوع برخورد با یک حرکتی که تلقی صنفی از آن میشود. دانشجوها عمدتا به دلیل افزایش هزینه فعالیتهای سیاسی و همینطور ناکارآمدی دولت در تامین نیازهای صنفی آنها، بیشتر به سمت حرکتهایی که رنگ و بوی صنفی بگیرد، میروند و به هرحال این پتانسیل و شوری که در دانشجو هست بیشتر به آن طرف هدایت شده. آقای عربشاهی آیا فکر نمیکنید با توجه به مجموعه مسائل، زمان یک ارزیابی مجدد از نوع فعالیت دانشجویی در ایران ضروری باشد؟ آیا پرداختن جدی و مستقیم به مطالبات سیاسی، دانشجویان را از پیگیری مطالبات صنفی خودشان در زمینههای مختلف، از علمی گرفته تا رفاهی، باز نداشته؟ فکر میکنم در ایران هیچ حرکتی از ما، نمیتواند رنگ و بوی سیاسی نداشته باشد؛ به این دلیل که همه مسائل به نوعی مرتبط با دولت و حاکمیت هست. یعنی شما وارد زندگی شخصی خودتان هم که میشوید، رد پای دولت و حاکمیت را مشاهده میکنید. ولی وقتی به قول شما اساسا موجب سرخوردگی عدهای از هر نوع مطالبه و مبارزهای میشود، آیا نباید جلوی این روند را گرفت؟ با توجه به نمونههایی مثل دانشگاه تربیت معلم؟ فکر میکنم بیشتر از هر چیزی در فضای فعالیتهای اجتماعی یا فرهنگی و سیاسی، ما الان در یک موقعیتی قرار گرفتیم که نیاز به پیروزی داریم. نیاز به این داریم که حداقل به بخشی از خواستههایمان برسیم. شاید چند سالی است که همه حرکتها در ایران به نوعی سرکوب شده، به نوعی شکست خورده و یک نوع یاس و ناامیدی همه فعالین را فراگرفته است. برای همین من میگویم وارد فضای انقباضی شدیم بعد از دوره چند سال اول اصلاحات که یک مقدار رو به جلو حرکت شد و بعد شکست خورد، حالا وارد یک دوره انقباضی شدیم. در دورههای انقباضی معمولا همه فعالان یا دچار سرخوردگی و خانهنشینی میشوند و یا به یک فضای ذهنی روی میآورند و مطالباتشان در یک فضای ذهنی مدام تندتر و تندتر میشود در حالی که این هیچ ارتباطی با واقعیت جامعه ندارد.
من فکر میکنم این دیدگاه الان بوجود آمده که ما نیاز به یکسری حرکتهای عینی و واقعی داریم و بدست آوردن یکسری مطالبات خرد که این احساس پیروزی و این احساس اعتماد به نفس را دوباره در فعالان زنده بکند. مطالباتی که کارگران، زنان، معلمان و دانشجویان یا سایر فعالین دارند. آنها وقتی در آینده این احساس و اعتماد به نفس بوجود بیاید دوباره با هم پیوند میخورد و احتمال شکلگیری یک حرکت سراسری که شعارها و خواستههای متعالیتر سیاسی و حقوق بشری را هم پیگیری بکند را بوجود میٱورد. فکر میکنم شما به لحاظ روانشاسی معتقدید که نیاز به پیروزی هست تا بتواند این جنبشها یکپارچه بشود، به هم بپیوندد و مطالبات سیاسی را عنوان بکند. ولی سوال من این است که آیا اساسا در دانشگاه، کارخانه یا در میان زنان باید سیاست کرد یا سیاست را به احزاب و سازمانهای سیاسی واگذار کرد؟ من فکر میکنم تا زمانی که ما به حداقلی از استانداردهای دموکراسی و حقوق بشر نرسیدیم نیاز هست که دانشجویان روی بحث گذار به دموکراسی و روی بحث برآورده شدن مطالبات حقوق بشری خودشان هم جدای از مسائل صنفی پافشاری بکنند. زمانی که مثل بعضی از کشورهای پیشرفته ما هم به یک حدی از استانداردها برسیم و این استانداردها استانداردهای تثبیتشدهای باشد، شاید در آن زمان وظیفه اصلی دانشجو، همان بحث فعالیتهای علمی او، و بحث حضور او در بحثهای علمی و آکادمیک باشد؛ هر چند باز در تمام کشورها ما شاهد هستیم که به هرحال بخشی از دانشجوها خواه ناخواه به این مسائل علاقه نشان میدهند. حالا آنجا دانشجویانی که علاقمند به سیاست هستند ممکن است در قالب شاخههای دانشجویی احزاب بیایند و فعالیت خودشان را پیگیری کنند و سایر دانشجویان بیشتر به مباحث علمی بپردازند. ولی در کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته به نظر من این نیاز هست که دانشجوها بیایند و بحث گذار به دموکراسی و گذار به مطالبات حقوق بشری، کمک حال جریانات مختلف باشند. چرا که پتانسیل هیچ جریانی به تنهایی برای پیگیری این مطالبات و خواستهها کافی نیست. و خبر اینکه اهمیت این تجربه، دانشجویان را به فکر برگزاری یک جشن سراسری انداخته است. این مطلب را در گفتگو با آقای فرید هاشمی، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت میشنوید: در پی پیروزی دانشجویان تربیت معلم که اولین پیروزی در نوع خودش به حساب میآید، بعد از تجربیات موفقی که ما داشتیم در دانشگاههای اول شیراز، بعد کرمان و بعد سهند ِ تبریز و بالاخره به بهترین شکل خودش در دانشگاه تربیت معلم تهران نمود پیدا کرد؛ دفتر تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی ایران سراسر کشور تصمیم گرفتند که به مناسبت این پیروزی که در طول سالهای اخیر مسبوق به سابقه هم نبوده، جشنی را برگزار کنند. این جشن از چهارشنبه در دانشگاههای مختلف و به همت انجمنهای اسلامی دانشگاههای مختلف شروع میشود. امروز در دانشگاه علوم پزشکی اراک، گیلان و چند تا از دانشگاههای تهران این جشن آغاز شده و تا هفته دیگر ما همین جشن را ادامه میدهیم. ممکن است که این جشن به سراسر کشور گسترش پیدا کند و هدف اصلی آن این است که این پیروزی بزرگ را ارج بنهیم و به کالبد جنبش دانشجویی ایران با روشی نوین که مطالبات صنفی دانشجویی است و استراتژی جدید جنبش دانشجویی میتواند به حساب بیاید گام بگذاریم. آقای هاشمی این استراتژی نوین، به نوعی که شما توضیح میدهید، نظر شماست یا حاصل تجربه و جمع بست جنبش دانشجویی؟ این نظر من نیست. نظر بخش بزرگی از جنبش دانشجویی به حساب میآید. پس از مبارزات ناموفقی که جنبش دانشجویی در سالهای اخیر داشت به تدریج به این سمت رانده شد، مبارزاتش را محدودتر کرد و سطح خواستههایش را پایینتر آورد و تصمیم گرفت قدمهای کوچکتر ولی مطمئنتر بردارد. این امروز در جنبش دانشجویی ایران در حال تئوریزه شدن است و به شدت پیگیری میشود. خواستهها خواستههای رویایی و انتزاعی نیست بلکه خواستههای مادی، ملموس و دستیافتنیتری است و عموم دانشجوها را با خودش درگیر میکند. و به نظر ما زندگی بهتر در دانشگاهها بخشی از روند دموکراتیزاسیونی است که دفتر تحکیم وحدت و مجموعه جنبش دانشجویی به دنبال آن است و چیزی جدا از این نیست. یعنی ما همچنان هم خواهان دموکراسی هستیم فقط با روش جدیدی آن را دنبال میکنیم. لینک مطالب مرتبط در زمانه:
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|